انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 11 از 42:  « پیشین  1  ...  10  11  12  ...  41  42  پسین »

Romantic Poetry | شعرهای عاشقانه


زن

andishmand
 
صورتگر نقاشم ، هر لحظه بتی سازم
وانگه همه بتها را ، در پیش تو اندازم

صد نقش برانگیزم ، با روح درآمیزم
چون نقش تو را بینم ، در آتشش اندارم

تو ساقی خماری ، یا دشمن هشیاری
یا آنکه کنی ویران ، هر خانه که می سازم

جان ریخته شد بر تو ، آمیخته شد با تو
چون بوی تو دارد جان ، جان را هله بنوازم


هر خون که ز من روید ، با خاک تو میگوید
با مهر تو همرنگم ، با عشق تو انبازم

در خانه آب و گل ، بی توست خراب این دل
یا خانه در آ جانا ، یا خانه بپردازم
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

 
عاشق عشقم از عشق جدایم نکنید
جز همان دل خسته صدایم نکنید
==================
نیست کسی برهاند مرا از این تب
تا ابد بیمار عشقم دعایم نکنید!



Signature
     
  
مرد

 
دوستت دارم ولی اصلاً نمی‌دانم چرا؟!
آه! این بی‌پاسخی دیوانه‌تر کرده مرا

آن قَدَر دیوانه‌ام که حاضرم عاقل شوم!
گرچه این دیوانگی از من نخواهد شد جدا

عقل را مأمور کردم پاسخی پیدا کند
گفت معذور است از فهمیدن دیوانه‌ها

حال این دیوانه را دیوانه می‌فهمد فقط
عشق جز دیوانه‌بازی نیست! آن هم بی‌هوا!

من نمی‌ترسم... تو هم دل را به دریا می‌زنی؟
شک نکن دیوانه جان! من می‌روم، با من بیا...
بودی تـــــــو تو بغلم

گردنت بود رو لبم
     
  
مرد

 
اشتباهی شده ام عاشق چشمان شما، عفو کنید!
یا پریشان شده ی موی پریشان شما، عفو کنید!
دست من نیست که عاشق شده احساساتم!
اینکه چشمم شده گریان شما، عفو کنید!

جان من چیست که قربانی عشقی باشد؟
جان صد طایفه قربان شما، عفو کنید!
من کی ام شعر بگویم، بکنم وصفِ شما؟
همه عمر شدم گرچه غزلخوان شما، عفو کنید!


این چه ذکریست که جاری شده بر رود لبم؟
کفر من له شده ی صولت ایمان شما، عفو کنید!
من کجا؟ میل پریدن ز هواتان بکنم؟
بند بند نفسم بسته به زندان شما، عفو کنید!
گرچه هی گفتم و گفتم که چه چشمی دارید!
اشتباهی شده ام عاشق چشمان شما، عفو کنید!
بودی تـــــــو تو بغلم

گردنت بود رو لبم
     
  
مرد

 
منم ابر و تويي گلبن كه مي خندي چو مي گر يـم
تويي مهر و من اختر كه مي ميرم چو مي آيي
كسي از داغ و درد من نپرسد تا نپرسي تو
دلي بر حال زار من نبخشد تا نبخشايي


تو سوز آه من اي مرغ چه مي دانى؟
نديده اي شب من تاب و تب چه مي دانى؟
به من گذار كه لب بر لبش نهم اي جام
تو قدر بوسه آن نوش لب چه مي دانى؟


چه رفته است كه امشب سحر نمی آيد
شب فراق به پايان مگر نمی آيد
جمال يوسف گل ، چشم باغ روشن كرد
ولی ز گمشده ی من خبر نمی آيد
     
  
مرد

 
زندگی

بال و پری دارد با

وسعت مرگـــــــــــــــ ـ


پرشی دارد اندازه ی عشــــــــــــــــــــــــــق

*****

شربتی از لب لعلش نچشيديم و برفت

روي مه پيكر او سير نديديم و برفت

گويی از صحبت ما نيك به تنگ آمده بود

بار بربست و به گردش نرسيديم و برفت


*****

برون نمی رود از خاطرم خيال وصالت

اگر چه نيست وصالی ولی خوشم به خيالت


*****

بازآ بازآ هر آنچه هستی بازآ

گر کافر و گبر و بت پرستی بازآ

اين درگه ما درگه نوميدی نيست

صد بار اگر توبه شکستی بازآ
     
  
زن

 
خیلی وقته دلم می خواد بگم دوست دارم
بگم دوست دارم ، بگم دوست دارم
از تو چشمای من بخون که من تو رو دارم
فقط تو رو دارم ، بی تو کم میارم

نبینم غم و اشکو تو چشمات
نبینم داره میلرزه دستات
نبینم ترسو توی نفسهات
ببین دوست دارم

منم مثل تو با خودم تنهام
منم خسته از تموم دنیام
منم سخت میگذره همه شبهام
ببین دوست دارم
ببین دوست دارم

دوست دارم وقتی که چشماتو می بندی
با من به دردای این دنیا می خندی
آروم میشم بگی از غمات دل کندی
بیا به هم بگیم دوست دارم

دوست دارم من اون چشمای قشنگتو
دارم واست می خونم این آهنگتو
هر چی می خوای بگو از دل تنگت و
بیا به هم بگیم دوست دارم

نبینم غم و اشکو تو چشمات
نبینم داره میلرزه دستات
نبینم ترسو توی نفسهات
ببین دوست دارم

منم مثل تو با خودم تنهام
منم خسته از تموم دنیام
منم سخت میگذره همه شبهام
ببین دوست دارم
ببین دوست دارم

دوست دارم وقتی که چشماتو می بندی
با من به دردای این دنیا می خندی
آروم میشم بگی از غمات دل کندی
بیا به هم بگیم دوست دارم

دوست دارم من اون چشمای قشنگتو
دارم واست می خونم این آهنگتو
هر چی می خوای بگو از دل تنگ تو
بیا به هم بگیم دوست دارم
آره دوست دارم

دوست دارم
     
  
مرد

 
گریه هایم بی امانُ غصه هایم بی زمان است بگو چه کنم
ناله هایم بی دریغُ نفسهایم سـوز جان است بگو چه کنم


خنده هایم در نبودت لبانـــــــــــــــــم را بدرودی گفتند و رفتند
پای رفتن به جز سویت به هر سویی ناتوان است بگو چه کنم


گر نگویم غم دل را به تـــو دلبر ، به که گویم ؟ بلکه شنیدی
گر نشنوی همه عمرم در عذابُ در خـزان است بگو چه کنم


تیر هجـــران به قلب من زدی صیاد ، ندیدی هم انجام کار را
ندیدی تو ، صید عاشق پیِ صیاد در دوان است بگو چه کنم


در آتش عشـــــق دلبر همی سوزم تا که مانم در جستجویت
کفش آهن کنم در پا گر نشانیت بی نشان است بگو چه کنم


جمال ملّاء
     
  
زن

 
مي خواهم. . .
در باختن. . .
در بردن. . .
در "زيستن" و در "مردن". . .
شانه به "شانه ات" بيايم. . .
در فصلهاي سرد. . .
پايم را بر گودي "جا پايت". . .
بر مخمل برفها بگذارم. . .
و با حضور بهار. . .
از مزرعه سبز "دستانت" برويم. . .
مي خواهم مينياتور شريف "خنده هايت". . .
بالغ "گفته هايت". . .
در هجوم ثانيه شمار روزهاي "با تو بودن". . .باشد. . .
و برگ برگ اين تقويم . . .
..::با "تو" به آخر برسد::
دوست داشتن یعنی
وقتی میــــدونه…
رو چیزی حساسی…
یا از کاری بدت میـــاد…
حواسش هست که ناراحتت نکنه…
     
  
زن

 
كدامین چشمه سمی شد، كه آب از آب می ترسد؟
و حتی ذهن ماهیگیر از قلاب می ترسد ؟
كدامین وحشت وحشی، گرفته روح دریا
كه توفان از خروش و موج از گرداب می ترسد
گرفته وسعت شب را غبار آنچنان مبهم
كه چشم از دیدگاه و ماه از مهتاب می ترسد
دوست داشتن یعنی
وقتی میــــدونه…
رو چیزی حساسی…
یا از کاری بدت میـــاد…
حواسش هست که ناراحتت نکنه…
     
  
صفحه  صفحه 11 از 42:  « پیشین  1  ...  10  11  12  ...  41  42  پسین » 
شعر و ادبیات

Romantic Poetry | شعرهای عاشقانه

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA