ارسالها: 1183
#133
Posted: 6 Apr 2017 13:13
نه ساعت
آغازم می کند
نه تقویم
پایانم می دهد
لحظه شمار اتفاقی هستم که نمی افتد...
بـرخـیـز و مـخـور غـم جـهـان گــــذرا...
خــوش بـاش و بــه شـادمـانـی گـــــذرا...
ارسالها: 1183
#134
Posted: 6 Apr 2017 13:14
برای عشق تمنا کن ولی خار نشو
براي عشق قبول كن ولي غرورتت را از دست نده
براي عشق گريه كن ولي به كسي نگو
براي عشق مثل شمع بسوز ولي نگذار پروانه ببينه
براي عشق پيمان ببند ولي پيمان نشكن
براي عشق جون خودتو بده ولي جون كسي رو نگير
براي عشق وصال كن ولي فرار نكن
براي عشق زندگي كن ولي عاشقونه زندگي كن
براي عشق بمير ولي كسي رو نكش .
براي عشق خودت باش ولي خوب باش......
بـرخـیـز و مـخـور غـم جـهـان گــــذرا...
خــوش بـاش و بــه شـادمـانـی گـــــذرا...
ارسالها: 1183
#135
Posted: 6 Apr 2017 13:15
خواب دیدم کــه تو می آمدی و دل می رفت
محرم چشم ترم می شدی و دل می رفت:
یک نفر مثل پـــــری یک دو نظر آمد و رفت
با نگاهی به دل خسته ام آتش زد و رفت
خنده زد کوچه به دنبال تبسم افتاد
باز دنبال جگر گوشه ی مــردم افتاد
"آخــــــرش هم دل دیوانه نفهمید چه شد
یک شبه یک شبه دیوانه چشمان که شد"
تا غــزل هست دل غمزده ات مال من است
من به دنبال تو چشم تو به دنبال من است
"آی تو، تو کـــــه فریب من و چشمان منی
تو که گندم، تو که حوا، تو که شیطان منی
تو که ویران من بی خبر از خود شده ای
تو که دیوانه ی دیوانه تر از خود شده ای"
در نگــــــــــــــاه تو که پیوند زد اندوه مرا
چه کسی گل شد و لبخند زد اندوه مرا
ای دلت پولک گلنـــــــــار؛ سپیدار قدت
چه کسی اشک مرا دوخته بر چارقدت؟
چند روزی شده ام محرمت ایلاتی مــن
آخرش سهم دلم شد غمت ایلاتی من
بـرخـیـز و مـخـور غـم جـهـان گــــذرا...
خــوش بـاش و بــه شـادمـانـی گـــــذرا...