ارسالها: 8911
#71
Posted: 11 Jan 2013 22:21
حیف
حیف نیست
توت تابستان
رویا شود
در انقراض این درخت
حیف نیست
ماهی
دریا را باور کند
در تنگ بلور
حیف نیست
بسته شود
پر پروازی
در کنج قفس
و اگر نیست
چرا
اینچنین ناشادیم
این چنین دلتنگیم
===============================================
خاطرات
در خیال اتفاق می افتد
ناممکن های خوشرنگ
محال های دلاویز
رسیدن به عشقی
که قلب سی سالگی تو را ربود
و شنیدن نجواهایی
که در
باد گم شد
ما همه دلبسته
نه
زندانی خاطرات خویشیم
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
ارسالها: 8911
#72
Posted: 11 Jan 2013 22:23
خاطره ی برفی
در رهگذر چهل زمستان عمر
فقط
یک خاطره ی برفی
ذهنم را
هرچند به تلخی
روشن می کند
و آن
روزی بود
که قدم هایم را
بر روی برف های بکر
تا کنار گور یک دوست
شماره می کردم
===============================================
خروش
مهر او
زمزمه جویبار بود
درروزهای مکرر خالی
حال
من مانده ام
و خروش یک اقیانوس
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
ارسالها: 8911
#73
Posted: 11 Jan 2013 22:23
خواب هر ساله
وقتی
دی و بهمن
به پایان می رسد
و اسفند
به نیمه
آغاز می شود
خواب هر ساله ای
که لانه های زیر برف
در
انتظار بازگشت چلچله ها می بینند
===============================================
داوری
چه تند می تازد
آنکه بر توسن خودباوری
به قضاوت برخاسته است
چه بیرحمانه می زند
تازیانه های داوری
با غروری سرشار
از گناهان ناکرده
و چه آسان م یبرد از یاد
که آب هیچ سرچشمه ای
آلوده به گل نیست
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
ارسالها: 8911
#74
Posted: 11 Jan 2013 22:24
در یک قدمی
چه بسیار
که در یک قدمی
همه چیز خراب می شود
و تحقق آرزویی
یکسر سراب
چه بسیار نهال شوقی
به یک صاعقه
خاکستر می شود
و امید ثمری
نقش بر آب
اما
زندگی
این عریان ترین
همواره
دستان ما را می طلبد
تا در تابش نور
به ردیف شمعدانی ها
پرده را کنار زنیم
و برای چینه ی منتظر کبوتران
دانه بپاشیم
===============================================
دلاویز
وقتی
یکشنبه ای
از یکشنبه ها
و شاید
دو شنبه ای
از دوشمبه ها
مرگ سراغ مرا بگیرد
چیزی فراتر از عشق
آری عشق
این کهنه کلام دلاویز
چشمانم را
با خواب رازقی ها
پیوند خواهد زد
و پیچک واهمه سالیان را
به مهر خواهد گسست
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
ارسالها: 8911
#75
Posted: 11 Jan 2013 22:27
دلتنگی
تنگ غروب است
و دلتنگی
بسان حزن گویای حیاط مدرسه ای تعطیل
روح را
به سوی غربت مجهولی می خواند
و هزاران کلام ناگفته
در هجوم
یادها
به یک آه ... بدل می شود
تا شمع گونه
از فراز خویش
فرود آید
===============================================
دو راهی
پیوسته تردیدی
می گذاردت
بر سر دوراهی
کجا باید رفت ؟
به کدام سمت
یا کدامین سو
اما
راه دریا
می شناسد رود
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
ارسالها: 8911
#76
Posted: 11 Jan 2013 22:27
رابطه ها
زندگی
یافتن رابطه هاست
و رسیدن به شعوری یکدست
تا نیاز نارنج
سرخی سیب
تا بوییدن گل
خراش خار
تا که دستچین نشود
فهمیدن
تا که زندان نشود باورها
===============================================
رسالت
باید
راه را
به شاهراه تبدیل کرد
و مهربانی را
به رسالتی روزمره
تا پناه عابرانی باشد
که در نجابت یک چرا
سرگردانند
باید
در بیکرانگی وجود
لذت تر شدن از شبنمی را یافت
و آن وقت
در زلال نگاهی
عمری به تماشای دوستی نشست
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
ویرایش شده توسط: paaaaaarmida
ارسالها: 8911
#77
Posted: 11 Jan 2013 22:29
زخمه
کوک می شود
رویای تار
در عطش زخمه ی دستی
و من
خوب می دانم
در هوای چه کسی
کوک کنم تارم را
===============================================
زمزمه های پاییزی
ترانه ام را
به خاطر بسپار
که ایهام خوشی است
از ایهام زمزمه های پاییزی
تا بعد از من
بخوانی آن را
در راههایی
که
با هم از آنها عبور نخواهیم کرد
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
ویرایش شده توسط: paaaaaarmida
ارسالها: 8911
#78
Posted: 11 Jan 2013 22:30
زمستان فاصله
دلم
از مهر او
تار عشق می بافد
از شوق دیدارش
شعر
خواهم آویخت
مهربانترین نگاهش را
بر دیوار دل
گرمترین کلامش را
بر گوش جان
تا در زمستان فاصله
کور نماند اجاق خاطره
===============================================
زندگی
صبوری شب
به پایان می رسد
در طلوع خورشید
تا پر شود
پیاله ی نرگس
از صبح
و دل من
از زندگی
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
ارسالها: 8911
#79
Posted: 11 Jan 2013 22:31
سبد آفتابگردان
خورشید
از پس ابرها
سبد خالی آفتابگردان را می نگرد
که در انتظار فردا
دل به رویای آفتاب سپرده است
===============================================
سر به هوا
غافلگیر عشق
سر به هوا می شود
با نگاهی
به بی قراری دریا
و منآن روز دیدم
که چگونه
قلب دخترک لیلی
می تپید
در میان
گیسوان بید مجنون
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
ارسالها: 8911
#80
Posted: 11 Jan 2013 22:32
سرنوشت
هر کجا
اراده ی سترگ
تند باد حادثه را
می گیرد به هیچ
و سری را
سودای عشق را
می آزماید
تا دم تیغ
من
صدای تیر آرش را
به شب می شنوم
که می رود بر بال باد
تا سراپرده ی نور
ولی
همواره
در طنین ندایی دیرینیه
می پرسم از خویش
آیا قرابتی هست ما را با قاصدک
که چون او شناوریم
در مسیر سرنوشت
===============================================
سماع
نمی توان به جایی گریخت
حقیقت
زیر چتر عادت
پنهان است
حال که
نه فرار
دردی را دوا می کند
و نه قرار
باید
بر مدار صبر
سماعی مردانه کرد
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)