ارسالها: 1460
#271
Posted: 11 Nov 2016 13:27
هر انسانی گاهی برای زنده ماندن
نیازمند این است که دست کسی را بگیرد
دوست دارم زندگی کنم
با اینکه می دانم
زندگی هرگز خیال ندارد روی خوش به من نشان بدهد
چرا که هر بار دستی را گرفتم
دست هایم تاول زدند
و هیچ فرقی نداشتند؛
دست بیل
دست کلنگ
یا دست تو!
مرد=زن
جداسازیهای جنسیتی توهین به انسانیت است
ارسالها: 1460
#272
Posted: 11 Nov 2016 13:28
از رفتنت یک عمر باید بگذرد تا سر
گرمم کند دنیا به چیزی از شما بهتر
تردید دارم چشم هایم از چه دلتنگند
از رفتنت یا از سفرهایی که دست آخر
دیوار می بندند بین خاطرات ما
دیوار یک دیو است اما کور اما کر
دارند دارم می زنند از دوری ات اصلاً
ساعات تنها بودن شب های شهریور
ممتد شده دیگر خیالی از تو راحت نیست
هی می زنم از بیقراری پرسه در دفتر
پر می گشایم آسمان گم می شود در من ...
مرد=زن
جداسازیهای جنسیتی توهین به انسانیت است
ارسالها: 1460
#273
Posted: 11 Nov 2016 13:29
این هدیه را اگر نپذیری کجا برم
جان است جان! اگر تو نگیری کجا برم
یار عزیز! یوسف من کم تحمل است
این برده را برای اسیری کجا برم
بخت مرا سیاه چو گیسوی خود مخواه
موی سفید را سر پیری کجا برم
ای قلب زخم خوردۀ بیمار، من تو را
گر پیش پای دوست نمیری کجا برم
جان هدیه ایست پیشکش آورده از خودت
این هدیه را اگر نپذیری کجا برم؟
مرد=زن
جداسازیهای جنسیتی توهین به انسانیت است
ارسالها: 8967
#274
Posted: 2 Dec 2016 23:33
زیر باران هیچ قلبی...
خالے از یک عشق نیست...
نمره عاشق شدن...
در زیر باران ...
نمره دیوانگیست...
زیر باران خیس ماندن...
بوے ناب زندگیست....
نه دسترسی به یار دارم
نه طاقت انتظار دارم
هر جور که از تو بر من آید
از گردش روزگار دارم
ارسالها: 3599
#275
Posted: 21 Dec 2016 19:24
گفته بودی که چرا محو تماشای منی
آنچنان مات که حتی مژه بر هم نزنی
مژه بر هم نزنم تا که ز دستم نرود
ناز چشم تو به قدر مژه بر هم زدنی
********
تـــو برمی گردی و زندگی را از جایی که پاره شده دوباره به هم می دوزیم
در صندوقِ خاطره ها هنوز نخ برای بخیه زدن هست
در رفتن جان ازبدن , گویندهرنوعی سخن
من خود به چشم خویشتن , دیدم که جانم می رود
ارسالها: 1183
#276
Posted: 8 Apr 2017 12:11
ﻋﺸــــﻖ ﻫــﺎﮮ ﺍﻣــﺮﻭﺯﮮ ﯾـﻌـﻨــﮯ ،
ﺩﻭﺳﺘـــ ﺩﺍﺷﺘـــﻦ ﮐـﺴــﮯ ﮐـﻪ ﻣـــﺎﻝ ﺗــﻮ ﻧـﯿـﺴـﺘــــ . . .
ﻧــﻪ ﺍﯾﻨﮑــــﻪ ﻧﺒﺎﺷـــــﻪ . . .
ﻫﺴـــﺖ ﻭﻟــﮯ ﻫﻤـﯿﺸــــﻪ ﺩﻧـﺒــﺎﻝ ﯾﮑــﮯ ﺑـﻬـﺘـﺮ ﺍﺯ ﺧــﻮﺩﺗـــِـﻪ . . .
ﯾـﻌـﻨــﮯ ﺍﯾـﻨـﮑـﻪ ﺗــﻮ ﺑـﺎ ﮔـــﺮﯾـﻪ ﺍﺵ ﮔــﺮﯾـﻪ ﮐـﻨـــﮯ ﻭﻟــﮯ ﺍﻭﻥ . . .
ﻭﻗـﺘــﮯ ﻣﺸﮑــﻞ ﺗــﻮ ﺭﻭ ﻣﮯ ﺑـﯿـﻨـــﻪ ﻣـﯿـﺸـــﮯ ﺳـــﻮﮊﻩ ﺧـﻨـﺪﻩ ﺍﻭن ﺩﻭﺳﺘـــﺎﺵ (دختر خالش). . .
ﯾـﻌﻨــــﮯ ﺧـﻮﺩﺗــﻮ ﺯﻧـﺪﮔـــﯿـﺘﻮ ﻭﺍﺳــﻪ ﮐـﺴـــﮯ ﺣـــﺮﻭﻡ ﮐﻨـــﮯ ،
ﮐﻪ ﻭﺍﺳــﺶ ﻫﯿـــــﭻ ﺍﺭﺯﺷـــﮯ ﻧــﺪﺍﺭﮮ . . . ﯾﻌﻨﯽ ﺗﻨـــــــﻬـــــــﺎﯾـــــﮯ . . .
ﻋـﺸـــــﻖ ﻫـﺎﯼ ﺍﻣــﺮﻭﺯﮮ ﯾـﻌـﻨـﯽ : ﭘـــــﻮﭺ !
بـرخـیـز و مـخـور غـم جـهـان گــــذرا...
خــوش بـاش و بــه شـادمـانـی گـــــذرا...
ارسالها: 1183
#277
Posted: 8 Apr 2017 12:12
با من که شکسته ام کمی راه بیا ...
بالی بگشا گاه و بی گاه بیا ...
آزرده مشو بیا گناه از من بود ...
گفتم که مقصرم تو کوتاه بیا ...
بـرخـیـز و مـخـور غـم جـهـان گــــذرا...
خــوش بـاش و بــه شـادمـانـی گـــــذرا...
ارسالها: 1183
#278
Posted: 8 Apr 2017 12:13
چشمام اشکاتو میدید
قلبم درداتو فهمید
اما.....
دلم لرزید بدون ایمکه بخوام
نمیونی تنهایی چقد سخته نیستی تووووووو
بعد اون روز دلم یه روز خوش ندید
شدم یه ادم تنها یه افسرده شدید
میدونم شاید دیگ دلت واسه من نمیسوزه
دوست دارم دوست دارم دوست دارم هنوزم ک هنوزه
بـرخـیـز و مـخـور غـم جـهـان گــــذرا...
خــوش بـاش و بــه شـادمـانـی گـــــذرا...
ارسالها: 1183
#279
Posted: 8 Apr 2017 12:14
فهمیدمــ عشق یعنی نـــــرسیـــدن
بـرخـیـز و مـخـور غـم جـهـان گــــذرا...
خــوش بـاش و بــه شـادمـانـی گـــــذرا...
ارسالها: 1183
#280
Posted: 8 Apr 2017 12:15
آدما نمی تونن تغییر کنن
رابطه ها نمی تونن عوض بشن
دنیا نمی تونه ثابت بمونه
ولی یه دوست میتونه تا ابد یه دوست بمونه
دوستت دارم تا ابد.
بـرخـیـز و مـخـور غـم جـهـان گــــذرا...
خــوش بـاش و بــه شـادمـانـی گـــــذرا...