ارسالها: 3119
#48
Posted: 24 Sep 2011 11:12
*****
میزی برای کار
کاری برای تخت
تختی برای خواب
خوابی برای جان
جانی برای مرگ
مرگی برای یاد
یادی برای سنگ
...
این بود زندگی؟
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
ارسالها: 187
#49
Posted: 28 May 2012 18:16
*****
رخش،گاری کشی می کند
رستم ،کنار پیاده رو سیگار می فروشد
سهراب ،ته جوب به خود پیچید
گردآفرید،از خانه زده بیرون
مردان خیابانی برای تهمینه بوق می زنند
ابوالقاسم برای شبکه سه ،سریال جنگی می سازد
وای...
موریانه ها به آخر شاهنامه رسیده اند!!
دلگیر نشو از آدم ها
نیش زدن طبیعتشان هست !!
سال هاست به هوای بارانی می گویند :
" خراب "
جدیداً هم میگن بارون اسیدی
باران را دوست دارم فقط بخاطر اینکه با همه یک جور برخورد میکند
ارسالها: 187
#50
Posted: 13 Jun 2012 08:20
*****
درمکه که رفتم خیال میکردم دیگر تمام گناهانم پاک شده است غافل از اینکه تمام گناهانم گناه نبوده و تمام درست هایم به نظرم خطا انگاشته و نوشته شده بود
درمکه دیدم خدا چند سالیست که از شهر مکه رفته و انسانها به دور خویش میگردند
در مکه دیدم هیچ انسانی به فکر فقیر دوره گرد نیست دوست دارد زود به خدا برسد و گناهان خویش را بزداید غافل از اینکه آن دوره گرد خود خدا بود
درمکه دیدم خدا نیست و چقدر باید دوباره راه طولانی را طی کنم تا به خانه خویش برگردم و درهمان نماز ساده خویش تصور خدارا در کمک به مردم جستجوکنم
آری شاد کردن دل مردم همانا برتر از رفتن به مکه ایست که خدایی در آن نیست
دلگیر نشو از آدم ها
نیش زدن طبیعتشان هست !!
سال هاست به هوای بارانی می گویند :
" خراب "
جدیداً هم میگن بارون اسیدی
باران را دوست دارم فقط بخاطر اینکه با همه یک جور برخورد میکند