انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 7 از 30:  « پیشین  1  ...  6  7  8  ...  29  30  پسین »

Romantic Texts | متن های عاشقانه


زن

 
ﻭﻗﺘﯽ ﮐﺴﯽ ﺭﻭ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩﯼ

ﮐﻪ ﮐﻨﺎﺭﺵ ﺑﺪﻭﻥ ﻫﯿﭻ ﺩﻟﯿﻠﯽ ﻭ

ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﮐﻨﺎﺭﺷﯽ!

ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﯽ ....

ﺩﯾﮕﻪ ﺑﻪ ﺩﺭﮎ ﮐﻪ ﺑﻘﯿﻪ ﭼﯽ ﻣﯿﮕﻦ!

ﮐﻨﺎﺭﺵ ﺑﺎﺵ ﻭ ﺍﺯ ﮐﻨﺎﺭ ﻫﻢ ﺑﻮﺩﻥ ﻟﺬﺕ

ﺑﺒﺮ ...



میخـواهم گــره بخـورم در تــــــــو

آنقــدر سخـت

که بـا دنــدان بـازم کنی....!


boy_seven
     
  
زن

 
مرا با خیالت تنها نگذار،اصلا به تو نرفته......

مهربان نیست،آزارم میدهد...

من دلم خودت را میخواهد!


Signature
     
  
زن

 
لمسِ تن تو

شهوت است و گناه

حتی اگر خدا عقدمان را ببندد....

داغیِ لبت ، جهنم من است

حتی اگر فرشتگان سرود نیکبختی بخوانند...

هم آغوشی با تو ، هم خوابگیِ چرک آلودی ست

حتی اگر خانه ی خدا خوابگاهمان باشد.....

فرزندمان، حرام نطفه ترین کودک زمین است

حتی اگر تو مریم باشی و من روح القدس

خاتون من!

حتی اگر هزار سال عاشق تو باشم ،

یک بوسه

یک نگاه حتی

حرامم باد !

اگر تو عاشق من نباشی...

Signature
     
  
زن

 
مـــرد مـــن نــه بـا اسبــــــ سفیـد مــی آیـد نـه بـا بنـــز سیــاه !

مـــرد مـــن بــا دو پـــای خـودش مـی آیـــد

مـــرد مـــن نـه بـا حسابـــــ پـر و نـه بـا شرکتـــی در فـلان جـــای شهـــر کــه بـا غــــرور و مردانگــــی اش مـــی آیـد

مــــرد مـــن آنقـــدرهــا هـــم رویـایـــی نیستــــــ

یکـــــ آدم ســـاده کــه مـی شـــود از قـامتش مغـــرور شــــد

کـــه مـــی شـــود خستگـــی هـایش را فهمیــــد

کــه چشمـــانش حرفــــی جــز بـــرای مـــن نـدارد

بـایـــد زن بـاشـــی تـا بفهمــــی حتـــی یکــــــ شاخــه گـــل وقتــــی از دستـــــ مـــردی مـــی رسد کـــه دستـانش جـــز بـرای تـو نیستـــــ

چـــه عشقــــی دارد . . .

هـــزار کـــادوی گـــران قیمتـــــ پیشکــش . . .

بـایـد زن بـاشـــی تـا ببینـــی همـــان دستـــــ هـا چیـــزی ستـــــ فـراتـــر از یکــــ دستـــــ محکــــــم

امـــن استـــــ و مطمئــن



میخـواهم گــره بخـورم در تــــــــو

آنقــدر سخـت

که بـا دنــدان بـازم کنی....!


boy_seven
     
  
زن

 

تنهـــــآ تـــــو را ميـخواهــــمـ . . .

تنهـــــآ صدايتـــــ را ميـخواهـــمـ

تـــا موسيقيــــ سكوتـــــــ لـحظــه هايـــمـ بـاشـــد

نـگاهتــــــــ را ميـخواهـــــمـ

تـــا روشنيـــــ چشماے خستـــه امـ باشــــد

وجودتــــــ را ميـخواهــــمـ تــا گرمــاے آغوشـــمـ باشـــد

دستــــــــ هايتـــــــ را ميـخواهــــمـ

تـــا نوازشگــــر بـــی كسيــــــ اشكهــــآيـــمـ باشـــد

و تنهــــآ خنــ ــده هايتــــــ را ميـخواهـــــمـ

تـــا مرحــــمـ كهنــــه زخمهـــآے زندگـيــــــــ امـ باشــــد

آرے تنهــــآ تــــــو را ميــخواهـــــمـ...




میخـواهم گــره بخـورم در تــــــــو

آنقــدر سخـت

که بـا دنــدان بـازم کنی....!


boy_seven
     
  
زن

 

انگار این روزها حس تازه ای در مــن متولد می شود

هر لحظه یک جور

فقط این را میدانم که از ازل مــن فقط برای" تــو" حـــوا آفریده شده ام

عاشقانه هایم را تنها برای "تـــ♥ــــو" خواهم خواند

مانند حـــوا که دستانش سیب را کم داشت

مــــن "تــــو" را کم دارم

روزی "تــــــو" را خواهم چید

مثل سیب سرخ حــــــوا



میخـواهم گــره بخـورم در تــــــــو

آنقــدر سخـت

که بـا دنــدان بـازم کنی....!


boy_seven
     
  
زن

andishmand
 
ازمیان باران می گذشتیم
وصدایی پشت پلکهای ما خیس
می شد
ماواژه های خود رادر حادثه ای
گم کرده بودیم
اماخوب می دانستیم
باران تصویر آدم هارا شسته ست
وشهرخالیست
من ناخدای یک قایق کاغذی بودم
درمیان این همه آب
و تو
بی صدا،رویاهای مرا می گریستی
مادیربه روز رسیده بودیم
وخورشید خوابش برده بود
وزیرسقفی نشستیم
که چترهیچ ستاره ای
برسر نداشت
وماه رانمی شناخت
مادیوارهای خانه را
رنگ زدیم
وعکس خورشیدرا
کشیدیم
ومجبورشدیم
گرمای دستهایمان را
به هم تعارف کنیم
توبا لبخندی برخاستی
مراقاب کردی
وبه دیوارزدی
ودستمالی به شیشه های
پنجره کشیدی
تاآسمان را آبی کنی
باران آوازپرنده هارا
ازروی برگها می شست
و شب
آنقدرشب بود
که موهایت را به بازی گرفته بود
من ازتو پربودم
آنقدرکه بتوانی درلابلای خوابهایم را
بگردی
و تو
آنقدراشکهایم راپاک کرده بودی
که ازدست هایت باران
ببارد
حالا
ازمیان باران می گذری
تنها
وصدایت پشت پلکهای من
خیس می شود
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

 
پنجره ای نشانم دهيد تا من برای هميشه نگاه منتظر پشت آن باشم.

پنجره ای نشانم دهيد.
من خانه ای دارم با چهار ضلع بلند آجری
روشنايی خورشيد را از ياد برده ام

آسمان پر ستاره را نيز.

پنجره ای نشانم دهيد.

پنجره ای كه پرواز گنجشكان را از پشت آن تماشا كنم

و خوشبختی مردمان را و گذر فصلها را.

در كوچه ما خانه ها را بی پنجره می سازند.
دوست داشتن یعنی
وقتی میــــدونه…
رو چیزی حساسی…
یا از کاری بدت میـــاد…
حواسش هست که ناراحتت نکنه…
     
  
زن

 
تازه میشوم میان دستان تو

بدم لحظه ای از نفسهایت برمن

تا جان بگیرم ...و دوباره به پایت بمیرم



Signature
     
  
زن

 
قدر عشقمان را بدااااااااااانیم ممکن است روزی دیگر در کنارمان نباشد

زن و شوهر پیری با هم زندگی می کردند.

پیر مرد همیشه از خروپف همسرش شکایت داشت و پیر زن هرگز زیر بار نمی رفت و گله های شوهرش رو به حساب

بهانه گیری های او می گذاشت.

این بگو مگوها همچنان ادامه داشت تا اینکه یک روز ...

پیرمرد برای اینکه ثابت کند زنش در خواب خروپف می کند و آسایش او را مختل می کند ضبط صوتی را آماده کرد و

شبی همه سر و صدای خرناس های گوشخراش همسرش را ضبط کرد.

پیر مرد صبح از خواب بیدار شد و شادمان از اینکه سند معتبری برای ثابت کردن خروپف های شبانه او دارد به سراغ

همسر پیرش رفت و او را صدا زد، غافل از اینکه زن بیچاره به خواب ابدی فرو رفته بود!

از آن شب به بعد خروپف های ضبط شده پیرزن، لالایی آرام بخش شبهای تنهایی او بود !

Signature
     
  
صفحه  صفحه 7 از 30:  « پیشین  1  ...  6  7  8  ...  29  30  پسین » 
شعر و ادبیات

Romantic Texts | متن های عاشقانه

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA