انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 3 از 10:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  7  8  9  10  پسین »

Writers and Poets in Europe and America | بزرگترین نویسندگان و شاعران اروپا و امریکا


مرد

 





ماکسیم گورکی

آلکسی ماکسیموویچ پِشکوف (به روسی: Алексей Максимович Пешков) (۲۸ مارس ۱۸۶۸ - ۱۸ ژوئن ۱۹۳۶) که بیشتر با نام ماکسیم گورکی (به روسی: Максим Горький) شناخته می‌شود، داستان‌نویس، نمایش‌نامه‌نویس و مقاله‌نویس انقلابی روس و از بنیان‌گذاران سبک رئالیسم سوسیالیستی بود.

گرچه او را بیش‌تر به عنوان یک نویسنده، در سطح جهانی می‌شناسند و ستایش می‌کنند، از رهبران جنبش انقلابی روسیه نیز به شمار می‌آید.

نیژنی نوگورود، روستای محل تولدش، از ۱۹۳۲ تا ۱۹۹۱، به افتخار او «گورکی» نامیده می‌شد.

وی در سال ۱۹۳۶ در سن ۶۸ سالگی درگذشت. مرگ وی در هنگامی رخ داد که وی تحت مداوای پزشکی بود. چگونگی و دلیل مرگ هیچگاه مشخص نشد. البته اعتراف‌هایی در دادگاه‌های استالین گرفته شد ولی مدارک تاریخی کافی در این زمینه در دست نیست.


آثار


چلکاش (۱۸۹۵) (رمان کوتاه)
سه رفیق (کتاب) (۱۹۰۰)
مادر (۱۹۰۷)
یک اعتراف (۱۹۰۸)
زندگی ماتوی کوژمیاکین (۱۹۱۰)
تجارت آرتامانوف (۱۹۲۷)
مالوا (۱۸۹۷)
بیست و شش مرد و یک زن
در اعماق
فوناگوردیف (۱۸۹۹)
در جهان (۱۹۱۶)
ادبیات از نظر گورکی
زندانبان
خاطرات من
استادان زندگی
خرده بورژواها
خرده بورژواها (مجموعه مقالات)
ولگردها
یک شب پاییزی
انگلستان و انقلاب روسیه
ارباب
کلیم سامگین
میراث
     
  
مرد

 



در کودکی پدرش را در اثر بیماری وبا از دست داد،انعکاس غم او رابه دلیل از دست دادن پدر و پریشانی مادرش در داستان" کودکی من" می توان دید."همه جای لباسش پاره شده بود. موهایی رو که همیشه با سلیقه شونه می کرد و مثل یه کلاه باشکوه خاکستری می بست حالا روی شونه های لختش ریخته بود و توی صورتش آویزون بود، یه مقدار از موهاشم که بافته بود، دور وبرش پخش بود و داشت صورت به خواب رفته پدر رو نوازش می کرد." از داستان کودکی من, بعد از فوت پدر به مدت چند سال با ناپدری خود زندگی سختی را گذراند و پس از فوت مادرش بر اثر سل، بکلی یتیم شد و با مادر بزرگش که زنی انسان دوست و علاقمند به افسانه های رمانتیک بود زندگی کرد. در سن ۱۲ سالگی خانه را ترک کرد و در منطقه ولگا با عناوین مختلف کارگری کرد."با شغل نقاشی به زندگی- زندگی فعال- قدم نهادم. بعد به نانوایی پرداختم، شمایل کشیدم، اسب چرانی کردم، برای نیازمندیهای مختلف مثل گور مرده ها زمین کندم،باربری کردم، نگهبان شدم، ریشه درختان را از زمین بیرون آوردم، باغبانی کردم و به آزمایش بسیاری از مشاغل آزاد دیگر پرداختم." از داستان چند روز, در نقش سر دبیر روزنامه پس از بسته شدن مدارس دولت تزاری به روی روستاییان، او خودش به تحصیل ادامه داد و تجربیاتش را در "دانشگاههای من" در سال ۱۹۲۳ نوشت. پس از کارگریهای فراوان به روزنامه نگاری روی آورد و با یکی از همفکران خود ازدواج کرد ولی به دلیل فساد جامعه کوچک اطرافش، این شغل را از دست داد.در سال ۱۸۹۸ "مجموعه طرح ها و داستان ها"ی او توسط یک ناشر" افراطی سیاسی" به چاپ رسید. این مجموعه شامل داستان های رمانتیکی است در رابطه با قدرت و اصالت خانوادگی طبقه روستایی و کارگر در روسیه. در حدود سال ۱۹۰۰ شروع کرد به نوشتن رمان های" سوسیال رئالیسم" که از آن جمله میتوان به رمان "مادر" اشاره کرد.قهرمان زن داستان مادر، که پسرش به عنوان یک فعال سیاسی دستگیر شده و همسرش هم فردی الکلیست، هیچ پناهی جز عقیده مذهبی خود ندارد. همسرش فوت می کند و پسرش به صورت یک مبلغ سوسیایسم در می آید و هر روز دوستان انقلابی خود را به خانه می آورد و راهنمایی می کند. روزی به جرم حمل یک پرچم انقلابی دستگیر می شود. پس از دستگیری او، مادرش به گروه انقلابیون می پیوندد ولی به وسیله یک جاسوس به پلیس معرفی شده و دستگیر می شود.گورکی این داستان را بر اساس زندگی واقعی" آنا زالموا" نوشته است. آنا پس از آنکه پسرش در یک جلسه انقلابی دستگیر می شود، برای پخش اعلامیه های انقلابی به سراسر کشور سفر می کند.در سال های ۱۹۰۰ گورکی با" تولستوی و چخوف" دوستی نزدیکی پیدا می کند و درباره هر دو آنها در سال ۱۹۴۶" خاطره ها" را می نویسد.گورکی عمده در آمدش را صرف جنبش انقلابی می کرد. او به خاطر شهرتی که داشت محتاطانه عمل می کرد ولی با این وجود مرتبا دستگیر می شد. دولت روسیه تزاری انتخاب شدن او را برای فرهنگستان روسیه در سال ۱۹۰۲ رد کرد و اعتراض چخوف و" کرولنکو" هم تاثیری نداشت.گورکی ۱۵ نمایشنامه نوشت که دو تا از آنها به سختی سانسور شد ولی اکثر آنها در تاتر مسکو با موفقیت روبرو شدند. نمایشنامه های اولیه او به سبک چخوف هستند و بر توصیف موضوع تاکید دارند.بعد از ناکام ماندن شورش انقلابی سال ۱۹۰۵، گورکی به فکر جمع آوری پول برای انقلاب افتاد و برای این منظور امریکا را انتخاب کرد و در سال ۱۹۰۶ به امریکا رفت و در آنجا نویسنده آمریکایی "مارک تواین" طی یک مهمانی شام تامین هزینه های انقلابی را پذیرفت و گفت"به طور قطع، دلسوزی من همراه انقلاب روسیه است."او پیش از بازگشت به روسیه در ۱۹۱۴، در" کاپری" اقامت گزید و در آنجا یک محفل تبلیغاتی "بلشویک" بنا کرد.اگر چه گورکی به سبب نزدیکی که با لنین داشت می توانست از مساعدتهای خوبی بهره مند شود، ولی از ریاست چاپخانه و انتشارات استعفا داد و در ۱۹۲۱ به دنبال آرامش از روسیه خارج شد و در ۱۹۲۸ به روسیه بازگشت.آخرین کار او که ناتمام هم ماند "زندگی کلیم سامگین" نام دارد که اغلب شاهکار او معرفی می شود. این رمان که در ۴ جلد نوشته شده، نمایی است از وضعیت اجتماعی روسیه از سال ۱۸۸۰ تا ۱۹۱۷.آثار گورکی از نظر نیک اندیشی و قدرت قابل توجه هستند. و او با آثارش به اعماق تفکر اتحاد جماهیر شوروی نفوذ کرده است. همچنین گرایشات عمیق شاعرانه و توجه همیشگی به عدالت در آثار او مشهود است.

نامه ی ماکسیم گورکی به کمیته ی ایران (لندن)
به مناسبت تجاوز روسیه به ایران در سال ۱۲۹۰ خورشیدی (۱۹۱۱)


یکی از گروه های انیرانی مدافع انقلاب مشروطیت در غرب کمیته ی ایران (Persia Committee) بود که به همت خاورشناس ایراندوست انگلیسی و استاد دانشگاه کمبریج پروفسور ادوارد برآ ُن تشکیل شده بود. این کمیته با ایرانیان مقیم انیران، بویژه انجمن سعادت ایرانیان در استانبول، در تماس بود. گروه ی دیگری که در آن زمان از انقلاب ایران دفاع می کرد عبارت بود از احزاب سوسیال دموکرات اروپایی، که نوه ی دختری کارل مارکس ژان لانگه (Jean Longuet) سر دبیر ارگان حزب سوسیالیست فرانسه (Humanité)، در میان کوشندگان آن شخصیت برجسته ای بود. وی به هنگام تجاوز روسیه ی تزاری در پائیز 1290، که زیر فشار آن مجلس دوم با دستیاری وزرای مرتجعی چون برادران وثوق الدوله و قوام السلطنه تعطیل شد، نشست مهمی در شهر پاریس برپاداشت که در آن نمایندگان احزاب سوسیال دموکرات اروپایی، از حزب آلمان و فرانسه گرفته تا حزب سوسیال دموکرات کارگری روسیه و برخی دیگر گروه های انقلابی آن کشور در آن شرکت جستند و با سخنرانی ها و قطعنامه ی پشتیبانی خود را از آزادی، دموکراسی، و مشروطیت ایران اعلام داشتند.1 این کنفرانس در شهر پاریس (در ساختمانی در ضلع غربی میدان سن ژرمن ده پره،2 روبروی کلیسا، برگذار شد. پس ازین کنفرانس بود که نویسنده ی شهیر روس متمایل به بلشویک ها، ماکسیم گورکی، نامه ای پیرامون سیاست روسیه ی تزاری به کمیته ی ایران در لندن ارسال داشت که در مارس 1912 انتشار یافت.3 این نامه اخیراً در نخستین شماره ی ویژه ی فصلنامه ی مارکسیستی انگلیسی به نام تاریخ انقلابی (Revolutionary History)،4 همراه با مقالات پژوهشی و اسناد تاریخی تازه ای از سوسیال دموکراسی، حزب کمونیست ایران، و گروه ارانی (1905-1940)، به چاپ رسیده است.

اینک، ترجمه ی فارسی آن نامه.

بر آن ام که، صرفنظر از این واقعیت که اقدامات [دولت روسیه] علیه ملت ایران ضدانسانی اند، این اقدامات از نظر داخلی برای مردم روسیه خسران بار اند. تردید دارم که ممکن باشد که از طریق محاکمات صحرائی و اعدام بتوان بازارهای تجاری ایران را به سود سرمایه های روسی در اختیار گرفت، و بر آن ام که دولت روسیه با این خشونت عاری از معنایش دست اندر کار ایجاد دشمن آشتی ناپذیری در ایران است. افزون بر این، رفتار نیروهای روسیه در ایران در خدمت تحکیم و گسترش پان اسلامیسم متعصبانه است، که اصول خلاقانه ی پرورانده در اروپا را مردود می شمارد، و بدین سان، اقدام دولت روسیه موجبات لطمه به علاقه به فرهنگ اروپایی را فراهم می آورد.
دیگر اینکه، در حالی که سیاست استعماری اروپا، تا آنجا که آرمانخواهانه و انساندوستانه نیست، بدون تردید، موجبات تأخیر در ریشه دواندن آرمان های انساندوستانه می گردد؛ در عین حال، انگلستان، حتی هنگامی که تریاک به چین وارد می کند، همراه با آن زهر، اندیشه های حکومت قانون و آزادی های فردی را هم با خود به آن کشور می بَرَد.
امروز، ما شاهد آنیم که چین، در حالی که با اعتیاد به تریاک نابود نشده است، از سوی دیگر، نیرومندی تازه ای در آن پدید آمده است و تحت تأثیر اندیشه های سالم و خلاق غرب انقلابی را از سر می گذراند، و اکنون دست اندر کار این است که مورچه-لانه های خود را بازبسازد و به فرهنگ آریایی بگرود. ازین نمونه، که یکی از بسیار نمونه هاست، به این متقاعد می شویم که نیروی حیاتی مثبتی که در سرشت نظرات خلاق اروپایی است ظرفیت پیشبرد آن نظرات را در مستعمرات دارند.
ما همچنین می بینیم، در حالی که سرمایه های انگلیسی به زور راه خود را در ایران باز می کنند، افکار عمومی انگلستان ضرورت تشکیل کمیته ی ایران برای حفاظت از ایران را تشخیص می دهد، و در آن کشور، نه تنها انجمنی برای مطالعه ی فرهنگ های خاورزمین وجوددارد، بل همچنین انجمن ویژه ای برای شناخت فرهنگ ایران ایجاد شده است.
از خود می پرسم چه چیزهای گرانقمیتی، چه اصولی از فرهنگ اروپایی از سوی دولت روسیه به ممالک آسیای مرکزی –خیوه و بخارا – که روسیه به آن ها دست انداخته است، برده شده اند. چه تأثیرات خلاق گرانقدری را حکومت روسیه می تواند در ایران کهن به کار برد؟ اکنون دولت روسیه در اروپا چون تنها حامی اصول قدرت استبداد دولتی بر افراد برجسته می شود، و خاورزمین ویرانگری آن اصول را پیشاپیش تشخیص داده است. روسیه مقادیر زیادی وُدکا را به بازارهای ایران وارد خواهد کرد، اما من نمی توانم ببینم دیوانسالاری روسیه چه نظرات سودمندی را می تواند به ایرانیان بشناساند.
دست آخر، به نظر من، دست اندازی به ایران، نه چندان به سود سرمایه های روسی، که به نفع سلسله ی روُمانُف ها بوده است تا با توسعه طلبی سرزمین دیگری را به روسیان اهدا کند، و ازین طریق سده ی سوم تأسیس خود را در روسیه جشن بگیرد. این سده ی سوم، چنانکه به نیکی دانسته است، افسانه ای بیش نیست، و این هدیه [به ملت روسیه] به تحول نگونبختی مردم خواهد انجامید، چه باورنکردنی است که ایران به بردگی ای که وی را تهدید می کند تن بدهد.


ماکسیم گورکی
     
  
مرد

 




آنتوان دو سنت‌اگزوپری

آنتوان دو سنت‌اگزوپری (به فرانسوی: Antoine de Saint-Exupéry) ‏ (۲۹ ژوئن ۱۹۰۰ - ۳۱ ژوئیه ۱۹۴۴) نویسنده و خلبان اهل فرانسه بود.
او فرزند سوم کنت ژان دو سنت‌اگزوپری بازرس بیمه در جنوب فرانسه و ماری دو فونسکلومب، اشراف زاده ای فرانسوی، بود و در ۲۹ ژوئن سال ۱۹۰۰ در شهر لیون به دنیا آمد. پدر و مادر او اهل لیون نبودند و در آن شهر نیز سکونت نداشتند، بنابراین تولد آنتوان در لیون کاملاً اتّفاقی بود. علی‌رغم فقر خانواده دو سنت اگزوپری یکی از اصیل ترین خانواده‌های اشرافی جنوب فرانسه بود. چهار سال بیشتر نداشت که پدرش مُرد و مادرش به تنهایی نگهداری و تربیت او را به عهده گرفت. دوران کودکی او با یک برادر و دو خواهر در سن‌موریس و مول که املاک مادربزرگش در آنجا بود سپری شد و دورهٔ دبستان را در مان به پایان رسانید. در مان او شاهد آزمایش های برادران رایت، مخترعان هواپیما بود، که در صدد فروش اختراعشان به دولت فرانسه بودند. او اولین پروازش را در فرودگاه‌مان تجربه کرد. در آغاز دورهٔ دبیرستان نزد یکی از استادان موسیقی به آموختن ویلن پرداخت. در ۱۹۱۴ برای ادامه تحصیل به سوئیس رفت. آنتوان در دوران تحصیل در دبستان و دانشکده گاهی ذوق و قریحهٔ شاعری و نویسندگی خود را با نگاشتن و سرودن می‌آزمود و اغلب نیز مورد تشویق و تقدیر دبیران و استادانش قرار می‌گرفت، اما در کل دانش آموز متوسطی بود که به سهل انگاری معروف بود. در سال ۱۹۱۷ تنها برادرش فرانسوا به بیماری روماتیسم قلبی درگذشت و بار مسئولیّت خانواده یکباره به گردن او افتاد.


جوانی و پرواز

بعد از دریافت دیپلم خانواده اگزوپری او را تشویق کردند تا وارد نیروی دریایی شود که محل خدمت بسیاری از اشرافزادگان فرانسوی بود. اما اگزوپری، که علاقه‌ای به نیروی دریایی نداشت، نتوانست به دانشگاه نیروی دریایی راه یابد و دو بار در امتحان ورودی این مدرسه مردود شد. بعد از شکست در ورود به مدرسه نیروی دریایی او برای انجام خدمت نظام وظیفه به نیروی هوایی فرانسه پیوست. او با زیرپا گذاشتن مقررات به فراگیری خلبانی پرداخت و گواهینامه پرواز خود را دریافت کرد. او همچنین در امتحانات افسری نیروی هوایی پذیرفته شد و برای خدمت به مراکش فرستاده شد. در سال ۱۹۲۳ بعد از اتمام خدمت سربازی قصد داشت به زندگی معمولی خود بازگردد و حتی مدتی نیز به کارهای گوناگون پرداخت، ولی بالاخره با راهنمایی و اصرار یکی از فرماندهان نیروی هوایی که سخت به او علاقه‌مند بود، به خدمت دائمی ارتش در آمد. بعد با پروازهای بسیارش به سرزمینهای گوناگون و به میان ملّت‌های مختلف با زیبایی‌های طبیعت و چشم اندازهای متنوّع جهان و با جامعه‌های گوناگون آشنا شد و طبع حسّاس و نکته سنجش بیش از پیش الهام گرفت و از هر خرمنی خوشه‌ای یافت. سالها در راه‌های هوایی فرانسه-آفریقا و فرانسه-آمریکای جنوبی پرواز کرد. در ۱۹۲۳ پس از پایان خدمت نظام به پاریس بازگشت و به مشاغل گوناگون پرداخت و در همین زمان بود که نویسندگی را آغاز کرد.

سنت اگزوپری جوان به دختر زیبایی دل بسته بود که خانواده دختر به سبب زندگی نامنظم و پرحادثه هوایی با ازدواج آن دو مخالفت کردند. نشانه‌ای از این عشق را در اولین اثرش به نام "پیک جنوب" Courrier Sud (1929) می‌توان دید. در سال ۱۹۲۵ داستان کوتاهی از او به نام «مانون» در یکی از گاهنامه‌های پاریس چاپ شد امّا کسی او را در زمرهٔ نویسندگان به‌شمار نیاورد، و خود او نیز هنوز به راستی گمان نویسندگی به خود نمی‌برد. در همین اوان بود که برای یک مأموریت سیاسی به میان قبایل صحرانشین مور در جنوب مراکش رفت و چون به خوبی از عهده اجرای این مأموریّت برآمد مورد تشویق فرماندهان و زمامداران وقت قرار گرفت. «پیک جنوب» اثر دیگر اگزوپری یادگار زمانی است که نویسندهٔ هوانورد در میان قبایل صحرانشین مراکش به سر می‌برد. هنگام بازگشت به فرانسه نخستین ره آوردی که با خود آورد، دستنویس کتاب پیک جنوب بود. او این نوشته را به وسیلهٔ پسر عمویش به چند تن از ادیبان و نویسندگان فرانسه نشان داد، و آنان بیش از حدّ انتظار تشویقش کردند. در همین اوان یکی از ناشران سرشناس پاریس قراردادی برای انتشار پیک جنوب و چند نوشته دیگر با او بست و آنگاه اگزوپری به ارزش کار خود پی برد.

در سال ۱۹۲۷ برای انجام مأموریت دیگری به آمریکای جنوبی رفت و در آنجا وقت بیشتری برای پیگیری افکار خویش یافت. دو کتاب جالب او به نام «زمین انسان‌ها» و «پرواز شبانه» یادگار آن زمان است. ، شهرت نویسنده با انتشار داستان "پرواز شبانه" Vol de Nuit آغاز شد که با مقدمه‌ای از آندره ژید در ۱۹۳۱ انتشار یافت و موفقیت قابل ملاحظه‌ای به دست آورد. حوادث داستان در آمریکای جنوبی می‌گذرد و نمودار خطرهایی است که خلبان در طی توفانی سهمگین با آن روبرو می‌گردد و همه کوشش خود را در راه انجام وظیفه به کار می‌برد. پرواز شبانه داستانی است در ستایش انسان و صداقت او در به پایان رساندن مسئولیت اجتماعی و آگاهی دادن از احساس و ندای درون آدمی. این داستان برنده جایزه فمینا گشت. سنت‌اگزوپری در طی یکی از پروازهایش که با سمت خبرنگار جنگی به اسپانیا رفته بود، مجروح گشت و ماه‌ها در نیویورک دوران نقاهت را گذراند. در این دوره "زمین انسان‌ها" Terre des Hommes را نوشت که در۱۹۳۸ منتشر شد. نویسنده در این اثر نشان می‌دهد که چگونه انسانی که در فضای بی‌پایان خود را تنها می‌یابد، هر کوه، هر دره و هر خانه را مصاحبی می‌انگارد که درواقع نیز نمی‌داند دوست است یا دشمن. سنت اگزوپری در این داستان تجربه غم‌انگیز زندگی را با تحلیلی درونی آمیخته‌است که از طراوت ولطف فراوان سرشار است. زمین انسان‌ها به دریافت جایزه بزرگ آکادمی فرانسه نایل آمد.

در سال ۱۹۳۰ بار دیگر به فرانسه بازگشت و در شهر آگه که مادر و خواهرش هنوز در آنجا اقامت داشتند، عروسی کرد. در سال ۱۹۴۱ اثر زیبای او به نام پرواز شبانه که مورد تقدیر و تحسین آندره ژید نویسندهٔ بزرگ فرانسوی واقع شده بود، منتشر گردید و چندی نگذشت که به چند زبان اروپایی ترجمه شد و مقام ادبی و شخصیّت هنری اگزوپری را به اثبات رسانید. در سال ۱۹۳۵ با هواپیمای خود در کشورهای مدیترانه‌ای سفر کرد و بیش از پیش با زیبایی‌های محیط آشنا شد. سپس در کشورهای آلمان نازی و اتّحاد جماهیر شوروی و ایالات متحده آمریکا به گردش پرداخت و از هریک از آن کشورها و از این سفرهای تفریحی و سیاسی نوشته‌ای اندوخت و ارمغانی آورد که در روزنامه‌ها و مجلّه‌های پاریس به چاپ می‌رسید. در سال ۱۹۳۷ از آمریکا بازگشت ولی چون براثر سانحه هوایی که در گواتمالا برای هواپیمای او پیش آمد، سخت آسیب دیده بود، مدّتی بستری شد.

در سال ۱۹۳۹ اثر معروف اگزوپری به نام زمین انسان‌ها برای نخستین بار منتشر شد و چندان مورد توجّه واقع شد که از طرف فرهنگستان فرانسه به دریافت جایزه نایل شد. اگزوپری در همان سال بار دیگر به آلمان رفت و به رهبری اوتو آبتز مرد سیاسی آلمان هیتلری و مدیر انجمن روابط فرهنگی و فرانسه از مدارس برلن و از دانشگاه دیدن کرد. به هنگام بازدید از دانشگاه، از استادان پرسید که آیا دانشجویان می‌توانند هرنوع کتابی را مطالعه کنند و استادان جواب دادند که دانشجویان برای مطالعه هرنوع کتابی که بخواهند آزادند ولی در شیوهٔ برداشت و نتیجه گیری اختیار ندارند، زیرا جوانان آلمان نازی به جز شعار «آلمان برتر از همه» نباید نظر و عقیده‌ای داشته باشند. اگزوپری در همان چند ساعتی که در دانشگاه و دبیرستانها به بازدید گذرانید، از فریاد مدام «زنده باد هیتلر» و از صدای برخورد چکمه‌ها و مهمیزها ناراحت بود، در هنگام بازگشت به اوتو آبتز گفت: من از این تیپ آدمها که شما می‌سازید خوشم نیامد. در این جوانها اصلاً روح نیست و همه به عروسک کوکی می‌ماند. اوتو آبتز بسیار کوشید تا با تشریح آرا و نظرات حزب نازی نظر نویسندهٔ جوان را با خود همداستان کند ولی موفّق نشد.


آمریکا

پس از تسلیم کشور فرانسه به آلمان، اگزوپری به آمریکا مسافرت کرد و کتابهای زیبایی چون «قلعه»، «شازده کوچولو» و «خلبان جنگی» را در این دوران منتشر کرد. او کتابی درباره تجربه جنگی خودش بنام "خلبان جنگ" Pilote de guerre منتشر کرد که گزارشی بود از ناامیدی‌ها و واکنشهای روحی خلبانی در برابر خطرهای مرگ و اندیشه‌ها و القای شهامت و پایداری. اثر کوچکی که در آمریکا نوشته شده بود به نام "نامه به یک گروگان" Letter a un otage در ۱۹۴۳ منتشر شد. حوادث این داستان در ۱۹۴۰ به هنگامی می‌گذرد که نویسنده از لیسبون، پایتخت پرتغال، پرواز می‌کند و آخرین نگاهش را به اروپای تاریک که درچنگال بمب و دیوانگی اسیر است، می‌افکند. به چشم او حتی کشورهایی چون پرتغال که ظاهراً از جنگ برکنار است، غمزده‌تر از کشورهای مورد تهدید یا ویران شده به نظر می‌آید و با آنکه مردمش آسایشی دارند، همه چیز در شبحی غم‌انگیز فرورفته‌است.

شازده کوچولو

در ۱۹۴۳ شاهکار سنت‌اگزوپری به نام شازده کوچولو Le Petit Prince انتشار یافت که حوادث شگفت‌انگیز آن با نکته‌های دقیق و عمیق روانی همراه است. شازده کوچولو یکی از مهم‌ترین آثار سنت اگزوپری به شمار می‌رود که در قرن اخیر سوّمین کتاب پرخواننده جهان است. این اثر از حادثه‌ای واقعی مایه گرفته که در دل شن های صحرای موریتانی برای سنت اگزوپری روی داده‌است. خرابی دستگاه هواپیما خلبان را به فرود اجباری در دل آفریقا وامی‌دارد و از میان هزاران ساکن منطقه پسربچه‌ای با رفتار عجیب و غیرعادی خود جلب توجه می‌کند؛ پسربچه‌ای که اصلاً به مردم اطراف خود شباهت ندارد و پرسش هایی را مطرح می‌کند که خود موضوع داستان قرار می‌گیرد. شازده کوچولو از کتاب های کم‌نظیر برای کودکان و شاهکاری جاویدان است که در آن تصویرهای ذهنی با عمق فلسفی آمیخته‌است. او این کتاب را در سال ۱۹۴۰ در نیویورک نوشته‌است. در این اثر خیال انگیز و زیبا فلسفه دوست داشتن و عواطف انسانی در خلال سطرها به ساده‌ترین و در عین حال ژرف ترین شکل تجزیه و تحلیل شده و نویسنده در سرتاسر کتاب کسانی را که با غوطه ور شدن و دل بستن به مادّیات و پایبندی به تعصّب ها و خودخواهی ها و اندیشه‌های خرافی بیجا از راستی و پاکی و خوی انسانی به دور افتاده‌اند، زیر نام آدم بزرگ ها به باد تمسخر گرفته‌است.

مرگ

به هنگام گشایش جبههٔ دوم و پیاده شدن قوای متفقین در شمال آفریقا، بار دیگر با درجه سرگردی به نیروی هوایی فرانسه آزاد ملحق شد، گرچه از نظر سیاسی فردی مطرود به شمار می‌آمد. در۳۱ ژوئیهٔ ۱۹۴۴ برای پروازی اکتشافی برفراز فرانسه اشغال شده از جزیره کرس در دریای مدیترانه با یک فروند هواپیما غیر مسلح به پرواز درآمد، و پس از آن دیگر هیچگاه دیده نشد. دلیل سقوط هواپیمایش هیچگاه مشخص نشد اما در اواخر قرن بیستم و پس از پیدا شدن لاشهٔ هواپیمایش اینطور به نظر می‌رسد که برخلاف ادعاهای پیشین، او هدف آلمانها واقع نشده‌است زیرا بر روی هواپیما اثری از تیر دیده نمی‌شود و احتمال زیاد می‌رود که سقوط هواپیما به دلیل نقص فنی بوده‌است.. چهار سال پس از مرگش "قلعه" Citadelle از او انتشار یافت و چنانکه خود نویسنده در آن اظهار کرده بود، اثری ناتمام است که هرگز پایان نمی‌پذیرد. این اثر شامل مجموعه یادداشتهایی است که سنت اگزوپری از تجربه‌ها و اندیشه‌های زندگی خود بر جای گذارده‌است.

سنت اگزوپری، نویسنده‌ای شاعر و مخترعی با استعداد و مردی متفکر است. در آثار او که همه حاکی از تجربه‌های شخصی است، تخیلهای نویسنده‌ای انساندوست دیده می‌شود که در دنیای وجدان و اخلاق به سر می‌برد و فلسفه‌اش را از عالم عینی و واقعی بیرون می‌کشد. شخصیت پرجاذبه سنت اگزوپری که نمونه واقعی بلندی طبع و شهامت اخلاقی بود، پس از مرگش ارزش افسانه‌ای یافت و آثارش در شمار پرخواننده‌ترین آثار قرار گرفت.


آثار

هوانورد(۱۹۲۶)
پیک جنوب(۱۹۲۹)
پرواز شبانه(۱۹۳۱)
زمین انسانها(۱۹۳۹)
خلبان جنگ(۱۹۴۲)
نامه به یک گروگان (۱۹۴۳)
شازده کوچولو (۱۹۴۳)
قلعه(۱۹۴۸)(پس از مرگ وی منتشر شد)
نامه‌های جوانی(۱۹۵۳)(پس از مرگ وی منتشر شد)
دفترچه‌ها(۱۹۵۳)(پس از مرگ وی منتشر شد)
نامه‌ها به مادر(۱۹۵۵)(پس از مرگ وی منتشر شد)
نوشته‌های جنگ(۱۹۸۲) (پس از مرگ وی منتشر شد)
مانون رقاص(۲۰۰۷) (پس از مرگ وی منتشر شد)
     
  
زن

 





آدلاین ویرجینیا وولف

آدلاین ویرجینیا وولف (به انگلیسی: Adeline Virginia Woolf) (۲۵ ژانویه ۱۸۸۲ - ۲۸ مارس ۱۹۴۱)، بانوی رمان‌نویس، مقاله‌نویس، ناشر، منتقد و فمنیست انگلیسی بود که آثار برجسته‌ای چون خانم دالووی (۱۹۲۵)، به سوی فانوس دریایی (۱۹۲۷) و اتاقی از آن خود (۱۹۲۹) به‌رشته تحریر درآورده‌است. یکی از جمله‌های معروف او در کتاب اتاقی از آن خود:
« یک زن اگر می‌خواهد که داستان نویسی کند، باید حتما پول و اتاقی از آن خود داشته باشد. »





سبک

ویرجینیا وولف نویسنده رمان‌های تجربی است که سعی در تشریح واقعیت‌های درونی انسان را دارد. نظرات فمینیستی وی که از روح حساس و انتقادی او سرچشمه یافته، در دهه ششم قرن بیستم تحولی در نظریات جنبش زنان پدید آورد . وی در نگارش از سبک سیال ذهن بهره گرفته است.

کتاب اتاقی از آن خود وولف در کلاس‌های آیین نگارش پایه‌های مختلف تحصیلی دانشگاهی تدریس می‌شود. علاوه بر اهمیت شیوه نگارشی آن، این کتاب ویژگی‌های نثر مدرنیستی را در مقاله‌نویسی وارد کرده و سبک جدیدی ایجاد کرده است . گذشته از این، اتاقی از آن خود را شکل دهنده جریان نظری فمینیستی و به طور خاص نقد ادبی فمینیستی می‌دانند.

ویرجینیا در ۱۹۱۲ با یکی از اعضای این گروه به نام لئونارد وولف Leonard Woolf، اقتصاددان و مرد سیاست آینده ازدواج کرد. اگرچه در زمان جنگ اعضای گروه بلومزبری پراکنده شدند، پس از پایان جنگ، گروه دوباره دایر گشت و کسان جدیدی به عضویت آن درآمدند، اما اصول اندیشه و هدف گروه تغییر نکرد و آن بیان حقیقت، آزادی بیان، عشق به هنر و احترام به اخلاق و سنن و فرهنگ انفرادی بود.
ویرجینیا در ۱۹۱۷ با همکاری شوهر «سازمان انتشارات هوگارث» Hogarth Press را تأسیس کرد که در آغاز کوچک و محدود بود، اما به سرعت رو به توسعه گذارد و آثاری از "کاترین منسفیلد" Mansfield، "الیوت" Eliot، "فاستر" Forster، اولین داستانهای کوتاه ویرجینیا وولف و آثاری از داستان‌نویسان فرانسوی و روسی و آلمانی انتشار داد و آثار"فروید" Freud را به خوانندگان انگلیسی شناساند. از آن پس وقت ویرجینیا به مدیریت سازمان و نقد ادبی و داستان‌نویسی و معاشرت با دوستان و سفر گذشت و در مدت بیست و شش سال نه رمان، پنج مقاله مهم و سه مجموعه مقاله‌های تحقیقی و چند داستان کوتاه انتشار داد.
از نخستین رمانهای او "سفر به خارج" The Voyage Out (1915) و "شب و روز" Night and Day (1919) است. داستانهایی واقع‌بینانه و مطابق رسم معمول داستان‌نویسی. ویرجینیا در این دو اثر، از نظر انتخاب قهرمانان، گفتگوها، اشتغال ذهنی و فکری و هنری تحت نفوذ گروه ادبی بلومزبری قرار دارد. داستان شب و روز چنانکه از عنوانش برمی‌آید، مبارزه میان نور و ظلمت است که بر اثر تلاطم زندگی در روح بشر پدید می‌آید. دختری زیبا و هوشمند از طبقه بالای جامعه برای رویارویی با آشفتگی‌های زندگی به خواندن ریاضیات می‌پردازد و مرد دلخواهش که او را دختری خودخواه می‌داند که در برج عاج زندانی است، رهایش می‌کند؛ دختر که دلباخته جوان بوده است، به هیچ وجه قادر نیست که رنج دوری او را جبران کند، نه به وسیله آموزش فلسفه و نه به وسیله نامزدی با مردی بشردوست و بافرهنگ.
از ۱۹۲۲ ویرجینیا به تدریج رمانهای رایج را که از دسیسه‌ای تشکیل شده بود و در آنها برای اشخاص معین در زمان معین حادثه‌ای رخ می‌داد، کنار گذارد. در رمان "اطاق یعقوب" Jacob's Room (1922)، سرگذشت قهرمان داستان چیزی نیست که برحسب تاریخ یا شرح حوادث نقل شده باشد. نویسنده خواسته است که به وسیله شخصیت یعقوب نسل جوان انگلیسی را از خلال و جریان طبیعی زندگی ـ از کودکی تا دانشگاه ـ به خواننده بشناساند، به این منظور مشاهدات دوستان و رفیقان و کسانی را که به نحوی او را می‌شناخته‌اند، همه را مورد توجه قرار می‌دهد تا از دید آنان چهره کاملی از یعقوب پیش چشم گذارد. یعقوب به طور عجیبی کوچکترین برادر ویرجینیا را که در حادثه‌ای به سال ۱۹۰۶ درگذشته بود، به یاد می‌آورد.
در رمان "خانم دالووی" Mrs Dalloway (1925)، نویسنده، خانم دالووی را که برای خرید گل به بازار لندن می‌رود، قدم به قدم دنبال می‌کند و تصویرهایی را که از پیش چشم او می‌گذرد، اندیشه‌ها و احساسهایی را که به سبب روشنی شفاف بهاری در او بیدار می‌شود، خاطره مردی که در جوانی با او دوستی داشته، همه را جان می‌بخشد و قهرمان خود را به دوره جوانی و خانه پدری می‌کشاند و در ضمن این کار، توجه خانم دالووی را به اطراف خود و عشق او را به ظواهر زندگی نشان می‌دهد و داستان را از گذشته به حال می‌پیوندد و از آمد و شد میان گذشته و حال ساختمانی برای داستان خود پدید می‌آورد که چون قطعه‌ای از موسیقی از هماهنگی کامل برخوردار می‌شود. در این رمان، ویرجینیا تحت تأثیر داستان "اولیس" اثر "جیمز جویس" قرار گرفته است.
داستان"به سوی فانوس دریایی" To the Lighthouse (1927) جایزه فمینا Femina را برای ویرجینیا وولف به همراه آورد. این داستان مطالعه‌ای است درباره واقعیت عالم هستی. زندگی چیست، چگونه می‌توان به اعماق روح و قلب آدمی راه یافت، چگونه می‌توان به واقعیت دنیای خارج یقین کرد، در حالی که این واقعیت پیوسته به وسیله جزر و مد زندگی در حال تغییر و تحول است. ویرجینیا می‌کوشد که به این پرسشها پاسخ دهد و به سبب بیان اندیشه‌ها و عشقها، در این اثر به لحظه‌های پرجاذبه و شاعرانه‌ای دست می‌یابد.
داستان "اورلاندو" Orlando (1928) نوعی داستان استعاری و تمثیلی است که در ادبیات انگلیسی بی‌نظیر به شمار آمده است. مفهوم کتاب از ظاهر خیال‌پردازانه داستان دور می‌شود و نویسنده در حال تصور قهرمانان از قید زمان و مکان آزاد می‌شود و گمان می‌کند که در ورای انواع گوناگون بشری و نمونه‌های متغیر پایدار است.
"خیزابها" The Waves (1931) مانند رمانهای اخیر ویرجینیا وولف نه حادثه‌ای در بر دارد، نه گفتگویی ونه پیچ و خمی در داستان، بلکه رشته‌ای طولانی است از گفتارهای درون که در خلال آن زندگی شش موجود بشری در امواج ناگسسته لحظه‌ها جریان می‌یابد. رمان بسیار گستاخانه و از نظر ادراک و مفاهیم گسترده آن نامعمول است، خیزابها با آنکه از دشوارترین رمانهای ویرجینیا وولف است، از صحنه‌های بسیار زیبای شاعرانه نیز برخوردار است و مهمترین اثر نویسنده به شمار می‌آید.
رمان "فلاش" Flush (1933) در واقع زندگینامه "الیزابت برت براونینگ" Browning و سگ او به نام فلاش است. ویرجینیا وولف زندگی این دو را به موازات یکدیگر پیش می‌برد و استعداد برجسته خود را در تحلیل روانی و نقل آشکار و از خلال آن آداب و رسوم و محیط عصر را منعکس می‌کند، فلاش از نظر عده‌ای محبوبترین و دلنشین‌ترین رمان ویرجینیا شناخته شده است. رمان "سالها" The Years‌(۱۹۳۷) با خیزابها تباین دارد. درخیزابها نویسنده تنها به دنیای درون پرداخته است، در حالی که در سالها توجهش به دنیای خارج و ضربه‌هایی است که از آن بر ادراک و وجدان آدمی وارد می‌شود.
داستان "میان فرامین" Between the Acts (1941) پس از مرگ ویرجینیا وولف منتشر شد که اثری بسیار موفق به شمار آمد و تنهایی درمان‌ناپذیر و آشفتگیهای مداوم درون و جانگزایی دوگانه و سکوت و همه‌چیز نویسنده را در بردارد و تلفیقی است از همه فنون نویسندگی که در داستانهای دیگرش به کار رفته است.

آثار تحقیقی و نقدهای ویرجینیا وولف آثاری متعادل و عمیق است که در چند مجموعه انتشار یافته است. معروفترین این مجموعه‌ها "خواننده معمولی" The Common Readers است که میان سالهای ۱۹۲۵ و ۱۹۳۲ انتشار یافت. ویرجینیا در نقد ترجیح داده است که به قطعه‌های ادبی و نویسندگان درجه دوم بپردازد و بعضی از زنان فراموش‌شده را معرفی کند و آنان را برای بیان عقیده خویش درباره حمایت از حقوق زن معاصر بهانه قرار دهد.
ویرجینیا وولف درکالجهای دخترانه و پسرانه کمبریج سخنرانی‌هایی ایراد کرده که در "اتاقی متعلق به خود شخص" A Room of On's Own در ۱۹۲۹ گرد آمده است. در این سخنرانیها تحول آداب و رسوم در قلمرو سیاست و اقتصاد مورد تحلیل قرار گرفته و تحولی نیز در راه استقلال مالی زن و خروج وی از قیمومیت مرد خواسته شده است. "یادداشتهای یک نویسنده" A Writer's Diary به وسیله شوهر ویرجینیا در ۱۹۵۳ انتشار یافت و شامل قسمتهای برگزیده‌ای از زندگی اوست. ویرجینیا وولف به هنگام جنگ جهانی دوم دچار افسردگی شدید روحی گشت، چنانکه قادر نبود که تنهایی ناشی از جنگ را تحمل کند و پس از چندبار اقدام به خودکشی، سرانجام موفق شد که در شصت سالگی به زندگی خود پایان دهد.
ویرجینیا وولف مانند "جویس" و "پروست" در زمره نویسندگانی است که در تحول رمان قرن بیستم اهمیت بسزایی داشته‌اند. وی اهمیت حوادث و قصه و تحلیل اخلاقی را به حداقل رسانده و رمان را در قلمرو ادراکهای خاص و مسائل فلسفی قرار داده است. موضوع اصلی آثار ویرجینیا فوران بلاانقطاع زندگی است چون چشمه‌ای جوشان. وی در آثار خود بیشتر بر مفاهیم تکیه می‌کند تا به ساختمان و نظم تصنعی داستان.


رمان‌ها

۱۹۱۵ - سفر به بیرون
۱۹۱۹ - شب و روز
۱۹۲۲ - اتاق جیکوب
۱۹۲۵ - خانم دالووی
۱۹۲۷ - به سوی فانوس دریایی
۱۹۲۸ - اورلاندو
۱۹۳۱ - امواج (خیزاب‌ها)
۱۹۳۳ - فلاش
۱۹۳۷ - سال‌ها
۱۹۴۱ - بین دو پرده نمایش


غیرداستانی

۱۹۲۹ - اتاقی از آن خود
۱۹۳۸ - سه گینی
چون مات توام
دگر چه بازم ...!!؟!
     
  ویرایش شده توسط: hhastii   
مرد

 




آلیس شوارتسر

آلیس شوارتسر (به آلمانی: Alice Schwarzer) (زاده ۳ دسامبر ۱۹۴۲ در ووپرتال[۱] آلمان)، فمینیست و روزنامه‌نگار برجسته آلمانی است. او موسس نشریه اِما (EMMA) است.

آلیس شوارتسر در پاریس در رشته روان‌شناسی و جامعه‌شناسی تحصیل کرده و از دانشجویان میشل فوکو بود. او یکی از بنیانگذاران جنبش زنان در پاریس بود و افکار جنبش را به آلمان برد.

او فعال موج دوم فمینیسم بود و در سال ۱۹۷۱ در آلمان برای قانون سقط جنین مبارزه کرد.

کتاب «تفاوت‌های جزئی و پیامدهای کلان» او که در سال ۱۹۷۵ منتشر شد بسیار معروف شده و به ۱۱ زبان ترجمه شد.

در ژانویه ۱۹۷۷ نخستین شماره نشریه اِما را منتشر کرد که انتشار آن تا امروز ادامه دارد و سالهای ۱۹۹۲ تا ۱۹۹۳ تهیه‌کننده برنامه تلویزیونی Zeil um Zehn بود.
     
  
مرد

 




جان آپدایک

جان هویر آپدایک (به انگلیسی: John Hoyer Updike) (زاده ۱۸ مارس ۱۹۳۲ - درگذشته ۲۷ ژانویه ۲۰۰۹) نویسنده رمان و داستان کوتاه، شاعر، منتقد ادبی و هنری آمریکایی بود. از ۱۹۵۵ همکاری‌اش را با مجله‌ی نیویورکر آغاز کرد و به سرعت در عرصه‌ی نثر و نظم و نقد صاحب‌نام شد. او بیش از همه به خاطر رمان‌های چهارگانه خرگوش‌ها از جمله خرگوش، بدو ، خرگوش برگرد ، خرگوش پولدار است و خرگوش در آرامش به شهرت رسید

آپدایک بیش از ۶۰ رمان، مجموعه داستان‌های کوتاه، شعر و نقد ادبی منتشر کرد


چهارگانه خرگوش

آپدایک نگارش مجموعه رمان‌های خرگوش (رَبیت) را با نوشتن رمان خرگوش، بدو (به انگلیسی: Rabbit, Run) در سال ۱۹۶۰ آغاز کرد. نخستین رمان از چهارگانه خرگوش، جایگاه او را به عنوان یک رمان‌نویس برجسته تثبیت کرد . این سری از رمان‌ها درباره شخصیتی به نام هری "ربیت" انگسترام است که داستان زندگی او در این مجموعه پیگیری می‌شود. قهرمان اصلی این رمان‌ها در قالب یک بسکتبالیست دبیرستانی، فروشنده، خانه‌دار، و شوهر خیانتکار به‌عنوان نمادی از طبقه متوسط جامعه آمریکا، ظاهر می‌شود.

برخی از آثار

جشن نوانخانه(۱۹۵۹)، سانتور(۱۹۶۳)، زوج‌ها(۱۹۶۸)، جادوگران ایست‌ویک(۱۹۸۴)،نسخه‌ی راجر(۱۹۸۶) و اس (۱۹۸۸) از جمله رمان‌های اویند. او در سال ۲۰۰۰ در زمینه‌ی نقد ادبی کتابی با عنوان ماده‌ی بیشتر: مقاله و نقد منتشر کرد.

مضامین

آپدایک در رمان‌هایش به تنش‌ها و سرخوردگی‌های طبقه‌ی متوسط جامعه‌ی معاصر امریکا و اثرات این شرایط بر عشق و ازدواج می‌پردازد.
     
  
مرد

 




جان هرسی

جان ریچارد هرسی (به انگلیسی: John Richard Hersey) ‏ (۱۷ ژوئن ۱۹۱۴ - ۲۴ مارس ۱۹۹۳) مقاله‌نویس، رمان‌نویس، استاد دانشگاه آمریکایی و برنده جایزه پولیتزر برای داستان در سال ۱۹۴۵

زندگی‌نامه

جان هرسی به سال ۱۹۱۴ در «تیانجین»، یکی از شهرهای چین چشم به جهان گشود. پدر و مادرش از مبلغان دین مسیحی بودند که برای تبلیغ به آن دیار سفر کرده بودند. هرسی کوچک دهساله بود که به آمریکا آمد و برای همیشه در موطن اصلیش جایگزین شد. در سال ۱۹۳۷ از «دانشگاه ییل» فارغ‌التحصیل شد و تحصیلات فوق عالی خویش را در «دانشگاه کلیر» ادامه داد.

مدتی منشی نویسنده شهیر «سینکلر لوئیس» بود و در این مدت با ادبیات آشنایی بیشتری پیدا کرد. بعدها سردبیر مجله «تایم» گردید و مدتی هم پس از آن سردبیری «لایف» به او واگذار گردید.

در سال ۱۹۴۵ به علت نوشتن کتاب «ناقوسی برای آدانو» جایزه پولیتزر را ربود و بدین ترتیب مقام ادبی خویش را استوار و محرز نمود. اثر مشهور دیگر هرسی کتاب «دیوار» می‌باشد.

هرسی در ۲۴ مارس ۱۹۹۳ در سن ۷۸ سالگی در کی وست، فلوریدا درگذشت



کتابشناسی

ناقوسی برای آدانو
دیوار
     
  
مرد

 




جان استاینبک

جان ارنست استاینبک جونیور (به انگلیسی: John Ernst Steinbeck, Jr.) (زاده ۲۷ فوریه ۱۹۰۲ - درگذشته ۲۰ دسامبر ۱۹۶۸) یکی از شناخته شده‌ترین و پرخواننده‌ترین نویسندگان قرن بیستم آمریکاست. از بهترین آثارش می‌توان به خوشه‌های خشم (۱۹۳۹) اشاره کرد.

زندگی نامه

جان استاینبک در سال ۱۹۰۲ در کالیفرنیا به‌دنیا آمد. پدرش خزانه‌دار و مادرش آموزگار بود. پس از تحصیل علوم در دانشگاه استانفورد، در سال ۱۹۲۵ بی‌آنکه دانشنامه‌ای دریافت کرده باشد دانشگاه را رها کرد و به نیویورک رفت. در این شهر خبرنگاری کرد و پس از دو سال به کالیفرنیا برگشت. مدتی به عنوان کارگر ساده، متصدی داروخانه، میوه‌چین و... به کار پرداخت و به همین سبب با مشکلات برزگران و کارگران آشنا شد. پس از آن پاسبانی خانه‌ای را پذیرفت و در این زمان وقت کافی برای خواندن و نوشتن پیدا کرد. زمانی که جهان به‌سرعت به سمت مدرنیسم پیش می‌رفت و ادوات جدید کشاورزی جایگزین بیل و گاوآهن می‌شد، او در اندیشه‌ی غم و درد و رنج آنان بود. نخستین اثرش جام زرین را در سال ۱۹۲۹ نوشت. نگاه انسان‌دوستانه و دقیق او به جهان پیرامون و چهره‌ی رنج‌کشیده‌ی خودش سبب درخشش او در نوشتن آثاری چون موش‌ها و آدم‌ها و خوشه‌های خشم شد.

خوشه‌های خشم او در سال ۱۹۳۹ منتشر شد و جایزه پولیتزر را از آن خود کرد. استاینبک به سبب خلق این آثارش جایزه‌ی نوبل سال ۱۹۶۲ را برد. از نوشته‌های دیگر او به چراگاه‌های آسمان، به خدایی ناشناس، تورتیلافلت، دره دراز، ماه پنهان است، دهکده‌ی ازیادرفته، کره اسب کَهَر، شرق بهشت، مروارید و پنجشنبه‌ی شیرین می‌توان اشاره کرد.

استاینبک در سال ۱۹۶۲ برنده جایزه نوبل ادبیات شد. مشهورترین آثار او موش‌ها و آدم‌ها (۱۹۳۷) و کتاب برنده جایزه پولیتزر، خوشه‌های خشم (۱۹۳۹) هستند که هردو نمونه‌هایی از زندگی طبقه کارگر آمریکا و کارگران مهاجر در دوره رکود بزرگ هستند.

البته وی در اواخر عمر همانند جرج اورول از مواضع چپ خود اظهار ندامت کرده و از جنگ آمریکا در ویتنام علیه حکومت کمونیستی آن نیز پشتیبانی کرد. حتی خود به ویتنام رفته و به قول خود از «عملیات قهرمانانه» سربازان آمریکایی گزارش تهیه می‌کرد.




کتابشناسی


جام زرین (۱۹۲۹)
چمنزارهای بهشت (۱۹۳۲)
تورتیلا فلت (۱۹۳۵)
نبردی مشکوک (۱۹۳۶)
موشها و آدمها (۱۹۳۷)
دره طویل (۱۹۳۸)
خوشه‌های خشم (۱۹۳۹)
ماه پنهان است (۱۹۴۲)
راسته کنسروسازی (۱۹۴۵)
اتوبوس سرگردان (۱۹۴۷)
داستان مروارید (۱۹۴۷)
یکبار جنگی رخ داد (۱۹۵۸)
به خدای ناشناخته (۱۹۳۳)
اسب سرخ (۱۹۳۳)
پنجشنبه شیرین (۱۹۵۴)



ترجمه فارسی آثار



خوشه‌های خشم ترجمه شاهرخ مسکوب و عبدالرحیم احمدی
موش‌ها و آدم‌ها ترجمه پرویز داریوش
به خدای ناشناخته ترجمه محمد معینی
مروارید ترجمه نصرت‌الله مهرگان
شرق بهشت ترجمهٔ بهرام مقدادی
سلطنت کوتاه پپین چهارم ترجمه حمید الیاسی
اسب سرخ ترجمه سیروس طاهباز
دره طویل ترجمه سیروس طاهباز
ماه پنهان است ترجمه پرویز داریوش
چمنزارهای بهشت ترجمه پرویز داریوش
راسته ی کنسروسازی ترجمه مهرداد وثوقی
آتش فروزان ترجمه مرضیه خسروی
روزگاری جنگی بود ترجمه مرضیه خسروی
     
  
زن

 




جین آستن

جین آستن (به انگلیسی: Jane Austen)، (۱۶دسامبر ۱۷۷۵ - ۱۸ ژوئیه ۱۸۱۷) نویسنده‌ای انگلیسی است که آثارش ادبیات غرب را سخت تحت تأثیر قرار داد. شناخت او از زندگی زنان و مهارتش در گوشه و کنایه‌ها، او را به یکی از مشهورترین رمان‌نویسان عصر خودش تبدیل کرده‌است.

جین آستن چند سالی از عمر خود را در شهر باث سپری کرد و این شهر به عنوان محل اقامت او مشهور است. موسسه‌ای به نام «مرکز جین آستن» در خیابان گی در مرکز شهر باث موجود است که هر سال جشنواره‌ای به نام جشنواره جین آستن در این شهر برگزار می‌کند.
پدرش کشیش و پژوهشگر ادبیات کلاسیک یونان و رم و دوست دارِ رمان های پلیسی به سبک گوتیک بود .مادرش در سرودن شعرو داستان نویسی ،نامی داشت . جین بین هفت فرزند خانواده کوچک ترین بود . خواهری دوست داشتنی به نام " کاساندرا" داشت و با او بسیار نامه نگاری می کرد. این دو هرگز ازدواج نکردند.
جین زندگی فقیرانه ای را در میان مردم روستا گذراند . تنها یک ماجرای عشقی در زندگی او وجود داشته که ناکام مانده بود.این عشق، پایان خوشی نداشته ؛زیرا به مرگ محبوب او ،کشیش جوان ، ختم شده ؛ با این حال در نوشته هایش هم تأثیر نکرده .
خواهرش نامه های خیلی خصوصی وی را از بین برده است .جین ، دوشیزه ای هنرمند بود .با موسیقی آشنایی داشت .در خیّاطی و سوزن دوزی استاد بود.او هرگز نامه ای ننوشت که لبخند یا خنده ای در آن نهفته نباشد البته شوخی هایش بر پایه ی دقت و رک گویی بود . جین آوستن در هجدهم ژوییه ی 1817 درگذشت .

پدر جین کشیش بود و با خانواده خود در شهرهای مختلف اقامت می­کرد و سرانجام در وینچستر Winchesterدرگذشت. پس از مرگ پدر، معاشرت خانواده از گذشته نیز محدودتر گشت. جین زندگی را میان افراد خانواده پراولاد خود ودوستان شهرستانی و در محیطی محدود و یکنواخت می­گذراند. همین محیط کوچک بعدها زمینه بسیاری از داستانهایش قرار گرفت. جین ابتدا برای سرگرم کردن فرزندان و افراد خانواده به خلق داستانها و صحنه­های نمایشی خنده­آور می­پرداخت که آثار نخستین دوره نویسندگیش را تشکیل می­داد. اولین داستانهایش در مجموعه­ای به نام "عشق ودوستی" Love and Friendshipفراهم آمد که پس از تجدید نظر با عنوان "شعور و حس تشخیص" Sens and Sensibilityدر 1811 منتشر شد. داستان "غرور و تعصب" Pride and Prejudic
(1813) موفقیت بسیاری به دست آورد. این داستان زندگی زنی سبکسر و کوته فکر را نشان می­دهد که با رفتاری برخلاف آداب و رسوم زمان، می­خواهد دختران خود را شوهر دهد و جین در آن، رؤیا را در برابر واقعیت زندگی روزانه قرار می­دهد و با لحنی گیرا و طنزآمیز عدم تشخیص امور متناسب را از نامتناسب بیان می­کند. داستان غرور و تعصب مورد پسند عامه قرار گرفت و در نظر بیشتر ناقدان، شاهکار اوستن به شمار آمد. داستان "پارک منسفیلد" Mansfield Parkدر 1814 و داستان "اما" Emmaدر 1816 انتشار یافت. داستان اما، شیوه نویسندگی اوستن را بهتر از گذشته می­نمایاند. در این داستان تعبیرات غلط قهرمان داستان از بدیهیات زندگی و شناختن احساس درونی خویش برحسب تصادف، بسیار هنرمندانه ترسیم شده است. آخرین داستان اوستن "اغوا" Persuasion
نام دارد که پس از مرگش در 1818 منتشر شد. اوستن در این داستان نیز خطوط اصلی هنر داستان­نویسی خود را آشکار می­کند و به روابط میان افراد و عکس­العملهای روحیشان در برابر اعمال یکدیگر بیشتر تکیه می-کند تا به ترسیم روح فردی. کتاب "لیدی سوزان" Lady Susanبه صورت قطعه­های جداگانه از اوستن باقی ماند که به وسیله برادرزاده­اش در 1825 به چاپ رسید. در مارس 1817 برای معالجه سل با خواهر خود به وینچستر رفت ولی در همانجا درگذشت.
اوستن در زمان حیات زیاد مورد توجه نبود، تنها در اواخر زندگیش بود که نقدهایی آمیخته با ستایش از آثار او به عمل آمد و هنر نویسندگی و سبک انشای دلپذیرش بر مردم انگلستان آشکار گشت. آثار جین اوستن و زندگی او دو خط موازی را تشکیل می­دهد که هردو به طبقه متوسط و محیط محدود شهرستان تعلق دارد. اشخاص داستانهای اوستن از میان مردم عادی برگزیده می‌شوند نه از افراد برجسته؛ و جین با همین مردم آشنا و معمولی، دنیایی رنگارنگ وغنی می‌سازد و از کوچکترین اعمال و رفتار، عمیق‌ترین معانی را بیرون می­کشد، شکست و ناکامی در عشق، فریب و اغوا، دروغ و نادرستی، ابتذال و امیدهای واهی، همه جا در برابر اعتدال و حد و اندازه معقول قرار می­گیرد. تجزیه و تحلیل درست، وصف زنده و گویا، بینش دقیق، ظرافت فکر، ذوق طنز و هنر نویسندگی موجب می­شود که اوستن در شمار معروفترین داستان­نویسان انگلیس قرار گیرد.

رمانهای جین اوستن را به حق «رمانهای زندگی خانگی» نامیده‌اند. در این رمانها، رویدادها دارای اهمیتی نسبی‌اند. جذابیت رمان بیشتر در بررسی شخصیتها خلاصه می‌شود. نویسنده، به راهنمایی احساسی مطمئن، ضعفها و تنگ‌نظریهای کوچک و خودبینی را با چشم‌پوشی آرامی افشا می‌کند تا هجو نافذی که در تمامی اثر به چشم می‌خورد تعدیل شود. غرور و تعصب یکی از نخستین رمانهای جین اوستن است. این رمان، که نوشتن آن در 1796 آغاز شد، با عنوان "نخستین احساسها" به ناشری در لندن ارائه شد که آن را رد کرد. غرور و تعصب مشهورترین اثر جین اوستن است، و به عقیده اکثر منتقدان، شاهکار او به شمار می‌رود. همه عناصر هنر متعادل و بی‌پیرایه او در این اثر به بهترین نتیجه منتهی می‌شود. فضای زندگی شهرستانی انگلستان، با رقابتهای حقیر، وراجیها و ضعفهای کوچکش، به خوبی نشان داده شده است. این اثر بخش اعظم معروفیت خود را مدیون نشاط و ظرافتی است که در ترسیم برخی از شخصیتهای فکاهی به کار رفته است: کشیش کالینز (9) بسیار سرورآور یکی از معروفترین شخصیتهای بکر ادبیات انگلستان است که غرورش با ساده‌دلانه‌ترین صداقتها درمی‌آمیزد، یا خانم بنت بیچاره که همیشه دلمشغول اعصاب خود و استقرار یافتن دخترانش است. اینها طرحهایی استوار و ترسیم شده از چند خط ساده اما چنان درست‌اند که روشنی ناشی از آن موجب می‌شود تا هرگز فراموش نشوند.


از آثار

الینور و ماریان ،غرور و تعصّب ، اِما ، ساندینتون ، ترغیب ، لیدی سوزان .
چون مات توام
دگر چه بازم ...!!؟!
     
  
مرد

 




فرانسوا موریاک

فرانسوا موریاک (به فرانسه:François Mauriac) روزنامه نگار، نویسنده و شاعر فرانسوی و برنده جایزه ادبی نوبل سال ۱۹۵۲ یکی از بزرگترین نویسندگان قرن بیستم اروپا محسوب شده‌است. او در روز یکم سپتامبر سال ۱۹۷۰ در ۸۵ سالگی درگذشت.

فرانسوا موریاک در سال ۱۸۸۵ در بوردو از بنادر بزرگ فرانسه متولد شد، در ۱۹۳۳ به عضویت فرهنگستان کشورش در آمد، سال ۱۹۵۲ جایزه ادبی نوبل را دریافت کرد و سرانجام بعد از نزدیک به هفتاد سال نویسندگی، در اول سپتامبر سال ۱۹۷۰ در شهر پاریس از دنیا رفت. با تمام تلاشهای او در این عرصه این جمله تمسخرآمیز و نیشدار ژان کوکتو (Jean Cocteau) شاعر، نقاش، فیلمساز، نمایشنامه نویس و کارگردان تئاتر فرانسوی درباره او تأمل برانگیز است که گفته بود: موریاک بیچاره! اگر بمیرد می‌توان درباره‌اش گفت همه چیز را داشته‌است، مگر همه چیز را!


زندگی

موریاک ۱۱ اکتبر سال ۱۸۸۵ در بوردو فرانسه به دنیا آمد. نویسندگی را از همان اوان جوانی آغاز کرد؛ ۲۷ ساله بود که به خود جرأت داد و برای داستان نویسی دست به قلم شد. نخستین داستانش «دفترچه سیاه» نام داشت، او بعد از این چند داستان دیگر نوشت که چندان شهرتی نیافت، اما در سال ۱۹۲۵ بود که به خاطر تحریر داستان معروف و بی نظیر «صحرای عشق» شهرت جهانی یافت.

او در همین سال بود که جایزه بزرگ رمان را از آن خود کرد و پس از پایان تحصیلات دانشگاهی به پاریس رفت و به شعر و نقد ادبی پرداخت. موریاک هم مثل بسیاری از نویسندگان جنگهای جهانی، بخشی از زندگی خود را در سایه به سر برد. دفترچه سیاهش را در جریان جنگ جهانی دوم با نام مستعار خوره رمان، منتشر کرد و بعد از جنگ هم در نشریه فیگارو به مقاله نویسی پرداخت.

موریاک در نمایشنامه نویسی و سرگذشت نگاری و نقادی، آثار مهمی را از خود به جا گذاشته‌است. او در کتابهایش بخوبی توانسته تضاد ایمان با زندگی خاص فرد و مشکلاتی را که در این زمینه به وجود می‌آید، توصیف کند.موریاک توانست به دلیل نفوذ روان شناسانه و توانایی هنری اش، دنیایی را که خود در آن زندگی می‌کرد به نقد بکشد. او از طبقه خود یعنی اشراف تنفر داشت؛ ثروتمندی بود که ثروت را به نقد می‌کشید، به آکادمی فرانسویها می‌رفت تا حرفهای طعنه آمیز و نیش داری در مورد همترازان متمول خود بزند.فرانسوا موریاک، پدر نسل جدیدی از نویسندگان کاتولیک فرانسه‌است که بشدت تحت تأثیر کتاب مقدس بودند، اما هرگز مستقیماً از آن در آثار خود استفاده نمی‌کردند. موریاک از هواداران ناسیونالیسم دوگلی بود و بیوگرافی این سردار فرانسه را نوشت.

۳۰ داستان، یک مجموعه شهر، چند نمایشنامه و تعدادی کتاب غیرداستانی از خود به یادگار باقی گذارده‌است. موریاک از مشوقان دادن استقلال به مستعمرات فرانسه و ایجاد جامعه فرانسه مرکب از آنها بود. او تا آخرین روز حیات برای مطبوعات فرانسه مقاله می‌نوشت. وی بارها به مخاطبان روزنامه‌ها می‌گفت که روزنامه را به خاطر مطالب و محتوایش بخرند نه پرستیژ آن و وانمود کردن وابستگی فکری و یا سیاسی خود، از طریق قراردادن روزنامه در جیب و یا روی میز و .... هنگامی که جایزه نوبل ادبی سال ۱۹۵۲ به فرانسوا موریاک، رمان نویس، شاعر و نمایشنامه نویس فرانسوی به خاطر تمامی آثارش اهدا شد، وی به واقع تا آن زمان کتاب‌های بسیاری نوشته بود؛ کتاب‌هایی که در اغلب آنها کوشیده بود تا از زندگی درونی و ایمان مذهبی و مبارزه عصبی و تب آلود میان جاذبه‌های زندگی مادی و عشق دنیوی با ایمان واقعی و روح مسیحیت، تجزیه و تحلیل روانی و مهیجی به دست دهد.

او که خود در محیطی مذهبی به دنیا آمده و با همه آیین‌های کاتولیک بزرگ شده بود، مدام با مسأله خیر و شر درگیر و بین دو احساس کاملاً متضاد سرگردان بود؛ چونان سرگشته‌ای در آمد و شد مابین دو قطب آشتی ناپذیر.

موریاک که در جوانی از یک سو آثار ژان راسین و بلز پاسکال و از سوی دیگر آثار شارل بودلر و آرتور رمبو را خوانده بود، گویی هنوز زیر تأثیر دوگانه‌ای بود که با گذشت زمان نه تنها از آن خلاصی نمی‌یافت، بلکه حتی عاجزتر از آن بود که قادر باشد، به سان موجودی آرام و سربه راه در این کره خاکی دوام بیاورد یا بتواند به طرفه العینی از همه چیز، حتی از هوای نفس آلوده به کفر دست شوید. گاه دغدغه خدا داشت و گاه در مقابل، گویی به عمد از او گریزان بود؛ اگر چه هر بار در این مسیر با شکست مواجه می‌شد. زندگی او چنان پیش رفته بود که پیوسته ناظر پیروزی قدرت شر بر غریزه تقوا و تباهی روح‌های ضعیف و شخصیت‌های سست به دست گناه بود. موریاک معتقد بود که «تنها ایمان واقعی و دنیای معنوی است که به طور معجزه آسا نجات بخش بشر است و سازش میان زهد و تقوا و دلبستگی به عالم مادی هرگز امکانپذیر نیست.»

بی تردید نفوذ عمیق موریاک در جامعه کاتولیکی به واسطه رمان‌ها و آثار داستانی اش صورت گرفت و بدین ترتیب، او موفق شد تا رمان مذهبی را احیا کند. با وجود این، وی هرگز در پی آن نبود تا صرفاً درباره اولیا و معصومین قلم بزند و اگرچه احساس‌ها و اندیشه‌های خود را نیز در لا به لای کتاب‌هایش می‌گنجاند، ولیکن هیچ گاه به این که واقعیت در مقابل آمال و آرزوهای اخلاقی و پیش پا افتاده سر فرود آورد، رضایت نمی‌داد.

دغدغه موریاک بیش از هر چیز این بود که رمان بنویسد. هنگامی که جوان بود با سیاست میانه‌ای نداشت، اما بعدها یعنی تقریباً از زمانی که ۵۰ سالگی اش را پشت سر گذاشت، این اعتقاد راسخ را پیدا کرد که «نویسنده مؤمن نمی‌تواند در برابر حوادث جهان بی طرف بماند.» بدین ترتیب، فرانسوا موریاک همچنان که کار ادبی اش را دنبال می‌کرد به فعالیت‌های سیاسی نیز مشغول شد. او حتی زمانی که در گرماگرم جنگ جهانی دوم به همراهی ورکور و لوئی آراگون از طریق قلم در نهضت مقاومت فرانسه شرکت جست، برخی از آثارش همچون «دفترچه سیاه» و «خاطرات وطنم» را با نام مستعار فرانسوا لاکولر انتشار داد.

اگرچه در استادی موریاک در ادب و یا در ایمان او به کاتولیسیسم تردیدی وجود ندارد، اما آنچه در مورد وی حائز اهمیت است این که او همان گونه که به هنر متعالی و سبک استعلایی خاص خویش در ادبیات دست می‌یابد، از سوی دیگر در سیر نوسانی اش بین عقاید و مسالک مختلف ـ بی آن که هرگز تعصب بورزد ـ از گرایش کاتولیکی اش رویگردان نمی‌شود.



آثار

دست‌های به هم پیوسته(۱۹۰۹)
خداحافظی با جوانی(۱۹۱۱)
کودک در زیر زنجیر(۱۹۱۳)
پیراهن سفید دراز(۱۹۱۴)
گوشت و خون(۱۹۲۰)
حضور(۱۹۲۱)
بوسه جذامی(۱۹۲۲)
ژنی تریس(۱۹۲۴)
صحرای عشق(۱۹۲۵) - ترجمه شده با نام : برهوت عشق/مترجم: اصغر نوری/مشخصات نشر:تهران:افراز،۱۳۸۷
ترز دکرو(۱۹۲۷) - ترجمه شده به نام: تن‍هایی زن:سرگذشت ترزدکی‍رو/ ترجم‍ه:جع‍فر حک‍یم/ مشخصات نشر:تب‍ریز : فروغ آزادی ، ۱۳۷۸
سرنوشت ها(۱۹۲۸)
آنچه که گم شده بود(۱۹۳۰)
گره افعی ها(۱۹۳۲) - ترجمه شده به نام: چن‍بره افع‍ی ها/ مت‍رجم:جواد صدر/مشخصات نشر : ته‍ران: لوح فک‍ر ، ۱۳۸۵
رمز فرنتناک(۱۹۳۳)
پایان شب(۱۹۳۵)
آغاز یک زندگی(۱۹۳۹)
راه‌های دریا(۱۹۳۹)
فریسی ها(۱۹۴۱)
شکست خوردگان عشق(۱۹۴۱)
گذر شیطان(۱۹۴۷)
بوزینه ها(۱۹۵۱)
گالی گائی و زندگی مسیح
محبت شوم - مترجم:کاوه میرعباسی/ مشخصات نشر : تهران : لوح فکر ، ۱۳۸۷
نامه‌ای به ایزابل - ترجم‍ه:مه‍دی سم‍ائ‍ی/ مشخصات نشر: ته‍ران: چاپار، ۱۳۸۱
رنج (کتاب)
     
  
صفحه  صفحه 3 از 10:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  7  8  9  10  پسین » 
شعر و ادبیات

Writers and Poets in Europe and America | بزرگترین نویسندگان و شاعران اروپا و امریکا

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA