انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 186 از 222:  « پیشین  1  ...  185  186  187  ...  221  222  پسین »

زنان ایرانی و سروده‌هایشان (لیست شاعران در صفحه نخست)


زن

 
به ياد پدر

پشت شيشه ي نگاهم شكستي
ومن
چه صبورانه گذر كردم
چقدر تنها بودي
چقدر دستهايت سرد بود
و بدنت بوي غربت مي داد
خدا روي صورتت آسوده خيال قدم برمي داشت
امروز
امروز 16 شهريور است
چگونه گذشت برتو
خطوطي كه موازي شد با كودكي ات
منحني با جواني ات
وشكسته با ميانسالي ات
آن روز
صدايت عشق داشت
ونگاهت .................حسرت
و
من چرا
آخرين تير اميدم را دير از كمان كشيدم
بخوان
بخوان
روي تخته سياه نگاهم را
كه نوشته شده
جاي تو خاليست
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
هيچ كس اسم مرا صدا نزد

امشب تمام ثانيه ها بيدارند..............
امشب ........تمام ......ثانيه ها
ومن به عبوديت ..............قسم خورده ام
به پنجره پناه مي برم
رو به گل ..........از كودكي ام مي دوم
وبا هزار كرم مي خزم
تو نديدي آيا؟
من در كدامين كليسا نماز خواندم؟
به كدامين ساقه ي گندم تكيه دادم؟
كس هست آيا ؟
كه پرواز مرا به تماشا خستگي دركند؟
مادري هست آيا؟
وقت دعا دستهايش را ...حنا نبسته باشد؟
وپدري
كه چشمهايش را خالكوبي نكرده باشد؟
كسي هست آيا ؟
كفش اش را قبل از باران چتر بزند؟
وبعد
به زيارتگاه تمام پروانه ها برود..................؟
نديدم /نشنيدم/
هيچ كس اسم مرا صدا نزد
هيچ كس فرمان ايست نداد/هيچ كس/هيچ كس/هيچ كس.................
هيچ كس از من سوال نكرد
در كدامين بهار زاده شدي؟
با كدامين پرنده هم پيمان؟
هيچ كس
روي عرياني ام شالي حرير پهن نكرد
تو نديدي|
تمام درختان خرما روي رگهايم قد علم كرده
وسر سخت ترين صخره ها را مي رقصند
تو نشان مرا از كدامين زبان
پرسيدي
كه بي غلط بر دلت جاري شد
ونگفتي
من من باران بودم .......كه بي هوس بر خودم باريدم
ابر بودم ؟
كه بالاي سر خودم آفتاب را نشانه
يا خورشيدي كه تنم را سوزاندم
حيف حيف
كه من هزار شاعر ديده ام
بي شمار شعر خوانده ام
بعد از امشب خوب مي دانم
گيسوانم بر باد خواهند رفت
ومن باعرياني ام روي تخته سنگي خواهم مرد
خواهرانم گم خواهند شد
و مادرم قصيده اي خواهد خواند
حيف...حيف.
امشب من نشان كرده خدا شده ام
وو........
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
اين زني ست غريب

در آينه
ناظر بي چون وچراي گيسوانم بوده ام
كه خطوطي سپيد
موازي
آذين بندشان
واين زني ست غريب
زني ست غريب
كه ماه روي جواني اش چتري سياه گسترانده
وآسمان
آسمان
تمام گل بوته هاي دلش را
در حجله گاهي خونين پر پر
ديگر جايي براي گفتن نيست
ديگر
خبري از خروشان رودي
جاده هاي سبز رويا ها
ن ن ن ن
ديگر لبي هم
لبي هم براي گفتن ندارد
زني كه زير چادري از شب
جاودانه مرده است
جاودانه
مرده است
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
وقتي

وقتي مي شود گريه كرد
چه فرقي دارد
شاهد سقوط پسركي عاشق
پل هوايي متروك خدا
يا چرخ بي سرنشين
رها در جوي آب
چه فرقي دارد
راهروي تنگ دادگاه
ازدحام جمعيت
سروصدا
كودكاني گريان
گورستاني پر از هوس
وقتي مي شود گريه كرد
بهانه.........................ن ن
خنديدن بي ثمر است
بيا با هم گريه كنيم
با هم
اعتراف كنم چشمهايت زيباست
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
من زنم

من زنم
زني كه افق طلايي خاطراتش
با داسي به دروي تمام مريمكان رفته
من زنم
زني كه شبانگاه با بوسه اي خواب هفت پادشاه را ترسيم
صبح
صداي خروس بي محل
ظرفشويي شلوغ
چشم باز
دست ناتوان
من زنم
وتمام زنانگي ام
زير چادري از شب نهفته است
وگيسواني كه درد بي درمان آزادي را يدك
من زنم
و حلقه اي را دور انگشت چپم به اسارت كشيدنم
زني كه بودنش
درباروري نطفه اي خاموش
من زنم
وباتمام زنانگي ام
فرش را به عرش ترجيح
داد مي زنم /زنم /زنم /زنم /زنم /زنم /زنم /زنم
زني افسون شده
زني مادر شده
زني كه ديوان زندگي اش
زير نقابي از ترديد نهفته است
زير نقابي از سنت ها شكسته است
من زنم
من زنم
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
وخدا حیران بود

کاش سورمه کشیده بودم
چشمهایم را آن شب
آن شب
که جادوی نطفه ام سر گرفت
مادرم خون می خندید
پدرم را................نمی دانم
آسمان روی تن تب دار شب
پیراهن سرخ می گذاشت
و
هاون هزار دل می کوبید
صدای شوم کلاغ دشت
به نوازش چشمهایشان بوسه می زد
وخدا حیران بود
کاش............
کاش آن شب من
من تمام ریسه های گندم را بافته بودم
و
دستم را محکم
روی گلو گاه تاریخ گذاشته بودم
کاش
کاش آن شب
من مناظره ای داشتم
با خدا ............
با خدا................
فقط من .............فقط خدا
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
تاریخ ورق خورد

باد شالیزار را تکان می داد
رقصی بود
برای نو عروس
حجله ندیده
و تمام
هرزه علف هایی که قد علم کرده بودند
و
زنی را دیدم
با آیینه شکسته
کنار مسجد اهریمنی
غسل نجابت به پا
و تمام نگاه ها به سوی اوست
و
من به اعتکاف تمام دستها رفته ام
و
سلام خواهم داد
به آفتاب نارس لب بوم
و
تاریخ ورق خورد....................
وتاریخ ورق خورد.................
...................................
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
شهوت کلمات

زمستان که نیامده
پاییز هنوز نرفته
پس چرا
من
در شهوت کلمات مانده ام
چشمهایت را ببند
دوست ندارم باساتن آبی آنها
دل را تکه تکه حراج کنم
تکه تکه.........................
من
بازیچه ی فرسنگها نگاه تو شده ام
روز وشب
برای که می چرخد
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
برگرد...............

چشم در چشم تو
ماه را شروع
آبی /ساده /مهربان
اندیشیدم..............................
باگونه هایی تکیده
مترسک سرجالیز
خوب می دانست
رقصی داشت
برای
نوعروسان سبزه گره
وچه شاد
گنجشکگان
و
ریسه های زرد گندم
آواز جدایی را سرود
وتو
چه ساده
عبور می کنی از کنار هر رفتن
برگرد
برگردونگاه کن
قورباغه ماهی را بلعیده..................
در حفره فرو
برگرد.................برگردوببین
تمام ردپایی که گذاشتی .............زیر برف مدفون
حتی خانه ی جادوگر هم روشن نیست...
برگرد..............یا حداقل چشمانت را ببند
تاماهی دیگر رادر افقت آغاز نه...................
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
به جای فاتحه از شعرهایم بخوان

آن زمان که مردم و لاشه ام روی دست مردکان
با نوای الله واکبر
لا الاه الله عبور
یادت باشد
چشم همه کلاغان را
ببندی با چشم بندی سبز
دوست ندارم خبر مرگم را چین
به همه سفارش کن
تا رخت نو از گنجه ها بیرون
وتمام ماشینها بارمان سپید
وعروسشان یادگار دل
یادت باشد
رقصنده های گرانی اجیر
تابوتم از چوب اصل گردو
وکفنم حریرالاسود
دوست دارم
نادیده های دنیا را لمس
وقتی که خاک ریختند
یک بیل هم تو بریز
یک بیل برای عافیت من
برایم قاب کوچکی بساز از خاتم
و زیباترین عکسم را که یادگار جوانی ام محیا
بر مزارم گل های مریم بکار
دلم نمی خواهد محصور در سنگ
یادت باشد
میراثم را که ته مانده ی غذایم است
برای گنجشکان کنار
وتمام فاخته ها را در آرامگاهم ماوا
یادت باشد
اولین عیدم هفت سین دلت را کامل
سرمه ی چشم/سبزی دل /سرخی لب................
یادت باشد
به جای فاتحه از شعرهایم بخوان
ومرثیه ام نوای یاهو
یادت باشد
دستهای مادرم را محکم بگیری
تا گیس هایش آرام
و خواهرانم را یک دس سپید پوش
من
من زندگی را حس کردم .........
وهمین کافی ست
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
صفحه  صفحه 186 از 222:  « پیشین  1  ...  185  186  187  ...  221  222  پسین » 
شعر و ادبیات

زنان ایرانی و سروده‌هایشان (لیست شاعران در صفحه نخست)

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA