انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 135 از 222:  « پیشین  1  ...  134  135  136  ...  221  222  پسین »

زنان ایرانی و سروده‌هایشان (لیست شاعران در صفحه نخست)


زن

 
طنین عشق

نـگـار گـل رُخم به نـاز می خـرامـد بـاز
دلا چـو بلبـل شيـدا نـوای عـشـق نـواز

كوير خاك وجودم چو گلسِتان شده است
از آن زمان كه به دل شد هوای عشق آغاز

بيـار سـاغـر مستـی كه عشـق آن مـه رو
نـهاده در مـن ملـحـد دوباره شـوق نمـاز

میان مردم چشمش هزار رنگ فسون
به باغ سرخ لبش صد هـزار غـنچـه ی راز

چو طاق ابروی او را گزیده زاهد دل
نمی رود ز سرش شور و حال راز و نياز

سرای سینه ی ما تا قیامت آباد است
صدای عشق در اين خانه شد طنين انداز
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
نهان

نهان و آشكارم پر شد از او
همه ليل و نهارم پر شد از او

رخ زيبا نهان مي دارد از من
ز من كه روزگارم پر شد از او


*******

نهان چون ريشه در جان و روان كرد
دل اندر آتش و آتش به جان كرد

كجا گويم از آن روي الهي
كه دل خونم چو جام ارغوان كرد
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
غم صیاد

باز غم هجر تو بيــــــداد كرد
هر نفسم شوق تو فريـــاد كرد

شور تو و شِكــــوه ي هجـران تو
در دل زارم جمع اضــــــداد كرد

دســـت فلك، ابر سيــه فـام هجر
بر رخت اي ماهِ پــــــريــزاد كرد

سـوز دل از غربـت اين دام نيسـت
زار و هـلاكـم \"غــــم صيـــاد\" كرد

آه! غـــمت اين دل ديــــــوانه را
سوخت و خاكــــــستر بر باد كرد
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
محک عشق

نه به یارم رسیده ام نه به پروردگار خویش
همه روزم که شد گذر بفزودم به بار خویش

غم و حسرت به کام من شده دریای شوکران
محک عشق چون زدم به دل کم عیار خویش
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
ارغوان نامه

آن غالیه* مویِ ارغوان خَد*
آتش به وجودم آنچنان زد

بیخود شده ام ز خویش و مدهوش
در عاشقی و جنون زبان زد

از هجر چنانم ارغوان بار*
گویی که به دیده شد جهان خار

یا خون ز \\\\\\\"جگر\\\\\\\" به دیده آید
چون گشته نشانِ آن کمان دار

(زان سو شده سَروم ارغوان خوی
چون کرده زعاشقان نهان روی

از خون هزار و یک دل زار
گردیده به پایِ او روان جوی)

دیوانه و مست و ارغوان نوش*
ساغر به کف و جهان فراموش

می سوخت ز شوق چشم مستش
پروانه یِ شعر و شمعِ جان دوش
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
تا ز جهان بریده ام

من به بهای جان و دل سوز غمش خریده ام
این غم جان ستانده بر طالع خود تنیده ام

دیده به خون نشانده ام دشنه به سینه رانده ام
آن مه بی بدیل را دلبرخود گزیده ام

دل به جفا سپرده ام لحظه به غم شمرده ام
بر دل روزگار خود تیغ بلا کشیده ام

ساکن دام او شدم عاشق و رام او شدم
چون زقفس رها شوم؟ تا ز جهان بریده ام
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
قَدح مرگ

ای کاش که خاموش شود این دلِ پُر جوش
از مرگ بگیرم قدحی پُر, ز میِ نوش

چون با غمت آمیخته این بخت خزان پوش
خواهم که مرا\\\"خاک\\\" شود یار هم آغوش

ترسم نشود مرگ, دوای دل بیهوش
جان دور شود از تن و یادت نَه فراموش

سودای تو تا پیشه گُزیدم منِ مدهوش
در جان نشود عشقِ شَرر بارِ تو خاموش

ای سرو قدِ لاله رخ, ای بُرده ز من هوش
تا جان به تن آمیخته, در شادی دل کوش

ای دوست مگیری جسدم را به بَر و دوش
چون زیر قدم های تو من ذرّه بُدم دوش
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
شعله ی شیدایی

تا همه هستی به آن مه رویِ دلکش داده ام
چون شقایق سینه را بر سوزِ آتش داده ام

دیده از دنیا گرفته, دست از جان شُسته ام
بعد از آن دل را بِدان حور پریوَش داده ام

گــر بـگــويم مــن كـلامـی از دل سـودايـيـم
هـر هـجايـش مـی فزايد بـر غم رسـواييـم

پس همان بهتر كه خاموشی گزينم همچو شمع
بی صدا سوزم چو شمع از شعله ی شيداييم

ز چشمان مستش خجل شد غزال
مه از رویش آیینه دار جمال

دلا چون تو مفتون عشقش شدی
بنال و بنال و بنال و بنال

دل رمیده ی ما صید چشمِ آهو شد
به دام او بنشست و اسیر جادو شد

هلاک چشم تو گشته چو من دو صد صیاد
به قصد و شوق شکارت چو در تکاپو شد

آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
قسم

قسم به اصل وجود
به آن نگاه قشنگ و به آن نماد صعود
به بغض های نهان گشته در درون گلو
قسم به سایه ی او
دلم برای تمام صداقتش تنگ است
قسم به صاحب جود
به آنکه بود و نبود و به چرخ سقف کبود
به مستیم ز نگاهش بدون جام و سبو
قسم به حسرت او
میان ظلمت من چشم او شباهنگ است!
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
اُمّید نهانی

(سحر دیدم درخت ارغوانی)
میان سوزِ سرد و بی امانی

ز هجر گل تَنَش خشکیده بود و
نبود از برگ بر شاخش نشانی

به دل اندیشه کردم لحظه ای چند
چرا از غم نگشته قد کمانی؟

نه از سوز زمستان شِکوه کرده
نه از هجر گُلش دارد فغانی

به دل گفتم تو را آموزگار است
به او بنگر که این نکته بدانی

اگرچه گنج یاقوت و زمرّد
رُبوده از کَفَش باد خزانی

میان شاخه ی بی برگ و بارش
نشسته شور و امّید نهانی

به شادی چون خرامَد موسم عشق
بهارش می رسد با کاروانی
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
صفحه  صفحه 135 از 222:  « پیشین  1  ...  134  135  136  ...  221  222  پسین » 
شعر و ادبیات

زنان ایرانی و سروده‌هایشان (لیست شاعران در صفحه نخست)

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA