انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 197 از 270:  « پیشین  1  ...  196  197  198  ...  269  270  پسین »

Attar of Nishapur | عطار نیشابوری


زن

andishmand
 
شماره ۴۲

هم بی دو جهان تویی و هم در دو جهان
من بیخویشم با تو بهم در دو جهان

گر جو به جوم کنی و بر باد دهی
یک جو نکنم عشق تو کم در دو جهان








شماره ۴۳

هر روز مرا با تو حسابی دگرست
هر لحظه ترا تازه عتابی دگرست

بی یاد تو از خلق دل پُر خونم
هر دم که برآورد حجابی دگرست










شماره ۴۴

جانا! جانم ز قعر دریای حضور
دُرّی عجب است غرق چندینی نور

گرچه تن من ز کار دورست ولیک
یک لحظه نهیی ز خاطرِ جانم دور








شماره ۴۵

سر در سر سودای تو خواهم کردن
در حجرهٔ دل جای تو خواهم کردن

برگیر ز رخ پرده که در عالم جان
دل غرق تماشای تو خواهم کردن









شماره ۴۶

گر من نه چنین عاشق و شوریدهامی
بودی که ترا دمی پسندیدهامی

ور مثل تو در همه جهان دیدهامی
بر صد شادی غم تو نگزیدهامی






شماره ۴۷

تاکی باشم بستهٔ هستی بی تو
افتادهٔ هشیاری ومستی بی تو

گر نالیدم ز تنگدستی بی تو
قارون شدهام به زر پرستی بی تو

بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
شماره ۴۷

تاکی باشم بستهٔ هستی بی تو
افتادهٔ هشیاری ومستی بی تو

گر نالیدم ز تنگدستی بی تو
قارون شدهام به زر پرستی بی تو








شماره ۴۸

دل را ز غمت بی سر و پا میدارم
وز خلق جهان چشم ترا میدارم

در شادی و غم چون به غمم شادی تو
هر غم که به من رسد روا میدارم







شماره ۴۹

هرگه که میخوری خروشی بزنی
بر عاشق شهرگرد دوشی بزنی

من شهر بگردم پس ازین خانه خرم
تا بو که مرا خانه فروشی بزنی









شماره ۵۰

جانا! همه راه، بر زبانم بودی
در هر منزل مژده رسانم بودی

ای جان و دلم! گر ز تو غایب گشتم
هر جا که بُدم در دل و جانم بودی
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
باب سی و چهارم: در صفتِ آمدن معشوق







شماره ۱

دوش آمد و برگشاد صد پردهٔ راز
در پردهٔ دل جلوهگری کرد آغاز

در داد ندا که ای ز ما مانده باز
برخیز ز پیش و خانه با ما پرداز!







شماره ۲

دوش آمد و گفت: روز و شب میجوشی
تادین ندهی ز دست در بیهوشی

چون من همهام به قطع و دنیا هیچ است
آخر همه را به هیچ مینفروشی






شماره ۳

دوش آمد و دل ازو کبابی میگشت
تا باده به کف کرد و خرابی میگشت

در سینهٔ جانم فلکی گردان کرد
پس گردِ فلک چو آفتابی میگشت




شماره ۴

دوش آمد و گفت: چندم آواز دهی
من دور نیم تو دوری آغاز نهی

دیوار حجاب است چو برخاست ز پیش
این خانه و آن یکی شود باز رهی





شماره ۵

دوش آمد و گفت: چند تنها باشی
گر قطره نباشی همه دریا باشی

هرگه که تنت جهان و دل جان گردد
تو جان و جهان شوی همه ما باشی
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
شماره ۶


دوش آمد و گفت: «در درون ما را باش
در خاک نشین و غرقِ خون ما را باش»

بر من میزد تاکه ز من هیچ نماند
چون هیچ شدم گفت: «کنون ما را باش!»







شماره ۷

دوش آمد و گفت: خانهٔ ما آخر
روشن بکن ای یگانهٔ ما آخر

وقت است که دست درکش آری با ما
تا کِی گوئی فسانهٔ ما آخر






شماره ۸

دوش آمد و گفت: ای شب و روزت غمِ من
هرگز نشوی تا تو توئی همدمِ من

من خورشیدم تو سایهای بر سرِخاک
تا محو نگردی نشوی محرَمِ من




شماره ۹

دوش آمد و گفت: گردِ تو حلقه کنیم
پیراهنِ خونینِ دلت خرقه کنیم

ما تخت میان دل ازان بنهادیم
تا طالبِ خویش را به خون غرقه کنیم





شماره ۱۰

دوش آمد و گفت: گِردِ اِعزاز مگرد
خواری طلب و دگر سرافراز مگرد

میدان که تو سایهٔ منی خوش میباش
هرجا که روم از پی من باز مگرد
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
شماره ۱۱

دوش آمد و گفت: مرغِ دل عاجز نیست
در پرده بدارش که جز او را عزّ نیست

چون هر دو جهان به زیر پر دارد دل
بیرون شدنش ز آشیان هرگز نیست







شماره ۱۲

دوش آمد و گفت: بی یقین مینرسی
گاهی ز فلک گه ز زمین مینرسی

ساکن شو و تن فرو ده و خوش دل باش
ماییم همه بجز چنین مینرسی






شماره ۱۳

دوش آمد و گفت: خویش را دشمن باش
در تیرگی اوفتادهٔ روشن باش

از خویش چو خشنود نبودی نفسی
بیخویشتن آی و یک دمی با من باش







شماره ۱۴

دوش آمد و گفت: «در بلا پیوستی
آن لحظه که در چون و چرا پیوستی»

گفتم: «چکنم تا به تو در پیوندم»
گفتا که «ز خود ببُر به ما پیوستی»







شماره ۱۵

دوش آمد و گفت: روز و شب غمناکی
تا بنشستی بر درِ ما بی باکی

دستی که به دامن وصالت نرسد
در گردنِ خاک کن که مشتی خاکی
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
شماره ۱۶

دوش آمد و گفت: در جنون میفکنیم
جان میسوزیم و تن به خون میفکنیم

بنشین تو برون که در درونت ره نیست
تا هرچه درونست برون میفکنیم






شماره ۱۷

دوش آمد و صبر از دلِ درویشم رفت
آرام زعقلِ حکمت اندیشم رفت

چون حیرت من بدید یک دم بنشست
درخوابِ خوشم کرد و خوش از پیشم رفت







شماره ۱۸

دوش آمد و گفت: بی قراری شب و روز
بیکار نشسته در چکاری شب و روز

هرگز نگشایم درِ تو لیک بدانک
جز حلقه زدن کارنداری شب و روز





شماره ۱۹

دوش آمد و گفت: اگر وفا خواهی کرد
دردِ همه ساله را دوا خواهی کرد

نه سود طلب نه مایه با هیچ بساز
گر کار به سرمایهٔ ما خواهی کرد





شماره ۲۰

دوش آمد و گفت: کارِ ما خواهی کرد
جان نعره زنان نثار ما خواهی کرد

ور این نکنی نه صبر داری تو نه دل
مسکین تو گر انتظارِ ما خواهی کرد



شماره ۲۱

دوش آمدو ره بر دل و جانم در بست
زنّار ز زلفِ دلستانم در بست

گفتم که ز زلفِ دلکشت بخروشم
برخاست و به یک شکر زبانم در بست




بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  ویرایش شده توسط: andishmand   
زن

andishmand
 
شماره ۲۲

دوش آمد و گفت: حسن دنییست امشب
با هم بودن به عیش اولیست امشب

خورشید به شب گرفتهای در آغوش
شب خوش بادت اگر خوشت نیست امشب!






شماره ۲۳

آن بت که دلم عاشقِ جانبازش بود
جان شیفتهٔ زلفِ سرافرازش بود

گفتم که چو آید برود صد نازش
دوش آمد و آنچه رفت هم نازش بود




شماره ۲۴

آن بت که دلم عاشقِ جانبازش بود
جان شیفتهٔ زلفِ سرافرازش بود

گفتم که چو آید برود صد نازش
دوش آمد و آنچه رفت هم نازش بود






شماره ۲۵

دوش آمد و گفت: کارِ ما خواهی کرد
جان نعره زنان نثار ما خواهی کرد

ور این نکنی نه صبر داری تو نه دل
مسکین تو گر انتظارِ ما خواهی کرد
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  ویرایش شده توسط: andishmand   
زن

andishmand
 
شماره ۲۶

دوش از برِ خویش سرنگونم میتاخت
تیغی به کف آورده برونم میتاخت

چون خونِ دلم ز حد برون قوّت کرد
برخویش زدم تیغ که خونم میتاخت






شماره ۲۷

دل دوش ز لعلِ همچو قندش میسوخت
جان نیز ز زلفِ چون کمندش میسوخت

خورشید سپر فکنده میرفت خجل
تا روز و شبِ تیره سپندش میسوخت




شماره ۲۸

دی میشد و دل رها نمیکرد به کس
برخاسته صد فغان هر گوشه که بس

امروز همی آمد و هر ذرّه که هست
فریاد همی کرد که فریادم رس




شماره ۲۹

دوش آمد و گفت: مردمِ دوراندیش
از خویش بجز هیچ نیابد کم و بیش

می بر نتوان گرفت این پرده ز پیش
گر برگیرم ز خویش من مانم و خویش
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
شماره ۳۰

دی گفت: کجا شدی،‌چنین میباید
از دوست جدا شدی، چنین میباید

روزی دو ز بهرِ آنکه دور افتادی
بیگانه زما شدی، چنین میباید






شماره ۳۱


دوشش دیدم چو زلف خود در تابی
میشد چو مرا بدید در غرقابی

گفتا که برِ تو خواهم آمد فردا
گفتم:‌اگر امشبم ببینی خوابی






شماره ۳۲

امشب بَرِ ما مست که آورد ترا
وز پرده بدین دست که آورد ترا

نزدیکِ کسی که بی تو بر آتش بود
چون باد نمیجست که آورد ترا






شماره ۳۳

امشب ز پگاهی به خروش آمدهای
چونست که مستتر ز دوش آمدهای

در بازارت نمیرود کار مگر
زانست که درخانه فروش آمدهای











شماره ۳۴

دوش آمد و گفت: هیچ آزرمت نیست
در عشق دمِ سرد و دلِ گرمت نیست

گفتم: «برهان مرا ز من، ای همه تو!»
گفتا که کیی تو، خویش را شرمت نیست
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
باب سی و پنجم: در صفت روی و زلف معشوق






شماره ۱

چون روی تو در همه جهان روی کراست
بی روی تو یک مو سرِ جان روی کراست

خورشید ز خجلتِ رخت پشت بداد
میگشت به پهلو که چُنان روی کراست







شماره ۲

بی موی تونیست موی کس موئی راست
بی روی تو روی دگران روی و ریاست

بی موی تو ای موی میان موی که دید
بی روی تو در روی زمین روی کراست







شماره ۳

تا روی ز زیرِ پرده بنمودی تو
صد پرده دریدی و ببخشودی تو

امروز همه جهان ز تو پُر شور است
زین پیش که داند که کجا بودی تو






شماره ۴

در کوی تو آفتاب منزل بگرفت
وز روی تو یک ذرّهٔ کامل بگرفت

از پرتوِ روی تست گیتی روشن
از بدعتِ خورشیدمرا دل بگرفت






شماره ۵

ای واقعهٔ عشقِ تو کاری مشکل
خورشیدِ رُخَت فتنهٔ جان، غارتِ دل

هرکاو نَفَسی بدید خورشیدِ رُخَت
دیوانه بوَد اگر بماند عاقل
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
صفحه  صفحه 197 از 270:  « پیشین  1  ...  196  197  198  ...  269  270  پسین » 
شعر و ادبیات

Attar of Nishapur | عطار نیشابوری


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA