انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 220 از 222:  « پیشین  1  ...  219  220  221  222  پسین »

زنان ایرانی و سروده‌هایشان (لیست شاعران در صفحه نخست)


زن

 
چند طرح

یک
باران نمی بارد چرا من خیس عطرم؟
باران عطر یاس
از دیوار همسایه!

دو
حرف مرد و زن که گل می کرد
دخترش پروانه می آمد


سه
در اتاق خواب
مرد
در هجوم خواب های کوچک رنگی
زن
و
یک آغوش دلتنگی!

چهار
در پارک
کودک شیطان پر غوغا سوار تاب
مادر بی تاب!
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
شب های بی مهتاب

مثل عروسکهای تنهایش
دلتنگ
یا دفتر نقاشی اش افتاده این گوشه
بی حوصله , بی رنگ
می ایستم اینجا کنار پنجره
هرچند
با شب,ستاره, ماه
نزدیکم
من مثل این خانه که بی مهتاب....
تاریک تاریکم!


شب

شب روبه روی من ؛من پشت پنجره
خواب ستاره ها ؛ لالای زنجره

ازکوچه سایه ای رد می شود و بعد
گرد چراغ ها پرواز شب پره

شب تیره و عبوس ؛ شب بی نهایت است
دنیا گمان کنم خواب است یکسره

انگار شب زنی ست عفریته کینه جو
در زیر چادرش من در محاصره

شبهای سوت و کور شبهای از تو دور
شبهای بی فروغ بی شعر و خاطره

برگرد با چراغ برگرد با امید
شاید سحر شود شب پشت پنجره...
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
آسمان زلال

گوش کن
رعد و برق پا گذاشت به فرار
آسمان زلال
باد هم نشسته گوشه ای
بی خیال
یاسها هنوز هم
عطر می پراکنند
یا کریمهای پشت پنجره
دانه خورده اند
سر فرو برده اند زیر بال هم
پلکهای خسته را ببند
صبح
با سرود بق بقویشان بلند می شویم.


*****

حالا سه شب گذشته که من توی این اتاق...
شبها ی من ولی همه بی ماه .... بی چراغ

فنجان چای سرد شده...رختهای چرک
ظرف غذا که پخته و سر رفته از اجاق

خودکار بیک و کاغذ بیکار روی میز
حتی برای شعر ندارم دل و دماغ

پر کرده است خلوت پاییزی مرا
یک گربه پشت پنجره یک صبح پر کلاغ

دورم من از تو :ماهی دور از زلال آب
دور از تو ام:پرنده ی دور از هوای باغ

سرد است خانه منتظرم تا بیاورد
از تو کلاغ قصه خبرهای داغ داغ

من در کدام لحظه به چشم تو می رسم؟
تو در کدام ثانیه می افتی اتفاق؟!
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  ویرایش شده توسط: nazi220   
زن

 
*****

یک جفت کفش قرمز کوچک
یک کیف صورتی
این دستخط درهم بازیگوش
با جمله های ناقص زیبا
رنگین کمانی از گل و پروانه و درخت
در آسمان دفتر نقاشی اش رها
این ها
دنیای شاد طفل دبستانی من است!
زیبای خفته ام!
تنها
یک بوسه وقت خواب

مهتاب


پرواز

از رفتنت دهان همه باز....
انگار گفته بودند:
پرواز!
پرواز!
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
دلتنگي

امروز
پنج روز است
كه نگاهم مي كني
از لا به لاي نقاشي هاي مهتاب
ونفس مي كشي
در روياهاي شبانه ام
حالا
زود مي خوابم
شبها
و كارهاي تكراري خانه
از حوصله ام
سر مي روند!
اين بار سوم است
كه داغ مي كنم
فنجان چاي يخ كرده ات را!
برخيزم
شعر تازه اي دم كنم
تا از شانه هايم
بريزد دلتنگي
شعر تازه اي...
تا تو
به خانه
برگردي...

آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
****

... وصبح روشن و زيباي اول خرداد
چه اتفاق قشنگي براي باغ افتاد!

تو با بهار تو با عطر ياسهاي سپيد
تو با طراوت باران تو با ترانه ي عيد

تو از حوالي ارديبهشت آمده اي
از آسمان خدا از بهشت آمده اي

تو از سپيده سحر از ستاره سرشاري
آز آب و سبزه و باران ترانه ها داري

به من كه از نفس ابرهاي تيره پرم
براي بال زدن تا تو لحظه مي شمرم

مسير خانه ي خورشيد را نشان دادي
و بالهاي ظريف مرا تكان دادي

تو سيب سرخ بهشتي ولي چه فايده؟آه....
براي چيدنت از شاخه دست من كوتاه.
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  ویرایش شده توسط: nazi220   
زن

 
****

می رسد بهار از راه
خنده می کند خورشید
تاب می خورد گنجشک
روی شانه های بید

قاصدک به دوش باد
شادمانه می رقصد
روی شاخه ها با شوق
هر جوانه می رقصد

من دلم پر از شوق است
گرم شعر و آوازم
خسته از نشستن ها
بیقرار پروازم

کاش می توانستم
چون پرنده ها باشم
در زلال این آبی
لحظه ای رها باشم

پر کشم به آن سوها
سمت خانه ی خورشید
پر شود گلویم باز
از ترانه ی خورشید!
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
*****

همین که برگی از آن شاخه ی جوان افتاد
نگاه مرد مسافر به آسمان افتاد

صدای سوت قطاری شکست در شب دشت
و لرزه بر تن تبدار ارغوان افتاد

ستاره های طلایی سیاه پوشیدند
ستاره ی من از آغوش کهکشان افتاد

شکفت بغض غریب قناری غمگین
و قطره قطره از آن چشم مهربان افتاد

چه واژه ها که به یادت کبود شد یخ زد
چه شعرهای سپیدی که از دهان افتاد!

همیشه یاد تو شیرین! هنوز با مایی
اگر چه فاصله ای تلخ بینمان افتاد

تو تا همیشه و هرگز تو تا ابد تو هنوز...
تو اتفاق شگفتی که ناگهان.... افتاد!

دلم دوید پی ات پله پله تا ملکوت
و خواست با تو بیاید ...که نردبان افتاد!

صدای پای مسافر به گوش باد رسید
و قصه اش همه جا بر سر زبان افتاد...

آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
*****

تا بشکفد دوباره همه برگ و بارمان
کی می وزی نسیم دل انگیز یارمان؟

کی می شود صدای تو جاری در این سکوت؟
کی می رسد به صبح شب انتظارمان؟

روزی که دف به رقص در آید به دست تو
روزی که عاشقانه بخواند سه تارمان...

شادیم از اینکه در تب توفان کینه ها
شد دستهای مهر شما سایه سارمان

پاییز می وزد ولی از فتنه اش چه باک؟
گل می دهد به یمن تو باغ بهارمان...



****

با باد رهگذر
اين راز را بگو
روزی اگر گذشت
يک شاخه گل بکارد
بر گيسوان سوخته ی دختران دشت
وقتی که می رسند
از تپه های دور
بر شانه های روشنشان کوزه های نور...
با ابرها بگو
دامن بگسترند
بر دشت بی بهار
اين خاک
در انتظار چک چک آواز چشمه است
اين خاک تشنه است
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
*****

دستی بکش
که خستگی را
از شانه ام بتکاند
چتری بکش برايم
در اين غروب ابری نم نم
شب را اگر کشيدی
مهتاب را
بر دامنش بدوز
هر روز
خورشيد من
از برگهای دفتر نقاشی تو
آغاز می شود.......
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
صفحه  صفحه 220 از 222:  « پیشین  1  ...  219  220  221  222  پسین » 
شعر و ادبیات

زنان ایرانی و سروده‌هایشان (لیست شاعران در صفحه نخست)

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA