انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 39 از 42:  « پیشین  1  ...  38  39  40  41  42  پسین »

Romantic Poetry | شعرهای عاشقانه


مرد

 
ای ابر دل گرفته ی بی آسمان بیا
باران بی ملاحظه ی ناگهان بیا

چشمت بلای جان و تو از جان عزیزتر
ای جان فدای چشم تو با قصد جان بیا

مگذار با خبر شود از مقصدت کسی
حتی به سوی میکده وقت اذان بیا

شُهرت در این مقام به گمنام بودن است
از من نشان بپرس ولی بی نشان بیا

ایمان خلق و صبرِ مرا امتحان مکن
بی آنکه دلبری کنی از این و آن بیا

«قلب» مرا هنوز به یغما نبرده ای!
ای راهزن! دوباره به این کاروان بیا

فاضل نظری
ﺍﮔﺮ ﺧﺪﺍﯾﯽ هم ﺑﺎﺷﺪ، ﻻﯾﻖ ﻣﺤﺎﮐﻤﻪ ﺷﺪﻥ ﺍﺳﺖ، ﻧﻪ ﻣﺤﺎﮐﻤﻪ ﮐﺮﺩﻥ!
     
  
مرد

 
ای همه آرامشم از تو پریشانت نبینم
چون شب خاکستری سر در گریبانت نبینم
ای تو در چشمان من یک پنجره لبخند شادی
همچو ابر سوگوار این گونه گریانت نبینم
ای پر از شوق رهایی رفته تا اوج ستاره
در میان کوچه ها افتان و خیزانت نبینم

مرغک عاشق کجا شد شور آواز قشنگت
در قفس چون قلب خود هر لحظه نالانت نبینم
تکیه کن بر شانه ام ای شاخه نیلوفری رنگ
تا غم بی تکیه گاهی را به چشمانت نبینم

قصه دلتنگیت را خوب من بگذار و بگذر
گریه دریاچه ها را تا به دامانت نبینم
کاشکی قسمت کنی غمهای خود را با دل من
تا که سیل اشک را زین بیش مهمانت نبینم
تکیه کن بر شانه ام ای شاخه نیلوفری رنگ
تا غم بی تکیه گاهی را به چشمانت نبینم
تکیه کن بر شانه ام ای شاخه نیلوفری رنگ
تا غم بی تکیه گاهی را به چشمانت نبینم
ﺍﮔﺮ ﺧﺪﺍﯾﯽ هم ﺑﺎﺷﺪ، ﻻﯾﻖ ﻣﺤﺎﮐﻤﻪ ﺷﺪﻥ ﺍﺳﺖ، ﻧﻪ ﻣﺤﺎﮐﻤﻪ ﮐﺮﺩﻥ!
     
  
مرد

 
آمد اما در نگاهش آن نوازشها نبود
‎چشم خواب آلوده اش را مستی رویا نبود

‎نقش عشق و آرزو از چهره ی دل شسته بود
‎عکس شیدایی در آن آیینه ی سیما نبود

‎لب همان لب بود اما بوسه اش گرمی نداشت
‎دل همان دل بود اما مست و بی پروا نبود

در دل بیزار خود جز بیم رسوایی نداشت
‎گرچه روزی همنشین جز با من رسوا نبود

‎در نگاه سرد او غوغای دل خاموش بود
‎برق چشمش را نشان از آتش سودا نبود

‎دیدم آن چشم درخشان را ولی در آن صدف
‎گوهر اشکی که من میخواستم پیدا نبود

‎بر لب لرزان من فریاد دل خاموش بود
‎آخر آن تنها امید جان من تنها نبود

‎جز من و او دیگری هم بود اما ای دریغ
‎آگه از درد دلم زان عشق جانفرسا نبود
ﺍﮔﺮ ﺧﺪﺍﯾﯽ هم ﺑﺎﺷﺪ، ﻻﯾﻖ ﻣﺤﺎﮐﻤﻪ ﺷﺪﻥ ﺍﺳﺖ، ﻧﻪ ﻣﺤﺎﮐﻤﻪ ﮐﺮﺩﻥ!
     
  
مرد

 
گفتی که تب و لرزشت از سوزش سرماست عزیزم
سرخی لُپ و گونه‌ات از شرمِ تماشاست عزیزم

پنهان نکن این آتشِ سوزنده‌ی چشمانِ سیاهت
گیرم سگ‌ِ چشمان تو یک برّه‌ی تنهاست عزیزم

من عاشقِ لب‌های تو هستم، به درک تلخ‌ترین است
طعمِ لبِ تو قهوه‌ی اسپرسوی اعلاست عزیزم

این قایقِ طوفان زده دور از لبِ ساحل شده گمراه
آغوشِ تو شاید که همان ساحلِ دریاست عزیزم

من از عطشِ بوی بناگوشِ تو، شب خواب ندارم
از شعله‌ی این وسوسه‌ات ولوله برپاست عزیزم

من معتکفِ چالِ زنخدانِ توام، دستِ خودم نیست
حتی اگر از شورِ هوس، مهرِ تو با ماست عزیزم

گفتم که بدانی لب و لبخندِ تو در سینه چه‌ها کرد
هرچند توقّع زِ تو هم این همه بی‌جاست عزیزم

علی نیاکوئی لنگرودی
ﺍﮔﺮ ﺧﺪﺍﯾﯽ هم ﺑﺎﺷﺪ، ﻻﯾﻖ ﻣﺤﺎﮐﻤﻪ ﺷﺪﻥ ﺍﺳﺖ، ﻧﻪ ﻣﺤﺎﮐﻤﻪ ﮐﺮﺩﻥ!
     
  
مرد

 
شب این سر گیسوی ندارد که تو داری
آغوش گل این بوی ندارد که تو داری

نرگس که فریبد دل صاحبنظران را
این چشم سخنگوی ندارد که تو داری

نیلوفر سیراب که افشانده سر زلف
این خرمن گیسوی ندارد که تو داری

پروانه که هر دم ز گلی بوسه رباید
این طبع هوس جوی ندارد که تو داری

غیر از دل جان سخت رهی کز تو نیازرد
کس طاقت این خوی ندارد که تو داری

زنده یاد رهی معیری
ﺍﮔﺮ ﺧﺪﺍﯾﯽ هم ﺑﺎﺷﺪ، ﻻﯾﻖ ﻣﺤﺎﮐﻤﻪ ﺷﺪﻥ ﺍﺳﺖ، ﻧﻪ ﻣﺤﺎﮐﻤﻪ ﮐﺮﺩﻥ!
     
  
زن

 
نگاه می‌کنم از غم به غم که بیشتر است
به خیسی چمدانی که عازم سفر است

من از نگاه کلاغی که رفت فهمیدم
که سرنوشت درختان باغمان تبر است

به کودکانه‌ترین خواب‌های توی تنت
به عشقبازی من با ادامه‌ی بدنت

به هر رگی که زدی و زدم به حسّ جنون
به بچّه‌ای که توام! در میان جاری خون

به آخرین فریادی که توی حنجره است
صدای پای تگرگی که پشت پنجره است

به خواب رفتن تو روی تخت یک‌نفره
به خوردنِ دمپایی بر آخرین حشره

به «هرگز»ت که سؤالی شد و نوشت: «کدام؟»
به دست‌های تو در آخرین تشنّج‌هام

به گریه کردن یک مرد، آن‌ورِ گوشی
به شعر خواندنِ تا صبح، بی هماغوشی!

به بوسه‌های تو در خواب احتمالی من
به فیلم‌های ندیده، به مبل خالی من

به لذّت رؤیایت که بر تنِ کفی‌ام...
به خستگی تو از حرف‌های فلسفی‌ام

به گریه در وسطِ شعرهایی از «سعدی»
به چای خوردن تو پیش آدم بعدی

قسم به این‌همه که در سَرم مُدام شده
قسم به من! به همین شاعر تمام شده

قسم به این شب و این شعرهای خط‌خطی‌ام
دوباره برمی‌گردم به شهر لعنتی‌ام

به بحث علمی بی‌مزّه‌ام درِ گوشت
دوباره برمی‌گردم به امنِ آغوشت

به آخرین رؤیامان، به قبل کابوسِ...
دوباره برمی‌گردم، به آخرین بوسه!

سید مهدی موسوی
همه عمر برندارم سر از این خمار مستی
که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی
     
  
مرد

 
آه، ای عشقِ تو در جانِ و تنِ من جاری
دلم آن سویِ زمان
با تو آیا دارد
ــ وعده ی دیداری؟
ــ چه شنیدم؟
تو چه گفتی؟
ــ آری؟!

حمید مصدق
ﺍﮔﺮ ﺧﺪﺍﯾﯽ هم ﺑﺎﺷﺪ، ﻻﯾﻖ ﻣﺤﺎﮐﻤﻪ ﺷﺪﻥ ﺍﺳﺖ، ﻧﻪ ﻣﺤﺎﮐﻤﻪ ﮐﺮﺩﻥ!
     
  
مرد

 
این عشق ماندنی
این شعر بودنی
این لحظه های با تو نشستنی

سرودنی نیست
این لحظه های ناب
در لحظه های بی خودی و مستی

شعر بلند حافظ
از تو شنیدنی است.
این سر

- نه مست باده ٬
این سر که مست
مست دو چشم سیاه توست

اینک به خاک پای تو می سایم
کاین سر به خاک پای تو با شوق ستودنی ست ...

حمید مصدق
ﺍﮔﺮ ﺧﺪﺍﯾﯽ هم ﺑﺎﺷﺪ، ﻻﯾﻖ ﻣﺤﺎﮐﻤﻪ ﺷﺪﻥ ﺍﺳﺖ، ﻧﻪ ﻣﺤﺎﮐﻤﻪ ﮐﺮﺩﻥ!
     
  
مرد

 
رفتنت آغاز ویرانیست حرفش را نزن
ابتدای یک پریشانیست حرفش را نزن

گفته بودی چشم بردارم من از چشمان تو
چشمهایم بی تو بارانیست حرفش را نزن

آرزو داری که دیگر بر نگردم پیش تو
راه من با اینکه طولانیست حرفش را نزن

دوست داری بشکنی قلب پریشان مرا
دل شکستن کار آسانیست حرفش را نزن

عهد بستی با نگاه خسته ای محرم شوی
گر نگاه خسته ما نیست حرفش را نزن

خورده ای سوگند روزی عهد خود را بشکنی
این شکستن نا مسلمانیست حرفش را نزن

خواستم دنیا بفهمد عاشقم گفتی به من
عشق ما یک عشق پنهانیست حرفش را نزن

عالمان فتوی به تحریم نگاهت داده اند
عمر این تحریم ها آنیست حرفش را نزن

حرف رفتن میزنی وقتی که محتاج توام
رفتنت آغاز ویرانیست حرفش را نزن
ﺍﮔﺮ ﺧﺪﺍﯾﯽ هم ﺑﺎﺷﺪ، ﻻﯾﻖ ﻣﺤﺎﮐﻤﻪ ﺷﺪﻥ ﺍﺳﺖ، ﻧﻪ ﻣﺤﺎﮐﻤﻪ ﮐﺮﺩﻥ!
     
  
مرد

 
گمان نمی‌کنم این دست‌ها به هم برسند
دو دلشکسته‌ی در انزوا به هم برسند

کدام دست رسیده به دستِ دلخواهش
که دست‌های پر از عشقِ ما به هم برسند

فلک نجیب نشسته است و موذیانه به فکر...
که پیشِ چشم من این، دو چرا به هم برسند

شکوهِ عشق به زیر سوال خواهد رفت
وگرنه می‌شود آسان دو تا به هم برسند

محمدرضا رستم‌پور
ﺍﮔﺮ ﺧﺪﺍﯾﯽ هم ﺑﺎﺷﺪ، ﻻﯾﻖ ﻣﺤﺎﮐﻤﻪ ﺷﺪﻥ ﺍﺳﺖ، ﻧﻪ ﻣﺤﺎﮐﻤﻪ ﮐﺮﺩﻥ!
     
  
صفحه  صفحه 39 از 42:  « پیشین  1  ...  38  39  40  41  42  پسین » 
شعر و ادبیات

Romantic Poetry | شعرهای عاشقانه

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA