انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 29 از 42:  « پیشین  1  ...  28  29  30  ...  41  42  پسین »

Romantic Poetry | شعرهای عاشقانه



 
*******

در هوایت بی قرارم روز و ش
سر ز پایت بر ندارم روز و شب

روز و شب را همچو خود مجنون کنم
روز و شب را کی گذارم روز و شب؟!

جان و دل می خواستی از عاشقان
جان و دل را می سپارم روز و شب

تا نیابم آنچه در مغز منست
یک زمانی سر نخارم روز و شب

تا که عشقت مطربی آغاز کرد
گاه چنگم، گاه تارم روز و شب

ای مهار عاشقان در دست تو
در میان این قطارم روز و شب

زآن شبی که وعده دادی روز وصل
روز و شب را می شمارم روز و شب

بس که کشت مهر جانم تشنه است
ز ابر دیده اشکبارم روز و شب

*******
     
  

 
خنک آن دم که نشینیم در ایوان من و تو
به دو نقش و به دو صورت، به یکی جان من و تو

داد باغ و دم مرغان بدهد آب حیات
آن زمانی که درآییم به بستان من و تو

اختران فلک آیند به نظّاره ما
مه خود را بنماییم بدیشان من و تو

من و تو، بی من‌و‌تو، جمع شویم از سر ذوق
خوش و فارغ، ز خرافات پریشان، من و تو

طوطیان فلکی جمله شکرخوار شوند
در مقامی که بخندیم بدان سان، من و تو

این عجبتر که من و تو به یکی کنج این جا
هم در این دم به عراقیم و خراسان من و تو!

به یکی نقش بر این خاک و بر آن نقش دگر
در بهشت ابدی و شکرستان من و تو
     
  

 
*******

ای خدا این وصل را هجران مکن

سرخوشان مست را نالان مکن

باغ جان را تازه و سرسبز دار

قصد این مستان و این بستان مکن

چون خزان بر شاخ و برگ دل مزن

خلق را مسکین و سرگردان مکن

بر درختی کشیان مرغ توست

شاخ مشکن مرغ را پران مکن

جمع و شمع خویش را برهم مزن

دشمنان را کور کن شادان مکن

گر چه دزدان خصم روز روشنند

آنچ می‌خواهد دل ایشان مکن

کعبه اقبال این حلقه است و بس

کعبه اومید را ویران مکن

این طناب خیمه را برهم مزن

خیمه توست آخر ای سلطان مکن

نیست در عالم ز هجران تلختر

هرچ خواهی کن ولیکن آن مکن!!!

*******
     
  

 
گر بنا باشد ...
دلم را جز تو ، آبادش کند ...
...
این ...
دل ...
ویران ...
همان ویران بماند ...
بهتر است ...!!
     
  

 
خبری نیست ...
خیاطی میکنم ...
آسمان را به زمین میدوزم و ...
چشمهایم را به در ...
     
  

 
تو نیستی که ببینی ،
چگونه عطر تو در عمق لحظه ها جاریست ،
چگونه عکس تو در برق شیشه ها پیداست ،
چگونه جای تو در زندگی سبز است...
     
  

 
ﻛﺴﻲ ﭘﺮﺳﻴﺪ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺳﻦ ﻭ ﺳﺎﻟﻢ
ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺘﻢ ﻛﻪ ﻛﺎﻏﺬ ﻳﻚ ﺳﻨﺪ ﻧﻴﺴﺖ
ﻫﻤﺎﻥ ﺟﻮﻫﺮ ﻛﻪ ﺩﺭ ﭼﺸﻤﺎﻥِ ﻳﺎﺭﺳﺖ
ﺗﻤﺎﻡ ﻋﻤﺮ ﻣﻦ ﻳﻜﺠﺎ ﻣﮕﺮ ﻧﻴﺴﺖ ؟
     
  

 
چون قهوه بدست گیرد آن حب نبات
از عکس رُخش قهوه شود آب حیات
عکس رُخ او به قهوه دیدم گفتم
خورشید برون آمده است از ظلمات
     
  

 
شراب شوق می نوشم به گرد يار می گردم
سخن مستانه می گويم ولی هوشيار می گردم
گهی خندم گهی گريم گهی افتم گهی خيزم
مسيحا در دلم پيدا و من بيمار می گردم
     
  

 
ﺧﻮﺵ ﺧﺮﺍﻣﺎﻥ ﻣﯿﺮﻭﯼ ، ﺍﯼ ﺟﺎﻥ ﺟﺎﻥ ، ﺑﯽ ﻣﻦ ﻣﺮﻭ
ﺍﯼ ﺣﯿﺎﺕ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ، ﺩﺭ ﺑﻮﺳﺘﺎﻥ ﺑﯽ ﻣﻦ ﻣﺮﻭ
ﺍﯼ ﻓﻠﮏ ﺑﯽ ﻣﻦ ﻣﮕﺮﺩ ﻭ ﺍﯼ ﻗﻤﺮ ﺑﯽ ﻣﻦ ﻣﺘﺎﺏ
ﺍﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﺑﯽ ﻣﻦ ﻣﺮﻭﯼ ﻭ ﺍﯼ ﺯﻣﺎﻥ ﺑﯽ ﻣﻦ ﻣﺮﻭ
     
  
صفحه  صفحه 29 از 42:  « پیشین  1  ...  28  29  30  ...  41  42  پسین » 
شعر و ادبیات

Romantic Poetry | شعرهای عاشقانه

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA