انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 8 از 53:  « پیشین  1  ...  7  8  9  ...  52  53  پسین »

Robaey & 2 Beity | رباعی و دو بیتی


مرد

 
رباعی و دو بیتی
Robaey & 2 Beity


روزیـکه دلــم پیش دلـــت بـــود گرو
دامــان مرا سخت گرفتی که مـــــرو
روزی که دلت به دیگری مایل شــد
برگشتی و با خشـــم گفتی که بـــــرو

*****

من قـــــــد ترا میــــــــان گنـــــدم دیــــــــدم
دستمال تـــــــرا بــــــدست مردم دیـــــــــدم
دستمال نــوره بوی کــــــــدم بوی تو نیست
شهرا به شهر گشتم کسی به مثل تو نیست

*****

نــدانــد گر چه رمز آشنـــــــــایی
چی مقبول است این گیسو طلایی
لبش با خنــــــــــــده دارد ارباطی
کنـــــــد توفان به رسم دلربــــایی

*****

ای یار زملامتی یی بسیــار نتـــرس
در سایهء گل بشین و از خار نترس
آخر جای عاشــــــــق بـــردار بـــــود
مردانه قــــدم گـذار و از دار نتـــرس

*****

چشمت عجب و گوشه چشمت عجب است
هر کـــس توره بینـــه نســوزه عجب است
بلبــــل ده قفــــس قفـــــس میــــــــان آتش
بلبــــل بسوزه قفــــس نســوزد عجب است

*****

از کوتل تالــــقان کسی تیــــر نشــــد
از مردن آدمی زمیــــــن سیــر نشــد
گفتم بروم بـــه پیـــش استــــاد اجـل
مردن که حق اس ولی جوان پیرشد

*****

جـوانی بار دیگرپــــس نیایــــد
دو زلفت با سفـیــــدی یم گرایـد
غم پیری فشار زنـــــــــده گانی
توان و حسن و نیرو می ربایــد

*****

یــــار جان لبت پرخنـــده باشـــد
ضمیـرت با خوشی آگنده باشـــد
الهی بهـره گـیــــــری از جـوانی
بهـــار عـــــمر تو فرخنده باشـــد

*****

یار جان بـــدان قــــدر جــــوانی
بکن با دوستــــداران مهربـــانی
رسد یک روز پیـری در سراغت
نمانـــــــد جز دریغ و ناتـــوانی



اگر روزی بیــــایی در مزارم
شود پیش حریفــــان افتخارم
مرا هرگز بوقت زنـــــده گانی
نشــد فرصت که آئی در کنارم
عشق را دوست دارم ولي نه در قفس بوسه را دوست دارم نه در هوس تو را دوست دارم تا آخرين نفس
     
  
مرد

 
شب اول که منزل بود به بتخاک
زهجرا برویت صـــد داد و بیــداد
جـوانان با خـــدا نالـیــــده میگفت
خـــــــدا مهر تـــرا در دل نمی داد

*****

به عشقت ای صنوبر شـــــاد مانم
به یک دیـــــــدن زدی آتـش بجانم
دلم را روی ومویت برده از دسـت
بکـــــــن رحمی بحال ناتــــوانــــم


*****

خریدار تو اگه بسیاره خیــره
اگه آته تو دولت داره خیــره
نکو قد موغیربیو بی وفایی
ده عالـــم کلگی ناداره خیره

*****

ز دستش مرغ دل رفتـــه به صحرا
دو زلف اسباب عیشم برده یغمــــا
قــدر برمن مقـــدر ساخـــت دوری
چــو مجنون سوزم اندر عشق لیلا

*****

با جمله ي رندان جهان هم کيشم / خيام ترانه هاي پر تشويشم
انگار شراب از آسمان مي بارد / وقتي که به چشمان تو مي انديشم . . .

*****

اي دل، دل سودا زده، سامانم کـو؟ / اي کالبد تهي شده جـــــــانم کـو؟
امـــروز که از هميشه مشتاق ترم / اي خانه ي سوت و کور مهمانم کو؟

*****

نسبت به تو حس کور ميـلي دارم / دور و بـــــــر خود هـــزار ليـلي دارم
من نــاز نمي خرم شما هم نفروش / چون عاشق کشته مرده خيلي دارم

*****

از بس که درون سـيـنـ ـه تنهـا مـــانده / در مـــانده ا م از دست دل وا مـانده
در داخل سيـ ـنـ ه درد شيريني هست / آيــــا دل من پيش شمـا جـا مــانده !؟

*****

ماهي تو، که بربام شکوه آمده است / آيينه ز دستت به ستوه آمده است
خورشيد اگر گرم تماشاي تو نيست / دلگير نشو ز پشت کـوه آمده است

*****

يک پلک زدن فاصله از تو تا من / بايد بزنيـــم پلک يا تو يا من
هر چند که گفتند گناه است اين کار / اما تو يکي بزن گناهش با من . . .
عشق را دوست دارم ولي نه در قفس بوسه را دوست دارم نه در هوس تو را دوست دارم تا آخرين نفس
     
  
مرد

 
مثل گل صد برگ شکوفــا شده اي / چون مـــاه چهار ده شکوفا شده اي
در آينـه ي نگاه من چشم بدوز / تا در يابي چقدر زيبا شده اي . . .

*****

اي روي گشـــاده خُلق تنگ آمده اي / آهــوي رميده چـون پلنـگ آمـده اي
آن روسري سپيد مي داني چيست؟ / بــــا پـرچم آشتي بـه جنگ آمـده اي . . .


*****

خوش خُلقي و خشم همزمان يعني چه؟ / بيـزاري و عشق تـوأمـان يعني چه؟
با رفتن من اگر موافق هستي! / پس اين بنشين ، نرو ، بمان يعني چه؟

*****

بسيـار تماشايي و آراسته اي / از رونق مـاه آسمان کاسته اي
انگار نه انگار که مارا ديدي / از روي کدام دنده بر خاسته اي؟

*****

سر کش بـودم به حيله رامم کردي / اي افسونگر ،چه پخته خامم کردي
خوش چرخـاندي کمند گيسويت را / در تـــــاريکي اسـير دامـم کـــردي . . .

*****

در ديده ي تـو رمز نهاني پيداست / در جام نگاه تو جهاني پيداست
کَس ره نبرَد درون آن قلعه ي راز / کز بام و برَش تير و کماني پيداست . . .


*****

کوهي بودم، به پــاي تو گَـرد شدم / بـــازيچه ي بـــاد هاي ولگرد شدم
تـــا د ر دل من حلول کردي اي ماه / انگشت نماي مرد و نـــا مرد شدم . . .


*****

بـا آمدنت بهــانه پـيدا شده است / خورشيد ميـــان خانه پيدا شده است
ما نيم نظر چشم به هم دوخته ايم / يک لحظه ي شاعرانه پيدا شده است . . .

*****

اين قدر خيـــال هـــــاي بيهــوده نبـاف / ماييم و ،دو خط رباعي و، يک دل صاف
در آينه ي دلم به جز عکس تو نيست / شک داري اگـــــر بيــا دلم را بشکاف . . .

*****

بــا اين که لب از کـلام بستيد شما / ساکت سر جـايتان نشستيد شما
امـــواج نگــــاهتــان دلم را لرزاند / اصلا نکند زلـــــزله هستيد شـــما . . .
عشق را دوست دارم ولي نه در قفس بوسه را دوست دارم نه در هوس تو را دوست دارم تا آخرين نفس
     
  
مرد

 
با انگشت اشـــــــــاره در خواهد زد / دل در ســ ــينـه شديد تر خــــــواهد زد
قلبم بــــا تيک تــاک خود مي گويد / يلدا سر شد سپيده سر خواهد زد . . .

*****

بي رويت آينه کـــدر خــــواهد شد / آهم در شهر منتشر خــواهد شد
چون بمبي ساعتي دلم در سينه / با تــــــاخير تو منفجر خـواهد شد . . .

*****

چون کودک بي اراده راه افتــــادم / با پــــاي نگـــــاه در گنـــاه افتادم
از گونه به سمت چانه ات لغزيدم / از چـــــاله در آمدم به چاه افتادم . . .

*****

خورشيدي و گــرماي محبت در دست / با آمدن تــــو مــــاه چشمش را بست
بــــــا سرعت نـــــور سمت تو مي آيم / وقتي که چراغ چشمهايت سبز است . . .

*****

در فصلي که هـوا لطيف و عـــالي ست / فصلي که فصل عشق و فارغبالي ست
وقتي بــــاران به شيشه هــا مي کوبد / در آغـــوشم چقدر جــــايت خـالي ست . . .

*****

از روزي کـــه يکي دلــم را بــرده / تب دارم مثل طفل سر مـا خورده
گفتارم شعر، شعر هايم هذيــان / دکتر جا ن بنده زنده ام يــا مرده؟

*****

تـــا خرمن مــو به دوش مي اندازد / بين همه جنب و جوش مي اندازد
گفتيم نصيحتش کنيد اي مـــردم / گفتند به پشت گــوش مي اندازد . . .

*****

هر چند کسي ميان ما حــايل نيست / اما نگهت به سوي من مـــايل نيست
گفتم قسمت دهم ، ولي مي گـو يند / چشم تو به هيچ مذهبي قايل نيست . . .

عشق را دوست دارم ولي نه در قفس بوسه را دوست دارم نه در هوس تو را دوست دارم تا آخرين نفس
     
  
مرد

 
امواج نگـــــاهت اعتياد آور بود / زيبـــــايي تو فــــراتر از بـــاور بود
در قاب- نگاه چشم من لبخندت / لبخند ژوکـوند ، بلکه زيبــاتر بود . . .

*****

بـــا زير مخالفي بگـــو بـم بشو م / لبخند بزن مقـــــابلت خم بشـو م
تو يک کلمه بگـــو که حـوّاي مني / من امضا مي دهم که آدم بشو م

*****

سحرگاه در چمن خوشرنگ شد گل نگاهش کردم و دلتنگ شد گل
به دل گفتم که ناز است این میندیش چو دستی پیش بردم سنگ شد گل
*****

جان غمگین،تن سوزان،دل شیدا دارم آنچه شایسته عشق است مهیا دارم
سوزدل،خون جگر،آتش غم،درد فراق چه بلاها که زعشقت من تنها دارم


*****

ای روی تو گلگون زمی ناب شده وز خون دلم چو لاله سیراب شده
بر چشم ترم ببخش کز سوز درون اشکی است چو آتش آب شده

*****

دل جزره عشق تو نپوید هرگز جز محنت و درد تو نجوید هرگز
صحرای دلم عشق تو شورستان کرد تا مهر کسی در آن نروید هرگز


*****


بردامن تو دست نیازم بادا پیوسته غم تو دلنوازم بادا
همواره خیالت که در آغوش من است آگاه زمن و سوزوگدازم بادا

*****

شب نیست که آهم به ثریا نرسد از چشم ترم آب به دریا نرسد
میمیرم از این غصه که آیا روزی دیدار به دیدار رسد یا نرسد

*****

سال ها پرسیدم از خود کیستم؟ آتشم؟ شورم؟ شرارم؟ چیستم؟
دیدمش امروز و دانستم کنون او به جز من ، من به جز او نیستم
عشق را دوست دارم ولي نه در قفس بوسه را دوست دارم نه در هوس تو را دوست دارم تا آخرين نفس
     
  
مرد

 
تو را بر کوه خواندم آب می شد به دریا گفتمت بی تاب می شد
چو بر شب نام پاکت را سرودم ز خورشید رخت سیراب می شد

*****

سیمین سحری نقره بر افلاک زده
پیراهن آفتاب را چاک زده
از دولت بامداد در قاب طلوع
تصویر سپیده بر رخ خاک زده

*****

ای آمدنت روشنی خانهء ما
جای قدمت رونق کاشانه ما
برخیزو بیا خانه ما روشن کن
آرام ببخش دل دیوانـــهء مــا

*****

مرغان همه بشكسته قفس را و پريدند
من در قفس افتاده بخود تار تنيدم
يا رب شود آن روز كه در جمع حريفان
بينم كه از اين لانه گنديده پريدم

*****

آن کیست که روی تو به هر کوی ندید؟
آوای تو در هر در و منزل نشنید؟
کو آنکه سخن ز هر که گفت از تو نگفت؟
آن کیست که از می وصالت نچشید؟

*****

ای وای که غمگسار پنهانم رفت
آن یوسف دلربا ز کنعانم رفت
سودای تبسمی زلالین با اشک
چون سیل ز دیدگان گریانم رفت

*****

غبار سینه را پالایشی ، اشک
دل و جان مرا آرایشی ، اشک
تو گرد حسرت از دل می زدایی
چه روح انگیز و بی آلایشی! ، اشک

*****

در غمش هر شب به گردون پیک آهم می رسد
صبر کن! ای دل شبی آخر به ماهم می رسد
شام تاریک غمش را گر سحر کردم چه سود؟
کز پس آن نوبت روز سیاهم می رسد
*****


به خارزار جهان گل بدامنم با عشق صفای روی تو تقدیم می کنم باعشق
دراین سیاهی وسردی بسان آتشگاه همیشه گرمم هماره روشنم باعشق
عشق را دوست دارم ولي نه در قفس بوسه را دوست دارم نه در هوس تو را دوست دارم تا آخرين نفس
     
  
مرد

 
گرچه خفتن خوش بود با یاردرشب‌های وصل لیک درشب های غم بیداربودن هم خوش است
اندک اندک گه گهی با یار بودن خوش بود ور میسرگرددم بسیار بودن هم خوش است

*****

گرچه نی زرد و نهیف و لاغر وبی دست و پاست چگرچه خفتن خوش بود با یاردرشب‌های وصل
گرچه سرتاپای او یک مصرع برجسته است هرسربندی از او ترجیع بند ناله هاست

*****

خوب رویان جهان رحم ندارد دلشان باید از جان گذرد هرکه شود عاشقشان
روز اول که سرشتند گل پیکرشان سنگی اندرگلشان بود همان شد دلشان

*****

ازعقل بهترت سپری باشد ای حکیم تااز گزند غمزه خوبان حذر کنی
مقدور من سری است که درپایت افکنم گر التفات به این مختصر کنی

*****


مهربان مادر چو شاخ گل مرا در سرای ابو گل پرورده‌است
می‌فشانم خون دل در پای او کو مرا با خون دل پرورده است

*****

افسوس که هرچه برده‌ام باختنی است بشناخته‌ها تمام نشناختنی است
برداشته‌ام هرآنچه باید بگذاشت بگذاشته‌ام هرآنچه بردانی است


عشق را دوست دارم ولي نه در قفس بوسه را دوست دارم نه در هوس تو را دوست دارم تا آخرين نفس
     
  
مرد

 
هرکه بر من میرسد گوید که یارت یار نیست ناز عشقش را مکش آن بی وفا دلدار نیست
مطربا امشب مخالف می نوازی تار را یا که ما مست و خرابیم یا که تارت تار نیست

*****

نگار من زده غوطه به دریـا
چو ماهیگیر نشینم پیش دریا
اگر از آب سر بیرون نیـارد
به در گاه تو میگیرم خدایـا

*****

آه ای رویای شيرين قشنگ
ای گره خورده به جانم تاابد ‌
باز ساززندگی راکوک کن
تانوای هستی ام زیبا شود

*****

عشق فریادزند مرد کجاست؟
آن که خندان شود ازدردکجاست؟
هست شيرين بسی وکوه ولی
کوهکن کو وآن عاشق شبگردکجاست؟ ...

*****

دوستان دشمن و بی وفا چرا ؟
بغض هاي آشکار و بی صدا چرا ؟
گم شدم میان قاب هاي تهی
قلب هاي مملو و بی خدا چرا ؟

*****

عمر خود را می دهم چون بوی گل بر باد، من
تا شوم چون غنچه از این تنگنا آزاد، من
عمر من مانند شبنم از شبی افزون نبود
خنده کردم صبحدم بر عمر بی بنیاد، من

*****

عزم آن دارم که امشب نیم مست
پای کوبان، کوزه دَردی به دست
سر به بازار قلندر در نهم
پس به یک ساعت ببازم هر چه هست


عشق را دوست دارم ولي نه در قفس بوسه را دوست دارم نه در هوس تو را دوست دارم تا آخرين نفس
     
  
مرد

 
گفتم دل را به پند درمان کُنمش
جان را به کمند سر به فرمان کنمش
این شعله چگونه از دلم سر نکشد
وین شوق چگونه از پنهان کنمش

*****

ز مردم دل بگردان با خدا کن
خدا را وقت تنهایی صدا کن
در آن حالت که اشکت می چکد گرم
غنیمت دان و یاران را دعا کن

*****

بیـــا دلــبر گلی چینم زبــاغت
که میمیرم به دل می مانـه داغت
اگر روزی دو صــد بــارت نبینم
ز مرغان هوا گیـــرم سراغـــت
خودت گفتی که وعده در بهار است


*****
خودت گفتی وعده در بهار است
بـهار آمــد دلم در انتــظار اســت
بـهار هر کسی عیــد ست و نــو روز
بــهار عاشــقان دیــدار یـار اسـت
عشق را دوست دارم ولي نه در قفس بوسه را دوست دارم نه در هوس تو را دوست دارم تا آخرين نفس
     
  
مرد

 
*****

ای جمله بی کسان عالم را کس
یک جو کرمت تمام عالم را بس
من بی کسم و تو بی کسان را یاری
یارب تو به فریاد من بی کس رس


*****
عشق را دوست دارم ولي نه در قفس بوسه را دوست دارم نه در هوس تو را دوست دارم تا آخرين نفس
     
  
صفحه  صفحه 8 از 53:  « پیشین  1  ...  7  8  9  ...  52  53  پسین » 
شعر و ادبیات

Robaey & 2 Beity | رباعی و دو بیتی

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA