ارسالها: 24568
#1,951
Posted: 25 Mar 2014 22:30
بازی تقدیر ...
من و تو مهره شطرنج ، توی دست کائناتیم
یکی از روزا برنده ، روز بعدی کیش و ماتیم
کاش میشد بشیم برنده ، کاش میشد خواب ما تعبیر
کاشکی این گره واشه دوباره به دست تقدیر
دلمون نزدیکه ، اما دوباره دور شدیم از تو
بگو قاصدک کجاست و کی خبر میاره از تو
لحظه لحظه جون میدم تا ، برسه لحظه دیدار
باز فراموشمه تو گفتی ، برو خدا نگهدار
سخته با یاد تو بی تو ، خاطراتتو بخونم
توی اون روز زمستون ، گفتی قول میدم بمونم
زدی زیر قولت اما ، باز میگم کار خدا بود
دست تو با دست تقدیر ، یه دو فرسخی جدا بود
یادمه همش میگفتی ، نفسهام مثل هوا بود
شایدم توی دل تو واسه من یه خورده جا بود
نمیدونم نمیدونی ، چی اومد سر دل ما
حکم اعدامو بگیرید این سواله قاتل ما
میدونم که تو نباشی از زندگی کاتم
باز توی بازی تقدیر ، من دوباره کیش و ماتم
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#1,952
Posted: 25 Mar 2014 22:38
بخشیدمت نامهربون ...
یادت میاد یه روزی بود ، چشمات دلیل زندگیم
نگاه گرم و آشنات ، دلیل صاف و سادگیم
یادت میاد که چشماتو ، به صد تا دنیا ندادم
یه لحظه با تو بودنو ، به صدتا رویا ندادم
یادت میاد که لحظه ای ، بی تو نبود سر کنم
غیر زمین و آسمون ، کسی نبود خبر کنم
می خواستمت خیلی زیاد ، بیشتر از این قول و قرار
اما چه فایده آخرش ، از عشق من کردی فرار
رفتی برو ، بازم میگم کسی نمیمونه برات
مثل دلم پرنده ای ، غزل نمیخونه برات
چند سالیه گذشته که ، از من گذشتی بی وفا
قلب و دل ساده من ، به دست تو شد بی بها
بازم گذشتم از تو و بخشیدمت نامهربون !
گذشتم و سپردمت دست خدای مهربون ...
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#1,953
Posted: 25 Mar 2014 22:47
برای تو ...
همیشه حس ناب لحظه هامی
دلیل گریه های بی صدامی
وجودت تار و پود هستی من
همه گل واژه های این کلامی
مسیر و مقصدم اوج نگاهت
تو رویای همه روزو شبامی
نگاهت جنس نورو آسمانی
تو مفهوم همه ثانیه هامی ...
.
.
.
همیشه سرنوشت ما سیاه و تیره رنگ نیست
به دست کودک دلم، همیشه هم تفنگ نیست
ماه همیشه روشن و فلک نغمه خوان
ولی بدون یاد تو ، به چشم من قشنگ نیست
اگر دلم شکسته و کسی نمی خورد غمم
فدای چشم ناز تو ، میان ما که جنگ نیست
مگر گرفته قلب تو که اینچنین شکسته ای
به من بگو! به من بگو ! دلم که جنس سنگ نیست
یکی بیاد تو گریست ، یکی ز آه حنجره
بگو ... بگو ... مگر دلت ، برای غصه تنگ نیست
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#1,954
Posted: 26 Mar 2014 14:27
بی خبر رفتی ...
عاشقم کردی و رفتی ، بی خبر از من شبونه
حتی واسه من نذاشتی یه دلیل و یه بهونه
رفتی و تنهام گذاشتی ، وقتی غرق تو بودم
رفتی وقتی پر بودم از ، حس ناب عاشقونه
قلبمو بردی حتی اونو بازیچه گرفتی
پشت پا زدی به بختت ، لعن و نفرین زمونه
فکر میکردم عاشیقمون زنده میمونه همیشه
اما دیدم تو با تیرت ، کردی این عشق رو نشونه
چشمامو بستم توخواب تورو بغل کشیدم
کاش سحر نباشه پیدا ، کاش همیشه شب بمونه
نه ، دعا اثر نداره ، شب واسم سیاه و تاره
جای بوسه های داغت ، اشک سرد اومد رو گونه
گریه کردم ، اشک چشمام باز داره از تو نشونی
یادم اومد میگفتی میشی مجنون و دیوونه
تو کتابها می نویسن قصه عاشقی مون
واسه عالم و آدم میشه عشقمون نمونه
اما دیدم تو با تیرت کردی این عشقو نشونه
پشت پا زدی به بختت لعن و نفرین به زمونه
رفتی ، باشه ولی از تو یه امانتی میمونه
خاطراتی که با اونا ، قلب من هنوز جوونه
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#1,955
Posted: 26 Mar 2014 14:37
بیا به این ترانه ها کمی دوباره جان بده ...
بیا به این ترانه ها کمی دوباره جان بده
به من ، به جنس شعر من ، به واژه ها امان بده
غزل غزل به یاد تو نوشتم و گریستم
بیا دلیل گریه را به شعر من نشان بده
تمام قلب این غزل ، تپش تپش به نام توست
بیا و جان تازه ای به قلب بی زبان بده
به اوج می رسد غزل ، به حرمت نگاه تو
به بیت های شعر من غرور بیکران بده
برای از تو گفتن و به خاطرت قلم زدن
اگر چه فرصتم کم است ، ولی به من زمان بده
در این غزل فرشته ها با تو به صف نشسته اند
وضو گرفته چشم من ، اجازه اذان بده
قبله ...دو چشم ماه تو ...خدا ... همان نگاه تو
فقط خدا ... فقط خدا... به من فقط از آن بده
تو میروی چه بی صدا ... بدون اعتنا به من
فقط نگاه کوچکی به وسعت جهان بده
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#1,956
Posted: 26 Mar 2014 14:48
تلخی انتظار ...
دلم گرفته ای خدا ، خسته تر از خسته منم
تو راه عشق و عاشقی ، اونی که دلبسته منم
چه انتظار تلخیه ، من اینجا تنها و غریب
لعنت به تو ای روزگار کارته نیرنگ و فریب
آره دلم شکسته و راهی نمونده تا خدا
فقط می خوام با تو باشم یه لحظه هم نشم جدا
میخوام که دوستت دارمو با عشق فریاد بزنم
تا اوج ، در حد جنون عشق تورو جار بزنم
کاش روزگار تلخ ما یه نیم نگاه به ما می کرد
قصه عاشقی مونو با خنده آشنا می کرد
عاشق نبودی بدونی درد منو ای روزگار
نمیدونی چه تلخه این ، گریه و قهر و انتظار
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#1,957
Posted: 26 Mar 2014 18:35
تولدم بدون تو ...
روز تولدم میخوام ، یه دسته گل هدیه کنم
سر مزار آرزوم یه عالمه گریه نم
خنده دارم روی لب و ، یه بغض کهنه تو گلوم
نیستی ولی عکس تو هست ، همیشه اینجا روبروم
میخوام که دنیا رو واسه تولدم خب رکنم
فکر نکنی من میتونم امروز رو بی تو سر کنم
وقتی همه بهم میگن که شمعو خاموش بکنم
تورو خدا ازم نخواه تورو فراموش بکنم
میخوام که دست تو واسم کیک تولد ببره
گریه امونم نمیده ببین چقدر دلم پره
میگم تواین روز قشنگ باید یه آرزو کنم
تموم گلهامو می خوام دوباره نذر او کنم
فقط تورو می خوام ازش ، میخوای که برگردی پیشم
اگر نیای بدون که من ، مجنون و دیوونه میشم
بی تو گذشت تولدم ، دوباره یک سال دیگه
هر لحظه بی تو سالیه ، اینو زمان داره میگه
نگید به من مبارکه ، تولدم بدون اون
به جای این هدیه ها ، بهش بگید پیشم بمون
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#1,958
Posted: 26 Mar 2014 20:46
جاده های انتظار ...
اگه دورم از نگاهت ، مطمئن باش بی گناهم
آره عاشقم هنوز هم ، چشم به راه یه نگاهم
آسمونم مثل چشمام داره میباره هنوزم
بی تو با یه بغض خسته ، چشم به جاده ها می دوزم
مثل یه مرغ اسیرم توی دست سرد صیاد
چشمامو میبینی یا نه ، نکنه که رفتم از یاد
این خطوط بی تفاوت ، که تو جاده ها اسیرن
کی میشه که با حضورت ، توی چشم ما بمیرن
دل من بی تو میگیره ،حتی وقتی تو بهشتم
یا باید تنها بمیرم ، یا بیای تو سرنوشتم
جاده ها تیره و تارن ، توی چشمهای پر آبم
کاش بودی الان کنارم ، کاش میگفتی توی خوابم
فکر نکن که بی تو رفتم ، دل بریدم و گذشتم
نه عزیزم مطمئن باش ، تا قیامت با تو هستم
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#1,959
Posted: 26 Mar 2014 20:53
جای خالی ...
باز هم تاریکی شب آمد و رویای تو
باز هم بغض گلو با این تمناهای تو
آسمان هم از غم میبارد امشب تا سحر
نه ، ندارد انتها این لحظه های بی ثمر
کاش بودی نزد من ، ایکاش می دیدی مرا
از غمت پژمرده ام ایکاش می چیدی مرا
لحظه های لعنتی بی تو عذابم می دهند
من تو را می جویم و آنها سرابم می دهند
کاش این شبهای دردآور مرا با خود برند
یا تو را از قعر قصه سمت من باز آورند
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ویرایش شده توسط: andishmand
ارسالها: 24568
#1,960
Posted: 27 Mar 2014 14:02
حال من بی تو ...
من و سکوت خانه و یک دل تنگ و بی قرار
صدای پتک ساعت و مزه تلخ انتظار
خون قلم ، نام تو و بهانه های بودنت
من و دل و شکستن و بهانه های بیشمار
شمع و من و گریه ما ،دلی پر از هوای تو
پر شده در سکوتمان ، نغمه پرشور سه تار
فضای خانه ، عطر تو ، اشک ، گره خورده به بغض
غنچه باران زده ام ، در این بهار سوگوار
هستی من بودن تو ، نبودنت ، شکست من
چه بی صدا شسته ام د راین سکوت مرگبار
غصه شده کار دلم ، بدون تو ، به یاد تو
ای آسمان ، ای آسمان ! تو هم شبیه من ببار !
من و دو چشم منتظر ، یک دل سرد و بیقرار
پرنده باز مردنی ست بدون تو در این حصار
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند