انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 257 از 270:  « پیشین  1  ...  256  257  258  ...  269  270  پسین »

Attar of Nishapur | عطار نیشابوری


زن

andishmand
 
در بیان اصل ایمان

اصل ایمان هست شش چیز ای وحید
با تو گویم گر بدل خواهی شنید

سه از آن شش با یقین خوف و رجاست
پس توکل با محبت با حیاست

هرکه را نور یقین حاصل بود
صاحب ایمان و روشن دل بود

هر که خوفی نبود اندر جان او
ای پسر باشد ضعیف ایمان او

نامهٔ اعمال اگر نبود سپید
رو مباش از رحمت حق ناامید

هر کرا نبود توکل با خدای
شایدت بروی بگریی های های

آنکه حب حق نباشد در دلش
از عمل جز باد نبود حاصلش

باش ای بنده خدا را دوست دار
تا شوی تو از عذابش در کنار

ای برادر شرمی از ایمان بود
بی حیا از زمرهٔ شیطان بود

گر تو هستی مومن و پرهیزگار
از خدای و از خلایق شرم دار

بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
در سیرت ملوک

چار خصلت ای برادر در جهان
پادشاهان را همی دارد زیان

پادشه چون در ملا خندان بود
بی گمان در هیبتش نقصان بود

باز صحبت داشتن با هر فقیر
پادشاهان را همی دارد حقیر

با زنان بسیار اگر خلوت کند
خویشتن را شاه بی هیبت کند

هر کرا فر جهانداری بود
میل او سوی کم آزاری بود

عدل باید پادشاه را و داد
تا ز عدلش عالمی گردند شاد

گر کند آهنگ ظلمی پادشاه
سود نکند مرورا خیل و سپاه

چونکه عادل باشد و فرخ لقا
باشد اندر مملکت شه را بقا

چون کند سلطان کرم با لشگری
بهر او بازند صد جان بر سری

بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
در صفت علامتهای بزرگی

چارچیز آمد بزرگی را دلیل
هر که آن دارد بود مرد جلیل

علم را اعزاز کردن بی حساب
خلق را دادن جواب با صواب

دیگر آن باشد که جوید وصل اوست
وانکه از دشمن حذر کردن نکوست

هر که دارد دانش و عقل و تمیز
اهل عقل و علم را دارد عزیز

ای برادر گر خرد داری تمام
نرم و شیرین گوی با مردم کلام

هرکه باشد ترش روی تلخ گوی
دوستان از وی بگردانند روی

هر که از دشمن نباشد بر حذر
عاقبت بیند ازو رنج و ضرر

در جوار خود عدو را ره مده
از برای آنکه دشمن دور به

در میان دوستان مسرور باش
گر خرد داری ز دشمن دور باش

تا محبان باش دایم همنشین
تا توانی روی اعدا را مبین

ای پسر تدبیر راه توشه کن
پس حدیث این و آن یک گوشه کن

بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
در بیان چارچیز که اندر خطر بود

چارچیزست ای برادر با خطر
تا توانی باش ازینها بر حذر

قربت سلطان و الفت با بدان
رغبت دنیا و صحبت با زنان

قرب سلطان آتش سوزان بود
با بدان الفت هلاک جان بود

زهر دارد در درون دنیا چو مار
گرچه بینی ظاهرش نقش و نگار

می‌نماید خوب و زیبا در نظر
لیک از زهرش بود جان را خطر

زهر این مار منقش قاتلست
باشد از وی دور هر کو عاقلست

همچو طفلان منگراندرسرخ و زرد
چون زنان مغرور رنگ و بو مگرد

زال دنیا چون عروس آراسته است
هر زمانی شوی دیگر خواسته است

مقبل آن مردی که شد زین جفت طاق
پشت بر وی کرد و دادش سه طلاق

لب به پیش شوی خندان می‌کند
پس هلاک از زخم دندان می‌کند

بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
در بیان نیک بختی

شد دلیل نیک بختی چار چیز
هرکه این چارش بود باشد عزیز

اصل پاک آمد دلیل نیک بخت
نیست بی اصل سزای تاج و تخت

یک دلیل دیگر آمد قلب پاک
گر دلت پاکست نبود هیچ باک

نیک بختان را بود رای صواب
آنکه بد رایست باشد در عذاب

هر که ایمن از عذاب حق بود
نیست مؤمن کافر مطلق بود

عمر دنیا پنج روزی بیش نیست
غافلست آنکس که پیش اندیش نیست

ترک لذات جهان باید گرفت
دامن صاحب دلان باید گرفت

در پی لذات نفسانی مباش
دوست دار عالم فانی مباش

نیست حاصل رنج دنیا بردنت
عاقبت چون می‌بباید مردنت

از تنت چون جان روان خواهد شدن
خاکت اندر استخوان خواهد شدن

مر ترا از دادن جان چاره نیست
رهزنت جز نفسک اماره نیست

بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
در بیان سبب عافیت

عافیت را گر بجویی ای عزیز
می‌توانش یافتن در چار چیز

ایمنی و نعمت اندر خاندان
تندرستی و فراغت بعد از آن

چونکه بانعمت امانی باشدت
عافیت را زان نشانی باشدت

با دل فارغ چو باشی تندرست
دیگر از دنیا نباید هیچ جست

بر میآور تا توانی کام نفس
تا نیفتی ای پسر در دام نفس

زیر پای آور هوای نفس را
کم بدو ده بهرهای نفس را

نفس و شیطان می‌برند از ره ترا
تا بیندازند اندر چه ترا

نفس را سرکوب و دایم خوار دار
تاتوانی دورش از مردار دار

نفس بد را هر که سیرش می‌کند
درگنه کردن دلیرش می‌کند

خلق خود را دور دار از هرمزه
تا نیفتی در وبال و در بزه

ز آب و نان تالب شکم را پر مساز
همچو حیوان بهر خودآ خور مساز

روز کم خور گرچه صایم نیستی
پر مخور آخر بهایم نیستی

ای که در خوابی همه شب تا بروز
بهر کور خود چراغی برفروز

خواب و خور جز پیشهٔ انعام نیست
خفتگان را بهره زین انعام نیست

ای پسر بسیار خواهی خفت خیز
گر خبرداری ز خود بی گفت خیز

دل درین دنیای دون بستن خطاست
دامن از وی گر تو در چینی رواست

از چه بندی دل بدنیای دنی
چون نه جاوید در وی بودنی

ظاهر خود را میارای ای فقیر
تا چو بدری باطنت گردد منیر

طالب هر صورت زیبا مباش
در هوای اطلس و دیبا مباش

از هوا بگذر خدا را بنده باش
زندگی می‌بایدت در ژنده باش

خرقهٔ پشمینه را بر دوش کن
شربتی از نامرادی نوش کن

ای که در بر می‌کشی پشمینه را
پاک سازاز کبر اول سینه را

گر همی خواهی نصیب از آخرت
رو بدر کن جامهای فاخرت

بی‌تکلف باش و آرایش مجوی
ترک راحت گیر و آسایش مجوی

در برت گو کسوت نیکو مباش
زیر پهلو جامه خوابت گو مباش

همچو صوفی در پلاس وصوف باش
با صفتهای خدا موصوف باش

مرد ره را بوریا قالین بود
زانکه خشتش عاقبت بالین بود

بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
در تواضع و صحبت درویشان

گر ترا عقلست با دانش قرین
باش درویش و بدرویشان نشین

همنشینی جز بدرویشان مکن
تا توانی غیبت ایشان مکن

حب درویشان کلید جنت است
دشمن ایشان سزای لعنت است

پوشش درویش غیر از دلق نیست
در پی کام و هوای خلق نیست

مرد تا ننهد بفرق نفس پای
ره کجا باید بدرگاه خدای

مرد ره در بند قصر و باغ نیست
بر دل او غیر درد وداغ نیست

گر عمارت را بری بر آسمان
عاقبت زیر زمین گردی نهان

گر چو رستم شوکت و زورت بود
جای چون بهرام درگورت بود

ای پسر از آخرت غافل مباش
با متاع این جهان خوش مباش

در بلیات جهان صبار باش
گاه نعمت شاکر جبار باش

بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
در صفت بدبختی

چارچیز آثار بدبختی بود
جاهلی و کاهلی سختی بود

بی کسی و ناکسی هرچار باشد
بخت بد را این همه آثار شد

هر که در بند عبادت می‌شود
بی شک از اهل سعادت می‌شود

آنکه در بند عبارت می‌شود
بی شک از اهل خسارت می‌شود

بر هوای خود قدم هر کو نهاد
می‌تواند کرد با نفسک جهاد

هر که سازد در جهان با خواب و خور
در قیامت نبودش ز آتش گذر

روی گردان از مراد و آرزو
پس بدرگاه خدا آور تو رو

کامرانی سر بناکامی کشد
مرد ره خط در نکونامی کشد

امر ونهی و حق چوداری ای وحید
پس مرو بروایهٔ نفس پلید

امر و نهی حق ز قرآن گوش دار
جای شادی نیست دنیا هوش دار

هر که ترک کامرانی می‌کند
بر خلافش زندگانی می‌کند

بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
در صفت ریاضت نفس و ترک دنیا

گر همی خواهی که گردی سر بلند
ای پسر بر خود در راحت ببند

هر که بربست او در راحت تمام
باز شد بر وی در دار السلام

غیر حق را هر که خواهد ای پسر
کیست در عالم ازو گمراه تر

ای برادر ترک عز و جاه کن
خویش را شایسته درگاه کن

خوار گردد هر که گردد جته جوی
ای برادر قرب این درگاه جوی

عز و جاهت سوی پستی می‌کشد
مرا ترا بر تن پرستی می‌کشد

نفس در ترک هوا مسکین بود
گوشمال نفس نادان این بود

چون دلت بر یاد حق ایمن بود
نفسک اماره هم ساکن بود

هر که او را تکیه بر صانع بود
در جهان با لقمهٔ قانع بود

اکتفا بر روزی هر روزه کن
گر نداری از خدا دریوزه کن

بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
در صفت مجاهد نفس

نفس نتوان گشت الا با سه چیز
چون بگویم یاد گیرش ای عزیز

خنجر خاموشی و شمشیر جوع
نیزهٔ تنهایی و ترک هجوع

هرکه را نبود مرتب این سلاح
نفس او هرگز نمی‌یابد فلاح

چونکه دل بی یاد اللهت بود
دیو ملعون یار همراهت بود

اهل دنیا را چو دیوار آیدش
لقمه ای چرب و شیرین بایدش

هر که او دربند سیم و زر شود
در عقوبت عاقبت مضطر شود

آنکه بهر آخرت کارش بود
از خدا تشریف بسیارش بود

مال دنیا خاکساران را دهند
آخرت پرهیزکاران را دهند

هست شیطان ای برادر دشمنت
غل آتش خواهد اندر گردنت

مدبری کور و بدنیا آورد
بهره کی از عالم عقبی برد

ای پسر با یاد حق مشغول باش
وز خلایق دور همچو غول باش

بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
صفحه  صفحه 257 از 270:  « پیشین  1  ...  256  257  258  ...  269  270  پسین » 
شعر و ادبیات

Attar of Nishapur | عطار نیشابوری


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA