انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 63 از 222:  « پیشین  1  ...  62  63  64  ...  221  222  پسین »

زنان ایرانی و سروده‌هایشان (لیست شاعران در صفحه نخست)


زن

andishmand
 
از اشعار مریم جعفری آذرمانی

پریشانی
واژه واژه !
واژه گونه می شود ؛ پریشانی ا
شانه ام!
شانه ام!
شانه ام!

**************
گرگ
چه به خود می بالید گرگ
وقتی مرا در چنگ داشت
گمان میکرد آگاه نیستم از ذات او
نمیدانست از بی کسی به او پناه آوردم...
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  ویرایش شده توسط: andishmand   
زن

andishmand
 
فرشته

فرشته‌ی دادگستری‌ها!
چه سخت افتاده‌ای به زحمت!

که هر دو بشقابِ این ترازو،
شکست از شدّتِ عدالت

فرشته! در خواب‌گاهِ دیوان،
چه کار کردند جز تجاوز؟

فرشته! خم شو بگو پری‌ها
چه بار دارند غیر حسرت؟

دعا دعا گریه‌های خود را گذاشتم
پیش چشم خورشید

منم که با قطره‌های باران
دخیل بستم به آسمانت

فرشته گفت: «آسمان ندارم،
به تو چه مربوط کار و بارم!

اگر غزالی، تغزّلت کو؟
چه کار داری به کار دولت!»

تغزّلم را سکوت خورده
به حرمتِ عاشقانِ مرده

تمام آوازهای خود را
چپانده‌ام در گلوی خلوت

اگرچه هم دائم‌الوضویم
نمانده جز کینه روبه‌رویم

همین‌که شب تا سحر بگویم:
به بال‌های فرشته لعنت


بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  ویرایش شده توسط: andishmand   
زن

andishmand
 
نفس

وقتی نفس را می‌کشم حتما هوایم هست
نقّاشِ هستی هستم و هستم که جایم هست

قلبم اگر، روحم اگر آتش گرفت امّا
در فرصتی خاکستری، سلول‌هایم هست

پایینِ آن جا که شما هستید جایی نیست
بالای این جایی که من هستم خدایم هست

تا مدعی باشید تا افسرده من باشم
عمری دعا کردید امّا ادّعایم هست

دیر آمدید و زود می‌خواهید برگردید
ای آشنایان، دشمنِ دیرآشنایم هست

یادِ حسینِ منزوی بی‌وقفه می‌گوید
فریاد را تمرین کنم وقتی صدایم هست
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
تلفن

ظهرها گریه‌ام که می گیرد تلفن می‌زنم به لبخندت
مشکل من فقط همین شده است که بگیرم شماره‌ی چندت
سرِ کارَت نیامدم امّا دل من پشت میز زندانی‌ست
تلفن را خودت جواب بده خسته‌ام از صدای هم‌بندت
دوست داری که زودتر بروی تا بخوانی نماز ظهرت را
صبر کن تا دقیقه‌ای دیگر، وقت می‌گیرم از خداوندت
زندگی! خسته‌ام از این تکرار، قلب من تیر می‌خورد هر بار
گوشی‌ات را سریع‌تر بردار، کـُلت را وا کن از کمربندت
قطع و وصلی... دوباره می‌گیرم آن زن بد صدا چه می‌گوید:
عشق در دسترس نمی‌باشد چه کنم با گسست و پیوندت
نه عزیزم نمی‌رسیم به هم، یازده سال بین‌مان وقت است
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  ویرایش شده توسط: andishmand   
زن

andishmand
 
دعا

خدا به آي خودش درد را صدا کرده ست
که درد مي کند از بس خدا خدا کرده ست
به او بگو چه بگويم که درد را ببَرد
درِ دعاي مرا هم به درد وا کرده ست
چنان در آتش دردم که از ازل انگار
دو دست خونيِ شيطان مرا دعا کرده ست
به خنده گفت که " اِقْرا? وَ ربُّکَ الا?َکْرَم "
و پيش از آن که بخوانم مرا دوا کرده ست
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
شلاق

به استعانتِ شلاق و کتف هاي کبود
رفيقِ خسته، دهان را به اعتراف گشود:

زوالِ عقلِ معاشم به گشنگيم کشاند
که سال هاست به رونق رسيده اَست رکود

شکنجه! حرف بزن، بازجوي ويژه کجاست؟
که ناله را برساند به دستگاه شنود

نه از تو و نه از او، از خودم فقط گفتم
مطالبي ست خصوصي، کنارِ نورِ عمود

از اسم رمز تو... تا شستشوي مغزيِ من
دو نقطه بود که آن شب دو چشمِ من شده بود

به نام ناميِ امروز؛ روز رستاخيز
که از نسوجِ کفن ها نه تار مانده نه پود

دو چشم بسته ي من واقعيتي ديده ست
که هيچ ربط ندارد به اشتباهِ شهود
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
حسرت

با وجود هر چه داشتم حسرتي هميشه با من است
مي کشد حسادتم به او؛ مادرم که مطلقاً زن است

ظرفها هنوز مانده اند من هنوز بيت دومم
جاي چايِ دم نکرده ام آب گرم توي کلمن است

همسرم صبورتر شده مثل تکهاي فلز در آب
در مرام شعرهاي تر، ضربِ جمله ها مطنطن است

نفرتِ شديد از پياز، بي سالاد کرده سفره را
طعمِ اين خوراکِ حاضري با صداي من مزيّن است

لذتِ زني به نام شعر تا به ازدواجِمان کشاند
من وَ همسرم در اين ميان قصدمان شريک بودن است
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
شهر کور
چه شهر کوری! چه می‌شود دید جز کبودی؟
که روی چشمانِ مردمش عینکی‌ست دودی

سریع پنهان کنید خود را زنان زیبا!
که بلکه این مردها نمیرند از حسودی

کجاست سقفی که می‌شود بی‌بهانه خوابید؟
مگر در آغوش خود بخوابیم تا حدودی

به ناخودآگاه گفته بودم تو را نبیند
اگرچه دیر است عاشقت می‌شوم به زودی

پرستشم گم شده‌ست در کثرتِ دعاها
خدای من کاش دستِ کم تو... یکی نبودی
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
نوشتن

هستم که می‌ نویسم بودن به جز زبان نیست
هرکس نمی‌ نویسد انگار در جهان نیست

من آمدم به دنیا، دنیا به من نیامد
من در میان اویم، اویی در این میان نیست

آتش زدم به بودن تا گُر بگیرم از تن
حرفی‌ ست مانده در من، می‌سوزد و دهان نيست

لکنت گرفته شاید، پس من چگونه باید
بنویسمش به کاغذ، شعری که در زبان نیست
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

 
اشعاری از حدیث اصغری زاده

سکوت

چشم هایم ترشد
دست هایم لرزید
دل من هُری ریخت
مادرم غمگین بود
اشک در خانه ی ما تسکین بود
جغد شومی گویی پشت درساکن شد
عطر یاس و شبو در فضا قایم شد
چه سکوتِ تلخی
چه غروب سرخی
چو نسیمی رفتی
صورتت زیبا بود و دلت نورانی
دست هایت سخت دیده ات عرفانی
غنچه ی سیمایت باز می شد گه گاه ساکت و طوفانی کلبه ای تو ساختی بر فراز ایمان
در شگفتم حال
با غروب سرخت کلبه ام شد ویران
بلبلان می خوانند
بلبلان گریانند
گل زیبا پژمرد
بلبلان می دانند
بی تو دنیا خار است
فصل زرد سرماست
جایت اینجا خالی ست
مُرد اینجاگرما.
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  ویرایش شده توسط: nazi220   
صفحه  صفحه 63 از 222:  « پیشین  1  ...  62  63  64  ...  221  222  پسین » 
شعر و ادبیات

زنان ایرانی و سروده‌هایشان (لیست شاعران در صفحه نخست)

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA