ارسالها: 24568
#611
Posted: 23 Aug 2013 11:18
آي آدم برفي ها
آي آدم برفي ها
كه هواي تان چندي ست بر پنجره ي شهرمان لنگر انداخته
و صداي سوزتان گوش باران را كر كرده
آي آدم برفي ها
كه هماره در نگاه همه پاك و زيباييد
واژگانم يخ بسته
دستانم بي جان است
و صدايم ترك خورده
آي آدم برفي ها
هماره پشت درهاي چشمانتان سكوت مرده است
و صداي نيلبك بادها مي آيد
آي آدم برفي ها!
من اين وقاهت چشمانتان را نمي چينم
من اين سرود نفسهاي پرتعفن سردتان را نمي شنوم
كه هماره دل شكسته تر از ماندنم
كه هماره گرم عبور خاطر سبز بارانم
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#612
Posted: 23 Aug 2013 11:18
هوا سرد است
آغوشم دگر گرمت نخواهد كرد
و دستانم پر از قنديل بي مهري ست
و قلبم در اجاقش نون دودآلود
و لبخندم برنگ زرد بيماري
شفا از تو
وفا از تو
صداي قاصدك هايت نمي آيد
و بال آرزويم خيس
نگاه شرمناكت را نمي خواهد
-هوا
غمگين-
بهار شاپرك ها دردناك است
آسمان قلبش اسفناك است
كنار خاطراتت آه مي سوزد
باد مي پوسد
مرگ مي خندد
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#613
Posted: 23 Aug 2013 11:19
دست در دست نسيم
دست در دست نسيم از دل صبح
تا ته پنچره ها رقصيدم
باد پاييز به من مي خنديد
عشق را در تب او مي ديدم
بر لبم بود به آواز بلند
شادي از باغ شقايق چيدم
ابرها محو تماشايم شد
تا ته خاطره ها باريدم
شرم از چشم و دلم مي ترسيد
شعري از شور و شعف پاشيدم
راز آشفتگي خاطره را
به دل پاك سحر بخشيدم
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#614
Posted: 23 Aug 2013 11:19
تولد
غنچه وا شد ، صبح در دست زمين
از شميم ، آينه ها خنديدند
پر شدَ ز ، عطرِ مباركباد
-كادوي نسيم-
خانه سبز از ثمرِ ثانيه ها
باغ، مبهوت به گلدان گل خاطره ها
و خدا شاد شدَ ز خلقتِ ما
يك سبد عمر به گلدان بخشيد
يك سبد عشق به دستان زمين
همهمه ، نور ، سعادت بخشيد
نام من بر تن گلدان سبز شد
"مريمي" پاك به دنيا بخشيد
و به جان و پرِ او نور آويخت
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#615
Posted: 23 Aug 2013 11:21
و مي رقصم
وَ مي رقصم
نه با رنجي كه در حرف تو پيداست
نه با شرمي كه در انديشه جاريست
وَ آنهنگام ِ ناخشنود رفتن
كه ميخواهي بگويي و ن...مي گويي ... دمادم
وَ مي رقصم نه در دستان مهرت
نه با چشمان محتاج غروري كه، بر مرگ ِ خموش، انديشه دارد
كنار دست بادي كه
مرا وَ خاك سرد ِ، خاطرم را از تو ميگيرد
وَ مي رقصم نه در باد و نه با ياد و به فرياد.
و مي رقصم ، من اينجا مَرد و آزاد
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#616
Posted: 23 Aug 2013 11:21
قلمم گم شده است
حرف خود را گفتم
جور ديگر خواندي
شعرها شيرين است
شاعران! كو فرهاد؟
نام ها رفته ز ياد
كوه ها دلواپس
جاده ها چشم به راه
تا جنوني ديگر، قلمم گم شده است
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#617
Posted: 23 Aug 2013 11:22
پنجره
پنجره باز و
هوا باز ولي طوفاني
نكند باد؛
تو و
يادچه ي سبز تو از ياد بر د
تا ته دور
پشت هر شيشه غباري ست ز نور
دل من اما؛
شيشه اش سنگ تر است
آه!
انديشه اش از حادثه ي رفتن توست...
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#618
Posted: 23 Aug 2013 11:23
می دانی
خیلی دلم خیلی دلم تنگ است؛
می دانی عزیزم!
محتاج و بیرنگ است و بیرنگ است؛
می دانی عزیزم!
در واپس آن کوچه آن شب آن پریروز
جا مانده بر سنگ است؛ بر سنگ است؛
می دانی عزیزم!
نو
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#619
Posted: 23 Aug 2013 11:24
غم
پریشانم!
پریشانم!
کم و بیش...
شب از غم؛
واژه از غم؛
شاه دل کیش.
*************
من چشم می گذارم!
تو برو؛
چه غم، وقتی...
یادت در ذهنم جاریست.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#620
Posted: 23 Aug 2013 11:26
سر به سر
سر به سر گر می گذاری؛
بر ندار!
دست بر دل می گذارد؛
سردی ات.
دست بر بیگانگی هایم بکش
می خورد...
شهد نگاهم ؛ تلخی ات.
*****************
باد
باد!
چه آرامشی دارد این باد!
که ... یاد تو را
یاد من داد.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند