ارسالها: 14491
#1,601
Posted: 25 Jan 2014 20:35
خواب عشق
ازحاشیه دامنم بالامی آیی
هراس داشتم
که حریص ترشوم
به نوشیدن از تو
وکشت تازه ی تنت
درجویباری بزرگ
من به خواب عمق ریشه های تورفته ام
تو هنوز هم بالامی آیی
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,602
Posted: 27 Jan 2014 16:11
لبهای تو
۱
گوشه های ایوانم
تا صحن بوسه های تو
کشیده شده
توده ی ابری تنت
جای باران
گلبرگهای قرمز
می بارد
لبهای تو
حال جارو زدنِ
ایوانم را
از من گرفته است
۲
دست می برم
به لای موهایت
صدای سوز می زنی
بر تنم.
هماهنگ با رگهای لبت،
می خوانم.
از بیگ بنگ تنم،
برگه های نتهایت را
باد برد
شاید هراسان شدی
مبادا
دهانم را برای دوستت دارم
باز کنم
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,603
Posted: 27 Jan 2014 16:13
درتکاپوی رسیدن
حال من
مثل چشمهای تو
نمناک
وابرها
دردلتنگی یک رود
می سوزند
ازدیشب
تمام رودرا
برای یافتن چشمهای تو
گشته ام
امروزقدرابرهارا
بیشتراز تو می دانم
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,604
Posted: 27 Jan 2014 16:16
آغوش تو
دستهای لطیفت انگار
ازابرهای نم گرفته
با ماسه های تنم
وآفتاب سرخ شده
با لبهای بسته ام
آموخته بود
که چنان مرا
در حلقه های انبوه
حبس کند
تابه هرچه دست می برم
نابود می شود
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,605
Posted: 27 Jan 2014 16:18
صدای دوستت دارم
کجامن بوده ام تنها
کجامن مانده ام تنها
توکه دریادمن بودی
توکه درخاطرم یک شب
میان دردهای من
چنان آهسته وآرام
دری بنهادی از قلبم
به باغ ناز بوسیدن
ورقصیدن
وازخودبی هوارفتن
کشیدن با نگاه عشق
نقابی از دل شیرین
به صحن خاطرفرهاد...
صدای شاپرک در من
مثال بادهوهوکرد
مثال باورم پیچید
وآغوش تورابوسید
توراازدادمن پرکرد
به فریادت بهادادی
صداکردی وگفتی دوستت دارم
وگفتی دوستت دارم
چه چیزی خواستم از تو
به جز یک آتشی روشن
که قلبم شعله ورگردد
وزآن آتش بسوزاند
هوای داغ غربت را؟
دراین دنیای بی رحمی
که از دوری خیالی نیست
خیالی نیست از چیدن
ازاین تاریکی مبهم
ازاین دستان دورازهم
ازاین ذهن خیال انگیز
ازاین احساس دلتنگی
که راهی جزنبودن نیست
وجزدل کندن و رفتن
ازاول، آخرین بودن
ازاین دنیاجداگشتن
وفارادرصداکشتن
صدای دوستت دارم
صدای خاطرم هستی
کجامن بوده ام تنها
کجامن مانده ام تنها
توکه دریادمن هستی
توکه دریادمن بودی
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,606
Posted: 27 Jan 2014 16:21
درپشت ضربهای وفایت
فلسفه ی احساسم
درهیاهوی
ذره ای
قطره ای
باتوبودن .
باتوبودن،فریادمی کند
چنان مسافری در راه
وچنان عشقی آماده ی چیدن
دستان توسیراست
ازگلبرگ ترلبهایم
گامهای تو
درپشت ضربهای وفایت
به نواختن مشکوک است
حصارتمامی شبهای قصور از
ردپای من
وتو
اندازه ی دورمزرعه ای که
هرشب
مترسک وجودم
به آن سرک می کشد
امیدبه اینکه
مرزباغهای من و تو
درتن بزرگی از خواستن
محوشده باشد.
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,607
Posted: 27 Jan 2014 16:23
معراج تو
معراج تو منم
بادفترشعرِ
بسته ام
اکنون به معراج رسیده ای ...
معراج من هنوزنیامده
درانقلاب واژه های عشق
مانده است
بامن نفس می کشد خیال تو ،ولی
من در خیال تو
نفس نفس می زنم هنوز
۲
تو تنها سرود سرد تنم را دریافتی
وسکوتهایی که از نهادم برخاست
ولی هرگز نفهمیدی
که درونم از سالها پیش
عشق را با خود به دوش می کشید.
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,608
Posted: 27 Jan 2014 16:24
خواب تنت
بااینکه از رویای نفسهایم
هنوز
آنقدرسیرنشده ای
اماحقیقت زندگی
وزنده ماندنم
خواب تنت را می بیند
تنی سبز
که آرزو می کند
کاش رگهایش
ازچشمهای من
به دریا می رسید
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,609
Posted: 27 Jan 2014 16:26
امضای دوست داشتنم
صدای علاقه ام به تو
اینبار
ازمرغان دریاییِ
یکی از ورقهای آبی احساسم
بلند شد،
تاآسمان ِدوخته شده با
سماجت ستاره های عاطفه ام.
جشن شب
ازچشمان تولبریزاست
عاطفه ام
ناگزیراز گذشتنِ
آن همه عشقهای اشتباهی ست
درصورت خیس خورده ام
از نم نم با من بودنت
وخواهشهایت.
شادابی ام بعید نیست
که باز هم
به عشق دستهایت هیجان دهد
گم شوی در لای شنهای داغ دوست داشتن
وپروایت رازیر عاطفه ام پنهان کنی
تا هرشب
برای یافتن ستاره ی گم شده ام
سراسیمه باشم
تا آخرین امضای دوست داشتنم
درصفحه صفحه ی
خوابهای پی درپی سینه ی تو
آرام وقرار گیرد.
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,610
Posted: 27 Jan 2014 16:27
عشقِ من
عشق،خیال من است
دراین شبهای سرد
که از دور
دستهایم رابه آغوش سراسیمه ات پیچیده ام
تنهایی،بی خیال می کند مرا
منتظرباران وعده داده شده
درسرانگشتان باد
منتظرناقوس مرگ
منتظرتولدی درسرای سرگردان
وکم نورِاتاق خواب
منتظربسته شدن در
هنگامی که برای اولین بار
عاشق چشمانت می شوم
نگاهت.
گاهی برای ابراز علاقه
وقت زیاد است
قبل از
از دست دادنت
عشق،خیال من است
خیالی درابهام یک باغ
که پاهای توراواداربه سجده می کند
اینجا
پایان نفرت است
پایان خستگی
پایان بغض احساسم
درلرزشی از خواستن قلبت
اینجا،عشق من است
بی پروا
به داد رسیدنی
آرام
هنوز هم خواستنی
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟