انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 182 از 222:  « پیشین  1  ...  181  182  183  ...  221  222  پسین »

زنان ایرانی و سروده‌هایشان (لیست شاعران در صفحه نخست)


زن

 
روزمرگی

اگر روزمرگی
نفس هایم را تکرار نکند
فلسفه را مرور می کنم
"فلسفه یعنی رنج خوبه که بگی رنجورم*"
رنج یعنی درد
درد از هر طرف یعنی درد
من
فلسفه نمی خواهم
به منطق هم گفتم :والا غیرتا برو دنبال زندگی خودت
روسری ام را جلو می کشم
خیابان ها را نرفته سیاه
و روی بام خانه ام دود کش
نقاشی؟
نه نقاشی نمی دانم
راست راست راه می روم
رخت ها را گربه شور می کنم
آویزان بند می شوم
و چشم های کودکانه ام را لالایی میخوانم
...
آخ
چقدر فراموش کار شده ام اداره ی شوهرم ...
شو هرم



*مرحوم حسین پناهی
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
دریا

بیا
کنار دریا بایستیم
موج هایش از تو
صدف هایش از تو
اما
لاشه هایی که روی آب می ایستند از من
.
.
.
دهانت را از من نگیر

غرق که شده باشم
چه فرقی دارد
دریا فردا چه طعمی دارد؟

..............................................

شاعرانه می شود
غروب باشد
زن باشی
(وباد
اندامت را زنانه تر کند)
بعد
بایستی کنارخانه ات
تا تصویری ،رویایی ترسیم کنند!
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  ویرایش شده توسط: nazi220   
زن

 
چقدر شبیه...

چقدر شبیه شده ام

به دختری
که فکر های بچه گانه اش رانقاشی می کشد

وما
قدم می زدیم میان تندیس ها
کنار گله ی اسب های سفید
در فلورانس
یا در تپه های سرسبز در توسکانا
کنار زیتون زارها آرام می خوابیدیم
انگار از دماغ فیل افتاده بودیم
وهیچ عقلی به فکرهایمان نمی رسید
رنگ ها را عوض می کردیم و
اسب ها را زین
بیدار شدم
آسمان آبی بود
من
اینجا بودم
کنار تندیس ها و تابلوها
تو
آن جا که اسب هادر تپه های سرسبز شیهه می کشند!
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
بالالایی مادرم به خواب می روم

شب
بالالایی مادرم به خواب می رود
مادربزرگ شعر می خواند
"سه پلشت آید و
زن زایدو
میهمان عزیزم به در آید!"
روزهای مات فروردین است
سکوت
با آخرین تیر غروب شکست
فرشتگان به مقدسی جمعه سوگند خوردند
_وکودکی گریه کرد _
بعد زنی خندید
روزهای مات فروردین است
سکوت با جیغ مادری کیش شد
-ومادرم باز مادر شد!-
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
بی رنگ تر می شوم

هر روز بی رنگ تر می شوم
مثل چادرم
مثل قبر مادر بزرگ
مثل عکس تو
کنار تنهایی من

ولب هایی که هر روز حرف های تازه شان را تکرار می کنند
چرا برف نمی بارد
و زنده رود هر سال می میرد؟
من
من
من

تکرار مداوم این فاعل
وصدای قل قل سماور
و لب های پریده رنگ مادرم
به هم می خورند و اجابت نمی شود
ومن
شاید
رود خانه ای که به خانه ام نمی رسم
............
ودر ادامه کار کوتاه
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
آرزوهای کوچکم

آرزوهای کوچکم را
بزرگ نشانه گرفتند
تا ماهی را در ماهی تابه سرخ کنم
و
گونه هایم را در خانه ی تو!
چقد روانمود کردم
تورا اندازه ی ماه دوست دارم
وتو انگشت بی مهری زدی
رفتم
دوروبرم پر شداز گرگ های هار
برگشتم
خانه زندان
زندان انفرادی
انفرادی=نهایت آرزوت
و صدایی که مدام در گوشم سوت می کشد:
زیر سرت را کدام بالش بلند کرده بود؟
ودر ادامه کار کوتاه
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
دلم برای خودم بسوزد؟

دلم
برای خودم بسوزد
یاکلاغی
که سیاهی روزگار
رو سفیدش کرد؟
پرواز دلیلم نبود
اما
قرار مان هم نبود
پر بسته ات باشم
.
دلم می خواست
پرنده کوچکی باشم
در آسمانی بزرگ
پرنده ی کوچکی که رنگ پیراهنش
ماه را به حسادت وادار کند!
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
صحنه ها عوض می شود

صحنه ها عوض می شود
رنگ ها پرده می بازند
ومن
۳۳ برگ خشک لای تقویم نگه می دارم
و فکر می کنم
آیا می شود امسال هم...
بی خیال تمام این خیالها
هیچ چیز دور وبر من درست اتفاق نیفتاد
از به دنیا آمدن بی گریه
تا غرق شدن در رودخانه ی بی آب
. اجازه بده
پرده ها را بکشم
من می ترسم
از بلوغ پسرم
روی این جاده های خشک
از این اینترنت بی سرعت
حتا از این انگشت ها
گفتم:انگشت های مادرم لای خفت خفت قالی کج شد
انگشت های من لابه لای خرابه های فکرهایم
.
هیچ وقت فریاد نکشیدم
حتا وقتی مادر بودن را در آغوش کشیدم
من بودم و۲۳ سال خون وعرق و کودکی که گریه می کرد
صحنه ها عوض می شود
پرده ها ...
من هنوز عزادارم
و نمی دانم
ریش هایت را که تراشیدی
یادت بود؟ به کسی که می گفت:دوستت دارم
یادت نیست؟
آن روز کجای خانه نشسته بودم
که از چشم هایم شعر می ریخت
حالا
خودت مادرباشی
و بفهمی
پسرت با اشک های تو
،ابرهای نقاشی شو بارونی می کنه!
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
بادقوی نیست

بادقوی نیست
اگر شانه هایم را بلرزاند؟
باران قوی نیست
اگر گونه هایم را تر کند؟
من زندانی
زندان قشنگی شده ام
و میله ها
حصارهای چشمانم را سورمه می کشند
.
به زنانه بودن شعر هایم دل خوش نمی کنم
گاهی
احساس گاوی را دارم
که به دل رحمی گاوباز چشم دوخته است!
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
فرزند خلفی هستم
سرفه های پدرم در هوای خانه جریان دارد
و اشک های مادرم که انگار تمامی ندارند
ومن
پرنده ی کوچکی بودم
که دیروز از بهار فرار کرد
وامروز
آوازهای تکراری سر می دهد
.
.
.
بهار نام دختری
که چشم هایش همیشه پشت در منتظر است
شاید آن مرد با اسب سفیدش می آمد
وداسش را فراموش می کرد
تا من
روی چهارقد مادر بزرگم طرح گلی بکشم
و قباله ی دخترانه ام را
زیر پاشنه های مادرم له کنم
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
صفحه  صفحه 182 از 222:  « پیشین  1  ...  181  182  183  ...  221  222  پسین » 
شعر و ادبیات

زنان ایرانی و سروده‌هایشان (لیست شاعران در صفحه نخست)

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA