انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 50 از 65:  « پیشین  1  ...  49  50  51  ...  64  65  پسین »

A Pure Poetry | یک شعر ناب


مرد

 
پوپکم !
پوپک شیرین سخنم !
این همه فارغ از این شاخه به آن شاخه مپر،
این همه قصه شوم از کس و ناکس مشنو ،
غافل از دام هوس...
این همه در بر هر ناکس و هر کس منشین .


پوپکم پوپک شیرین سخنم !
تویی آن شبنم لغزنده گلبرگ امید...

من از آن دارم بیم...
کاین لجن زار تو را پوپکم آلوده کند...

اندرین دشت مخوف...
که تو آزادی اش ای پوپک من می خوانی
زیر هر بوته ی گل...
لب هر جویه ی آب...
پشت آن کهنه فسونگر دیوار...
که کمین کرده تو را زیر درختان کهن...
پوپکم! دامی هست...
گرگ خونخواره ی بدکاره ی بدنامی هست.


سال ها پیش دل من که به عشق ایمان داشت...
تا که آن نغمه جان بخش تو از دور شنید...
اندر این مزرع آفت زده شوم حیات...
شاخ امیدی کاشت.
چشم بر راه تو بودم که تو کی می آیی.
بر سر شاخه ی سر سبز امید دل من...
که تو کی می خوانی.


پوپکم یادت هست ؟
در دل آن شب افسانه ی مهتابی...
که بر آن شاخه پریدی...
لحظه ای چند نشستی...
نغمه ای چند سرودی...
گفتم این دشت سیه خوابگه غولان است...
همه رنگ است و ریا...
همه افسون و فریب .


صید هم چون تویی ای پوپک خوش پروازم...
مرغ خوشخوان و خوش آوازم...
به خدا آسان است.


این همه برق که روشنگر این صحرا است...
پرتو مهری نیست...
نور امیدی نیست...


آتشین برق نگاهی ز کمینگاهی هست...!
همه گرگ و همه دیو...
در کمین تو و زیبایی تو...
پاکی و سادگی و خوبی و رعنایی تو .


مرو ای مرغک زیبا که به هر رهگذری...
همه دیو اند کمین کرده نبینند تو را...
دور از دست وفا ،پنهان از دیده ی عشق...
نفریب اند تو را .
     
  
مرد

 
به می عمارت دل کن که این جهان خراب
برآن سر است که ازخاک ما بسازد خشت
دسترسی من به سایت غیرممکن شده..
وجود من خیلی چیزها به لوتی اضافه کرده بود وبدین ترتیب لوتی خودش رو از یک نعمت گرانبها و ارزشمند محروم کرد، حیف شد.
     
  
مرد

 
رواق منظر چشم من آشیانه توست
کرم نما و فرود آ که خانه خانه توست
     
  

 
چه خوش بودي اگر تنها به رخسارت دلم خوش بود
اگر تنها به رخسارت دلم خوش بود نگاه سخت ماندن را......
درون سردسيري قلب بيمارم توميخواندي
...چه خوش بودي اگربودي....
جراحتهاي قلبم راتودرماني.......
تودرقلبم چه ميماني..
...تودرقلبم گل ياسي ...
..ترنم هاي احساسي
اگر سردم....
اگرمجموعه دردم ...
..اگرپائيزدرچشمم غزل خوانده است
ولي اي کاش ميديدي.
..تمام ذهن اکت دردلم مانده است....
يادت هر شبانگاهان براي اين دل وحشي همان مهمان ناخوانده است...
     
  

 
نمي دانم پس از مرگم که آيد بر مزار من ، که بنشيند به سوگ من
سيه چشمي سيه بر تن کند يا نه؟
ولي سوگند ، تو را سوگند
به جان دلبرت سوگند
مرا هم ياد کن آن شب که من در زير خاک سرد تنهاي تنهايم
     
  

 
دنيا همه هيچ و اهل دنيا همه هيچ
اي هيچ براي هيچ بر هيچ مپيچ
داني که پس از عمر چه ماند باقي
مهر است و محبت است و باقي همه هيچ
     
  
مرد

 
درهوس خیال اوهمچو خیال گشته ام
وز سر رشک نام او نام رخ قمر برم
این غزلم جواب آن باده که داشت پیش من
گفت بخور نمیخوری پیش کس دگر برم
اوست نشسته درنظر من به کجا نظرکنم
اوست گرفته شهردل من به کجا سفرکنم
دسترسی من به سایت غیرممکن شده..
وجود من خیلی چیزها به لوتی اضافه کرده بود وبدین ترتیب لوتی خودش رو از یک نعمت گرانبها و ارزشمند محروم کرد، حیف شد.
     
  ویرایش شده توسط: Steratulanch   
مرد

 



گفتم ای دل، نروی؟خار شوی، زار شوی
بر سرِ آن دار شوی بی بَر و بی بار شوی

نکند دام نهد؟خام شوی، رام شوی؟
نپَری جلد شوی،بی پر و بی بال شوی؟

نکند جام دهد؟کام دهد، ازلب خود وام دهد؟
در برت ساز زند، رقص کند،کافر و بی عار شوی؟

نکند مست شوی؟فارغ از این هست شوی؟
بعد آن کور شوی،کر شوی، شاعر و بیمار شوی؟

نکُنَد دل نکَنی،دل بکَنَد،بهرِ تو دِل دِل نَکُنَد؟
برود در بر یار دگری،صبح که بیدار شوی؟
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
زن

andishmand
 


سینه ام دکان عطاری است

شنبلیله ، رازیانه ، شاهی و گشنیز
اهل آویشن نبیند سرخ شورانگیز
دردت چیست ؟
نمی دانم

من میدانم
تو اگر جسمت بهاران است
اما جان تو پاییز
راه را گم کرده ای
عازم مسجد سلیمانی ولیکن
می رسی تبریز

پس
عاشقی تو
من برای عاشق بی کس
من برای عاشق بی چیز
راه رفتن ، گریه کردن زیر باران
می کنم تجویز

بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

 

❖❖ ❖❖ چه کسی می‌داند که تو در پیله‌ی تنهایی خود تنهایی ؟ ❖❖ ❖❖

❖❖ چه کسی می‌داند که تو در حسرت یک روزنه در فردایی ؟ ❖❖

❖ پیله ات را بگشا تو به اندازه یک پروانه زیبایی ❖
... الله ...
با هر چه عشق نام تو را می توان نوشت
با هر چه رود نام تو را می توان سرود
بیم از حصار نیست که هر قفل کهنه را‍‍
با دست های روشن تو می توان گشود
     
  
صفحه  صفحه 50 از 65:  « پیشین  1  ...  49  50  51  ...  64  65  پسین » 
شعر و ادبیات

A Pure Poetry | یک شعر ناب

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA