انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 163 از 222:  « پیشین  1  ...  162  163  164  ...  221  222  پسین »

زنان ایرانی و سروده‌هایشان (لیست شاعران در صفحه نخست)


زن

 
بستراحساس

پیوندابرباشب
آماده ام می کند
برای سایه زدن زیرپیراهنت
تاشتاب صبح از بستراحساس رد شود
وشب را
برای اززمین کندن
یاری کند
وتورا
برای از من کنده شدن
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
عشقهای پوشالی

این ذائقه ی لیز خورده از احساسِ تنگِ بوسه ات
سختی آسیب های دوران متروکه بودن یک روح را
حتی با وجود بهارهای پی درپی
که هشدار و نویدی ازدرآوردن دست از
گریبان پر مخمصه تنگ نظری مان است
هنوز به خاطر دارد
من -
شاهرگ دلخستگی های تو
درمرز وتقاطع انگشتان دردمان
که می تپیدم
برای جاری کردن رودهای خون عاشقانه ام
که ماهیهای به ساحل چنگ زده جای خالی ام
در گوشه های اتاقت
آخرین چاره با من بودن را
به رگهایم بیاویزند
تو-
همیشه همینطور می گذرد
حتی در آخرین پاکسازی ذهن مشوشت
من ،باوجودِ سپردنِ دلِ زندگی ام
به راه پررفت و آمدقرارهای ثبت نشده تو
با دختران حسادت،
بازهم
برای دعوت های مداومِ بخشیدن ِسالهای بی قراری
شناسنامه به حدقانونی رسیدن یک عشق را نگرفته ام
ما
رد گم شده ازهم
که بی شک
دستهای هستی
آخرین رد پایمان را نیز
از کمین نگاههای بی روح من وتو
پاک خواهد کرد
که مبادا
مثل همیشه
برای عشقهای پوشالی هم
پاپوش درست کنیم.
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
محجوب رو

یارم مثال گرد باد
حیران و سرگردان شده
مشتاق و بی پروایی اش
چون کوچه ای سوزان شده
.
تو در کجای سینه ای
آنجایی یا آنجاتواست ؟
آخر نمی دانم چرا
حال رخت چون کوچ من
پرواز دل را می کند
.
لالایی ات را باز کن
بنگر به اوصاف دلم
دور دلم آئینه است
آئینه از اندیشه ام
بشکن دل اندیشه را
بیدار شو،بیدارشو
لالایی ات را باز کن
گهواره در خواب دل است
من در خیال روی تو
.
آن باغ "می" سازان کجاست؟
تا در خیالم جاشود
تک بوسه ی عریان تو
هم ساز تو، هم ناز تو
هم نقش در نقش فلک
هم رنگهای بی وجود
هم هستی و آئینگی
.
بازی کجای ریشه است؟
تو رفته ای یا مانده ای؟
در خاک می گردی تو باز
یا آب پیدا کرده ای؟
آخر کجا پیدا شویم
دنیا کنار ماست یا
ما در کنار او شدیم
شاید دلت یاری کند
تا ما وصال دوست را
چون قصه ها باور کنیم
باور کنیم ایمان اگر
برپای ما افتاده است
از روزی ِساز تو است
از حقِ عاشق پیشگی
در مسندی محجوب رو

آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
ردای عشق

چشمانت ،
راز صبوری ام
تارمویت ،
آویخته بر
پیشانی زندگی ام
ردای عشقم را
به دوشم می کشد

۲

فکر من در همه شب حل معمای تواست
بنما رخ که دلم واله و شیدای تو است

عاشق هیچم واز من دگری باقی نیست
رفتن و آمدنم بسته به سودای تو است

می شتابی که ازین قصه به خوابم ببری
گر بمیرم دل من محو تمنای تواست

دل درین منظره، آتش زده برراحت جان
هر چه آید به تماشاهمه معنای تواست

گفته بودی که بمان با دلِ این عاشق ِ مست
دل من تا به ابد عاشق و شیدای تو است

آرزو هیچ شد و هیچ ندانست کجاست؟
هرچه در قافیه آید همه پیدای تواست
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
باغ عشق

مرا یافتی
چون جسدی که از دریا می گرفتی ام
در باغچه ی احساست
آنچنان رویاندی ام
که خاک وجودت را به هم فشرده ام
حیات عاشقی مان تنگ است
باغ عشق کجاست،
که هر روز منتظرش گذاشته ایم؟


پایان
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
اشعاری از هلیا حسینی ****بیوگرافی خاصی ندارد
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
شاید امشب آمدی...

منتظر می مانم اینجا،شاید امشب آمدی...
در هجوم بی کسی ها،شاید امشب آمدی...

خواب بر چشمم نشسته، بهر دلجویی بیا
لحظه ای-حتی به رؤیا-شاید امشب آمدی...

خسته ام بیزار وسردم هم نشین غصه ام
با توام تا کی مدارا؟ شاید امشب آمدی...

دست بردار از غرور و، نفرت بی حاصلت
بر نگیر از من دلت را، شاید امشب آمدی...

ای امید خفته ی من...در میان کوچه ها،
یک نفر هم نیست، اما...شاید امشب آمدی...
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
هجرت

باید که هجرتی کنم از عشق...هجرتی..
تا نیست در دوچشم تو برق صداقتی

من می روم که دوری از این،بیشتر شود
دیگر به دوش فاصله ها ،نیست زحمتی...

یک عمر هم گذشت و مرا ،باور نداشتی
ایندفعه می روم به خدا...بی هیچ رجعتی...

این لحظه های آخر اگر عاشقی هنوز
چیزی بگو به خاطر من تا هست فرصتی

اصلا بعید نیست از این عشق بگذری..
لطفا بزن به دست خودت مُهر ضمانتی

راهی به جز گریز برایم نمانده است
باید که ریشه کن شود این عشق لعنتی...
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
برگشته ای

لب باز کن بگو، که به اصرار من نبود...
برگشتنت به خاطر دیدار من نبود

رفتی،مرا به چشم همه متهم کنی
نه...جرم این فاصله ها کار من نبود

تنها دلیل آمدنت بعد سال ها،
چشمان من ...که نه اجبار من نبود؟

نه اشتباه می کنی،عشقی که داشتیم!
یک لحظه هم بهانه ی اشعار من نبود...

آن خاطرات یخ زده ارزانی خودت
ارزانی خودت...که سزاوار من نبود

بخشیدمت ،اگرچه از این درد کم نشد،
باور کن این نهایت ایثار من نبود

حیف از تمام خاطره هایی که بود و ..نیست
حیف از خودم که جز تو کسی ،یار من نبود...


برگشته ای...
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
انگار نه انگار که شاعر بودم

درچشم تو من گدای عابر بودم...
از روز نخست هم مسافر بودم

پیغمبر من! معجزه ی دینت کو؟
شرمنده که در عشق تو کافر بودم!

پروانه ی احساس مرا له کردی
انگار نه انگار که شاعر بودم...

دستم به ضریح چشمهایت نرسید
از فاصله های دور، زائر بودم

ای کاش از این فاصله هم کم می شد
ای کاش در این کینه مؤثر بودم
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
صفحه  صفحه 163 از 222:  « پیشین  1  ...  162  163  164  ...  221  222  پسین » 
شعر و ادبیات

زنان ایرانی و سروده‌هایشان (لیست شاعران در صفحه نخست)

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA