انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 117 از 222:  « پیشین  1  ...  116  117  118  ...  221  222  پسین »

زنان ایرانی و سروده‌هایشان (لیست شاعران در صفحه نخست)


زن

 
آینه
می خوام از آینه ها دل بکنم،
اما دل نمیذاره،
راه بیفتم، دل به دریا بزنم،
اما دل نمیذاره،

آینه حرفی برای من نداشت،
غیر تکرار صدای بی کسی،
آینه می خواست که باور بکنم،
لحظه هام پر شده از دلواپسی،

می خوام از آینه ها دل بکنم،
اما دل نمیذاره،
راه بیافتم دل به دریا بزنم،
اما دل نمیذاره.

یه صدای آشنا تو گوش من،
میگه آینه را بشکن برو،
میگه تا کی میخوای عاشق بمونی،
به کسی که بسته پرهای تو رو.

راه بیفت غربتو پشت سر بذار،
کوله بار خستگی را بر ندار،
را بیافت که جاده ها منتظرن،
رو به شهر روشنی رو به بهار. رو به شهر روشنی رو به بهار.

یه صدای آشنا تو گوش من،
میگه آینه را بشکن برو،
میگه تا کی میخوای عاشق بمونی،
به کسی که بسته پرهای تو رو.

راه بیفت غربتو پشت سر بذار،
کوله بار خستگی را بر ندار،
را بیافت که جاده ها منتظرن،
رو به شهر روشنی رو به بهار. رو به شهر روشنی رو به بهار.

می خوام از آینه ها دل بکنم،
اما دل نمیذاره،
راه بیافتم دل به دریا بزنم،
اما دل نمیذاره.

می خوام از آینه ها دل بکنم،
اما دل نمیذاره،
راه بیافتم دل به دریا بزنم،
اما دل نمیذاره.
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
زیبای اساطیری
اگه آفتاب تو چشات خونه کنه
میتونه خورشیدو دیوونه کنه
میتونه خورشیدو دیوونه کنه
میتونه تو آیینه چشمای تو
گل شب بو موهاشو شونه کنه
گل شب بو موهاشو شونه کنه

میتونه میتونه
آب بشه تونگاه تو
دل سنگه هر چی غصه و غمه
لحظه ها ارزونی چشمای تو
از نگات هر چی بگم بازم کمه

منو بارون توو آفتاب شب و غم
توی راه زندگی همسفریم
نکنه اسیر تنهایی بشیم
آسمونیارو از یاد ببریم...
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
دفتر شعرتو ببند، ترانه مون به سر رسید
بعد هزار تا خاطره، پرنده از قفس پرید

اونکه صدای شیشه ایش طعنه می زد به خنده هام
شکستن بغض منو، حتی تو خوابم نمی دید

گذشتن از گذشته ها، معنی زنده موندنه
اسم تو رو نخوندن و خواب منو سوزوندنه
رفتن و دل بریدنه، حرف تموم آدما
بخت بلند عاشقی نه با توئه نه با منه

در انتهای معجزه منتظر بهانه ای
نقطه پایان همین قصه عاشقانه ای

مثل یه شک بی دلیل، نمی رسی به باورم
مثل یه درد مشترک، مثل همین ترانه ای

گذشتن از گذشته ها، معنی زنده موندنه
اسم تو رو نخوندن و خواب منو سوزوندنه
رفتن و دل بریدنه، حرف تموم آدما
بخت بلند عاشقی نه با توئه نه با منه
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

andishmand
 
زندگینامه آیدا عمیدی

آیدا عمیدی متولد ۱۳۶۰ تهران ساکن بوشهر دانشجو
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  ویرایش شده توسط: andishmand   
زن

andishmand
 
از اشعار آیدا عمیدی

دروغ فردا
فردا باید دروغی تازه ببافم
که برازنده ی تو باشد
از سرما حفظت کند
زخمهایت را بپوشاند
و در شبهای تب و هذیان صدای مرا پنهان
کند ...
تو را برای آخرین روز به دنیا می آورم
نیمه شب است برای رفتنت دست تکان می دهم
با نیمی از قلبم دوستت دارم
با نیمی دیگر خاکسترت را به باد می دهم
در مه کنارم می نشینی
در مه به سویت می آیم
در مه گم می شوم
در دریا فرو می روی
برایت دست تکان می دهم
و خورشید آرام آرام مه را می شکافد
تنها آمده ام
هیچ غریبه ای نیست
تنم را در خانه گذاشته ام
نگاهم را در خواب
لبخندم را در عکس گوشه آینه
زیبایی ام را هم پشت در می گذارم
تو فقط در را باز کن
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  ویرایش شده توسط: andishmand   
زن

andishmand
 
بهانه

قهوه بعد از ظهر بهانه خوبی است
مسأله ای که نمی توانم حلش کنم هم
تعطیلات آخر هفته هم
شعر هم بهانه ی خوبی است
حروف نامت را از میان واژه ها جدا می کنم
می سرایمت
به زبانی که هوشت را اسیر کند
دلت را آرام
تنت را بی تاب ...
این قهوه را که بنوشم
این مسأله ها را که حل کنم
خوابم اگر نیاید / عشق هم بهانه ی خوبی است .»
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  ویرایش شده توسط: andishmand   
زن

andishmand
 
توهم

ناقوسی در من به صدا درآمده
روحم کجاست؟
قلبم؟
و آن مرد تیغ به دست که در سرم زندگی می کرد؟
به سوراخ روی شقیقه ام نگاه کن
به چیزهایی که درونم رشد می کنند
به رویای خودکشی در حال دویدن
به ناقوس زنگ زده ای که در من به صدا درآورده ای
بگو روحم کجاست؟
قلبم؟
و آن مرد تیغ به دست که در سرم زندگی می کرد؟
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
کلمات
کلمات زخمیم کرده اند
در این اتاق کوچک اما توان سرودن ندارم
مرا به دریایم در جنوب برگردانید
به زخمی بی پایان
که تمام تنم را پیموده است
و اکنون می خواهد
برای همیشه ترکم کند
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
نیمه گمشده

چگونه باور کنم که نیمه ی گم شده ام تو بودی
مجسمه ای فرسوده
که هرگز چشم از زمین بر نمی داشت
و من که موهایم باد را به بازی می گرفت
سر بر شانه ی مردی می گذاشتم
که هیچ صدایی خوابش را آشفته نمی کرد
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
چگونه؟

نمی خواستم در آغوش بگیرمت
می خواستم آنقدر در من بمانی که پیر شویم
در تنم راه بیفتی
و عصای کوچکت رگهایم را سوراخ کند
اکنون اما
گوش سپرده ام به صدای تار سفیدی که سیاهی موهایم را می شکافد
چگونه از درونم گریختی؟
چگونه برهنه در تاریکی دویدی؟
چگونه مرا از تنت تکاندی؟
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
صفحه  صفحه 117 از 222:  « پیشین  1  ...  116  117  118  ...  221  222  پسین » 
شعر و ادبیات

زنان ایرانی و سروده‌هایشان (لیست شاعران در صفحه نخست)

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA