انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 10 از 42:  « پیشین  1  ...  9  10  11  ...  41  42  پسین »

Romantic Poetry | شعرهای عاشقانه


زن

 


پرندگان عاشق


روزی و روزگاری،

دو پرنده بودند،

یکی اسیر در قفس،

یکی آزاد در پرواز .


دست سرنوشت،

دو پرنده را به هم عاشق کرد .


پرنده آزاد،

از معشوق خواست،

در آسمان با او بپرد .


پرنده اسیر،

از معشوق خواست،

در قفس در کنار او بماند .


پرنده آزاد،

باور داشت،

در قفس،

فضایی برای پرواز نیست .


پرنده اسیر،

گمان داشت در آسمان،

جایی برای نشستن نیست .


پرنده آزاد

از میله های قفس می ترسید .


پرنده اسیر،

رمقی برای پریدن در بالش نداشت .


پرنده آزاد،

از معشوق خواست،

نغمه آزادی را چهچهه زند.


پرنده اسیر،

سرود آزادی نمی دانست .


آن دو عاشق همدیگر بودند

اما هرگز نتوانستند با هم باشند

"رابیندرانات تاگور"
Man_Of_Iran
     
  
مرد

 
این همه عاشق داری


وقتی باد آروم آروم موتو نوازش می کنه
طبیعت وجودتو انقدر ستایش می کنه
وقتی که یواشکی خواب به سراغ تو میاد
برای داشتن چشمای تو خواهش می کنه

این همه عاشق داری ، چطور حسودی نکنم؟
این همه عاشق داری ، چطور حسودی نکنم؟


وقتی شب فقط میاد برای خوابیدن تو
خورشید از خواب پا می شه تنها واسه دیدن تو
وقتی که چشمه حریصه برای لمس تن تو
یا که پیچک آرزوشه بشه پیراهن تو

این همه عاشق داری ، چطور حسودی نکنم؟
این همه عاشق داری ، چطور حسودی نکنم؟


وقتی هر پرنده به عشق تو پرواز می کنه
عشق تو حتی طبیعتو هوس باز می کنه
وقتی تو قلب خدا این همه جا هست واسه تو
چرخ گردون واسه تو گردشو آغاز می کنه


این همه عاشق داری ، چطور حسودی نکنم؟
ای همه عاشق داری ، چطور حسودی نکنم؟!



     
  ویرایش شده توسط: nisha2552   
زن

andishmand
 
سر به دامان تو دارم روز و شب
بیقرارم بیقرارم روز و شب

در غم یاسی که در سوگت فسرد
داغدارم داغدارم روز و شب

سر چو بر پایت نهادم روز و شب
برندارم برندارم روز و شب

چون قدم را می گذاری بر سرم
تاجدارم تاجدارم روز و شب


شکوه از مستوری روی خوشت
هست کارم هست کارم روز و شب

تا شنیدم می روی از کوی ما
زار زارم زار زارم روز و شب

روز و شب صید دل ما میکنی
چون شکارم چون شکارم روز و شب

شادی از لب های تو چون می رود
سوگوارم سوگوارم روز و شب

گر چه جان از دوریت بر لب رسید
بردبارم بردبارم روز و شب

من که دل پاییزیم با عشق تو
در بهارم در بهارم روز و شب

از شمیم غنچۀ یاس لبت
مشکبارم مشکبارم روز و شب

ای گل زیبای من در پای تو
خار خار و خوار خوارم روز و شب


سخت خوش باشد میان عقل و دل
کارزارم کارزارم روز و شب

می کَشد آخر مرا در کام خون
کار زارم کارزارم روز و شب

روی خورشید تو را چون مشتری
در مدارم در مدارم روز و شب

روز و شب تنها بگویم راز خود
با سه تارم با سه تارم روز و شب

چون نشانی از دل من خواستی
گاه دارم گه ندارم روز و شب
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

 


عشق یعنی دستهایم ماله توست

چشمهای خسته ام دنبال توست

عشق یعنی ما گرفتار همیم

دوستدار هم طرفدار همیم

هرچه میخواهد دلش آن می کند

میکشد مارا و کتمان میکند

عشق غیر از تاولی پر درد نیست

هرکس این تاول ندارد مرد نیست

آمدم تا عشق را معنا کنم

بلکه جای خویش را پیدا کنم

آمدم دیدم که جای لاف نیست

عشق غیر از عین و شین و قاف نیست
Man_Of_Iran
     
  
مرد

 

ای کاش و ای کاش که نفســـــــــــم بـــــــــــــــــــــودی

ای کاش نفســـــــــــــــــــــــم بودی حتی نفــــــــــــس آخــر

ای کاش که عشقت بـــــــــــود تنهــــــــــــا هوسی درسر

ای کاش کــــــــــــــه قلب تو از جنس دلـــــــــــم می شد

یــــــــا ذره ای از عشقت در قلب من کــــــــــــــــم مـی شد

ای کـــــــــــاش وای کاش کــــــــــــــــــه نفســــــم بودی

و با هر نفسم معنی دوستت دارم رو برات معنی میکردم
     
  
مرد

 
گفت دوستت دارم و آهسته رفت
گفت عشقم بودی و آهسته رفت

عمر من بودی چه کردی با دلم

گفت عمرم بودی و آهسته رفت

شور تو باقی بماند در دلم

گفت هستم تا ابد ، آهسته رفت !

باورش سخت است که این مهرآفرین

با همه دردم مرا تنها نمود ، آهسته رفت



او که نامش ماندگار ، عشقش هزار ،

او که رویایش همیشه برقرار
با هــزارن آرمان و آرزو ، آهسته رفت
زندگی بال و پرت را میزنم !

زندگی روزی رگ خود میزنم !

زندگی از من چه میخواهی بگو !!!



آنکه روزی داده بودی ، عاقبت آهسته رفت !

من که مهرم را به پایش ریختم

من صداقت ریختم

من محبت ، من غرورم را به دار آویختم !
پس چه میگویند ؟ که گر مهری کنی مهرت دهند !

کو ؟ کو که گوید ؟ از محبت خارها گل میشوند ؟

او که روز زادنش مجنون نبود

او به چشم دیگران مظنون نبود

همچو مجنوند هزارانش چو من

تا به دست روزگار ، خل میشوند !
بر دلم زخمی زدی

ای کاش خنجر می زدی

ای کاش این شعر مرا

یا نه ، افکار مرا یا که از سر تا به پا ، جان مرا



آری تو آتش میزدی ! ! !
خواند این شعر مرا سر در گریبانش سپرد

خم به ابرو و

تبسم بر لبش

از پیش من ، آهسته رفت ! ! !

بودی تـــــــو تو بغلم

گردنت بود رو لبم
     
  
زن

andishmand
 
درد عشقی کشیده‌ام که مپرس
زهر هجری چشیده‌ام که مپرس


گشته‌ام در جهان و آخر کار
دلبری برگزیده‌ام که مپرس


آن چنان در هوای خاک درش
می‌رود آب دیده‌ام که مپرس


من به گوش خود از دهانش دوش
سخنانی شنیده‌ام که مپرس


سوی من لب چه می‌گزی که مگوی
لب لعلی گزیده‌ام که مپرس


بی تو در کلبه گدایی خویش
رنج‌هایی کشیده‌ام که مپرس


همچو حافظ غریب در ره عشق
به مقامی رسیده‌ام که مپرس
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
مرد

 
خدایا

من دلم قرصه!

کسی غیر از تو با من نیست ...

خیالت از زمین راحت...

حتی روز روشن نیست...

کسی اینجا نمیبینه که دنیا زیر چشماته

یه عمره یادمون رفته زمین دار مکافاته

فراموشم شد گاهی که این پائین چه ها کردم

که روزی باید از اینجا به پیش تو برگردم

خدایـــــا

وقت برگشتن یکم با من مدارا کن

شنیدم گرمه آغوشت...

اگه میشه منم جا کن
بودی تـــــــو تو بغلم

گردنت بود رو لبم
     
  
زن

 
من خریدار نگاه خسته ات هستم هنوز
با همان شوریدگی دیوانه ات هستم هنوز

شمع ِ گرم لحظه هایم خاطرات سبز توست
نازنین لیلای من ! پروانه ات هستم هنوز

ای چـــراغ روشن شبـــهای تار زندگی
من صدای غربت کاشانه ات هستم هنوز

دستهایت بستر بی انتهای سادگی است
خوب میدانی چرا دلداده ات هستم هنوز

با قدمهای صبورت عشق را اندازه کن
من وفادار تو و پیمانه ات هستم هنوز

بارهــا گفتم مرا با عشق محرم کن دمی
آشنای خنده ی رندانه ات هستم هنوز

در کلاس زندگی با من مدارا کــرده ای
من گدای طاقت جانانه ات هستم هنوز

کاش آن روز جدایی دیــــر می آمد دمی
من اسیر ماتم دزدانه ات هستم هنوز

Signature
     
  
زن

 
یکی را دوست می دارم

ولی افسوس که او هرگز نمی داند

نگاهش می کنم که شاید او بخواند از نگاه من

که او را دوست می دارم

ولی افسوس که او هرگز نگاهم را نمیخواند

به برگ گل نوشتم من که او را دوست می دارم

ولی افسوس که او گل رابه زلف کودکی آویخت تا اورا بخنداند
Signature
     
  
صفحه  صفحه 10 از 42:  « پیشین  1  ...  9  10  11  ...  41  42  پسین » 
شعر و ادبیات

Romantic Poetry | شعرهای عاشقانه

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA