انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 9 از 34:  « پیشین  1  ...  8  9  10  ...  33  34  پسین »

Most Tragic Poetry | غم انگيزترين شعر


زن

 
ﺑﺎ ﺗـﻮ ﻫـﺴــﺘﻢ ﺳﻬـــﺮﺍﺏ . . .
ﺗﻮ ﮐـﻪ ﮔـﻔﺘﯽ: : :
" ﮔـﻞ ﺷـﺒﺪﺭ ﭼـﻪ ﮐـﻢ ﺍﺯ ﻻﻟﻪ ﯼ ﻗـﺮﻣـﺰ ﺩﺍﺭﺩ؟"
ﺭﺍﺳـﺖ ﻣﯽ ﮔــﻮﯾﯽ ﺗـﻮ !!!
ﭼـﻪ ﺗﻔــﺎﻭﺕ ﺩﺍﺭﺩ ﻗـﻔـﺲ ﺗﻨﮓ ﺩﻟـــﻢ ...
ﺧـــﺎﻟﯽ ﺍﺯ ﮐـــﺲ ﺑﺎﺷـﺪ ؟؟؟
یا ﺑﻪ ﻗــــﻮﻝ ﺗـﻮ ﭘـﺮ ﺍﺯ ﻧﺎﮐـــــﺲ ﻭ ﮐـــﺮﮐـــﺲ ﺑﺎﺷــــﺪ ؟؟؟

ﻣـــﻦ ﻧـﻪ ﺗﻨﻬــــﺎ ﭼــﺸــﻤــﻢ ،،،
ﻭﺍﮊﻩ ﺭﺍ ﻫـــﻢ ﺷـﺴــــــﺘﻢ !!!
ﻓﮑــــــﺮ ﺭﺍ . . .
ﺧـــﺎﻃــــﺮﻩ ﺭﺍ . . .
ﺧــــﻮﺍﺏ ﯾﮏ ﭘﻨﺠـــــﺮﻩ ﺭﺍ . . .
ﺯﯾـﺮ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺑــﺮﺩﻡ . . .
ﭼﺘﺮﻫــــﺎ ﺭﺍ ﺑﺴــﺘﻢ . . .
ﻣــﻦ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻣﺮﺩﻡ ﺷﻬـــﺮ ﭘﯿـﻮﺳــﺘﻢ . . .
ﻣــــﻦ ﻧﻮﺷـــﺘﻢ ﻫــﻤــــــﻪ ﯼ ﺣــــــﺮﻑ ﺩﻟـﻢ . . .
ﺁﺭﺯﻭ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﮔــﻔـﺘﻢ ﮐــﻪ : : :
ﻫــﻮﺍ . . .
ﻋـﺸــﻖ . . .
ﺯﻣـﯿﻦ . . .
ﻣـﺎﻝ ﻣـﻦ ﺍﺳﺖ . . .
ﻭﻟـــﯽ ﺍﻓـﺴــــــﻮﺱ ﻧـﺸـــــﺪ . . .
ﺯﯾﺮ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﻣــﻦ ﻧـﻪ ﻋــﺎﺷـﻖ ﺩﯾﺪﻡ ﻧـﻪ ﮐـﻪ ﺣــﺘﯽ ﯾﮏ ﺩﻭﺳــــﺖ !!!
" ﺯﯾـــﺮ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﻣــــﻦ ﻓـﻘـﻂ ﺧــﯿـﺲ ﺷــــﺪﻡ ".
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  ویرایش شده توسط: nazi220   
مرد

 
چه سخت...

تمتم آنچه از زندگی می خواهم:

یک غروب پنجشنه پاییزیست...

با پنجره ای رو به درخت ها و کلاغ ها...

و هوای بهاری اردیبهشت...

با یک فنجان چای تازه دم...

با یک موسیقی دلخواه...

و خیالی از بابت همه چیز...

سخت...

آسوده است...


     
  
زن

 
دلم مي خواهد بهت بگم ، اين رسم عاشقي نبود
هق هق آخر صدات ، براي قلب من نبود

دلم مي خواد بهت بگم ، اين روزا بي قرارتم

حتي اگه مي بيني تو ، اينجوري سرد و ساكتم

دلم مي خواد بهت بگم ، چرا صدام نمي كني
مثل گذشته هاي دور حتي نگام نمي كني

دلم مي خواد بهت بگم نبض نفسهاي مني
حتي اگه نبينمت ، هميشه روياي مني

دلم مي خواد بهت بگم ، از اين زمونه خسته ام
دراي قلبمو واسه همه ، به جز تو بسته ام

دلم مي خواد بهت بگم ؛ ديگه ترانه ندارم
اگه تو از پيشم بري بدون تو كم مي يارم

دلم مي خواد بهت بگم نرو ، ترو خدا بمون
اين همه بي قراري رو از توي چشم بخون

دلم مي خواد بهت بگم ، آره واسه چشات كمم
خودت كه بهتر مي دوني ، شريك درد و ماتمم

دلم مي خواد بهت بگم كنار لحظه هام بمون
اين همه اشك و حسرت رو ، از روي دلتنگي بدون

دلم مي خواد بهت بگم ، اگه تو تنهام بذاري
بايد براي قبر من گلاي مريم بياري
     
  
مرد

 
روی هر سینه سری گریه کند وقت وداع
سر من وقت وداع، گوشه ي ديوار گريست
روي هر شانه سري, وقت وداع مي گريد
سر من وقت وداع، غرق عکس های تو گریست
شمع می سوزد و پروانه به دورش همه شب
من که می سوزم پروانه ندارم چه کنم
...(ش.ح.بوف)
زندگی ما مثل وداعی است طولانی
     
  
مرد

 
مینا یعنی آوای دل و می شنوی
های های مرغ حق را در شب مهتابی
خاموش،خاموش،خاموش،
هووووووووووووووو،هوووووووووووووووو
صدای از لا به لای درختان
(ش.ح.بوف)
     
  ویرایش شده توسط: boof_1986   
مرد

 
تمتم آنچه از زندگی می خواهم:

یک غروب پنجشنه پاییزیست...

با پنجره ای رو به درخت ها و کلاغ ها...

و هوای بهاری اردیبهشت...

با یک فنجان چای تازه دم...

با یک موسیقی دلخواه...

و خیالی از بابت همه چیز...

سخت...

آسوده است...
     
  
مرد

 
دلگیرم

از دنیآ و روزگآرش

از بی کسی هآ و سکوت هآ!

این منم که اینگونه خسته ام

منی که همیشه خوب بودم و خندآن

منی که خنده هآیم مثآلی بود به مثآل ضرب المثل!

نمی توآنی بفهمی و البته عجیب هم نیست برآیم!

چون "تـو"، "من" نیستی!

پس لطفا قضآوتم نکن...
     
  
مرد

 
عادت کرده ام
کوتاه بنویسم
کوتاه بخونم
کوتاه حرف بزنم
کوتاه نفس بکشم
تازگی ها
دارم عادت می کنم
کوتاه زندگی می کنم
یا شاید
کوتاه بمیرم
نمی دانم
فقط عادت ....
     
  
مرد

 
از چه بنویسم؟؟

از آسمانی که همیشه در حال عبور است؟

یا از دلی که سوتو کور است؟

از زمین بنویسم یا از زمان یا از یک نگاه مهربان؟

از خاطراتی که با تو در باران خیس شد؟

یا از غزلهایی که هیچ وقت سروده نشد؟

از چه بنویسم ؟؟

از نامه هایی که هیچوقت بسویت نفرستادم ؟

یا از ترانه هایی که هرگز برایت نخواندم؟

از چتری که هرگز زیر آن نایستادیم؟

یا از بدرودی که هرگز بر زبان نیاوردیم؟

من عاشق بیابانی هستم که هرگز قسمت نشد با هم در آن قدم بزنیم...

من دل بسته درختی هستم که فرصت نشد اسممان را رویش حک کنیم.....

من منتظر پنجرهایی هستم که عطر تو را دوباره به من نشان دهد....
     
  
مرد

 
با دست های مهربان تو اندازه بگیرم

برگرد!

می خواهم عمرم را

با دست های مهربان تو اندازه بگیرم

برگرد!

باور کن

تقصیر من نبود

من فقط می خواستم

یک دل سیر برای تنهایی هایت گریه کنم

نمی دانستم گریه را دوست نداری

حالا هم هروقت بیایی

عزیز لحظه های تنهایی منی

اگر بیایی

من دلتنگی هایم را بهانه می کنم

تو هم دوری کسانی که دور نیستند

در راهند

رفته اند برای تاریکی هایت

یک آسمان خورشید بیاورند

یادت باشد

من اینجا

کنار همین رویاهای زودگذر

به انتظار آمدن تو

خط های سفید جاده را می شمارم .
     
  
صفحه  صفحه 9 از 34:  « پیشین  1  ...  8  9  10  ...  33  34  پسین » 
شعر و ادبیات

Most Tragic Poetry | غم انگيزترين شعر

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA