ارسالها: 24568
#1,701
Posted: 2 Feb 2014 19:13
چراغ قرمز
یک نفر دلش شکسته بود
توی ایستگاه استجابت دعا
منتظر نشسته بود
منتتظر،ولی دعای او
دیر کرده بود
او خبر نداشت که دعای کوچکش
توی چار راه آسمان
پشت یک چراغ قرمز شلوغ...
در راه مانده
پایان
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ویرایش شده توسط: andishmand
ارسالها: 24568
#1,702
Posted: 26 Feb 2014 18:15
اشعار مریم ملک دار
این شاعر بیوگرافی خاصی ندارد
این ساعتها
به این روزها بگو به احترام بودنت بایستند.
به این ساعتها بگو آهستهتر بروند؛
میخواهم کنار دستهایت مقبرهای بسازم
و تمام ابرها را از تمام پاییزها،
تمام گنجشکها را از تمام درختها به صبح این خانه بیاورم،
ساعت را کوک کنم
و در انتظار «صبح بخیر» تو دراز بکشم
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ویرایش شده توسط: andishmand
ارسالها: 24568
#1,703
Posted: 26 Feb 2014 18:16
دروغ بزرگ
بگذار زندگی راه خودش را برود ،
بگذار خیال کند که ما هنوز برای گردش یک سال دیگر ، یک روز دیگر ، یک بوسه دیگر به او وفادار خواهیم ماند ،
بگذار نداند که ما در پریشانی پرسشهای مان بارها با مرگ خوابیده ایم .
ما برای زندگی نه به هوا نیازمندیم ،
نه به عشق ،
نه به آزادی ؛
ما برای ادامه ، تنها به دروغی محتاجیم که فریبمان بدهد
و آنقدر بزرگ باشد که دهان هر سؤالی را ببندد ...
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#1,704
Posted: 26 Feb 2014 18:17
دنیا کوچک نیست
دنیا آنقدرها هم کوچک نیست
که بتوانی صداها را به خاطر بسپاری
و یادت بماند که در کدام خیابان ،
روی کدام درخت پرندهای غمگین میخواند ...
نه ، دنیا کوچک نیست
وگرنه من هر روز نشانی خانهات را گم نمیکردم
و لابهلای سطرهای غمگین زندگی به دنبالِ دستهای تو نمیگشتم .
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#1,705
Posted: 26 Feb 2014 18:17
ناممکن
بیا از هر آنچه ناممکن است بگوییم ؛
از روزهای خوبی که میآیند ،
از رهگذرانی که می مانند ،
از غمهایی که میروند ...
بیا درباره چیزهایی حرف بزنیم که نمیشود ؛
مگر نهاینکه همیشه چیزی اتفاق میافتد که نمیخواهیم ؟
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#1,706
Posted: 26 Feb 2014 18:18
اعتراف
هرگز بیعشق نزیستهام ،
من در تمام سالها عشق را -چونان رازی- در دستهایم گره کرده بودم
و سراسیمه از هر کلیدی میگریختم .
با هیچکس اطمینانِ نشستن نبود ...
من مُشت عشق را در آغوش تو باز کردم ...
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#1,707
Posted: 26 Feb 2014 18:19
به دنبال تو
به تو برمی گردم
بدنبال ردّی از تو بیرون میزنم ، از خودم ، از خانه .
گرد شهر پرسه میزنم .
از صدایِ سوتِ ایست و تابلوهایِ خطر برمیگردم ... دستِ خالی به خانه ، به خودم ...
در خودم قدم می زنم ،
از تو سردرمیآورم .
تو همیشه مرا غافلگیر میکنی !..
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#1,708
Posted: 26 Feb 2014 18:22
تو
از دیدار تو بازمیگردم
با دستهایی که در دستهایم جا ماندهاند
و حرفهایی که در دهانم ...
از دیدار تو بازمیگردم
با چشمهایی،
که راه خانه را بازنمیشناسند ...
کسی در رگهایم راه میرود
کسی در قلبام میایستد
و در جیبهایم دستیست
که بوی عشق میدهد ...
در آیینه نگاه میکنم
تو را میبینم ...
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#1,709
Posted: 26 Feb 2014 18:23
اینجا هیچکس شبیه تو نیست...
آدمها،
من را به یاد تو نمیاندازند
اینجا هیچکس شبیه تو نیست...
من در شهر
و در بین اینهمه آدم
همیشه دلتنگام...
اما همینکه دور میشوم
همینکه به درختی، کوهی، چشمهای برمیخورم،
تو را میبینم..
تو را که دشتها،
روی دستهایت میخوابند
و رودها،
ادامهی رگهای تواند...
و آب
آب ِ وحشی
که من را به نوازش ِ عریانیاش وامیدارد
تصویر آینهی توست...
دلم که تنگ میشود برایت
کنار آتش مینشینم،
دریا میکشم و
به درختان فکر میکنم...
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#1,710
Posted: 26 Feb 2014 18:24
نمی بینی ...
به من دست نزن !
نمی بینی ؟!
شکسته ام ،
فرو می ریزم !
♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥
ترازو
هرچه آدم میگذارم در کفهی دیگر
باز تو
سنگینتری ...
♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥
طناب از شعر
شاید الان کنار تو بودم
اگر به جای اینهمه شعر
از کلمات طنابی بافته بودم.
♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥
دست
برای پروانه شدن پیله دستان تو کافیست.
من را محکمتر در آغوش بگیر.
♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥
آرامش معهود
تو پیامبر آشتی و صلحی،
برای من که عمری با خویش جنگیده ام...
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ویرایش شده توسط: andishmand