صفحه 10 از 14: « پیشین 1 ... 9 10 11 12 13 14 پسین »

چند بیت شعر برای آنکه فراموشت کرده

soniyahot

کاربر

ارسالها: 1460

#91 Posted: 10 Nov 2016 23:01

بغض کاغذ

بغض میکند تای کاغذی که برای تو در قاب پشت دیوار پنهان میکنم...

این روزها پُرند از اندوهِ بی پایان قصه هایم ، افسانه هایی که شبها تنهایی ام را با من شریک بی خوابی اند.
تصور کن،........

من و آتش و جمعِ بیدار عاشقانی که دور تا دور این خرابه نشسته اند تا شروع کنم قصه ی پر درد عشقت را برای هزارمین بار...

من، تنها دیوانه ی این میخانه ی پر درد نیستم

بانو!
هزاران هزار مجنون بی لیلا در انتظارند تا کتاب کنم نامه هایی را که بی تو بودن اعظم ترین بخش آن است.

نگارین بت رعنایم!
بگذار در تب بی قراری هایت بسوزد جسمی که برایت هزار بیستون میشکافد و قلبی که برایت ، تیر می کشد.

آه بانو!...

چه قدر درگیر لحظه های عاشقی تو ام

مرد=زن

جداسازی‌های جنسیتی توهین به انسانیت است

soniyahot

کاربر

ارسالها: 1460

#92 Posted: 10 Nov 2016 23:02

سکوت ابر

امشب سکوت ابر میبارد بر پیاده رو تنها!
قدم میزنم با نم نم باران و خیس خیس از تنهایی خاطراتی که بر من نگذشتند!
یک لیوان شیر داغ کنار پیاده رو های عبور آدمهای تنها و تنها من شیر داغ می نوشم زیر باران و خیس می شوم همچنان
فرقی ندارد عبور آهن پاره ها و چاله های پر از آب گلایه ها
اما من خیس از باران پاکم! و پاک و چه باک از باک آلوده ی آهن پاره ها
آلوده به خاطراتی تلخ
شور
ترش
شیرین
شاید تلخ و شیرین!
شاید اینها و همینها که رقیقشان کرده اند برای دودکردن و وهم انگاشتن آنها!!!
امشب
سکوت ابر میبارد تنها!
قدم میزنم با نم نم باران
و خیس از تنهاییِ خاطراتی که بر من نگذشتند!
اما اکنون با تو از آنها میگذرم باسرعت عشق
سرعت عشقی میان کلک خیال انگیز
شتاب علاقه ی شدید قلب میان ظرافت و زیبایی
به احترام آخرین برگهای پاییز که طراوت بهارشان را مرور میکنند لحظه ای اسپرسو خواهم نوشید
تلخ
و عمیق تر از ژرفای چشمهای مروارید
و چه آرام زمزمه میکنم دوست داشتنت را
دوست داشتنت را دوست
و چه آرامم آرام
مرتضی دوره گرد(هیوا)

مرد=زن

جداسازی‌های جنسیتی توهین به انسانیت است

soniyahot

کاربر

ارسالها: 1460

#93 Posted: 10 Nov 2016 23:04

لالا لالا گل.....
لالا لالا گل پونه
غم وماتم نمى مونه
لالا لالا گل مريم
ببين بارون مياد نم نم
لالا لالا گل نسرين
منم فرهادو تو شيرين
لالا لالا گل نازم
تو اين بازى نمى بازم
لالا لالا گل گندم
هرچى مى خوان بگن مردم
لالا لالا گل زيره
نگو خيلى ديگه ديره
لالا لالا گل شب بو
چشات كرده منو جادو
لالا لالا گل لاله
خدا هم با ما خوشحاله
لالا لالا گل لادن
دلامون پيش هم شادن
لالا لالا لالا لالا
لالا لالا لالا لالا

مرد=زن

جداسازی‌های جنسیتی توهین به انسانیت است

maryy

کاربر

ارسالها: 8967

#94 Posted: 11 Nov 2016 00:15

یه وقتایی باید رفت

اونم با پای خودت

باید جات رو تو زندگی

بعضی ها خالی کنی...

درسته تو شلوغیاشون

متوجه نبودت نمیشن

ولی... یه روزی یه جایی

بدجور یادت می افتن....

نه دسترسی به یار دارم
نه طاقت انتظار دارم
هر جور که از تو بر من آید
از گردش روزگار دارم

soniyahot

کاربر

ارسالها: 1460

#95 Posted: 11 Nov 2016 13:27

بانوی با وقار!

غم‌آوازهای پس از عشق را رها کن

غم را وداع کن

بخوان از کفایت عشقی که گذشت

بخوان از نهایت خوابی عمیق

بخوان از خواب عاشقانی که مرده‌اند

و اکنون

عشق باید بخوابد در گور

عشق

خسته است.

مرد=زن

جداسازی‌های جنسیتی توهین به انسانیت است

Erfan1993

کاربر

ارسالها: 2323

#96 Posted: 11 Nov 2016 21:37

دلم برای بوی تنت تنگ شده
برای دستان کشیده ات
برای عطر همیشه گیت
برای مهربانیت
برای طعم لبانت.
تو رفتی منم تمام شدم
شیشه عمرم دارد به پایان میرسد
دلم برای نگاهت دلت قلبت تنگ شده

ROZAALINDA

کاربر

ارسالها: 2910

#97 Posted: 28 Nov 2016 19:37

یک سال دیگر گذشت ...

خیالت تخت

یک روز

دقیقا نمی دانم کدام روز

اما شاید روزی حوالی تمام شدن دنیا

آنجا که مطمئن شوم

بعد از من

کسی تو را نخواهد داشت

از دلتنگی که هیچوقت عادت نبود

از دوست داشتنی که بند نیامد

از احساسی که حبس شد پشت نگاهم

و چشمهایت ...که هیچوقت گذرشان به من نخورد !

از پشتم که خمیده شد زیر بار این همه تنهایی

از دستانم که لرزیدند پشت نوشتن حرفهایم

از اشکهایم که چه گرم بودن وقت سرد بودنت

از نگرانی ام پشت جواب ندادن هایت

و بدتر از آن ... نبودنهایت

از آن آدم ضعیفی که ساخت از من ، غرورت ...

یک روز

قبل از دیر شدن

قبل از انتها

قبل از ، از دست رفتنم

حرفها دارم برایت ...

امروز روز من است ...

دوست داشتن یعنی
وقتی میــــدونه…
رو چیزی حساسی…
یا از کاری بدت میـــاد…
حواسش هست که ناراحتت نکنه…

aliazad77

کاربر

ارسالها: 3599

#98 Posted: 19 Dec 2016 16:18

شمع دانی به دم مرگ به پروانه چه گفت؟

گفت ای عاشق بیچاره فراموش شوی

سوخت پروانه ولی خوب جوابش را داد

گفت طولی نکشد نیز تو خاموش شوی

در رفتن جان ازبدن , گویندهرنوعی سخن
من خود به چشم خویشتن , دیدم که جانم می رود

mard26al

کاربر

ارسالها: 96

#99 Posted: 28 Dec 2020 12:17

margan:

غم آمده غم آمده انگشت بر در میزند
هر ضربه ی انگشت او بر سینه خنجر میزند

ای دل بکش یا کشته شو غم را در اینجا ره مده
گر غم در اینجا پپا نهد آتش به جان در میزند

از غم نیاموزی چرا ای دلربا رسم وفا
غم با هم بیگانگی هر شب به ما سر میزند

عالی

هر که شد محرم دل در حرم یار بماند

وان که این کار ندانست در انکار بماند

بیاد اونکه دوست داشت این جور گیفها رو ولی راحت رهام کرد

Hosna44

کاربر

ارسالها: 22

#100 Posted: 3 Feb 2021 00:18

زندگی رویا نیست
زندگی زیباییست
میتوان ، بر. درختی تهی از. بار زدن پیوندی
میتوان در. دل این مزرعهٔ خشک و تهی بذری کاشت
میتوان ، از. میان فاصله ها را برداشت

دل من با دل تو
هر. دو بیزار. از. این فاصله هاست

گاه می اندیشم
میتوانی تو به لبخندی
این فاصله را برداری

حسین

صفحه 10 از 14: « پیشین 1 ... 9 10 11 12 13 14 پسین »

شعر و ادبیات /

چند بیت شعر برای آنکه فراموشت کرده

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

↑ بالا