انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 4 از 8:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  7  8  پسین »

نام شناسی و ریشه یابی واژه های رایج در زبان پارسی


زن

 
ریشه دورتر کراوات ایرانی است. هرچند از فرانسه به همه جای جهان رفته است .

هرچند که بی گمان این پوشش از فرانسه به جاهای دیگر جهان رفت و فرانسویان نیز آن را در سال 1656 ، در زمان لویی چهاردهم از کروات ها گرفته اند .اما جالب است بدانیم کرواتها (کرواسی) در جنوب شرق اروپا در اصل گروهی از ایرانیان خراسان کهن بودند به نام خروات(خور آوات ) یا ( خور آباد) که به دلایلی به شبه جزیره ی بالکان کوچ کرده اند . اینان در گذشته پارچه ی زیبایی را به گردن خود برای زیبایی می آویختند و این جامه به نام خودشان نامیده شد و امروزه در سراسر جهان پوشیده می شود . نوئل مالکوم پ‍ژوهشگر نامی معنی این واژه را (دوستانه) گرفته است .اما بنده گمان می کنم ریشه آن همان (خورآباد) است . در حاشیه می نویسم حتی واژه ی خرابات در اشعار فارسی نیز شاید همین خورآباد است . این واژه هنوز در میان مردم کرد کرمانشاه و ایلام به صورت خـوَرآوا کاربرد دارد . پژوهشگر انگلیسی ، نوئل مالكوم در كتاب خود به نام "تاریخچه مختصر بوسنی" پژوهش ارزشمندی در مورد پیوندهای ایرانیان و گذشته مردمان یوگسلاوی پیشین انجام داده است. وی در این كتاب می‌نویسد : "واژه كراوات ، یا هراوات (Hravat) در زبان صربی" ریشه در این زبان ندارد. این واژه از شبیه به نامی ایرانیست كه كه در لوحی سنگی در ناحیه یونانی نشین جنوب روسیه پیدا شده است. ریشه آن نام، خراوات("Khoravat") در اوستا به معنای " دوستانه" است .پژوهشهای تاریخی نشان می‌دهد كه نژاد کنونی كرواسی ، كرواتها، از 3000 سال پیش شروع به مهاجرت از سرزمین مادریشان ، ایران به سوی كرواسی، صربستان و بوسنی نموده‌اند. البته موج بزرگ از کوچ این قوم 1700 سال پیش روی داده است. شاید دلیل این کوچ سركوب مانویان در دوران ساسانیان بوده است. برمبنای پژوهش انجام شده توسط این پژوهشگر ، واژه "صرب " ریشه در واژه‌ای ایرانی با عنوان "چارو" ("Charv") دارد كه به معنای رَمه است. بر پایه ی اسناد قدیمی، مردمان صرب و كروات دارای اصالت ایرانی هستند كه بعدها به اقوام اسلاو پیوسته اند .نوئل مالكوم بر این باور است كه نظریه های نوین در این زمینه با شواهد تاریخی همگنی دارد. برخی از تئوریسین‌های ملی‌گرای كروات، ترجیح می‌دهند كه اصلیت خود را با ایرانیان پیوند دهند تا همسایگان اسلاو خود. چنین تئوری‌هایی به ویژه در زمان جنگ جهانی دوم ، در هنگامی كه نژاد ایرانیان در طبقه‌بندی نژادها از سوی آلمانیان بالاتر از نژاد اسلاو قرار گرفت ، تقویت شد. هرچند برابر نظر مالكوم ، هم كروات‌ها و هم صرب‌ها مهاجرینی از ایران بوده‌اند كه تقریباً به صورت همزمان از ایران به بالكان مهاجرت كرده‌اند .یك نكته كاملاً مشخص است: مهاجرین نخستین برای آنكه از سایر اقوام آن ناحیه تمییز داده شوند خود را "خراوات" یا همان كروات می‌نامیده‌اند. همچنین این مهاجران ایرانی تبار ، برای آنكه وجه تمایز خود را از نشان دهند، یا برای زیبایی دستمالی به دور گردنشان می‌بستند، چیزی كه بعدها محبوبیتی جهانی یافت و به كراوات مشهور گشت. در سال 1656 ، لوئی چهاردهم ، هنگی از داوطلبان كروات را در ارتش خود تشكیل داد. اعضای این هنگ، به رسم پیشینیان خود، دستمالی ابریشمین را به دور گردن خود می‌بستند كه در انتهای آن گره‌ای داشت. همچنین این دستمال برای بستن زخم مجروحین مورد استفاده قرار می‌گرفت. از آن به بعد این حمایل ابریشمی به عنوان بخشی از زیور نظامی در ارتش فرانسه پذیرفته شد و واژه ’a la croate’ وارد زبان فرانسه گشت. 170 سال بعد بستن كراوات به گردن رسمی جهان شمول گردید. اینکه کراوات را برخی نشانه غرب و برخی نشانه مسیحیت به تقلید از صلیب می دانند و کلاً آن را تهاجم فرهنگی و نماد جامه فرنگی و غرب زدگی می پندارند نمی دانم چرا به کت و شلوار که پوششی غربی است و ژاکت و کاپشن و اورکت و سویشرت و تی شرت و شرت و...دهها جامه دیگر کاری ندارند . اینها هم همه غربی اند آیا با اینها هم باید مخالفت کرد . شرت نپوشیم . چون غربی است و تهاجم فرهنگی است . در صدر اسلام هم که شرت نبوده است .حتی در قرآن مجید برای شلوار واژه سرابیل که جمع سربال یا سروال است آمده است که بی گمان فارسی و همان شلوار یا شروال است . امروزه هم عرب ها به شلوار یا می گویند « بَـنْــطَــلون‌» و یا همان « سربال » را به کار می برند . آیا باید عرب ها آن را نپوشند چون جامه زرتشتیان و یا مسیحیان است . البته من کراواتی نیستم و هیچ گاه برای سرگرمی هم که شده کراوات نبسته ام و منظورم دفاع از این پوشش نیست .این تنها یک ریشه یابی است . امروزه بیشتر پوشاک ما غربی است و حتی نام های نا ایرانی دارند .شیوه پیرایش و آرایش در مردان و زنان ما غربی است . به عکس های دوره قاجار بنگرید و آن ها را با امروز کنار هم بگذارید و اختلاف را دریابید .
در این جا چار زندان است
به هر زندان دو چندان نقب،
در هر نقب چندین حجره،
در هر حجره چندین مرد در زنجیر …
     
  
زن

 
ریشه یابی واژه خدا

واژه خدا یعنی (خود + آی ) یعنی کسی که خودش آمده است . یعنی کسی که خودش آمده و آفریدگار ندارد و در اثر مخفف شدن (خود آی ) به خدا تبدیل شده است . خدا در اصل ( خـْود آی ) است . ( خــْـود ) همان ( خود ) است و ( آی) بن مضارع آمدن . پس ( خوَد آی ) یا ( خُدای ) یا ( خدا ) یعنی ( خود آمده ) ؛ ( کسی که آفریننده ندارد و خودش آمده است . شاید واژه ی گاد God در انگلیسی در اصل گُدا یا گادا باشد که همان خُدا است .( البته این تنها یک گمان است.)بدانید که تورانیان دیو پرست بودند و ایرانیان خدا پرست . و در متون کهن دیو یک موجود هیولایی نیست . بلکه خدای تورانیان است . امروزه می بینیم در بسیاری از زبانهای هند و اروپایی واژه خدا به همین دیو شباهت دارد . زئوس ، تئوس ، دیوس ، دییو ... حتی در کردی جنوبی به هنگام دعا می گویند ( کِــر داو دَه دَورتَـو ) یعنی داو خط سلامت به دورت بکشد. داو همان دیو است که به خطا برخی آنرا اود می پندارند حال آنکه داو است .






ریشه فارسی واژه سارافون

این واژه در اصل «سراپا» ی فارسی بوده است که از راه ترکی وارد روسی شده و شکل آن دگرگون شده است. امروزه سارافون به نوعی جامهٔ ملی زنانهٔ روسی گفته می‌شود که بلند و بی آستین می باشد. سارافون دقیقاً مانند پیجامه و بالکُن است . این دو هم پاجامه و بالاخانه هستند که با ورود به زبانهای غربی دوباره به شکل دیگری به فارسی برگشته اند . این واژه ستانی در همه زبانها وجود دارد و این غیر از شباهت فارسی و زبانهای غربی به خاطر ریشه مشترک آنهاست.
در این جا چار زندان است
به هر زندان دو چندان نقب،
در هر نقب چندین حجره،
در هر حجره چندین مرد در زنجیر …
     
  
زن

 
ریشه یابی کلمه « سَلـمانی » به معنی آرایشگر مردانه

گاهی با خود می اندیشیم به راستی سلمان کیست ؟ سلمانی که آرایشگاه مردانه یا درست تر بنویسم پیرایشگاه به او منسوب است . سلمانی از نام « سلمان فارسی » صحابی ایرانی پیامبر اسلام برگرفته شده است . او بود که در آغاز اسلام موهای سر پیامبر را بهتر از دیگر پیرایشگران کوتاه می کرد و همگی از این کار زیبای او خوششان آمد و نام سلمانی به معنای پیرایشگر یا در اصطلاح آرایشگر مردانه جا افتاد.امروزه کمتر کسی این داستان را می داند ولی نام سلمانی همچنان به کار می رود درست مانند واحد پول تومان که هرچند مربوط به قاجار بود ولی مردم همچنان نسل اندر نسل عادت کرده اند و همچنان تومان را به کار می برند . سلمانی نیز این گونه است و بنا به عادت گفته می شود. ضمناً خود سلمان نیز نامش در اصل « روزبه » بود او شاهزاده ای ساسانی بود که با پذیرش اسلام توانست خدمات بی نظیری به دولت نوپا کند . این حرف بدین معنی نیست که پیش از سلمان ، عرب موی سر کوتاه نمی کرد . بلکه سلمان آنقدر هنرمندانه کار می کرد که معروف شد . البته عرب ها به سلمانی می گویند « الــحَـلّــاق » و این نزد ما ایرانیان است که سلمانی می گوییم.
در این جا چار زندان است
به هر زندان دو چندان نقب،
در هر نقب چندین حجره،
در هر حجره چندین مرد در زنجیر …
     
  
زن

 
ریشه یابی گوسفند

گوسفند ( گـُو + سِپَنت ) یعنی حیوان مقدس {زیرا زرتشت را از مرگ نجات داد.} افسانه ی زیبایی هست که می گوید دشمنان خانواده زرتشت پیامبر زرتشت را زمانی که نوزاد شیرخواره ای بود ربودند و خواستند بکشند که از فرجام کار ترسیدند و نوزاد را در جایی بیرون آبادی در برابر گرمای خورشید رها کردند که خود بمیرد . در این میان چوپانی نیز میش خود را گم کرده بود . مادر زرتشت یعنی دوغدویه هنگامی که از این کار پلید آگاه شد از همسایگان یاری جست و آنان به کمک او شتافتند تا مگر کودک را بیابند . چوپان پوزش خواست و گفت : شما بروید من همین که میشم را یافته به شما خواهم پیوست .اما میش که گم شده بود و از بره خود جدا شده بود با شگفتی بسیار در کنار نوزاد بوده و بانگ برمی آورد تا مگر چوپان او را بیابد . چوپان که جدا از دیگر مردم آبادی در جست و جوی میش گمشده بود صدای میش را شنید و رفت تا هرچه زودتر به دیگر مردم بپیوندد که نوزاد را یافت و با شگفتی بسیار همگان را آگاه نمود و از آن پس به خاطر اینکه میش جان زرتشت را از مرگ نجات داده بود آن را گو سپنت نامیدند . بدانیم که GOW به معنی حیوان اهلی یعنی گاو و بز و میش است و منظور فقط گاو نیست .سپنت نیز مقدس است . پس گوسفند به خاطر نجات زرتشت چنین نامیده شد .خوب است بدانیم میش گوسفند ماده و قوچ گوسفند نر است .
در این جا چار زندان است
به هر زندان دو چندان نقب،
در هر نقب چندین حجره،
در هر حجره چندین مرد در زنجیر …
     
  
زن

 
چرا در کلمات خواهر،خواستن ، خویش ، خواندن ،گیاهخوار ، خواربار، خوارزم ، خواندن .. واو خوانده نمی شود؟

حقیقت این است که این واو در فارسی تا دویست سال پیش خوانده می شده و بسیاری از مردم ایران این واو را تلفظ می نمودند مانند مردم کرد ایلام . آنان خواستن را با تلفظ واو ادا می کنند . در لری خرم آباد به خواهرزاده می گویند: هوار زا . هُوار همان خُواهر است . یا در زبان لکی بیستون به ( خویش ) می گویند ( وِژ ) اصولاً همه ی لک ها به خویش می گویند وِژ . وژ همان خویش است که در فارسی واو خوانده نمی شود و در لکی خ خوانده نمی شود . چرا اصولاً این واو نوشته می شود ؟اگر خواهر ، خاهر نوشته شود با چه کلمه ای اشتباه می شود ؟ خویش به معنی خود با خیش گاو آهن اشتباه می شود و خواستن با خاستن ( برخاستن) اما خواندن با چه اشتباه می شود؟ در انگلیسی کلماتی که GHدارند این دو حرفشان اغلب خوانده نمی شود . علت این است که سابقاً در انگلیسی تلفظ می شد و نوشته هم می شد اما امروزه این دو حرف در انگلیسی نوین خوانده نمی شود به عبارت دیگر این کلمات یادگار قدیمند . در آلمانی هنورز این دو حرف تلفظ می گردد مثلاً شب و هشت در آلمانی ناخت و آخت و در انگلیسی نایت و ایت night/eightگفته می شود .
در این جا چار زندان است
به هر زندان دو چندان نقب،
در هر نقب چندین حجره،
در هر حجره چندین مرد در زنجیر …
     
  
زن

 
چند واژه فارسی در زبانهای اروپایی

بیشتر واژگان مشترک و شبیه در فارسی و دیگر زبانهای اروپایی به دلیل این است که فارسی با زباهنهای اروپایی هم ریشه و هم خانواده است . اما بحث من راجع به کلماتی است که از فارسی به دیگر زبانه رفته است .
پردیس به معنی بهشت که در فرانسه paradis، در انگلیسی paradise و در آلمانی Paradies و در عربی فردوس نوشته می‌شود.
بخشش که در انگلیسی baksheesh و در آلمانی Bakschisch و در عربی گفتاری بَخشیش یا بَقشیش نوشته می‌شود و معنی رشوه هم دارد.
کیوسک که از کوشک فارسی به معنی« ساختمان بلند » گرفته شده و در بیشتر زبان‌های اروپایی هست.
کاروان سرا که در روسی karvansarai، در فرانسوی caravanserail، در انگلیسی caravanserai و در آلمانی karawanserei نوشته می‌شود.
شربت که در فرانسوی sorbet، در انگلیسی sherbet و در آلمانی Sorbet نوشته می‌شود. هرچند شربت عربی است ولی در عربی شراب به کار می رود و اگر شربت را به کار ببرند شربة می نویسند و شربَه تلفظ می کنند.
• لشکر که در فرانسوی و انگلیسی lascar نوشته می‌شود و در این زبان‌ها به معنی ملوان هندی نیز هست.
خاکی به معنی رنگ خاکی که در زبان‌های انگلیسی و آلمانی khaki نوشته می‌شود.
کیمیا به معنی علم شیمی که در فرانسوی، در انگلیسی و در آلمانی و عربی به شکلهای گوناگون نوشته می‌شود و شگفت آنکه ما شیمی می گوییم حال آنکه عرب کیمیاء می گوید .
مشک که در فرانسوی musc، در انگلیسی musk و در آلمانی Moschus و در عربی مِسک نوشته می‌شود.
در این جا چار زندان است
به هر زندان دو چندان نقب،
در هر نقب چندین حجره،
در هر حجره چندین مرد در زنجیر …
     
  
زن

 
گوجه فرنگی و سیب زمینی کی به ایران آمدند ؟
گوجه فرنگی و سیب زمینی تا200 سال پیش در ایران نبود و در زمان امیر کبیر صدر اعظم ناصرالدین شاه قاجار از فرانسه و توسط دانشجویان به ایران آمد و در فرانسه pumme de tree نام سیب زمینی بود و tomato نیز بعداً گوجه ی فرنگی نام گرفت . بعدها نخود فرنگی ، توالت فرنگی و توت فرنگی نیز همین طور از فرنگ یعنی فرانسه می آمد و دنباله ی فرنگی بدان افزوده می شد . ترکها و گیلانی ها جلوتر از سایر مردم ایران از روسیه گوجه آورده بودند و به همین سبب به آن ( پامادور) می گویند که واژه ای روسی است . در غرب ایران در کرمانشاه و ایلام و در جنوب غرب در خوزستان نیز به آن تَماته یا طَماطه می گویند . زیرا از طرف عراق و از راه انگلیسیها با آن آشنا شده بودند. در سوریه به این ثمره می گویند ( بَنَدورة) که واژه ای ایتالیایی است . در عراق طَماطة و در عربستان سعودی طَماطِم گفته می شود . سیب زمینی نیز در عربی بَطاطا یا بَطاطِس و در عامیانه ی عراق بِتِته نامیده می شود . کردهای فیلی (فهلوی) نیز پِتِتـَه می گویند.
در این جا چار زندان است
به هر زندان دو چندان نقب،
در هر نقب چندین حجره،
در هر حجره چندین مرد در زنجیر …
     
  
زن

 
ریشه واژه عربی مسجد واژه مَزگِت در فارسی است

مسجد کلمه ای است که ریشه در زبان فارسی دارد . نه تنها مسجد ریشه فارسی دارد بلکه جهنم و فردوس و چند واژه دیگر دینی نیز چنین است . در اشعار فارسی واژه مَزگت که همان مَزکَد است بسیار به کار رفته است .

همچون کدویی سوی نبید و سوی مزگت
آکنده به گاورس که خرواری غنجی .
ناصرخسرو

صد مرد پیر و جوان ..
اندر آن مزگت نشسته اند
(تاریخ بیهقی )

هنوز در کردستان ایران و عراق و ترکیه و سوریه واژه مِزگوت کاربرد دارد . در اطراف کاشان هنوز به مسجد مَزگه می گویند . تالشی های اصیل نیز هنوز مَزگَت می گویند . زبان معیار موجب فراموش شدن این واژه کهن از زبان مردم شده . برخی به گمان اینکه این واژه گونه نادرست مسجد است تلفظ خود را تغییر داده اند . منظور از (مـَز)در مزکد یا مزگت همان خداست به کلمه مزدا توجه کنید که بخش نخست آن مز است و به کلمه کَد نیز دقت کنید هنوز در بسیاری از شهرهای ایران مانند نواحی اطراف کاشان مثل بادرود به خانه می گویند کَده . واژه های میکده و دانشکده و کدبانو و کدخدا و... بیانگر این است که کد خانه است و مزکد یا مزگت که تغییر یافته ی آن است همان خانه خداست . زیبایی و توانمندی زبان عربی این است که واژگان زبان های دیگر را در وزن و ساختار زبان خود می برد و رنگ و چهره ی عربی بدان می بخشد . مثلاً همین مزگت را مسجد کرده و پس از آن با آن مشتقات دیگر ساخته است . حال به فرهنگ های لغت برویم و ببینیم در باره مزگت یا مزکَد چه آمده است :
مزگت . [ م َ گ ِ ] (اِ) نمازخانه و مسجد. (ناظم الاطباء). خانه ٔ خدا. بیت اﷲ. (برهان ). مزکت . مژگت (زمخشری ). به معنی خانه ای که برای پرستش پروردگار بسازند و هرکس خواهد در آن بندگی وعبادت کند و آن خانه را حرمت گذارند و پاک نگهدارندو چون خانه ٔ بندگی یزدان است به یزدان نسبت دهند و چون زاء و سین و تاء و دال تبدیل یافته اند معرب آن مسجد به فتح جیم است یعنی مکان سجده کردن (آنندراج ). مسجد (ترجمان القرآن ) (غیاث ) (رشیدی ) (دهار) (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 51) نمازگاه . هر جائی که برای پرستش خدا سازند(یادداشت به خط مرحوم دهخدا) این کلمه آرامی است و از این زبان وارد عربی و فارسی شده است : پیغامبر علیه السلام به مزگت آمد و پیش خلق این آیت بخواند. (ترجمه ٔ طبری بلعمی ) و اندر بیت المقدس مزگتی است که مسلمانان از هر جائی آنجا شوند به زیارت (حدود العالم )باخدای عزوجل اندر مزگت ها چیزی را مپرستید و جز یادکرد خدای چیزی دیگر مگوئید. (تفسیر کمبریج چ متینی ج 2ص 491) و ما یاد کرد ترا بر داشته کردیم تا ترا هرروز به هرمزگتی اندر پنج بانگ نماز و پنج قامت یاد کنند (در تفسیر آیه ٔ «و رَفعنا لک ذِکرَک » ازسوره ٔ انشراح )چون بانگ تبیره رابشنیدند برخاستند و از مزگت بیرون شدند. (تفسیر کمبریج ج 2 ص 416)
در این جا چار زندان است
به هر زندان دو چندان نقب،
در هر نقب چندین حجره،
در هر حجره چندین مرد در زنجیر …
     
  
زن

 
ریشه واژه هندوانه و خربزه

هندوانه در گذشته دور در ایران نبوده و زمانی که از هندوستان به ایران وارد می شود به آن خربزه ی هندوانه گفتند زیرا خربزه را می شناختند و هندوانه شناخته شده نبود . در ترکی نیز " قارپوز" هندوانه است که به آسانی می توان دریافت همان خربزه است . اما هندوانه آمیزه ای از ( هندو + انه ) است .(انه) نشانه صفت نسبی در فارسی است مانند پسرانه ،دخترانه. در عراق اولین بار در شهر ( رقّــة ) در کنار دجله خوب عمل آمد و از این رو عراقی ها به آن ( رَگّــی) یا ( رَقـّی ) می گویند . در سعودی حَبحَب نامیده شد چون پر از دانه است . در سوریه بَطّیخ أصفَر یعنی خربزه ی زرد نام گرفت . زیرا خربزه را می شناختند اما هندوانه را نه . کردهای ایلام و کرمانشاه به آن ( شامی ) گفتند . زیرا از شامات برایشان آمد . در شمال آفریقا ( دُلّـاع ) موسوم شد و هرجا رفت نامی گرفت و همه از این میوه خوششان آمد . اما خربزه به معنی خیار بزرگ است . خربزه آمیزه ای از خر+ بزه است . بزه در گذشته خیار بوده و از آنجاکه در آغاز این میوه کمی بزرگ تر از خیار بوده آن را خربزه نامیدند . در کردی خرویزه و در ترکی قارپوز نام دارد .عربها بَطّیخ می نامند . در فرانسه باستیک گویند که گویا از عربی وارد شده و کلمه باستیک همان بطیخ است ولی با تغییرات بسیار
در این جا چار زندان است
به هر زندان دو چندان نقب،
در هر نقب چندین حجره،
در هر حجره چندین مرد در زنجیر …
     
  
زن

 
شیمی واژه ای فرانسوی است حال آنکه فرانسوی ها آن را از واژه فارسی کیمیا گرفته اند !

جالب است که شیمی در فرانسه و chimistry در انگلیسی و الکیمیاء در عربی و کلاً نام این دانش در همه زبان های جهان از واژه فارسی کیمیا گرفته شده است . زکریای رازی در پی یافتن کیمیا بود که می تواند مس را به طلا تبدیل کند . اما نتوانست با وجود آزمایش های گوناگون و خسته کننده پیروز شود اما آزمایش های وی موجب رشد این دانش شد تا جایی که این دانش به نام کیمیا نامیده شد و عرب ها در نامگذاری این دانش از ما بهترند .چون دست کم همان واژه ی فارسی را به کار می برند .







ریشه یابی کلمه زپرتی

زپرتی (Zeperti) واژه‌ ای روسی به معنی زندانی است و استفاده از آن یادگار زمان قزاق‌های روسی در ایران است، در آن دوران هرگاه سربازی به زندان می‌‌افتاد دیگران می‌گفتند فلانی " زپرتی " شد و این واژه کم کم این معنی را به خود گرفت که اگر کار و بار کسی خراب می شد می گفتن فلانی زپرتی شده است. وقتی این واژه شکل و جایگاه خود را تغییر داد عبارت های دیگری هم با آن ساخته شده است مثلان فلانی زپرتش درآمده است . یا کسی که مفلوک و گرفتار می شد می گفتند فلانی " زپرتش قمصور " شده است.
در این جا چار زندان است
به هر زندان دو چندان نقب،
در هر نقب چندین حجره،
در هر حجره چندین مرد در زنجیر …
     
  
صفحه  صفحه 4 از 8:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  7  8  پسین » 
شعر و ادبیات

نام شناسی و ریشه یابی واژه های رایج در زبان پارسی

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA