انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 261 از 270:  « پیشین  1  ...  260  261  262  ...  269  270  پسین »

Attar of Nishapur | عطار نیشابوری


زن

andishmand
 
در بیان فواید خدمت

تا توانی ای پسر خدمت گزین
تا رود اسب مرادت زیر زین

بندهٔ چون خدمت یزدان کند
خدمت او گنبد گردان کند

بهر خدمت هر که بر بندد میان
باشد از آفات دنیا در امان

هر که پیش مقبلان خدمت کند
ایزدش با دولت و حرمت کند

خادمان را هست در جنت مآب
روز محشر بی حساب و بی عذاب

خادمان باشند اخوان را شفیع
جای ایشان درجهان باشد رفیع

گرچه خادم عاصی و مفسد بود
بهتر از صد عابد ممسک بود

می‌دهد هر خادمی را مستعان
اجر و مزد صایمان قایمان

بهر خدمت هر که بربندد کمر
از درخت معرفت یابد ثمر

هر که خادم شد جنانش می‌دهند
مر ثواب غازیانش می‌دهند
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
در بیان تعظیم مهمان

ای برادر دار مهمان را عزیز
تا بیابی رحمت از رحمن تو نیز

مؤمنی کو داشت مهمان را نکو
حق گشاید باب رحمت را برو

هر کرا شد طبع از مهمان ملول
از وی آزارد خدا و هم رسول

بندهٔ کو خدمت مهمان کند
خویش را شایستهٔ رحمن کند

هر که مهمان را بر وی تازه دید
از خدا الطاف بی اندازه دید

از تکلف دور باش ای میزبان
تا گرانی نبودت از میهمان

میهمان هست از عطاهای کریم
هر که زو پنهان شود باشد لییم

خیره بر خوان کسی مهمان مشو
چون رسد مهمان ازو پنهان مشو

هر که مهمانت شود از خاص و عام
پیش او می‌باید آوردن طعام

زانکه داری اندک و بیش ای پسر
برد باید پیش درویش ای پسر

نان بده با جایعان بهر خدای
تا دهندت در بهشت عدن جای

هر که ثوبی بر تن عاری دهد
در دو عالم ایزدش یاری دهد

گر بر آری حاجت محتاج را
بر سر از اقبال یابی تاج را

هر که باشد او ز دولت بخت یار
خیر ورزد در نهان و آشکار

ای پسر هرگز مخور نان بخیل
کم نشین در عمر بر خوان بخیل

نان ممسک جمله رنجست و عنا
می‌شود نان سخی جمله ضیا

تا نخوانندت بخوان کس مرو
وز پی مردار چون کرکس مرو

چشم نیکی از خسیس دون مدار
سقف او را هم تو بی استون شمار

گر کنی خیری تو آن از خود مبین
هرچه بینی نیک ببین و بد مبین
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
در بیان علامتهای احمق

سه علامت دان که در احمق بود
اولا غافل زِ یاد حق بود

گفتن بسیار عادت باشدش
کاهلی اندر عبادت باشدش

ای پسر چون احمق و جاهل مباش
یک دم از یاد خدا غافل مباش

هر که او از یاد حق غافل بود
از حماقت در ره باطل بود

هیچ از فرمان حق گردن متاب
بهر وام آزاده را دامن متاب

باطلی را ای پسر گردن منه
نقد مردان را بهر کودن مده

در قضای آسمانی دم مزن
هر کس را بیش بین و کم مزن

دست خود را سوی نامحرم مدار
جانب مال یتیمان هم مدار

تا توانی راز با همدم مگوی
گر تو باشی نیز با خود هم مگوی

تا شوی مقبل و آزاد ای عزیز
بی طمع می‌باش اگر داری تمیز
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
در بیان علامتهای بخیل

سه علامت ظاهر آمد در بخیل
با تو گویم یاد گیرش ای خلیل

اولا از سایلان ترسان بود
وز بلای جوع هم لرزان بود

چون رسد در ره بخویش و آشنا
بگذرد چون باد و گوید مرحبا

نبود از مالش کسی را فایده
کم رسد با کس ز خوانش مایده








در بیان حاجت خواستن

حاجت خود را مجوی از زشت روی
آنکه دارد روی خوب از وی بجوی

مؤمنی را با تو چون افتاده کار
تا توانی حاجت او را برآر

حاجت خود را جز از سلطان مخواه
چون بخواهی یافت از دربان مخواه

از وفات دشمنان شادی مکن
از کسی پیش کسی دادی مکن
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
در صفت علامتهای فاسق

هست فاسق را سه خصلت در نهاد
باشد اول در دلش حب فساد

حرفه‌اش آزردن خلق خداست
دور دارد خویش را از راه راست











در بیان علامات شقی

هست ظاهر سه علامت در شقی
می‌خورد دایم حرام از احمقی

بی‌طهارت باشد و بی گاه خیز
هم از اهل علم باشد درگریز

ای پسر مگریز از اهل علوم
تا نسوزد مر ترا نار سموم

تا توانی هیچ کس را بدمگوی
پیش مردم هم ز باب خود مگوی

معرفت داری کره بر زر مبند
چون رسد مهمان برویش درمبند

با طهارت باش و پاکی پیشه کن
وز عذاب کور نیز اندیشه کن
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
در بیان قناعت

با قناعت ساز دایم ای پسر
گرچه هیچ از فقر نبود تلخ‌تر

هر سحر برخیز و استغفار کن
فرصتی اکنون که داری کار کن

همنشین خویش را غیبت مکن
غیر شیطان بر کسی لعنت مکن

چون شود هر روز در عالم جدید
از گناهان تو به می‌باید گزید

هر کرا ترسی نباشد از خدا
حق بترساند زهر چیزی ورا

تا توانی حاجت مسکین برآر
تا برآرد حاجتت را کردگار

هست مالت جمله در کف عاریت
گر بماند از تو باشد زاریت

عاریت را باز می‌باید سپرد
هیچ کس دیدی که زر با خود ببرد

حاصل از دنیا چه باشد ای امین
نه گزی کرباس و دو سه گز زمین

هرچه دادی در ره حق آن تست
هر که با اندک ز حق راضی شود

هر که با اندک ز حق راضی شود
حاجت او را خدا قاضی شود

هست دنیا بر مثال جیفهٔ
بگذر از وی گر تو خو مردانهٔ

هست دنیا بر مثال قطرهٔ
بگذر از وی زانکه داری بهرهٔ

هر که سازد بر سر پل خانهٔ
نیست عاقل او بود دیوانهٔ

از خدا نبود روا جستن غنا
هست مؤمن را غنا رنج و عنا

فقر و درویشی شفای مؤمن است
زانکه اندر وی صفای مؤمن است

مال و اولادت بمعنی دشمنند
گرچه نزدیک تو چشم روشنند

انما اولادکم را یاد گیر
مال و ملک این جهان را یادگیر

مرد ره را بود دنیا سود نیست
هرگزش اندیشهٔ نابود نیست

هر کرا از صدق دل صافی بود
خرقهٔ و لقمهٔ کافی بود

آنکه در بند زیادت می‌شود
دور از اهل سعادت می‌شود

بندگان حق چو جان را باختند
اسب همت تا ثریا تاختند

تا نبازی در ره حق آنچه هست
آنچه می‌باید کجا آید بدست
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
در بیان سخاوت

در سخا کوش ای برادر در سخا
تا بیابی از پی شدت رخا

باش پیوسته جوانمرد ای اخی
زانکه نبود دوزخی مرد سخی

در رخ مرد سخی نور و صفاست
زانکه در جنت قرینش مصطفی است

اسخیا را با جهنم کار نیست
جای ممسک جز میان نار نیست

حق تعالی بر در جنت نوشت
این که جای اسخیا باشد بهشت

کار اهل بخل را تلبیس دان
در حجیمش همدم ابلیس دان

هیچ ممسک نگذرد سوی بهشت
بلکه او راکی رسد بوی بهشت

آنچه می‌خوانند مر وی را سقر
اهل کبر و بخل را باشد مقر

ای پسر در مردمی مشهور باش
از بخیلی و تکبر دور باش

با سخا باش و تواضع پیشه گیر
تا شود روی دلت بذر منیر
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
در بیان چار خصلت که کارهای شیطان است

چار خصلت فعل شیطانی بود
داند اینها هر که رحمانی بود

عطسه مردم چو بگذشت از یکی
باشد آن از فعل شیطان بی شکی

خون بینی نیز از شیطان بود
آنکه ظاهر دشمن انسان بود

خامیازه فعل شیطان است وقی
ای پسر ایمن مباش از مکر وی









در علامت های سخت دل

سخت دل را سه علامت یافتم
چون بدیدم روی ازو برتافتم

بر ضعیفان باشدش جور و ستم
هم قناعت نبودش با بیش و کم

موعظت هر چند گویی بیشتر
در دل سختش نباشد کارگر
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  ویرایش شده توسط: andishmand   
زن

andishmand
 
در بیان علامتهای منافق

دور باش ای خواجه از اهل نفاق
در جهنم دان منافق را وثاق

سه علامت در منافق ظاهرست
زان سبب مقهور قهر قاهرست

وعده‌های او همه باشد خلاف
قول او نبود بغیر از کذب ولاف

مؤمنان را کم رعایت می‌کند
هم امانت راخیانت می‌کند

نیست در وعده منافق را وفا
زان نباشد در رخش نور و صفا

تا نپنداری منافق را امین
نیست باداتخمش از روی زمین

از منافق ای پسر پرهیز کن
تیغ را از بهر قتلش تیز کن

با منافق هر که همره می‌شود
منزل او در تک چه می‌شود
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
در بیان علامت های متقی

سه علامت باشد انرد متقی
کی شود نسبت تقی را با شقی

بر حذر باش ای تقی از یار بد
تا نیندازد ترا در کار بد

کم رود ذکر دروغش بر زبان
از طریق کذب باشد بر کران

از حلال پاک کم گیرند کام
تا نیفتند اهل تقوی در حرام










در علامت های اهل جنت

هر کرا باشد سه خصلت در سرشت
باشد آن کس بی شک از اهل بهشت

شکر در نعما و صبر اندر بلا
می‌دهد آیینهٔ دل را جلا

هر که مستغفر بود اندر گناه
حق زنار دوزخش دارد نگاه

هر که ترسد از آله خویشتن
خواهد او عذر گناه خویشتن

معصیت را هر که پی در پی کند
ایزدش از اهل رحمت کی کند

ای پسر دایم باستغفار باش
وز بدان و مفسدان بیزار باش
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
صفحه  صفحه 261 از 270:  « پیشین  1  ...  260  261  262  ...  269  270  پسین » 
شعر و ادبیات

Attar of Nishapur | عطار نیشابوری


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA