ارسالها: 8911
#171
Posted: 28 Jun 2013 15:59
قطعه 4
تو آلوده ای
به من
تنه ات که خورد گفتی:
عروس خستگی هایت
این حجله ی تاریک را
سیاه نمی پوشد
حالا
آنقدر تاریک است
که پیراهن سیاهم
روی طناب
اندام ترد عروسی
رها شده را
می خواهد که بپوشاند
گناهی
که اینبار در یک روز آفتابی
جرقه ای زد و بارید
بارشی گرم
تند و عمیق
اما ... لباسها روی طناب؟
بگذار بماند
شاید
رنگ بدهند
سیاه رابه سفید.
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
ارسالها: 8911
#172
Posted: 28 Jun 2013 16:02
قطعه 5
انتظار، فقر است
یا فقر، انتظار؟
برای من که آمدنت
حادثه باران رهایی است.
چگونه می آیی
با کدام مرکب
از کدام سو؟
تا جاده ها را
سراپا چشم در چشم این مردمان غریب
بدوزیم
تکه های جگر فقر را
که ما را چه زیبا کرده است - می گویند -
برای آمدنت
به سمتی که می خواهی
هر دو طرف راه
در چراگاه مصلحت
آهو بره های ما را سر بریدند
برای آمدن تو
به اسم تو
قسم نمی خورم
فقط اینجای شعر
چشمک می زنم
یواشکی
- برای توست -
این همه قربانی
سر هر کوچه
شمعدانی های ما پلاسیدند ....
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
ارسالها: 8911
#173
Posted: 28 Jun 2013 16:04
قطعه 6
هنگامی
که می گویم
خداحافظ
چه غریب می شوی
و کلبه ام برای تو تنگ
نفیر نفس های ام
مچاله ات می کند
و تو
و تو از تمام آینه ها می گریزی.
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
ارسالها: 8911
#174
Posted: 28 Jun 2013 16:05
قطعه 7
روزگاری گذشت
و تو مرد ترانه های باد
در دل کوه پیچیدی
پژواک صدایت
دشت را لرزاند.
کوزه ام
کنار چشمه شکست
و با سوزنی که خال بر گونه ام کوبیده بودی
لب هایم دوخته شد
به مردمکانت.
دیر رسیده ی سرخ!
سبز نگاهم
چند سین دیگر صبر کند
به نوروز خواهد رسید.؟
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
ارسالها: 8911
#175
Posted: 28 Jun 2013 16:05
قطعه 8
برای هیچ کس
نمی گردم
در قبرستان واژه ها
هنوز یک نفر زنده است
بی کفن
بی گور
و نمی خواهد که برگردد
به هذیان های شبانه
و نمی خواهد که بمیرد
به چهار میخ گناه
خدایی اگر هست
هنوز کسی می گردد
لا به لای مرده ها
تا پیدا اگر شد
آسمان
به دنبال خودش
بگردد
برای هیچ کس
خدایی اگر هست.
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
ارسالها: 8911
#176
Posted: 28 Jun 2013 16:06
قطعه 9
بگو پایین بیایند
بگو
کمی پایین تر
دیگر به هیچ سو نمی چرخند
اهتزاز این پرچم های سیاه
سر در تمدن های شکسته
فرو می ریزد، قلب گفتگو را بردار
از پچ پچ گوش نمی کنم
به شلاق های رها، آزاد
از چهار چوب دری گذشته ام
پا به پای سگ های ولگرد
بیابان گریز و بی لانه
شده ام
بی قلاده و افسار
مشت می زنند
به خانه به دوش ها
رسیده ام
به استخوان خودم
آزاد از چهار چوب دری
باز شده
با دست های گره شده
رنگ می پاشند
به صورت پارچه های سفید
¬¬¬- سه رنگی ها –
دو رنگ سیاه و سفید
یک رنگ که نمی شود
رنگارنگ...
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
ارسالها: 8911
#177
Posted: 28 Jun 2013 16:09
قطعه 10
چرا به دیوارهای برفی می کوبدم
با چرخشی بی حاصل
باد خودسر ویرانگر؟
عریان و فراری
کوه به کوه
دور از آشیانه
پرتاب هیچ مژه ای
به دیوار گرمی نمی کوبدم
چرا هی می خورم به زمین گرم
با دیوارهای برفی اش
معلوم نیست
که می لرزم
گر گرفته ام
از این همه روهای دوتایی
کجای زمینم؟
کجایش
پست
کدام بالای این خاک
جوانه می زنند
دست ها از شکاف دیوارهایی
که برفی اند.
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
ارسالها: 8911
#178
Posted: 28 Jun 2013 16:10
قطعه 11
برف باریده و
موهایش یک دست
روی شانه های زمستان
به خوابی سنگین فرو رفت
و دیگر کسی بیدارش نمی کند
مگر آفتابی
با چکمه های زرد
قدم بگذارد
به خانه ی آدم برفی این قصه
کی می خواهد تمام شود
نمی دانم
چرا پرستوها کوچ که کردند
بی رد پایی
آفتاب را بردند
به شهری با بام های کاغذی
اما اینجا
خانه ای سقف اش از آهن – حتی –
چکه می کند و
برف باریده و
آدم برفی ها
سورتمه می روند به شهری
که آفتاب
شاید بشکند
این خواب سنگین را.
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
ارسالها: 8911
#179
Posted: 28 Jun 2013 16:11
قطعه 12
با آخرین پاک دود می شوم
در فضای خالی دالان
و می ترسم که مبادا جن ها
تنهایی ام را به هم بزنند
همه جا تاریک است
نفس هایم به شماره می افتند
و تا داد می زنم
انزوای تاریک دالان در هم می شکند
جن ها می گریزند
و باز حلقه های دود
در برابرم رژه می روند.
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
ارسالها: 8911
#180
Posted: 28 Jun 2013 16:12
قطعه 13
از غروب می آید
از اندوه کودکان سفره های نان و ....
مادران خون و جگر
پدران جیب های مضطرب
سگی نانی تعارف می کند
که مبادا شب
صورتش حتی
به سیلی سرخ نشود.
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)