انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 203 از 270:  « پیشین  1  ...  202  203  204  ...  269  270  پسین »

Attar of Nishapur | عطار نیشابوری


زن

andishmand
 
شماره ۶

برقی که ز سوی دوست ناگه برود
در حال هزار جان به یک ره برود

هر لحظه ز سوی اودرآید برقی
صد عالم در دم آرد آنگه برود












شماره ۷

کو جان که به چاره چارهٔ جان کنمش
کو دل که علاجِ دلِ حیران کنمش

دردی دارم که هیچ نتوانم گفت
دردی که بتر شود چه درمان کنمش













شماره ۸

دل را چو به دردِ عشق افسون کردم
از شهر نهاد خویش بیرون کردم

چون راز ونیاز هر دو معجون کردم
آنگاه دوای دلِ پرخون کردم






شماره ۹

دل چون دل من غم زده نتواند بود
صد واقعه بر هم زده نتواند بود

تا شربت عالم نشود خونابه
قوت من ماتم زده نتواند بود





شماره ۱۰

چندان که به جهد اسب جان میرانم
چون مینگرم هنوز در زندانم

از بس که زدم آه ز دردِ دلِ ریش
بیم است که با آه برآید جانم
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
شماره ۱۱

بیم است که نُه پردهٔ گردون سحری
برهم سوزم ز سوز دل چون جگری

چون بلبل مست در بهار از غم عشق
مینالم و هیچ کس ندارد خبری






شماره ۱۲

کس را چه خبر ز آهِ دلسوزِ دلم
وز واقعهٔ قیامت افروزِ دلم

امروز چنانم که به فردا نرسم
فردای قیامت است امروزِ دلم







شماره ۱۳

در عشق، خلاصهٔ جنون از من خواه
جان رفته و عقل سرنگون از من خواه

صدواقعهٔ روزفزون از من خواه
صد بادیه پر آتش و خون از من خواه



شماره ۱۴

گر مرد رهی همدم و همدردم باش
پس زن صفتی مکن یکی مردم باش

انکار چه میکنی بیا گر مردی
هم زانوی من دمی درین دردم باش





شماره ۱۵

ای قوم! اگر همدم این مسکینید
ماتم زدهای بر سر من بگزینید

وی جملهٔ ذرّات جهان میبینید
تا حشر به ماتم دلم بنشینید
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
شماره ۱۶

اندیشهٔ عالمی مرا افتادست
هر جاکه فتد غمی مرا افتادست

چون خوش دارم دلت که تا جان دارم
تنها همه ماتمی مرا افتادست






شماره ۱۷

هر لحظه دل و جان به غمی تازه درند
آواره شده به عالمی تازه درند

گر باشد یک غمم چه غم باشد ازان
یک یک جزوم به ماتمی تازه درند







شماره ۱۸

برخاست دلم چنانکه در غم بنشست
وز شیوهٔ جست و جوی عالم بنشست

از درد دلم یکی بگفتم به جهان
ذرات جهان جمله به ماتم بنشست







شماره ۱۹

گر مملکت درد مسلم بکنم
هر لحظه تماشای دو عالم بکنم

خواهم که هر آن ذرّه که در عالم هست
من بر هر یک هزار ماتم بکنم





شماره ۲۰

در پیشِ نظر این همه میغم ز چه خاست
وین رهگذرِ تیز چو تیغم ز چه خاست

دردا و دریغا که نمیدانم هیچ
کاین چندینی درد ودریغم ز چه خاست
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
شماره ۲۱

دردی که مرا در دل بی درمان است
یک ذرّه ز دل کم نشود تا جان است

گر دردِ دلِ خلقِ جهان جمع کنند
دردِ دلِ من یک شبه صد چندان است






شماره ۲۲

چون خیل بلا ز پیش و از پس بودم
ناکس باشم اگر دلِ کس بودم

کارِ من دلسوخته آه است همه
گردر گیرد یک آهِ من بس بودم







شماره ۲۳

ره نیست بدان دانه کِشتند مرا
وز قصّهٔ آن خط که نوشتند مرا

گر میبندانم آنکه درمان من است
دانم که ز درد او سرشتند مرا







شماره ۲۴

چون هست غمت غمی دگر حاجت نیست
با خون دلم خون جگر حاجت نیست

گفتم که هزار نوحه گر بنشانم
ماتم زده را به نوحه گر حاجت نیست




بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 


باب چهل و چهارم: در قلندریات و خمریات










شماره ۱

ما رندان را حلقه به گوش آمده ایم
ناخورده شراب در خروش آمده ایم

دست از بد و نیک و کفر و اسلام بدار
دُردی در دِه دُردنوش آمدهایم






شماره ۲

ما خرقهٔ رسم، از سرانداخته ایم
سر را، بَدَلِ خرقه، درانداخته ایم

هر چیز که سدِّ راه ما خواهد بود
گر خود همه جان است برانداخته ایم





شماره ۳

تا دل به غم عشق تو در خواهد بود
دُردی کش و رند و در بدر خواهد بود

بر لوح نوشته اند کاین بی سر و بن
هر روز به صد نوع بتر خواهد بود






شماره ۴

زانگه که مرا عشق تودرکار آورد
بی صبری و بی قراریم بار آورد

تسبیح و ردا صلیب و زنّار آورد
جان برد و ازین متاع بسیار آورد





شماره ۵

در عشق تو دین خویش نو خواهم کرد
در ترسایی گفت و شنو خواهم کرد

زنّارِ چهارْ کرد برخواهم بست
دستار به میخانه گرو خواهم کرد


بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  ویرایش شده توسط: andishmand   
زن

andishmand
 

شماره ۶

سودای توام بیدل و دین میخواهد
خمّار و خرابات نشین میخواهد

من میخواهم که عاقلی باشم چُست
دیوانگی توام چنین میخواهد






شماره ۷

آن رفت که گفتمی من از زهد سخن
اکنون من و دَردِ نو و دُردی کهن

دی سر و بُنِ صومعهٔ دین بودم
و امروز به میخانه شدم بی سر و بن





شماره ۸

معشوقه نه سر،‌نه سروری میخواهد
حیرانی و زیر و زَبَری میخواهد

من زاهد فوطه پوش چون دانم بود
چون یار مرا قلندری میخواهد






شماره ۹

چون با سرو دستار نمیپردازم
دستار به میخانه فرو اندازم

اندر همه کیسه یک درم نیست مرا
وین طرفه که هر دو کون در میبازم





شماره ۱۰

در عشق بزرگیم به خردی بدهم
وین سرخی روی خود به زردی بدهم

از صافی دین چو قطرهای نیست مرا
سجّاده گرو کنم به دُردی بدهم


بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 

شماره ۱۱

ترسابچه ای که توبه بشکست مرا
دوش آمد و زلف داد در دست مرا

در رقصِ چهارْ کرد برگشت وبرفت
زنّار چهارْ کرد بر بست مرا






شماره ۱۲

نه در سرِ من سَرِسری بینی تو
نه میل دلم به داوری بینی تو

اینجا که منم نقطهٔ دردی بفرست
تا گمراهی و کافری بینی تو





شماره ۱۳

تا در بُنهٔ خویش مقام است ترا
سودا چه پزی که کارخام است ترا

تا صاف نگردد دلت از هر دوجهان
دُردی خرابات حرام است ترا






شماره ۱۴

تا چند ز زاهد ریائی آخر
دُردی درکش که مردِ مائی آخر

ما را جگر از زهد ریائی خون شد
ای رندِ‌قلندری کجائی آخر





شماره ۱۵

از بس که دلم بسوخت زین کاردرشت
روزی صد ره به دست خود خود را کشت

جامی دو، می مغانه خواه از زردشت
تا باز کنم قبای آدم از پشت


بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 

شماره ۱۶

زین دَرد که جز غصهٔ جان میندهد
جز دُردِ قلندری امان میندهد

آن آه به صدق کز قلندر خیزد
در صومعه هیچ کس نشان میندهد






شماره ۱۷

گر زهد کنی سوز وگدازت ببرد
عُجْب آورد و شوق ونیازت ببرد

زنهار به گرد من مگرد ای زاهد
کاین رندِ قلندر از نمازت ببرد





شماره ۱۸

خواهی که ز خود به رایگان باز رهی
فانی شوی و به یک زمان باز رهی

یک لحظه به بازارِ قلندر بگذر
تا از بد و نیک دو جهان باز رهی






شماره ۱۹

خون شد جگرم بیار جام ای ساقی
کاین کار جهان دم است و دام ای ساقی

می ده که گذشت عمر و بگذاشته گیر
روزی دو سه نیز والسلام ای ساقی





شماره ۲۰

از تفِّ دلم می به صباح ای ساقی
جوشیده چو گشت شد مباح ای ساقی

مستی و مُقامری بسی بهتر از آنک
بر روی و ریا کنی صلاح ای ساقی


بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 

شماره ۲۱

شمع است و شراب و ماهتاب ای ساقی
شاهد و شرابْ نیم خواب ای ساقی

از خام مگو وین دل پر آتش نیز
بر باد مده بیار آب ای ساقی






شماره ۲۲

همچون من و تو علی الیقین ای ساقی
بسیار فرو خورد زمین ای ساقی

تاکی کنی اندیشه ازین ای ساقی
العیش! که عمر رفت هین ای ساقی





شماره ۲۳

دل گشت ز معصیت سیاه ای ساقی
فریاد زشومی گناه ای ساقی

برگیر به سوی توبه راه ای ساقی
کز عمر بسی نماند آه ای ساقی






شماره ۲۴

هم سبزهٔ سرمست برُست ای ساقی
هم گل به گلاب روی شست ای ساقی

چون یاسمن لطیف را شاخ شکست
کی توبهٔ ما بود درست ای ساقی







شماره ۲۵

چون گل بشکفت در بهار ای ساقی
تاکی نهدم زمانه خار ای ساقی

در پیش بنه صراحی و بر کف جام
با سبز خطی به سبزهزار ای ساقی


بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 

شماره ۲۶

تاکی شوم از زمانه پست ای ساقی
زین پس من و آن زلف خوش است ای ساقی

زلف تو به دست باتو دستی بزنیم
زان پیش که بگذرد ز دست ای ساقی






شماره ۲۷

سلطان، تو، به می دهندگی ای ساقی
ما بسته میان به بندگی ای ساقی

ما مردهٔ محنتیم و امروز به تست
جان را ز شراب،‌زندگی ای ساقی





شماره ۲۸


تا کی گوئی ز چار و هفت ای ساقی
تا چند ز چار وهفت تفت ای ساقی

هین قول بگو که وقت شد ای مطرب
هین باده بده که عمر رفت ای ساقی






شماره ۲۹

گل روی نمود از چمن ای ساقی
بلبل ز فراق نعره زن ای ساقی

مَیکش که بسی کشند می بی من و تو
ما روی کشیده در کفن ای ساقی









شماره ۳۰

پر کن شکمی به اشتها ای ساقی
از قافِ قرابه تابهها ای ساقی

خون شد دل من به ابتدا باده بیار
تاتوبه کنم به انتها ای ساقی


بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
صفحه  صفحه 203 از 270:  « پیشین  1  ...  202  203  204  ...  269  270  پسین » 
شعر و ادبیات

Attar of Nishapur | عطار نیشابوری


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA