انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 50 از 222:  « پیشین  1  ...  49  50  51  ...  221  222  پسین »

زنان ایرانی و سروده‌هایشان (لیست شاعران در صفحه نخست)


زن

 
اگرچه آسمانم ابر پوشيده‌ است اما حال من خوب است
دو دريا از دو چشمم زار جوشيده ‌است اما حال من خوب است

نپرس از من كه تنهايم چرا با سايه‌ی ديوار می‌خندم
گلويم شوكران از دوست نوشيده‌‌‌‌ است اما حال من خوب است

جوابی نيست پشت پرسش چون و چرای بود و نابودم
چه شيون‌ها كه از نايم خروشيده‌ است اما حال من خوب است

بيا ای مرگ! اين تن سهم تو، من عين روحم سر به سر عشقم
فلک در نفی من بسيار كوشيده‌ است اما حال من خوب است
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 


با دستهای يك حكاک، بعد از ادای يک آيين

روزی نوشته خواهم شد، روی كتيبه‌ای سنگين


ديدن چقدر دشواراست! در ازدحام قومی كور

حكاك من چه می‌‌داند؟ از اين دو چشم دردآگين


كوچكتر از خودم هستم، در من تحملِ من نيست

در گنج خود نمی‌‌گنجم، ای من! كنار من ننشين


من كمترين صدايم را، بر برگها نويساندم

می‌‌دانم اوج اين فرياد، بالا گرفته از پايين


وقت كتاب خواندن نيست، مردم كتيبه می‌‌خوانند

شادم كنی اگر سطری، از آن كتيبه باشد اين:


آمد نوشت و رفت، آری، رفت‌آمدش نوشتن بود

او از تب نوشتن مُرد، روحش هميشه شاد، آمين
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
آتش،آتش می‌گیرد، جا در جایش می‌سوزد

در دستش نور است اما، سر تا پایش می‌سوزد


آبی می‌رقصد آتش؛ دریا یک آتش‌سوزی‌ست

تا موجی برمی‌خیزد، ماهی‌هایش می‌سوزد


هیزم، روزی جنگل بود؛ حالا با زخمی در نای،

می‌خواند: وای از آتش! اما «وایَ»ش می‌سوزد


در خاکت می‌شد خوابید، دیگر گِل کردی خود را،

این ماهی، بی‌ماهیگیر، در دریایش می‌سوزد
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
مادرم مي‌گويد انسان يا پر از درد است يا مرد است

دردِسرهاي پدر سردرد شد مادر چه نامرد است

گاهي از اين جمله‌ي مادر جنون مي‌گيردم اما

باز مي‌پرسم پدر با اينهمه دردش چرا مرد است

تختشان سنگين شده از بس كه تنهايند پس او كيست؟

حق شهوت را تصاحب مي‌كند حقي كه با مرد است

مادرم عاشق شده معشوق او هرجا بخواهد هست

كاري از دست پدر هم برنمي‌آيد خدا مرد است

تا «به پايان آمد اين دفتر حكايت همچنان باقي»

پس «به صد دفتر نشايد گفت حسب‌الحالِ» ما مرد است
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 


مثل يك پل كه كمربند خيابان باشد


عشق، آن نيست كه در شهر فراوان باشد

زن زيباي جهان! سبزه ي گريان! تلخ است:


پاي تختت دل گنديده‌ي تهران باشد

دوست دارم ننويسم قلمم مي‌رقصد


دست من نيست، اگر شعر ، پريشان باشد

مثل سهراب نشد شعر بگويم، هرگز!


« واژه بايد خود باد و . . . خود باران باشد»

حافظ از خاكْ درآ تا بنويسي اين بار:


« كه به تلبيس و حِيَل ديو، مسلمان» باشد

به رضايش نرسيدم به خدايش گفتم


دستِ‌كم در غزلم اسم خراسان باشد
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
دنیا پر از سگ است جهان سر به سر سگی‌ست
غیر از وفا تمام صفات بشر سگی‌ست

لبخند و نان به سفره‌ی امشب نمی‌رسد
پایان ماه آمد و خلق پدر سگی‌ست

از بوی دود و آهن و گِل مست می‌شود
در سرزمین من عرق کارگر سگی‌ست

جنگ و جنون و زلزله؛ مرگ و گرسنگی
اخبار يك ، سه ، چار، دو ،تهران، خبر سگی‌ست

آهنگ سگ ترانه‌ی سگ گوش‌های سگ
این روزها سلیقه‌ی اهل هنر سگی‌ست

بار کج نگاه شما بر دلم بس است
باور کنید زندگی باربر سگی‌ست

آدم بیا و از سر خط آفریده شو
دیگر لباس تو به تن هر پدرسگی‌ست
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
دیگر چه فایده

چیزی به یاد نمی آورم
نه از دندان های شیری خاک شده
پای درخت سیب و
نه از مشق های دو خط در میان عید و
نه از شکاف های جمجمه ام
صفحه ی سیزده از فصل چهارم تقویم کدام سال سیاه بود ؟
نمی دانم
فقط بعد ها شنیده ام
که یک نفر آمده با دست های پر از گچ
و روی تخته سیاه خیابان
کروکی اقبال مرا کشیده و رفته است
و بعد ها از عابرین سوال کرده
من آن
روز
با شاخه گلی شکسته ، گوشه ی لبهام
سراغ تو را با لهجه ی کدام پرنده گرفتم
دیگر چه فایده
که خیره بمانم به سپیدی این سقف ؟
من که چیزی به یاد ندارم
جز اینکه به احتمال قوی
دیری است با له شدن الفت گرفته ام
و دیگر کسی صدای کشیده ای که
حتی شبیه نام تو باشد
از میان لب های من نشنیده ست
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
نزدیک نشو آقا

نزدیک نشو آقا
شما کلاه خودت را بچسب
من روسری ام را شل بسته ام که
باد بیاید و هر چه باداباد ! ماه در آید و
عریان
تر از همیشه
زیر براده های سنگ و صدف و ستاره بخوابم
بلکه بار بگیرم از آب های این همه آزاد
لطفا کنار
کسی به شما نگفته از غلاف چرمی باتوم
بوی بهبود نتراویده تا به حال ؟
چشم
کم کم خفه می شوم آقا
من ریه هایم پر از هوای عفونت است
و
گرده ی زرد گل های بچه های خیابان
و صبوری بیهوده و این کرم ها
که تمام تنم را
تمام تنم را که بگردید هم
چیزی دستگیرتان نمی شود آقا
روی پیشانی گلبول های سفیدم
از نشانی نجات دهنده ای
خبری نیست
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  ویرایش شده توسط: nazi220   
زن

 
گره بند كفش توكوراست ، ديدن پابرهنه ها سنگين
كفشهاي مراكجابردي ردپايم شدست ننگ زمين

به فلك مي كشي مراهرروز، سهم شبهاي من زمين خوردن
من درختم درخت سيب گلاب ، جاي تركه گلاب وسيب بچين

آلبوم راورق بزن شايد، عكسها گريه ات بيندازند
بغض درخنده ي مونا ليزام ، عكسهاي مرادوباره ببين

سردرآرازهجوم برف وبپر ، كبكها شرم نفس پروازند
روزها مي روند ومي آيند، پس ازاسفند بازفروردين

چادرم رابكش به روي سرم ، تا نبينم چه برسرم آمد
دختري مينياتوري بودم ، عكسهاي مرادوباره ببين
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
شعرمي‌كشد مرا به پيش هر قدم گرفته‌اي مرا
دست كم گرفته‌ام تو را، دست كم گرفته‌اي مرا

عرصه عرصه‌ي پريدن است مرغ خانگي شدن بس است
ابتدا قلم ز من سپس از قلم گرفته‌اي مرا

رو به رويم ايستاده‌اي تكه تكه خرد مي‌شوم
تكه سنگ شو سپس ببين كوه غم گرفته‌اي مرا

بادبادكي به شاخه‌اي گيركرده و نمي‌رود
هرچه پس زدم تو را چرا باز هم گرفته‌اي مرا

دست تو به من نمي‌رسد اي پلنگ بيشه زارها
چادرم خسوف كهنه‌اي‌ست دست كم گرفته‌اي مرا
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
صفحه  صفحه 50 از 222:  « پیشین  1  ...  49  50  51  ...  221  222  پسین » 
شعر و ادبیات

زنان ایرانی و سروده‌هایشان (لیست شاعران در صفحه نخست)

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA