صفحه 11 از 11: « پیشین 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11

Hossein Panahi | حسين پناهى

anything

کاربر

ارسالها: 6368

#101 Posted: 26 Apr 2014 22:53

پدرم میگوید کتاب
مادرم میگوید دعا
و من خوب میدانم
که زیباترین تعریف خدا را
فقط باید از زبان گلها شنید !

◘♦◘♦◘♦◘♦◘♦◘

پشت چراغ قرمز ،
پسرکی با چشمانی معصوم و دستانی کوچک
گفت : چسب زخم نمی خواهید ؟ پنج تا ، صد تومن ...
آهی کشیدم و با خود گفتم :
تمام چسب زخمهایت را هم که بخرم ،
نه زخمهای من خوب می شود نه زخمهای تو ...

◘♦◘♦◘♦◘♦◘♦◘

اين ها همه، اِســـــمش زندگــــى است
دِلــــتنگيها ... دلــــخوشي ها ... ثانـــيه ها ... دقـــــيقه ها
حتــــــّي اگر تعدادشان
به دوبرابر آن رقمى که برايت نوشتم برسد ...

◘♦◘♦◘♦◘♦◘♦◘

صـدای پای تو که می روی
صـدای پای مــرگ که می آید . . . .
دیـگر چـیـزی را نمی شنوم !

هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...

صفحه 11 از 11: « پیشین 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11

شعر و ادبیات /

Hossein Panahi | حسين پناهى

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

↑ بالا