انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 145 از 222:  « پیشین  1  ...  144  145  146  ...  221  222  پسین »

زنان ایرانی و سروده‌هایشان (لیست شاعران در صفحه نخست)


زن

 
لاک پشت
نه بالی برای پرواز دارم!
نه پایی برای دویدن !
فقط ،
دنیایم را بر دوش می کشم
و آرام و بی صدا
به دنبالت می آیم!
...
به روحم چنگ می زنند !
در لاکم رفته ام ،
چقدر دلتنگ توام !
تو همچنان می روی
و فاصله هایی که رشد می کنند ،
از لحظه های عمر من می کاهند !
و من هنوز در لاک خودم
برای تو مانده ام .
...
شنیده ام،
از سایه ت میترسند !
در برابر آفتاب بایست
تا سایه ات ،
بالای سرم باشد !

آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  ویرایش شده توسط: nazi220   
زن

 
شاعرانه

مثل قلقلک ،
در من منتشر شدی
در افکارم تحصن کردی
و وادارم کردی
تو را به سفر سپید دفترم ببرم .
...
من شاعر شدم
و تو
شاعرانه هایم ،
رفتی !
که شاعرتر شوم
و تو شاعرانه تر .
...
اکنون واژه هایم ملتهبند !
من سبک دیگری از شعر می سازم
بگذار شاعرانه های نبودن
از داغ بودنت ،
بمیرند .
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
پیامبر کوچک

دست هایم را وقتی باور کردم
که خدا را از پرتگاه باورم
بالا کشیدم؛
سینه ام را از معجزه ای لبریز کرد
و من
رهسپار دیار خاکستری های وارونه شدم.
من پیامبر کوچکی هستم
بی کتاب و بی ادعا!
معجزه ام ،
مهربانی است !
باور کن !
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
اعتراف

باز حرف قصه های کوه عین و شین و قاف
ترس ِ از رسوا شدن با طعم تلخ اعتراف

گم شده یک عاشقانه در میان قصه ها
جست و جوی شهر قصه، سرنخی از یک کلاف

بی خیال زندگی یک استکان از عشق نوش
دل ببندی یا نبندی قیمتی دارد گزاف

فصل حج رفت و دلم جا مانده بود از قافله
چون خدا را در تو دیدم، من تو را کردم طواف

مرتدم خواندند مردم، ترک کردم شهر را
عین ایمان بود عشقم؛ شد خدا هم انحراف؟!
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
کویر روزه دار

از عطر رویاهای خود سرمست بودم
قربانی یک سرنوشت پست بودم

آغاز کرد او قصه ام را تا که شاید
راهش شوم، من کوچه ای بن بست بودم

دنبال وهمش رفت تا، با او بماند
من را نمی دید آن ' همیشه هست ' بودم؟!

اکنون کتابی گس برای سایرینم
هی! روزگاری دائما در دست بودم

من یک کویر روزه دارم توبه کردم
بازیچه ی یک مشت ابر مست بودم
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  ویرایش شده توسط: nazi220   
زن

 
شعر شیرین

دیگر از رفتنت نمی گویم
تمام شب را
با تو بودم
وافسون موسیقی تن تو
دیشب
هوای اتاقم آفتابی بود
با دو خورشید و
نسیم گرمی که، از ساحل تو می وزید
و من
بر خاک سینه ی تو
ریشه می زدم!
...
بوسه هایت بر تنم شکوفه می شد
شکوفه ها،
در نسیم تن تو رها
و بارانی از گلبرگ سپید
در اتاق می بارید!
...

دوست داری
شعر شیرین مرا؟
تو
تا ابد در من می مانی
نه

دیگر از رفتنت نمی گویم!
......
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
قایم موشک

تو
چشم گذاشتی
و من
نفس هایم آن سوی دیوار
به شماره افتاد!
و با شمارش تو
دنیا ، دور سرم چرخید
ده ، بیست...
سرم گیج می رفت
و درک مبهمی از زمان !
چشم که گشودم ،
کفش های مسافری را دیدم
که تمنای ماندن داشت !
مقابلش ایستادم
سرم در میان ابرها گم شد
انگشتی به بینی ام خورد
و صدایی که می گفت :
"دیدی پیدات کردم
سُک سُک"
و من ،
اولین بار بود که تو را می دیدم !
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 


بادبادک


خورشید را که ببینم،
از دست های آنان
نردبانی می سازم
برای گم شدن
...
شوق آسمان در سرم،
تو در زمین بودی!
دلم ریسمانی شد
به دست هایت
تا، گم نشوم؛
دنیا در چشمم کوچک بود
وقتی
در ترانه ی نگاهت
می رقصیدم.
ناگهان
نمی دانم دنیا بزرگ شد
یا
تو قد کشیدی ؟!
و من گم شدم
در ازدحام پاها!
...
وسوسه انگیز بودم!
و دست ها از پی هم
دلم را گرفتند
و مرا به ترانه ی باد
رقصاندند.
...
دیگر شوق آسمان ندارم
و شوق پیدا ماندن!
خورشید را که ببینم
از دست های آنان
نردبانی می سازم
برای گم شدن،
و در آخرین رقص خود
ریسمانم را به دست می گیرم
و از خودم عبور می کنم .
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 

پینه دوز

کتاب قصه را که بستی
من پینه دوز بودم !
و مشغول پینه زدن نگاهت
به دانه ی خفته در سینه ام .
...
تمام شب
صدای تپیدن می آمد
و بیداری !
...
صبح که شد
درختی ،
سینه ام را شکافته بود
که از شاخه هایش
لبخند تو
آویزان بود !
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 

بغض های مست


سکوت زرد خانه را شکوفه ی صدا گسست
بهار فاخرانه ای به تخت فصل ها نشست
تو تا نگاه کرده ای به چشم های بی نگاه
سراب تلخ راه من طلسم آرزو شکست
کجای قصه ام شده غلط برای هر دومان
مسافر صبور شب چه ناشیانه چشم بست
سکوت می کنم خدا سکوت می کنم فقط
معلم نماز من چگونه گشته خودپرست
نگفت از چه ماه را به پشت چشم جا گذاشت
و حس نافذش به من چگونه گشته تنگدست
نبودنت سبب شده که خوشه های تاک شعر
ثمر دهد به درد و غم به بغض های مست مست
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
صفحه  صفحه 145 از 222:  « پیشین  1  ...  144  145  146  ...  221  222  پسین » 
شعر و ادبیات

زنان ایرانی و سروده‌هایشان (لیست شاعران در صفحه نخست)

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA