انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 89 از 222:  « پیشین  1  ...  88  89  90  ...  221  222  پسین »

زنان ایرانی و سروده‌هایشان (لیست شاعران در صفحه نخست)


زن

 
سودای ذل

کاش چشمی به جهان باز نمی‌شد هرگز
کاش حرف دل ما راز نمی‌شد هرگز
شهرها ساکت و خلوت همه‌جا رنگ شب است
کاش شب همدم و دمساز نمی‌شد هرگز
طفل‌ها سوخته در آتش بی‌سامانی
کاش آتش به سرا باز نمی‌شد هرگز
مردم از عاقبت کار همه بی‌خبرند
کاش غفلت، سخنِ ساز نمی‌شد هرگز
گنج قارون شده سودای دل انسان‌ها
کاش بخشش به غلط، آز نمی‌شد هرگز
شمع می‌سوزد و می‌گرید و هر دم خواند
کاش پروانه به پرواز نمی‌شد هرگز
سالها بیهده رفتند گذر کرد زمان
کاش این زندگی آغاز نمی‌شد هرگز
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
سکوت

رفتی ولی فضای دلم تنگ می‌شود
باور نمی‌کنم که دلت سنگ می‌شود
ای آشنای دیر رسیده کجا؟ کجا؟
پای ترانه در پی تو لنگ می‌شود
در این سکوت ممتد و تاریک بی‌کسی
بین من و تو فاصله فرسنگ می‌شود
وقتی تو هم به خاطره‌ام فکر می‌کنی
غمنامه‌ی تو روی گلو چنگ می‌شود
ای دلبری که دل به تو دادم چه می‌کنی
این‌گونه بین من و خودم جنگ می‌شود
عاشق نبوده‌ای که بدانی زرفتنت
گلها، شکوفه‌ها همه بیرنگ می‌شود
در آرزوی داشتنت دلربای من
تا آخرین نفس دل من تنگ می‌شود
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
رمز شب

نیمه شب هنگام قهر آفتاب
باز می‌آیم به شهر آفتاب
باز هم پس کوچه‌های سادگی
می‌شود سرشار از دلدادگی
مرغک دل بیقراری می‌کند
چشم‌ها هم اشک جاری می‌کند
تکه‌های ابر غم گم می‌شود
کوچه‌ها غرق ترنم می‌شود
سفره‌های خالی از لبخندها
می‌شود سرشار از پیوندها
خنده‌های مست مست آبشار
می‌تراود از لب سرخ بهار
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
سایه خدا

آه ای آشنا کجا رفتی؟
عشق را کلبه‌ای سرایی هست
سفره‌ی دختران چشم مرا
عاقبت لقمه‌ی حیاتی است
در صدایم که شرح خاطره‌هاست
باز ته مانده‌ی صفایی هست
می‌سرایم تو را غزل به غزل
با تو در تو نای من نوایی هست
در غروب غریب این غربت
بر سرم سایه‌ی خدایی هست...
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
لحظه تکرار

ای لحظه‌های خسته تکرار بشنوید!
در فرصتی که آمده یک‌بار بشنوید
فریادهایمان همگی زنده زنده سوخت
خاکستری بجاست شرر بار بشنوید
ای قلب‌های از همه جا راندمان، سکوت!
تا مرگ می‌رویم به ناچار بشنوید
ای چشمان منتظر! این راه آخر است
در آخرین دقایق دیدار بشنوید
نامردمان! سکوت شما هم بهانه بود
از در که می‌روید زدیوار بشنوید
از چشمهای شاعرمان شعر می‌چکد
سیلی روانه است زپندار بشنوید
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
رمز خوشبختی

آنطرفها که دلم ساز غزل را می‌زد
حرف‌ها توی گلو یک‌سره درجا می‌زد
گریه اما دگر از حوصله خارج شده بود
که در این معرکه دل حرف معما می‌زد
بوی سوز دلمان هفت جهان را پر کرد
و عجب بود کسی یک‌سره سرنا می‌زد!
دیشب انگار تمام در و دیوار و زمین
هر یکی سینه برای غم فردا می‌زد
و همین ثانیه‌ها بود که هی می‌آمد
سنگ بر شیشه عمر دل مینا می‌زد
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
نسیم سحر

شهر ما شهر سکوت است سکوت
کوچه‌هامان همه دور از ملکوت
سالها پیش نگه، خیره نبود
دل آیینه‌ی ما تیره نبود
چند سالی‌ست که این‌گونه شده‌ست
مشق شب کشتن گلپونه شده‌ست
پای فولادی دل زنگ زده
بغض بر فرق گلو چنگ زده
وقتِ آن‌ست که پرواز کنیم
نای خود با غزلی ساز کنیم
چشم در چشم نسیم سحری
قفل از بند دلی باز کنیم
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
سکوت شیشه ایی

توای سکوت شیشه‌ای در این شب همیشگی
به داد این دلم برس که سوت و کور مانده‌است
برای قطره‌ای غزل تمامی وجود من
پی سیاهی قلم دل مرا کشانده است
تو ای نماز آخرم مرا به انتها ببر
که اوج افتخار من زسجده باز می‌دمد
طلوع اولین من به الفتی نظاره کن
که در حضور سبز تو گل نیاز می‌دمد
تو ای صلابت سخن زبان این ترانه را
بکش به دام واژه‌ها که عاشقانه گل کند
من و سکوت و ثانیه، تو و طلوع و قافیه
برای گریه کردنم مرا بهانه گل کند
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
عمق راز

دوباره با صدای تو، به عمق راز می‌روم
به منتهای عاشقی به صد نیاز می‌روم
نگاه مهربان تو، مرا به خلسه می‌برد
زهیبت شکوه تو، چه سرفراز می‌روم
تو ای همه امید من، چگونه خنده می‌کنی
که محفل شبانه را بدون ساز می‌روم
من آن شقایقم که با خیال روی ناز تو
میان دشت خاطره به روی باز می‌روم
دمیده روح زندگی به آسمان دیده‌ام
زگرمی وجود تو پی گذار می‌روم
صدا بزن مرا ببر به عمق بی‌کرانه‌ها
دوباره با صدای تو به عمق راز می‌روم
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
جاده

همنفس! منتظرت می‌مانم تا انتهای ابدیت
کوله باری از رنجهایم را بر دوش دارم
در جاده‌های سرد و ساکت خیالم بی صبرانه به دور دست‌ها
چشم دوخته‌ام
برایت ترانه‌ها می‌سرایم تا روزی بیایی
تا قطره‌قطره اشک‌هایم را به پای مهربانی‌هایت بریزم
نفس‌نفس وجودم فدای همه‌ی عشقی که در قلبم کاشتی
ای ساربان قافله‌ی تنهایی‌هایم
بیا و مرا از کویر پر از بی‌کسی این ظلمت رهایی ده

آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
صفحه  صفحه 89 از 222:  « پیشین  1  ...  88  89  90  ...  221  222  پسین » 
شعر و ادبیات

زنان ایرانی و سروده‌هایشان (لیست شاعران در صفحه نخست)

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA