ارسالها: 24568
#961
Posted: 15 Oct 2013 18:34
هوای تازه
دود میکند
آتش زیر خاکستر "هنوز
و
من ماندم
نفس در قفس
به خیالِ
خاموشی و فراموشیِ
هیزمِ خاطراتِ سوخته
اما
تنگ شد و به سرفه افتاد، گلوی احساس
بس که دود کشیدم
ای روزگار لعنتی ...
لقمه های تو هم بزرگتر از حجم توانم بود
حتی با لیوانها صبر هم
با درد فرو می رود
و پاره میکند
دلِ غرورم را
نفس تنگ است
کمی هوای تازه لطفا ... !!!
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ویرایش شده توسط: andishmand
ارسالها: 24568
#962
Posted: 15 Oct 2013 18:35
اتاق دو نفره
می شنوم صدایِ
قچ قچِ خرد شدنِ صداقت را،
زیر دندانهای تیز روزگار ...
این شهر سرد است ؛
شقایق ها یخ زده ...!
لحظه ها پیچیده در بغض ...،
حبس شده ام در بن بستِ کلام !
عابرِ کوچه چشمانت بودم ...؛
چون غریبِ آشـــــنا رنگ !
اما "بس" است دیگر ...
خسته شدم از ، ورق زدنِ خاطراتِ شبنم گرفته !
سکوت جایز نیست!
جایی برای ماندن می خواهم ...
اتاقی برای دو نفر ...؛
من و" دلتنگیهایم" ...!!!
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ویرایش شده توسط: andishmand
ارسالها: 24568
#963
Posted: 15 Oct 2013 18:43
مرد تنها
با توام ...
مرد تنهای عشق!
جا گذاشتی؛
جام عطرهای ناشکیب ات را ...
در شبیخون اشک خورشیدم!
من که،
در هر طلوع؛
با اندک تبسمِ "تو" ، از "نو" متولد میشوم ...
و در هر غروب ؛
با خم ابروی ات ، جان میسپارم...؛
باری ... ، دریاب...؛
نیاز خفته در کلامم را...!
بنگر ؟!
که چگونه؛
نُت های متولد نشده سمفونی عشق...
در آوازهای گم شده در گلویم، متولد میشوند "هنوز"...؟!
با من همراه شو...
و نفس بکش ، تپشِ سایه های پنهانی ام را.
در خونِ من نبضِ "تو" برپاست!
از یاد مبر ؛
رنگ چشمانم را...!!!
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ویرایش شده توسط: andishmand
ارسالها: 24568
#964
Posted: 15 Oct 2013 19:17
مرگ انسانیت
آنگاه که
غرور خیمه زد بر
"وجـــدان" ؛
تناظری آفرید، ناهمگون !
چنین شد که روزگار،
پارچه ای سفـــــید کشید بر،
روح آدمیزاد؛
و زمزمه کرد :
مگر نه این است که،
وجود انسان، تندیسی ست از،
آب و گِل ؟!
و روح اش از یزدانِ پاک ؟!
مگر نه این است که،
انسان از خاک است و خاک خواهد شد ؟!
چرا تکیه بر ستونِ بی پایه ی غرور ...؟
اِنا الا الله و انا الیه راجعون !
انسانیت هم مُــــــرد ...!
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#965
Posted: 15 Oct 2013 19:30
خیانت
زمانـــی اشک،
به زلالی و پاکــــی باران بود...،
اما...، اکنـــــــون به اشک هم اعتباری نیست...؛
وقتی به چشـــم خیانت میکند...!!!
♥ ♥ ♥ ♥♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥
گوش کن ، خروش سروشم
و
نو شکن سرخوشی نقوشم
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#966
Posted: 15 Oct 2013 20:07
شقایق کلام تو
فاتح سرود عشق !
به رندی واژه های گیسو فشانده ام ، قسم .....
هر بار که کمر دل
زیر خروارها سوز ناسور ، خم ...
و ققوس احساس
بر دوش باد تشییع ...!
تنها،
لمس شقایقهای روئیده در
طنین کلام توست که
ماه را از برکه ی تنگ دلم
بیرون می کشد
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#967
Posted: 15 Oct 2013 20:10
غروب فریاد
آن دم که
باران غمم را
به آتش کشیدی
خون به جان
سنگفرشهای شعرم
خزید....
و
ضربان واژه ها در
استخوانهای لرزان صدایم
تپید!!
اهل دل که باشی
درمیابی برایت
عشق را از
" عین " اش بامداد کرده ام!!
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#968
Posted: 15 Oct 2013 20:55
پرواز
بناز بر طاووس جاذبه ی کلامت که
فانوس اندیشه ی خفاش است
تو را چه باک
از نئشگی خوارج ؟!
ما با دستهای تو
تا اوج به عبادت ابرها
پر خواهیم گشود!!
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#969
Posted: 15 Oct 2013 21:00
آکواریوم انسانها
هنوز
دندان کوسه ها تیز است
و آدمی در
پوست اختاپوس
انسان می بلعد!!
اعتماد در سر به زیری صدفهای دهان باز
هفتاد رنگ
مرده است !
و پادزهر زمان
مرهم " صبر " می پاشد بر
دل آفتاب ، که
خونین است از
نیش عقربهای زمینی
همه
چشم به راه تابش ، برای رویش
و آفتاب داغ دیده تر از
غفلت زاغهای بی دماغ ....
مردد در طلوع!!
کاش
صحرا، دریا و هوا را
مرزی نبود!!
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#970
Posted: 15 Oct 2013 21:04
شط مهر
آواز ناسازم
شور پر سوز
نفس های
نمک سود شده است
گریزانم از بوی تند
" لبخندهای گزنده "
و
کرختی دستهائی که
سنگینی می کنند بر
شانه های بی سایه ام
"شط " مهرت
شد
شرط دلداگیم
بمــان تــا
دوباره از شقیقه هایم
پروانه بپرانم ....!!!
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند