انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 63 از 65:  « پیشین  1  ...  62  63  64  65  پسین »

A Pure Poetry | یک شعر ناب


مرد

 
چه لطیفست قبا بر تن چون سرو روانت
آه اگر چون کمرم دست رسیدی به میانت

در دلم هیچ نیاید مگر اندیشه وصلت
تو نه آنی که دگر کس بنشیند به مکانت

گر تو خواهی که یکی را سخن تلخ بگویی
سخن تلخ نباشد چو برآید به دهانت

نه من انگشت نمایم به هواداری رویت
که تو انگشت نمایی و خلایق نگرانت

در اندیشه ببستم قلم وهم شکستم
که تو زیباتر از آنی که کنم وصف و بیانت

سرو را قامت خوبست و قمر را رخ زیبا
تو نه آنی و نه اینی که هم اینست و هم آنت

حضرت سعدی
ﺍﮔﺮ ﺧﺪﺍﯾﯽ هم ﺑﺎﺷﺪ، ﻻﯾﻖ ﻣﺤﺎﮐﻤﻪ ﺷﺪﻥ ﺍﺳﺖ، ﻧﻪ ﻣﺤﺎﮐﻤﻪ ﮐﺮﺩﻥ!
     
  
مرد

 
اگرم حیات بخشی وگرم هلاک خواهی
سرِ بندگی به حکمت بنهم که پادشاهی

من اگر هزار خدمت بکنم، گناهکارم
تو هزار خونِ ناحق بکنی و بی گناهی

تو به آفتاب مانی زِ کمالِ حسنِ طلعت
که نظر نمی‌تواند که ببیندت کماهی

من اگر چنان که نهی است نظر به دوست کردن
همه عمر توبه کردم که نگردم از مناهی

به خدای اگر به دردم بکشی که برنگردم
کسی از تو چون گریزد که تو اَش گریزگاهی

منم ای نگار و چشمی که در انتظارِ رویت
همه شب نخفت مسکین و بخفت مرغ و ماهی

و گر این شبِ درازم بکشد در آرزویت
نه عجب که زنده گردم به نسیم صبحگاهی

غمِ عشق اگر بکوشم که زِ دوستان بپوشم
سخنانِ سوزناکم، بدهد بر آن گواهی

استاد سخن ...
ﺍﮔﺮ ﺧﺪﺍﯾﯽ هم ﺑﺎﺷﺪ، ﻻﯾﻖ ﻣﺤﺎﮐﻤﻪ ﺷﺪﻥ ﺍﺳﺖ، ﻧﻪ ﻣﺤﺎﮐﻤﻪ ﮐﺮﺩﻥ!
     
  
مرد

 
نظری فگن به حالم که ز دست رفت کارم
به کسم مکن حواله که به جز تو کس ندارم

تو چو صاحب عطایی طلب منست از تو
چو تو غالبی به هر‌کس به تو خویش می‌سپارم

ابوسعید ابوالخیر
ﺍﮔﺮ ﺧﺪﺍﯾﯽ هم ﺑﺎﺷﺪ، ﻻﯾﻖ ﻣﺤﺎﮐﻤﻪ ﺷﺪﻥ ﺍﺳﺖ، ﻧﻪ ﻣﺤﺎﮐﻤﻪ ﮐﺮﺩﻥ!
     
  
مرد

 
دیدار تو حل مشکلات است

صبر از تو خلاف ممکنات است



دیباچهٔ صورت بدیعت

عنوان کمال حسن ذات است



لب‌های تو خضر اگر بدیدی

گفتی: «لب چشمه حیات است!»



بر کوزهٔ آب نه دهانت

بردار که کوزهٔ نبات است



ترسم تو به سحر غمزه یک روز

دعوی بکنی که معجزات است



زهر از قبل تو نوشدارو

فحش از دهن تو طیبات است



چون روی تو صورتی ندیدم

در شهر که مبطل صلات است



عهد تو و توبهٔ من از عشق

می‌بینم و هر دو بی‌ثبات است



آخر نگهی به سوی ما کن

کاین دولت حسن را زکات است



چون تشنه بسوخت در بیابان

چه فایده گر جهان فرات است



سعدی غم نیستی ندارد

جان دادن عاشقان نجات است
شاید امروز نه

اما سرانجام همه چیز درست خواهد شد
     
  ویرایش شده توسط: Amirrr89   
مرد

 
ای کاش روز قبل به پیام شما پاسخ نمی دادم..
ای کاش مثل بقیه تو را غریبه می گذاشتم، تو مرا نمی شناسی و من از تو چیزی نمی دانم.
کاش تو را نادیده می گرفتم و دریچه قلبم را به رویت باز نمی کردم.
یا حداقل هنگام وزش بادهای شرقی پرده ها کشیده می شد.
ای کاش جاده را با تو تمام میکردم بدون مقصدی طولانی..
بدون کمربند ایمنی...
کاش آن روز اجازه نمی دادم از دیوارهای وطنم بگذری..
و من تو را دور نگه داشتم..
دور که هیچ داستانی بین ما نیست..
هیچ خاطره ای نیست که در مدار شب ذهنم را بشکند..
وقتی نام تو را در خیابان ها می شنوم، هیچ چیز دیگری نمی تواند در من شعله ور شود.
کاش در اولین فرصت محل را ترک کرده بودم..
پشتم را به کسی کردم که با من نبود.
ای کاش همه این کارها را انجام می دادم و ای کاش روزها ما را از اول دور هم جمع نمی کردند..
حداقل من نمی توانستم این درد را به این شکل زندگی کنم.
کاش دوستت نداشتم
هر روز با سکوت و آرامشم با درد میجنگم..
اگر بر او غلبه کنی لبخند می زنی..
و اگر بر من غلبه کند، خود را منزوی می کنم.
     
  ویرایش شده توسط: hafn   
مرد

SexyBoy
 
تو جنگجوی تازه نفس من حریف خوب
من زورگوی قصه‌ام و تو ضعیف خوب

من مرد افتضاح خداوند در زمین
تو شاهکار خلقت و جنس لطیف خوب

من گر چه با شکوه ولی با شکوه بد
تو گر چه ناشریف ولی ناشریف خوب

تو حرف‌های خوب ولی با زبان تلخ
من شعرهای تلخ ولی با زبان خوب

بین من تو عشق به آلودگی گذشت
گر چه کثیف بود ولی یک کثیف خوب




حسن قریبی
.What's life? Life is love
.What's love? A kissing
.What's kissing? Come here and I'll show you

Sexy
     
  
مرد

 
ویـرانه نه آنست که جمشـــید بنا کرد

ویـرانه نه آنست که فـرهاد فـرو ریخت

ویرانه دل ماست که با هر نظر دوست

صـد بار بنا گشت و دگر بار فـرو ریخـت
ﺍﮔﺮ ﺧﺪﺍﯾﯽ هم ﺑﺎﺷﺪ، ﻻﯾﻖ ﻣﺤﺎﮐﻤﻪ ﺷﺪﻥ ﺍﺳﺖ، ﻧﻪ ﻣﺤﺎﮐﻤﻪ ﮐﺮﺩﻥ!
     
  

 
تو بگریزی از پیش یک شعله خام
من استاده‌ام، تا بسوزم تمام
تو را آتش عشق اگر پر بسوخت
مرا بین، که از پای تا سر بسوخت
همی گفت و می‌رفت دودش به سر
که این است پایان عشق، ای پسر
اگر عاشقی خواهی آموختن
به کُشتن فرج یابی از سوختن
مکن گریه بر گور مقتول دوست
برو خرمی کن که مقبول اوست
اگر عاشقی سر مشوی از مرض
چو سعدی فرو شوی دست از غرض
فدایی ندارد ز مقصود چنگ
و گر بر سرش تیر بارند و سنگ
به دریا مرو گفتمت زینهار
وگر می‌روی تن به طوفان سپار

✍️سعدی
من حاصل عمر خود ندارم، جز غم
در عشق ز نیک و بد ندارم، جز غم
یک همدم باوفا ندیدم، جز درد
یک مونس نامزد ندارم، جز غم
     
  
مرد

 
شربت نوش آفرید از مگس نحل

نخل تناور کند ز دانهٔ خرما

از همگان بی‌نیاز و بر همه مشفق

از همه عالم نهان و بر همه پیدا

پرتو نور سرادقات جلالش

از عظمت، ماورای فکرت دانا

خود نه زبان در دهان عارف مدهوش

حمد و ثنا می‌کند که موی بر اعضا

هر که نداند سپاس نعمت امروز

حیف خورد بر نصیب رحمت فردا

بار خدایا مهیمنی و مدبر

وز همه عیبی مقدسی و مبرا

ما نتوانیم حق حمد تو گفتن

با همه کروبیان عالم بالا

سعدی از آنجا که فهم اوست سخن گفت

ور نه کمال تو، وهم کی رسد آنجا؟

شیخ الاجل سعدی بزرگمنش📝
Gain per day, win per year
     
  

 
ما در پیاله عکس رخِ یار دیده‌ایم
ای بی‌خبر ز لذتِ شُربِ مدامِ ما
هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جَریدهٔ عالم دوام ما
ای باد اگر به گُلشن اَحباب بگذری
زِنهار عَرضه دِه بَرِ جانان پیام ما
گو نام ما ز یاد به عمداً چه می‌بری
خود آید آن که یاد نیاری ز نام ما
مستی به چشمِ شاهدِ دلبندِ ما خوش است
زآن رو سپرده‌اند به مستی زمام ما
ترسم که صَرفه‌ای نَبَرَد روز بازخواست
نانِ حلالِ شیخ ز آب حرام ما
حافظ ز دیده دانهٔ اشکی همی‌فشان
باشد که مرغِ وصل کُند قصدِ دام ما

📚حافظ
من حاصل عمر خود ندارم، جز غم
در عشق ز نیک و بد ندارم، جز غم
یک همدم باوفا ندیدم، جز درد
یک مونس نامزد ندارم، جز غم
     
  
صفحه  صفحه 63 از 65:  « پیشین  1  ...  62  63  64  65  پسین » 
شعر و ادبیات

A Pure Poetry | یک شعر ناب

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA