انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 5 از 10:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  7  8  9  10  پسین »

Writers and Poets in Europe and America | بزرگترین نویسندگان و شاعران اروپا و امریکا


مرد

 




والت ویتمن

والت ویتمن (١٨٩٢- ١٨١٩) در شعر آمریکا نامی است که همواره نقطه ی تحول و گسترش شعر مدرن را به همراه می آورد. بسیاری از بزرگترین شاعران قرن بیستم آمریکا ، علی رغم تفاوت های بی شماری که در سبک و نگاه با یکدیگردارند ، هر یک به نحوی از این شاعر دوران ساز تأثیر پذیرفته اند. والت ویتمن فرزند دوم خوانواده ی پرجمعیتی بود که در هنگام چهار سالگی وی به بروکلین نیویورک نقل مکان کرده بودند. او چند سالی را به تحصیل در مدرسه ای دولتی پرداخت و در ظرف مدتی کمتر از شش سال – یعنی در حدود یازده سالگی - از ادامه ی تحصیل صرف نظر کرد. وی از همان سالهای نخستین ترک تحصیل ، خواندن را به صورت جدی دنبال می کرد و آثار نویسنده ای چون سروالتراسکات را با اشتیاق فراوان می خواند و شایان ذکر است که در همان دوره نوشتن اشعار و قطعاتی نگاشته شده در قوالب سنتی را آزموده بود. در همین دوران ، ویتمن به عنوان شاگرد چاپخانه آغاز به کار نمود و پس از آن در چاپخانه ها و دفاتر روزنامه ها و سرانجام به روزنامه نگاری پرداخت ؛ حرفه ای که تا آخرعمر با فراز و نشیب بسیاری به آن اشتغال داشت. وی در سال ١۸٣٥ به زادگاه خود لانگ آیلند (Long Island) بازگشت و درکنار تدریس در مدارس محلی برای مدتی سردبیری روزنامه ی لانگ آیلندر(Long-Islander) را به عهده گرفت – جالب توجه است که درهمین دوره وی مورد تعاند و اعتراض اولیاء دانش آموزان محلی قرار گرفت و به سبب سستی و مسامحه در امر آموزش تقبیح شد . ویتمن که هرگز در حرفه و وضعیت ثابت و مشخصی بر جای نمی ماند این شغل را رها کرد و به نیویورک بازگشت. در نیویورک وی عمدتا ً وقت خود را در کتابخانه ها می گذراند و به مطالعه ی پردامنه و کسب آشنائی در بسیاری از زمینه ها ، از ادبیات ، موسیقی و تئاتر تا ستاره شناسی ، پرداخت و نیز آشنایی عمیق تری را با هنرهای گوناگونی چون تئاتر و اپرا کسب نمود. در همین دوره بود که وی سرویراستاری مجله ی بروکلین ایگل (BrooklynEagle) را عهده دار شد و به نقد و بررسی آثار بزرگانی چون ژرز ساند ، گوته ، ملویل و امرسون پرداخت.

او در این دوره ، علاوه بر انتشار دادن اشعار و پاورقی های خود در مجلات همگانی ، پا به عرصه ی سیاست نیز گذاشت و در فعالیت های عمده ی طرفداران دموکراسی شرکت نمود. برای مثال ، وی در تالار تامانی (Tammany Hall) که از احزاب پراهمیتی بود که در زمینه های چون دموکراسی و میهن پرستی فعالیت می نمود به ارائه ی نطق های سیاسی پرداخت و همچنین به عضویت حزب "خاک آزاد" (Free-Soil Party) درآمد که عمدتا ً به مقابله با گسترش برده داری در آمریکا مشغول بود و به علت مشارکت درهمین حزب نیز شغل خود در مجله ی بروکلین ایگل را از دست داد و در واقع از این نشریه اخراج شد. در طی این سالها وی به مشاغل مختلفی همچون ساخت و ساز مسکن روی آورد و در نهایت با چشم پوشی از هر گونه تجارتی ، تمام ِ وقت و توجه خود را مبذول ادبیات و نویسندگی کرد.

در این مقطع زمانی در حدود سال ١۸٥٥ ویتمن دست به انتشار مهمترین اثر خود یعنی مجموعه ی شعر "برگهای چمن" می زند که ازلحاظ زبان و فنون شاعری با سایر آثار همدوره ی خود قابل قیاس نیست. علاوه بر مشخصات صوری ، نگاه و جهانبینی موجود در این اثر نیز به شکلی بارز منحصر به فرد و نو است. وی به ستایش از جسم انسان و حس های او مبادرت می ورزد. ویتمن بی آنکه بتواند از مساعدت های ناشری مناسب برای انتشار دادن این اثر بهره مند شود ، مجموعه اش را با سرمایه ی شخصی به طبع می رساند. در مقدمه ی تاریخی ومفصلی که در این مجموعه می گنجاند سخن از ادبیات نوین و دموکراتی می راند که به نیابت از ملتی سروده شده و آفریده ی شاعری است متمایز و توانمند با صفاتی دلیرانه که توسط شخصیتی گیرا هدایت می شود. وی با فصاحتی به یاد ماندنی در مقدمه ی این اثر ویژگی های بزرگترین شاعران را توصیف می نماید :

" جهان شناخته شده فقط یک ستاینده ی راستین دارد که در حقیقت همان بزرگترین شاعر است. وی شوری جاودانه را به کار می گیرد و وقعی نمی نهد که کدامین اقبال و کدام اتفاق ِ برآمده از بختیاری یا سیه روزی پدید می تواند آمد. وی روز به روز و ساعت به ساعت ودیعه ی دلنواز خود را می جوید. هر آنچه دیگران را وا پس می فکند و در هم می شکند از برای او همچون سوختباری است که ره پویی وی برای وصل و مسرت به عشق آمیخته را برمی افروزد. "

جالب توجه است که وی در همین مقدمه نگاهی ویژه و توأم با تفاخر و گزافه باوری درقبال مردم و فرهنگ آمریکای نوپا را عرضه می دارد و قوم . بومیت خود را واجد ظرفیتی نوساخته و لایتناهی از شعر و شاعرانگی می خواند:

" امریکائی های برآمده از تمامی ملل همواره بر این گستره لبریز ترین طبیعت شاعرانه را دراختیار داشته اند. ایالات متحده به نوبه ی خود طبیعتا برترین و بزرگترین اشعار هستند. "

وی چنین ادامه می دهد :

" اینجا نه تنها یکی ملت است بل آکنده ملتی است برآمده از تمامی ملت ها ، اینجا کاروکردی است انسجام یافته از ریسمان های که از سر تقدیر چشم بر جزئیات و استثنائات چشم فرو پوشیده و هیبت مندانه به سوی تودگان انبوه پیش می روند. "

ویتمن در همین مقدمه با تعابیری ژرف زیبایی را به پرده ی وصف می آراید :

" تحقق زیبایی آمد نیامد اقبال نیست ... به مانند خود زندگی گریز ناپذیر است ... چون نیروی جاذبه دقیق است و راست ... از نگاه نگاهی دیگر برمی آید و از شنودن دیگر شنودنی بر می آید و از صدایی صدای دیگری برمی آید جاودانه شگفتی آور از ره همآرایی ِ هستنده ها و انسان. "

از همین مقدمه و بخصوص فرازهای مورد اشاره درهمین جستار اینگونه بر می آید که ویتمن تمامی ویژگی های متمایز و اعجاآسای شعر و شعرافرینی را در چنته ی مردم و فرهنگ کشور خود می پنداشت و نوعی پیوستگی و وحدت اجزاء را بر جریده ی اندیشه های خویش ثبت می دید. این نحوه ی نگرش تا اندازه ای برآمده از دکترین ِ فراروندگی باوری (Transcendantalism) است که نوعی اتحاد و اتفاق وجودی را بین تمامی موجودات و حتی جامدات هستی می دانست و به عاملی وحد بخش و رابط (ابرروح - over-soul) بین هر انسان منفرد و تمامی هستی باورداشت. واکنش مفتخرانه و شکوه آمیز مبدع و بنیان گذار این نگرش فراروندگی باوری ، یعنی رالف والدو امرسون (Ralph Waldo Emerson) به نخستین طبع "برگهای چمن" خود مؤید همین تأثیر و طریقت جویی بخصوص است. امرسون درنامه ای که در حدود سال ١٨٥٥، پس از اولین چاپ مجموعه ی ویتمن ، نگاشته شده است والت ویتمن را اینگونه مورد خطاب قرار می دهد :

" در ابتدای ِ کاری بدین سان شگرفِ ، که با چنین آغازه ای به حتم می بایست از زمینه ای دیرپایی ریشه برگرفته باشد ... "

وی به امرسون در طی نامه ی بلندی چنین پاسخ می دهد :

" استاد ، من مردی ام با ایمانی بی شائبه . ای استاد ، ما از خلال قرون ، طبقات اجتماعی ، قهرمان باوری ها و حکایات نگذشته ایم که هم امروز بر سر این سرزمین باز ایستیم ... همچون طبیعت ، کاوش ناپذیر ، پیش رونده ، بی آنکه تاب اش یکدم باز ایستد ، آزاده اندیش درمیان های و هوی ِ طرفین ستیز ، چنین است آمریکا ... "

در همین گزیده ی مختصر می توان تلفیق و امتزاج ایده های فلسفی مربوط به فراروی گرایی ِ فلسفی را با وطن خواهی و شمه ای از اندیشه ی سیاسی ِ ویتمن بازشناخت.

در چاپ نخستین این مجموعه ، شعری بی عنوان قرار داشت که بعد ها "آوازی از برای خودم" نام گرفت؛ این شعر استوارترین و اعجازگونه ترین شعر مجموعه ی مورد اشاره و نیز از مهمترین اشعار آمریکایی شناخته شده است. این شعر از سطر های بلند و آهنگینی تشکل یافته است و در آن ضمیر انعکاسی ِ "من" سرخوشانه در میان حسیات و ذرات جهان آواز سر می دهد و تمامی انسان ها و مکان ها را در برمی گیرد. ویتمن شعر را اینگونه آغاز می کند :

" من خودم را جشن می گیرم ، و خودم را آواز می خوانم
و هر آنچه من خیال کنم تو خیال خواهی کرد.
چرا که هر آن ذره کز آن ِ من است
از آن ِ تو نیز هست ، به همان میزان ... "

ویتمن این مجموعه را با اشعاری افزوده و تغییراتی چند بار دیگر تجدید چاپ می کند. در سال ١٨٦٠، وی مجموعه ای از اشعار خود به نام فرزندان آدم (Enfant d'Adam) است که وی از طریق نگاشتن اشعاری پیچیده در ابتدا عشق میان زنان و مردان را بر می رسد و از پس آن با تعدادی شعر که بعد تر در مجموعه ی بلوط زنده (Live Oak)به طبع می رسد عشق همجنس خواهانه را مورد تدقیق و تأیید قرار می دهد؛ این مجموعه ی شعر که بالغ بر چهل و پنج قطعه است نخل ِ خاوری یا Calamus نامیده شده است. ضرورتا ً باید یادآور شد که این مجموعه برآمده از مشکلات و تجربیات شخصی والت ویتمن در روابط عاشقانه ی خصوصی و نیز همجنس گزینی ِِ اوست. برای مثال ، در گفتار دوم ِ مجموعه ی "بلوط زنده" و جنبه های نمادین و عینی ِ طبیعت و زیستن را با چند و چون روابط پیش گفته درمی آمیزد و تصویری نوین را ترسیم می کند :

" در لوئیزیانا ، بلوطی سرزنده را گرم ِ بالیدن یافتم
فرا ایستاده بوده
یکسره او تنها
و ازشاخه هایش خزه ها آویخته بودند
بی هیچ همنشینی آنجا رُسته بود
می درخشانید از شوق
برگهای تیره ی سبزی را او
نمای تند و بی نرمِش و شهوت خیزش
مرا واداشت تا به خود را فرایاد آرم
من در این اندیشه ، باری ، که او
چگونه توانست این برگهای غرقه در شوق را به بار آرد
هم در آن حالی که آن جا ایستاده بود بر جای خویش
بی تکیه بر یارش ، بی دل نگاه دارش ... "

باید یادآور شد که وی از گرایشی همجنس خواهانه داشت و روابطی از این دست را نیز آزموده بود. در برخی از اشعار تغزلی وی دلالت هایی بر این مسائل را می توان بازیافت. وی این اشعار را که مربوط به سالهای ۱۸٦٠ - ۱٨٥۷ است و حاکی از تجربیات خصوصی عاشقانه ی وی در دوره ی کناره گیری اش از نقش ِ شاعری در خدمت ِ اجتماع و میهن ستا در قبال ِ سرزمین آمریکا و متعاقبا ً روی آوردنش به زندگی عاشقانه ای درآمیخته با "دوستی شورانگیز" میان ِ دو مرد. وی در این اشعار به شکلی اشارت وار و غیر مُصَرََّح از همجنس خواهی خود تصاویر و توصیفاتی به دست می دهد. نمونه هایی از این گونه سروده ها را می توان در آثاری همچون "بلوط سرزنده" و فرزندان ِ آدم "Enfants d`Adam" وی سراغ کرد. برای نمونه وی در یکی از سروده های مجموعه ی اخیر می گوید:

من ِ خودانگیخته ، طبیعت
روزی عشق آمیز ، خورشید اوج گیر
دوستی که به وی دلشادم من
دوستی که دستانش چه رها و بی خیال
بر شانه هایم آویخته است.

به هر ترتیب ، از جمله اشعار مهمی که به این مجموعه افزوده می شود ، شعر "رپرپه های طبل" است که ویتمن آن را به سبب تأثر پذیرفتن از جنگ داخلی آمریکا سروده است و در آن اشتیاق و امید وی برای صلح آمریکای شمالی و جنوبی مشهود است.

پیش ازجنگ داخلی آمریکا ، وی از طریق دوستی ها و روابط نامتعارفش با تعداد بی شماری از طبقات فرودست و از آن جمله ارابه رانان و زندانیان – که مرتبا ً به ملاقاتشان می شتافت – نسبیت به توده ی مردم آمریکا حس ِ همنوع طلبی شایان ستایشی را درخویش انگیخته بود به تبع همین فراز و فرود ها ، در طول جنگ به عنوان متصدی بیمارستان مشغول به کار شد و با از خود گذشتگی ِ مثال زدنی و بی بدیلی به پانسمان و مراقبت از مجروحان جنگی پرداخت و تا سر حد آسیب رسانیدن به سلامت جسمی خود نیزدر این راه پیش رفت. او تا سال ۱۸۷٣ در واشینگتون ماند و در منسب کارمند دولت شاغل بود و سرانجام در همین سال دچار سکته ی مغزی شد و تا پایان عمر از فلجی بخشی ازبدنش در رنج بود. از دستآورد های آخرین سالهای عمر وی مقاله هایی است که در باب دموکراسی (تحت عنوان نظرگاه های دموکراتیک - ۱۸۷۱) نگشاته است که تا به امروز نیز در زمینه ی تبیین و تحلیل دموکراسی به عنوان بحث هایی کلاسیک حائز اهمیت بسزایی بوده اند.

ویتمن درشعر آمریکا اهمیتی بنیادین دارد و این مسئله هنگامی روشن تر می وشد که در نظر آوریم بسیاری از بنیان گذاران و طلایه داران شعر مدرن آمریکا چون والاس استیونس ، هارت کرین ، عذرا پاوند و بسیاری دیگر ریشه در بستری دارند که وی برای شعر و ادبیات آمریکا فراهم آورده بود. ویتمن هنرمندی نامتعارف و متمایز بود. روابط دوستانه ی وی بسیار متناقض نما بود و از ادیبان و هنرمندان بزرگ همعصر وی تا کوچه گردان و عامی ترین اقشار اجتماع را شامل می شد. باور مؤمنانه ی وی به آینده و ظفرمندی آمریکا به تنهایی روحیه ای ویژه و میهن پرستانه را در تاریخ اندیشه و هنر آمریکا رقم زد و تداوم بخشید.


برگ‌های علف

این کتاب را می‌توان بزرگ‌ترین کتاب شعر آمریکا دانست. کتابی که ویتمن پس از چاپ اول، ۳۷ سال آن را ویرایش کرد تا قاموس شعر مدرن آمریکا را بسازد. جان باروز، طبیعی دان و مقاله‌نویس مشهوری است که شهرت عمده‌اش را از تأثیر بر ناتورالیسم ادبی دارد. وی مقدمه‌ای برچاپ برگهای علف نوشته که این کتاب را «بی‌پرواترین و جنجال‌برانگیزترین اثر در ادبیات آمریکا» معرفی می‌کند. ویتمن پس از اولین چاپ برگ‌های علف، نسخه‌ای از آن را برای امرسون فرستاد و او نامهٔ تحسین آمیزی در پاسخ نوشت که در مقدمهٔ ویرایش دوم کتاب چاپ شد و تأثیر مناسبی بر فروش آن داشت. امرسون در این نامه برگ‌های علف را با جمله «فوق العاده‌ترین قطعهٔ هوش و فرزانگی که آمریکا تا کنون پدید آورده‌است» تحسین می‌کند.


آثار
کتاب شعر


فرانکلین ایوانز (۱۸۴۲)
برگ‌های علف (۱۸۵۵) / ویرایش دوم: (۱۸۵۶)
ضربه‌های طبل (۱۸۶۵)
چشم انداز دمکراسی (دورنمای آزادی) (۱۸۷۱)
روزهای نمونه (۱۸۸۱)
خداحافظ، خیال من (۱۸۹۱)
ای ناخدا، ناخدای من ( (میلادی))
همیشه مست ( (میلادی))
     
  
مرد

 


والت ویتمن و آوازهای تن

براي بسياري والت ويتمن شاعر«تن» است . تن در آوازهاي ويتمن جايي خاص دارد . آوازهاي او بيشتر در رثاي تن است و اين تن است كه به فرد هويت مي‌بخشد.
شعر تن با آمريكاي قرن 19 در انطباق است.آمریکاسرزمين پهناوري است كه بر خلاف اروپاي متافيزيك زده اسير نظامهاي فلسفي نيست. آمريكا با ديدگان عريان و بيرون از دستگاههاي فلسفي به جهان مي‌نگرد و در اين نگرش است كه ستايش تن پديد مي‌آيد.

*****

در حقيقت ستايش تن نشان‌اش از خوش‌بيني آمريكايي است و از سوي ديگر نشان مي‌دهد كه چگونه آمريكايي با ديدگاه تن به جهان مي‌نگرد. در اينجا مي‌توان اشاره‌اي به اروپا كرد و گفت كه چگونه «صنعت» و «آداب»، تن را در جامعه اروپايي له كرده‌اند . «تن» اروپايي فلسفي است. اين بدين معني است كه تن به عنوان پديده‌اي ديناميك در جوامع اروپايي معني ندارد. در اروپا تنها استثنا شايد نتيجه باشد كه تن را مي‌ستايد. ستايش تن توسط ويتمن در «آواز من» «song of my self» ديده مي‌شود. در اينجا معصوميت تن و روح خود را به نمايش مي‌گذارد. ستايش تن در همان ابتداي آواز من، ديده مي‌شود: در اينجا گفته مي‌شود كه من خود را جشن مي‌گيرم و براي خود آواز مي‌خوانم. آواز تن شامل اتم‌هاي تن نيز هست. گويي كه به واسطه اين آواز است كه اين اتم‌ها به زندگي دوباره در مي‌آيند.
اين آواز، آواز هستي است. براي هستي است كه آواز خوانده مي‌شود واين هستي است كه توسط تن به اوج مي‌رسد. دنياي هستي در اينجا توسط آواز گشايش پيدا مي‌كند و اين آواز موسيقي تن است. شعر در اينجا نوعي موسيقي است كه در خدمت تن در آمده است.

*****

آواز هستي فقط در جهاني ميسر است كه يك سوي آن بسيار «گشاده» باشد و آواز در حقيقت گشاده را توسعه مي‌دهد. فضاي آمريكا در ابتداي قرن 19، فضايي«باز» است. حيطه‌هاي باز مشخصه معين جهان آمريكايي است . اين جهان توسط تن خود را نشان مي‌دهد. اين تن جزيي از «طبيعت» و همگام با طبيعت است. طبيعت در آمريكا جوان و باز است و اين درست بر خلاف طبيعت اروپايي است.

*****

طبيعت و خود در نوعي ديناميسم متقابل به سر مي‌برند. خود به واسطه طبيعت رشد و نمو مي‌كند و لذا جزيي از طبيعت مي‌شود . طبيعت در خود نفوذ مي‌كند و جنبه‌هاي خود را بر آن تحميل مي‌كند. طبيعت و تن يك مجموعه واحدند كه هر كدام باعث رشد ديگري مي‌شوند. گويي طبيعت و خود تابع جرياني واحدند و اين جريان همان ديناميسم است كه داراي آوازهاي خاص خود نيز هست. ستايش در اينجا با آواز و شعر همراه است. شعر براي اين سروده مي‌شود كه لحظاتي از ستايش را منعكس كند. «رشد» خصلت اصلي تن است و اين رشد فقط در كنار طبيعت معني مي‌دهد. به عبارت ديگر تن و طبيعت هر دو در يك روند رو به رشد قرار گرفته‌اند. در كنار خود است كه معناي طبيعي آشكار مي‌شود.

*****

اما وضعيت خود و طبيعت در اروپا به گونه‌اي ديگر است. خود اروپايي درگير جهان پيچيده «بودن» و «شدن» است. طبيعت براي او پديده‌اي معضل آفرين است. لذا نگاه اروپايي به طبيعت لزوماً از چارچوب متافيزيك مي‌گذرد. براي ويتمن ريشه شعر و روز و شب يكي است: «امروز و امشب با من بمان و آنگاه خواهي توانست كه ريشه شعر را تصاحب كني» به عبارت ديگر شعر در كنار طبيعت پديد مي آيد و از آنجا است كه رشد مي‌كند. براي طبيعت است كه شعر به وجود مي‌آيد.


اما شعر در اروپا درون‌گرا است. اين درون داراي ديناميسم تن نيست. لذا درون گرايي بيش از آواز خواندن در اروپا داراي اهميت است. آواز خواندن در ويتمن در كنار حيطه‌هاي باز صورت مي‌پذيرد. در آواز خواندن است كه «خود» رشد مي‌كند و اين جهان طبيعت است كه باعث رشد خود مي‌شود. زندگي خود جرياني اقيانوسي است كه آوازهاي خود را در بطن خود دارد.

*****

در منظومه «آوازهاي من»،«ستايش» جنبه مسلط شعر است. در ستايش است كه آواز و شعر پديدار مي‌شود. در ستايش خود و طبيعت يكسان مي‌شوند و نتيجه آن همان شعر است. اما خود در شكل تن تجلي پيدا مي‌كند. در تن است كه آواز خواندن آموخته مي‌شود، در اينجا به جريان اقيانوسي حيات برخورد مي‌كنيم كه ديناميسم تن در آن نهفته است.
جريان اقيانوسي حيات شبيه كشتي‌اي است كه در رودخانه حيات دارد حركت مي‌كند. لذا تن نيز شبيه كشتي است و جهان زندگي بيرون از تقسيم‌بندي سوبژه و ابژه است. تن نيز فراتر از سوژه و ابژه قرار مي‌گيرد و اين فراروي به صورت آواز خود را نشان مي‌دهد.


شبيه‌ترين متفكر جهان اروپايي به ويتمن، نيچه است. براي نيچه «خستگي از تن» خود مقوله‌اي است كه باعث پيدايش مقوله‌هاي ديگر مي‌شود. سوسياليسم، ليبراليسم و ناسيوناليسم ديدگاههاي ضد حيات هستند كه در آنها يك شكل و يا شكل ديگر «تن »انكار شده است .

*****

از سوي ديگر ميشل فوكومكانيسم‌هاي سلطه بر تن را نشان مي‌دهد، گرچه در انديشه او چيزي به نام آواز يا شعر وجود ندارد. در انديشه‌ هايدگر نيز شعر و آواز وجود دارد ولي ارتباطي با رهايي تن ندارد.
آوازهاي تن، آوازهايي است كه در زمان «بي‌گناهي» سروده مي‌شود و اين زمان بي‌گناهي همان زمان شعر نخستين است. شعر نخستين نيز همان آواز تن است. شعر نخستين با طبيعت نخستين در پيوند است. «من» در ويتمن همان من نخستين است كه به علت موقعيت خاصي كه دارد، بيشترين امكان سرودن شعر نخستين را داراست. من نخستين و شعر نخستين قبل از «ناميدن» حاصل مي‌شود و لذا ماقبل زباني است. در اين جريان نوعي ديناميسم وجود دارد كه پيش از ناميدن وجود داشته است.

*****

براي ويتمن خود همان «كشتي» است كه در جريان زندگي به شنا كردن مشغول است. در اينجا هدف خاصي وجود ندارد و آنچه كه مهم است «جريان يافتن» است. هدف داشتن كشتي باعث آن مي‌شود كه ديناميسم تن فروكش كند. خون در رگهاي تن همين موزيك است كه تبديل به آواز تن مي‌شود. آوازهايي كه خوانده مي‌شود ، فقط قسمت اندكي از آوازهاي حيات‌اند. حيطه‌هاي جغرافيايي، محل تجلي آوازهاي خود است كه در جريان سفر تن، خود را نشان مي‌دهد.

*****

در اينجا مي‌توان متوجه «پان وايتاليسم » ويتمن و ارتباط نزديك آن با فلسفه هنر شد. در پان وايتاليسم هنر تفاوت ميان سوژه و ابژه نيز پشت سر گذاشته شده و آنچه كه بر جاي مانده همان كشتي حيات است.
در زورق حيات آنچه كه فراگير است شنيدن صداهاي گوناگون زندگي است. صداهاي شهر ، صداي آدميان و صداها در جنگل، آن چيزي است كه شنيده مي‌شود. در حقيقت شنيدن سوي ديگر «شدن» است. آنچه كه در اينجا به چشم مي‌خورد در بعد هميشگي آن است.

*****

در دنياي رگ‌ها است كه آواز وجود دارد و اين شدن در رگ‌ها باعث پيدايش آواز مي‌شود. براي ويتمن، خود همان «خود جهاني» است . خودجهاني است كه تبديل به آوازهاي تن مي‌شود. اما جهان ويتمن، دنيايي نارسيستي نيست. دنياهاي منظره آمريكاي شمالي يك ابژه جهت تماشا است. از تماشا است كه آواز پديد مي‌آيد و از تماشا است كه دنياي نخستين تن شكل مي‌گيرد . منظور سروده ديگر تن است. اما شنيدن در اين جهان سوژه و ابژه ارجحيت دارد. در شنيدن ناب است كه زورق تن به حركت در مي‌آيد و تمامي شنيدني‌ها در سوبژه جاي مي‌گيرد. براي ويتمن صداهاي صنعتي «ماند ********انوي ترن» جهان تن را گشايش مي‌بخشد، بر خلاف تجربه اروپايي كه صداهاي صنعت آزاردهنده است در «آوازهاي من» صداهاي صنعت نشان دهنده ميل به «گفتن » و گفت و گو است. پرحرفي خصلت عمده تن آزاد شده است.

*****

از سوي ديگر در اينجا ابعاد «حسي» خود در قالب تن رشد مي‌كند و آنچه كه بر تن اثر مي‌گذارد، همان «حس گرايي» است حس‌گرايي سوي ديگر عرفان ديناميك ويتمن است. اگر دید نیچه مبتني بر «حس گرايي» در زندگي غير مفهومي باشد ديدگاه ويتمن آشتي و نزديك شدن تن با طبيعت است. در اينجا است كه «آري» به زندگي در آثار ويتمن خود را نشان مي‌دهد اين گفتن آري در حس اقيانوسي حيات نيز به چشم مي‌خورد.
ويتمن خود را فرزند منهتن مي‌داند، و حسي سرشار از حيات را در آن مي‌جويد. منهتن نيز مانند يك خود گسترش يافته است. تن در ويتمن درون طبيعت قرار مي‌گيرد ولي همچنان خود را حفظ مي‌كند. تن در اينجا هيولا و غول است. بدين ترتيب است كه حيطه‌هاي گسترده با تن در ارتباط قرار مي‌گيرند. تن در اينجا بيرون از زندگي مفهومي «conceptual» به حيات خود ادامه مي‌دهد. دنياي صنعت زندگي مفهومي را گسترش مي‌دهد و لذا حيطه تن را محدود مي‌كند. ولي در ويتمن، زندگي مفهومي نمي‌تواند تن را تحت سلطه در آورد. در اينجا علم بعد تخفيف گراي «Reductionism » خود را از دست مي‌دهد و در مقابل تن مجبور به اطاعت مي‌شود. «صداها» نيز آن بعد ديگري هستند كه در كنار تن رشد مي‌كنند. اما ويتمن در همين منظومه مي‌گويد كه: طمن شاعر تن و شاعر روح هستم»
اما تجربه ممتاز ويتمن، او را در مسير شاعر تن قرار داده است. همچنان كه او خود را «شاعر زمين» مي‌داند:
زمين چرت آلود و درختان تر / زمين غروب به سر آمده زمين كوه هاي مه گرفته.
چنين زميني با زمين هايدگر تفاوت دارد. زمين در هايدگر «اثيري» است ولي در ويتمن زمين هميشه زنده است. نيرويي در اين زمين جاري است كه آن را هميشه زنده نگه مي‌دارد.

*****

زمين در اينجا رگ شاعر است و به اين خاطر است كه همه چيز در نهايت به جهان ختم مي‌شود. صداها، منهتن، زمين و غيره بخشي از خود هستند و در اين خود است كه دنيايي فعالانه به وجود مي‌آيد. در اينجا آواز پديده‌اي ابدي است.


«خود» در دنياي ويتمن پديده‌اي «جهاني» است و صرفاً به علت اين جهاني بودن است كه آواز به وجود مي‌آيد. در آواز تفاوت ميان من و جهان از ميان مي‌رود. آنچه كه وجود دارد دنياي من است كه جهان را مي‌تواند در بر گيرد. آواز در اينجا خود يك غايت است . بدين سبب است كه آواز تجلي جهان است.
اما اين كه «خود» در قالب تن خود را نشان مي‌دهد، «حائز اهميت خاصي است. «طلوع خورشيد مي‌تواند مرا بكشد». اين بدين دليل است كه خود تن در همه جا پراكنده‌اند . اين پراكندگي سبب مي‌شود كه خودو تن در قالبهاي طبيعت خود را نشان دهد.

*****

گفتار Spuch سوي ديگر خود و تن است. در گفتار دنياي طبيعت، ديگر بودن خود را از دست مي‌دهد و به صورت بخشي از متن در مي‌آيد. در گفتار ديناميسم هستي وجود دارد كه به سوي طبيعت نيز روان است .

براي ويتمن، جامعه آمريكايي جامعه پرگفتار است. اين بدين معني است كه «زنده بودن» پر «گفتار بودن» است. پرگفتار بودن مانند جريان خون در رگها است و بدين سبب جامعه سرشار از گفتار است. گفتار در حقيقت نوعي موزيك است و به دليل سرشار بودن از موزيك است كه آوازهايي «براي من » مي‌تواند آوازهايي براي ديگران نيز باشد.
چرا كه در اينجا ارتباط به وسيله گفتار فراهم شده است. در جهان «گفتار» است كه تن در كنار خود مي‌تواند رشد كند. شفافيت خود از راه گفتار مي‌گذرد. گفتار نيز متعلق به كسي نيست. گفتار متعلق به همه كس و هيچ كس نيست. لذا گفتار با روح جامعه آمريكايي معاصر با ويتمن در انطباق است.

*****

اما جامعه معاصر ويتمن خصوصيت ديگري نيز دارد: آن وجود آن «ديدگاه » است كه به جامعه ديناميسم مي‌بخشد. در اينجا ديدگاه و وجود آن بسيار با اهميت است چرا كه در ديدگاه است كه بعد عرفاني جهان ويتمن خود را نشان مي‌دهد. در اين ديدگاه است كه خود جنبه‌هاي خود را به نمايش مي‌گذارد و اين در واقع به نمايش گذاشتن تمام جامعه است. در اين ديدگاه عرفاني است كه تمام پديده‌هاي مبهم به روشني در مي‌آيند.
Walt Whitman,"song of myself" The Northon Anthology of American Literature


ماخذ:

روزنامه شرق ش 395
     
  
مرد

 


ترجمه ی سه شعر از والت ویتمن


نوشته بر لوح قانون ، کلرادو
مترجم: سوری احمدلو


این روح بود که به این مرحله هستی بخشید ،
به این انبوه صخره های لغزان سیاه وقرمز،
این قله های بی پروای آرزومند بهشت
این دره ها، رودهای زلال سرکش ،این طراوت عریان

این رژه ی بی تناسب وحشی ، به دلایل خود آنها،
من تورا می شناسم ، ای روح وحشی – ما هم خانه بوده ایم
مال منهم شبیه رژه ی وحشیانه ای ، به دلایل خود آنهاست
آیا هنر فراموش شده ی آنها بهایی نبود در مقابل سرود ها و مناجات من ؟
برای به حرکت درآوردن درونشان حکم صریح وحساسی بود؟
ضرباهنگ وزن شعر شاعران، بیرون آمده از ستونهای آراسته و طاق های صیقلی معابد فراموش شده آیا ؟
اما تو که لذت بخش ترین روح اینجایی، تو که به این مرحله هستی بخشیدی،
آنها تو را بیاد آورده اند.


Spirit that Formed this Scene
Written in Platte Cañon, Colorado

Spirit that form'd this scene,
These tumbled rock-piles grim and red,
These reckless heaven-ambitious peaks,
These gorges, turbulent-clear streams, this naked freshness,

These formless wild arrays, for reasons of their own,
I know thee, savage spirit--we have communed together,
Mine too such wild arrays, for reasons of their own;
Was't charged against my chants they had forgotten art?
To fuse within themselves its rules precise and delicatesse?
The lyrist's measur'd beat, the wrought-out temple's
grace--column and polish'd arch forgot?
But thou that revelest here--spirit that form'd this scene,
They have remember'd thee.


. آن هنگام که آوای عالمانه ی اختر شناس را شنیدم
مترجم: سوری احمدلو


وقتی آیات و نشانه های اختر شناس در ستونی مقابلم به صف شدند
آن هنگام که نگاره ها و نمودار ها کم و زیاد شده نشانم داده شدند
نشسته بودم گوش می ساردم به خطابه های اخترشناس
در اتاقی و در انبوه کف زدن ها و تشویق ها
چقدر زود به ملالی غیر قابل وصف دچار شدم
تا جایی که از خودم بیرون زدم
از خودم بیرون زدم
و در هوای نمناک و راز آلود شب
سرگردان و متعجب لحظه ب هلحظه
به سکوت عمیق اختران چشم سپردم.

When I Heard the Learned Astronomer

When I heard the learn'd astronomer,
When the proofs, the figures, were ranged in columns before me,
When I was shown the charts and diagrams, to add, divide,
and measure them,
When I sitting heard the astronomer where he lectured with
much applause in the lecture-room,
How soon unaccountable I became tired and sick,
Till rising and gliding out I wander'd off by myself,
In the mystical moist night-air, and from time to time,
Look'd up in perfect silence at the stars


. نیم شبی روشن
مترجم: علی ثباتی


ساعتی است از برای تو ای روح !
پرگشایی ِ رهایت به اعماق ِ کلام ناپذیرندگان
بسی دور از کتاب ها !
بس دور از هنر!
روز محو وُ آموزه فراگرفته شده است
تو همه تن به پیش می خرامی خیره و خاموش
ژرف دراندیشه ی نقش مایه هایی
که بیش از همه عزیز می داری
شب ، آرمیدن ، مرگ و ستارگان.


A clear Midnight


This is thy hour O Soul, thy free flight into the wordless,
Away from books, away from art, the day erased, the lesson
done,
Thee fully forth emerging, silent, gazing, pondering the
themes thou lovest best,
Night, sleep, death and the stars
     
  
مرد

 


پل هوور

پل هوور (1946)پل هوور در هریسون بورگ ویرجینیا متولد و در اوهایو جنوبی بزرگ شد. آثار او عبارتند از: «نامه به انشتین در آغاز آلبرت عزیز» (1979)، «همه زیاد حرف می‌زنند.» (1983)، «آواهای عصبی» (1986)، «ایده» (1987) و شعر بلند «نوول» (1991) (این شعر بعد از انتشار رمان او با عنوان «سایگون، ایلینیوس» در سال 1988 نوشته شده است). «نوول» دشواری‌های مولف پست مدرن را به واسطه متن‌های پیدا شده، پارودی‌های کارآگاهی، ماجرا و رمانس‌ها و عقاید مولفانه بررسی می‌کند.

کارهای اولیه او به شدت تحت تاثیر شعر سورئالیسم به ویژه هانری میشو و رابرت دسنوس و همچنین «سوگند زمین تنیس» جان اشبری بود. شعرهای او در «همه زیاد حرف می‌زنند»، «آواهای عصبی» و ایده (عنوان ایده از غزل مایکل درایتون شاعر قرن شانزده گرفته شده) بیشتر مبتنی بر فردیت محوری و تمهیدات غیرمتعارف مکتب نیویورک است. او مخالف «یک پُز قالبی جدی» در نوشتن شعر است. التفات به جای موسیقی، انتزاع، ساختار و آنچه که او «بلند پروازی فرم غیر متعارف» می‌خواند.
در ابتدای نیمه دوم دهه هشتاد هوور در مرکز دوره بازگشت شعر تجربی شیکاگو همراه با ماکسین چرنوف و الن اکویی بود، شاعرانی که کارشان هزل‌آمیز، شهری، و تصویر گرایی‌‌شان مبتنی بر تصویرگرایی نقاشان مکتب ایماژیست شیکاگو بود. شعر «آرزو» ی هوور درباره تالیف و واقعیت های اجتماعی میدان تیانانمن پکن است.
هوور به همراه ماکسین چرنوف مجله «NEW AMERICAN WRITING» را منتشر می‌کنند. او مولف کتاب آنتولوژی شعر پست مدرن آمریکاست.


شعرهایی که ما می توانیم بفهمیم

اگر میمونی ماشین سواری کند
در کنار ردیفی از ستون ها ی رو به دریا
و درختان نخل در سمت چپ حلبی باشند
ما این را نمی فهمیم .

ما شعرهایی را می خواهیم که بفهمیم .
ما خدایی را می خواهیم که هدایت مان کند ،
گلها و درختان را دوباره نامگذاری کند ،
صحنه را با رنگ نشانه گذاری کند ،

کاری کند که پرنده مهمان ها را دعوت کند .
ما شعرهایی را می خواهیم که بفهمیم ،
نه سیاه مستانی که علاف اند
کنار یک آرمادیلو ، نه نیستی در هم آمیخته
که می رسد به یک آهنگ ،
نه دویدن درون و بیرون دیوارها
بر زبان خشک یک دهان ،
نه چماق ها ، نه دختر ، نه دریا که حرکت می کند
با سرعتی قابل توجه ، در کنار خویش
و آبی همچو آب ، در کنار خویش و هنوز ،
نه سوسمارهای روی میز که دستهای محض می شوند .
ما شعری می خواهیم که بفهمیم ،

آثار انگشت بر روی لباس مادر
درد شکنجه ، دانشمندان .
لطفا ، نه خرگوش ، خارج کردن ِ خرگوش
از یک کلاه زرد ، نه شیپور عقب نشینی
رو به چندین مایل نه بیابان ، نه باد
ما این را نمی فهمیم .
     
  
مرد

 





آگاتا کریستی

بانو آگاتا کریستی، DBE (به انگلیسی: Dame Agatha Christie, DBE) (زاده ۱۵ سپتامبر ۱۸۹۰ - درگذشته ۱۲ ژانویه ۱۹۷۶) نویسنده انگلیسی داستان‌های جنایی و ادبیات کارآگاهی بود. او با نام مستعار مِری وستماکوت (به انگلیسی: Mary Westmacott) داستان‌های عاشقانه و رومانتیک نیز نوشته‌است، ولی شهرت اصلی اش به خاطر ۶۶ رمان جنایی اوست. داستان‌های آگاتا کریستی، به خصوص آن دسته که درباره ماجراهای کارآگاه هرکول پوآرو یا خانم مارپل هستند، نه تنها لقب «ملکه جنایت» را برای او به ارمغان آوردند بلکه وی را به‌عنوان یکی از مهم‌ترین و مبتکرترین نویسندگانی که در راه توسعه و تکامل داستان‌های جنایی کوشیده‌اند نیز معرفی و مطرح کردند.

آگاتا کریستی در کتاب رکوردهای گینس مقام اول در میان پرفروش‌ترین نویسندگان کتاب در تمام دوران‌ها و مقام دوم (بعد از ویلیام شکسپیر)در میان پرفروش‌ترین نویسندگان در هر زمینه‌ای را به خود اختصاص داده‌است. تخمین زده شده‌است که یک میلیارد نسخه از کتاب های او به زبان اصلی (انگلیسی) و یک میلیارد نسخه دیگر در ترجمه‌های گوناگون به ۱۰۳ زبان دنیا به فروش رسیده‌است

محبوبیت جهانی کریستی به آن درجه است که به طور مثال در کشوری چون فرانسه تعداد کتاب هایی که از او تا سال ۲۰۰۳ به فروش رسیده بالغ بر ۴۰ میلیون جلد بوده‌است.


تله موش که یکی از آثار معروف اوست اولین بار در ۲۵ نوامبر ۱۹۵۲ در لندن (تئاتر آمباسادورها) به روی صحنه رفت و از آن تاریخ تا زمان حاضر و در طول بیش از ۵۰ سال همیشه بر روی صحنه بوده‌است و از این نظر رکورددار است. این نمایش نامه تاکنون فقط در لندن بیش از ۲٬۰۰۰ بار به روی صحنه رفته‌است.

در سال ۱۹۵۵ آگاتا کریستی نخستین کسی بود که جایزهٔ استاد اعظم را از مجمع معمایی‌نویسان آمریکا دریافت کرد.در همان سال نمایش نامه او به نام شاهد پرونده (به انگلیسی: Witness for the Prosecution) به‌عنوان بهترین نمایشنامه برندهٔ جایزه ادگار گردید.

بیشتر کتاب ها و داستان‌های کوتاه او (و بعضی‌ها از آنها چندین بار) به فیلم درآمده‌اند که از آن میان می‌توان فیلم‌های قتل در قطار سریع‌السیر شرق، مرگ در رودخانه نیل و قطار ساعت ۴:۵۰ پدینگتون نام برد. بسیاری از نوشته‌های آگاتا کریستی بارها برای تهیه برنامه‌های رادیویی و تلویزیونی نیز مورد استفاده قرار گرفته‌اند.



زندگی نامه

آگاتا کریستی با نام اصلی آگاتا مری کلاریسا میلر (به انگلیسی: Agatha Mary Clarissa Miller) در شهر تورکی در ناحیه دوون انگلستان به دنیا آمد. پدر آمریکایی اش فردریک میلر نام داشت. مادرش کلارا بومر انگلیسی و از خانواده ای اشرافی بود. آگاتا به دلیل آمریکایی بودن پدر می‌توانست تبعه ایالات متحده نیز باشد، ولی هرگز از آن کشور تقاضای تابعیت نکرد. آگاتا دارای یک خواهر و یک برادر بود که هردوی آنها از وی بزرگ تر بودند.

آگاتا در سال ۱۹۱۴ با یک سرهنگ نیروی هوایی به نام آرچیبالد کریستی ازدواج کرد که ازدواج موفقی نبود و زندگی مشترک آنان بعد از ۱۴ سال عاقبت در سال ۱۹۲۸ به جدایی انجامید. دختری به نام روزالیند هیکز حاصل این ازدواج بود.

آگاتا در زمان جنگ جهانی اول در بیمارستان و سپس در داروخانه کار می‌کرد؛ شغلی که تأثیر زیادی بر نوشته‌های او داشته‌است: بسیاری از قتل‌هایی که در کتاب هایش رخ می‌دهند از طریق خوراندن سم به مقتولان صورت می‌گیرند.

در هشتم دسامبر ۱۹۲۶ وقتی در سانینگ دیل واقع در برکشر زندگی می‌کرد به مدت ده روز ناپدید گردید و روزنامه‌ها در این مورد جاروجنجال فراوانی به پا کردند. اتومبیل او در یک گودال گچ پیدا شد و خود او را نیز نهایتاً در هتلی واقع در هروگیت یافتند. آگاتا اتاق هتل را با نام خانمی که اخیراً شوهرش اعتراف کرده بود با وی رابطه عاشقانه دارد کرایه کرده بود و در توضیح این ماجرا ادعا کرده بود که در اثر ضربه روحی ناشی از مرگ مادر و خیانت شوهر دچار فراموشی گردیده بوده‌است. در مورد این که آیا کل این ماجرا یک کار تبلیغاتی بوده‌است یا خیر، کماکان نظرات ضدونقیض اند. در آن زمان نگاه کلی مردم نسبت به ناپدید شدن آگاتا منفی بود و بسیاری بر این باور بودند که آن ترفند تبلیغاتی مبالغ قابل توجهی هزینه روی دست مالیات دهندگان کشور گذاشته‌است. در سال ۱۹۷۹ این ماجرای ناپدید شدن دست مایه فیلمی شد به نام آگاتا که در آن وانسا ردگریو در نقش آگاتا کریستی ظاهر می‌شود.

آگاتا در سال ۱۹۳۰ با باستان‌شناسی به نام سِر ماکس مالووان که ۱۴ سال از او جوان‌تر بود ازدواج کرد و با او به سفرهای فراوانی رفت. رد پای این سفرها و شهرها و کشورهایی را که او از آنها دیدن می‌کرد می‌توان در بیشتر داستان‌هایش که وقایع آنها در کشورهای شرقی (خاورمیانه) رخ می‌دهند دید. ازدواج او با مالووان در ابتدا ازدواجی موفق و شاد بود. این ازدواج توانست با وجود ماجراجویی‌های عشقی خارج از ازدواج مالووان مدتی نسبتاً طولانی دوام بیاورد.

آگاتا کریستی رمان قتل در قطار سریع‌السیر شرق را در سال ۱۹۳۴ وقتی در هتل پرا پالاس استانبول سکونت داشت نوشت. استانبول آخرین ایستگاه شرقی قطار سریع‌السیر اورینت بود که در آن زمان بین غرب و شرق اروپا در تردد بود. اتاقی که آگاتا کریستی در آن می‌زیست توسط مقامات هتل پرا پالاس به‌عنوان یادبود این نویسنده نامدار در همان حال و هوای زمان اقامت کریستی حفظ و نگهداری شده‌است.

آگاتا کریستی در ۱۲ ژانویه ۱۹۷۶ در ۸۵ سالگی به مرگ طبیعی درگذشت. او تنها یک فرزند به نام روزالیند هیکز داشت که او نیز در ۸۵ سالگی به تاریخ ۲۸ اکتبر ۲۰۰۴ درگذشت. در حال حاضر تمام حقوق مربوط به نشر و فروش کتاب های آگاتا کریستی در اختیار و مالکیت نوهٔ او ماتیو پریچارد است.




آثار
رمان ها


۱۹۲۰ ماجرای اسرارآمیز در استایلز The Mysterious Affair at Styles
۱۹۲۲ دشمن مخفی The Secret Adversary
۱۹۲۴ مردی با لباس قهوه‌ای The Man in the Brown Suit
۱۹۲۶ قتل راجر آکروید The Murder of Roger Ackroyd
۱۹۲۷ چهار قدرت بزرگ The Big Four
۱۹۲۸ راز قطار آبی The Mystery of the Blue Train
۱۹۳۱ راز سیتافورد The Sittaford Mystery
۱۹۳۴ قتل در قطار سریع‌السیر شرق Murder on the Orient Express
۱۹۳۵ تراژدی در سه پرده Three Act Tragedy
۱۹۳۵ مرگ در میان ابرها Death in the Clouds
۱۹۳۶ قتل به ترتیب الفبا The A.B.C. Murders
۱۹۳۶ قتل در بین‌النهرین Murder in Mesopotamia
۱۹۳۷ مرگ بر روی نیل Death on the Nile
۱۹۳۹ قتل آسان است Murder is Easy
۱۹۴۱ شرارتی زیر آفتاب Evil Under the Sun
۱۹۴۱ ان یا ام N or M?
۱۹۴۲ جسدی در کتابخانه The Body in the Library
۱۹۴۲ پنج خوک کوچک Five Little Pigs
۱۹۴۴ به طرف صفر Towards Zero
۱۹۵۰ اعلام یک قتل A Murder is Announced
۱۹۵۲ مرگ خانم مک‌گینتی Mrs McGinty's Dead
۱۹۵۳ پس از تشعیع جنازه After the Funeral
۱۹۵۳ جیب پر از چاودار A Pocket Full of Rye
۱۹۵۷ قطار ساعت ۴:۵۰ پدینگتون 4.50from Paddington
۱۹۵۸ مصیبت بی گناهی Ordeal by Innocence
۱۹۵۹ گربه‌ای میان کبوتران Cat among the pigeons
۱۹۶۵ در هتل برترام At Bertram's Hotel
۱۹۶۶ دختر سوم Third Girl
۱۹۶۷ شب بی پایان Endless Night
۱۹۷۱ نمسیس Nemesis
۱۹۷۲ فیل‌ها به یاد می‌آورند Elephants Can Remember
۱۹۷۵ پرده* Curtain
۱۹۷۶ جنایت خفته Sleeping Murder


مجموعه داستان ها

۱۹۶۱ گناه مضاعف Double Sin and Other Stories
۱۹۷۴ اولین پرونده‌های پوآرو Poirot's early cases


نمایش نامه

۱۹۴۳ و سپس هیچکس نبود And then there were none
۱۹۵۲ تله موش The Mousetrap


سایر آثار

مرگ، نقطهٔ پایان
عروسکی در دودکش بخاری
تعطیلات برای قتل
مصیبت بی گناهی
قتل در آشیانه کلاغ
     
  
مرد

 




هِربرت جورج وِلز

هِربرت جورج وِلز (به انگلیسی: Herbert George Wells) (۲۱ سپتامبر ۱۸۶۶ - ۱۳ اوت ۱۹۴۶) روزنامه‌نگار، جامعه‌شناس، تاریخ‌نگار و نویسندهٔ سوسیالیست انگلیسی و خالق رمان‌های علمی تخیلی است. وی در اواخر قرن نوزدهم و اوائل قرن بیستم زندگی می‌کرده است. از آثار علمی-تخیلی او می‌توان به «ماشین زمان» و «انسان شبیه خدایان» و «جنگ دنیاها» اشاره کرد. اثر تاریخ نگارانهٔ هِربرت جورج وِلز در ایران با نام «کلیات تاریخ» انتشار یافته است.

زندگی

و چهارمین و آخرین فرزندِ خانواده بود. پدرش زمانی یک باغبانِ خانگی و مادرش خدمتکار بود، بعدها از طریقِ یک ارثیه‌ی خانوادگی یک مغازه‌ی فروش محصولاتِ چینی باز کردند. خانواده‌ی او هیچ‌گاه وضعِ مالیِ خوبی نداشته و فرزندان خود را به شاگردی در جاهای مختلف می‌فرستادند و ولز هم مدتی در مغازه‌ی یک پارچه فروش شاگردی کرد.

در نهایت او توانست وارد مدرسه شود و کمک‌هزینه‌ی دانشجویی خود را از مدرسه‌ی عادی علوم در لندن گرفت و در آن‌جا تحت نظر تی.اچ.هاکسلی کبیر (یکی از طرفداران تئوری تکامل داروین) به مطالعه‌ی زیست‌شناسی پرداخت. استاد روی شاگرد تاثیر بسیار گذاشت و هربرت، هنگامی که در کالج تدریس می‌کرد، تحت این تاثیر دو کتاب در سال ۱۸۹۳ منتشر کرد.


نویسندگی

اولین رمانِ غیرتخیلیِ او که پرفروش‌ترین‌ کتابِ سال شد، پیش‌بینی‌ها نام داشت. این کتاب به صورت دنباله‌دار و با عنوانِ «تجربه‌ایی در پیشگویی» در مجله چاپ می‌شد. داستانِ کتاب درباره‌ی زندگی در سال ۲۰۰۰ است و عنوانِ آینده‌نگرترین اثرِ ولز را به خود اختصاص داده. این کتاب در سال ۱۹۰۱ منتشر شد. آثارِ بعدیِ او که رمنسِ علمی نام گرفتند، شاملِ مجموعه‌ای از تم‌ها بودند که بعدها در آثارِ علمی‌ تخیلی فراوان یافت می‌شدند.از مشهورترین آثار علمی تخیلی او می‌توان به ماشین زمان، جنگ دنیاها، مرد نامرئی، جزیره‌ی دکتر موریو و اولین انسان در ماه اشاره نمود. ولز چندین داستانِ کوتاه هم نوشته که سرزمینِ کورها از معروف‌ترین‌شان است. یکی از اپیزودهای مجموعه‌ی پیشتازان فضا به نام در یک چشم به هم زدن، از روی داستانِ کوتاهِ ولز به نام شتاب‌دهنده‌ی جدید ساخته شده.

از اولین روزهای زندگیِ کاری‌اش دنبال راهی برای سازماندهیِ بهتر جامعه بود و در این میان چند تایی رمانِ آرمان‌شهری نگاشت. این داستان‌ها معمولاً این طور آغاز می‌شدند که دنیا در حال پیشروی به سوی یک فاجعه‌ی نابود کننده بود، تا این که مردم راه بهتری برای زندگی پیدا می‌کنند. در داستانِ در دورانِ ستاره‌ی دنباله‌دار گازهای متصاعد شده از دنباله‌دار باعث می‌شود، مردم منطقی رفتار کنند و در تصویرِ آن‌چه پیش خواهد آمد جمعی از دانشمندان کنترل دنیا را به دست می‌گیرند.

در ادامه‌ی نویسندگی‌اش، شروع به نوشتنِ داستان‌های سیاسی کرد و در سال ۱۹۳۴، پیش‌بینیِ یک جنگ جهانیِ دوم در سال ۱۹۴۰ را کرد، که پیش‌بینی‌اش درست از کار درآمد.


رمان‌ها

مرد نامرئی
جنگ دنیاها
عصر ماشین
چرخ‌های بخت
جزیره دکتر مورو
انسان ناپیدا
جنگ آینده
نخستین انسان بر ماه
غذای خدایان
کیپس
جنگ در هوا
تونو-بانگی
آن ورونیکا
سرگذشت آقای پولی
جهان آینده
ژان و کلن
باکتری ربوده‌شده
     
  
مرد

 




هاینریش تئودور بُل

هاینریش تئودور بُل (به آلمانی: Heinrich Theodor Böll) (زاده ۲۱ دسامبر ۱۹۱۷ - درگذشته ۱۶ ژوئیه ۱۹۸۵) نویسنده آلمانی و برنده جایزه نوبل ادبی است. بیشتر آثار او به جنگ (به خصوص جنگ جهانی دوم) و آثار پس از آن می‌پردازد.

زندگی‌نامه

هاینریش بل ۲۱ دسامبر ۱۹۱۷ در شهر کلن به دنیا آمد. در بیست سالگی پس از اخذ دیپلم در یک کتابفروشی مشغول به کار شد اما سال بعد از آن هم‌زمان با آغاز جنگ جهانی دوم به خدمت سربازی فراخوانده شد و تا سال ۱۹۴۵ را در جبهه‌های جنگ به سربرد. بیشتر دوران خدمت سربازی او در جبهه‌های شرق آلمان بود و در پایان جنگ هم به جبهه فرانسه اعزام شد که در آنجا برای چندین ماه به اسارت متفقین درآمد.

او در سال ۱۹۴۲ با آن ماری سش ازدواج کرد که اولین فرزند آنها، به نام کرسیتف، در سال ۱۹۴۵ بر اثر بیماری از دنیا رفت. پس از جنگ به تحصیل در رشته زبان و ادبیات آلمانی پرداخت. در این زمان برای تأمین خرج تحصیل و زندگی در مغازه نجاری برادرش کار می‌کرد. در سال ۱۹۵۰ به عنوان مسئول سرشماری آپارتمان‌ها و ساختمان‌ها در اداره آمار مشغول به کار شد.

در سال ۱۹۴۷ اولین داستان‌های خود را به چاپ رسانید و با چاپ داستان قطار به موقع رسید، در سال ۱۹۴۹، به شهرت رسید. و در سال ۱۹۵۱ با برنده شدن در جایزه ادبی گروه ۴۷ برای داستان گوسفند سیاه موفق به دریافت اولین جایزه ادبی خود شد. در ۱۹۵۶ به ایرلند سفر کرد تا سال بعد کتاب یادداشت‌های روزانه ایرلند را به چاپ برساند.

در ۱۹۷۱ ریاست انجمن قلم آلمان را به عهده گرفت. او همچنین تا سال ۱۹۷۴ ریاست انجمن بین‌المللی قلم را پذیرفت. او در سال ۱۹۷۲ توانست به عنوان دومین آلمانی، بعد از توماس مان، جایزه ادبی نوبل را از آن خود کند.

هاینریش بل خروج خود و همسرش را از کلیسای کاتولیک، در سال ۱۹۷۶، اعلام کرد. او در ۱۶ ژوئیه ۱۹۸۵ از دنیا رفت و جسد او در نزدیکی زادگاهش به خاک سپرده شد.


آثار

هاینریش بُل عاشق مردمان ساده و بی‌غل‌وغش است و قهرمانان داستان‌های او درماندگان و شکست‌خوردگانند، اما بُل آنها را شکست‌خورده نمی‌داند و نشان می‌دهد که حرص به کسب مال و مقام، وقتی که انسان می‌تواند علی‌رغم دشواری‌ها تا به آخر انسان باقی بماند، واقعاً در خور استهزاست؛ و هاینریش بُل کسی است که تا به آخر انسان باقی می‌ماند

فهرست کتاب‌ها

قطار به موقع رسید (۱۹۴۹) ترجمه کیکاووس جهانداری انتشارات چشمه
گوسفندان سیاه (۱۹۵۱) ترجمه محمد چنگیز انتشارات نقش خورشید
آدم، کجا بودی؟ (۱۹۵۱) ترجمه ناتالی چوبینه انتشارات سپیده سحر
و حتی یک کلمه هم نگفت (۱۹۵۳) ترجمه حسین افشار انتشارات دیگر
خانه‌ای بی‌سرپرست (۱۹۵۴) ترجمه ناتالی چوبینه تحت عنوان خانه بی‌حفاظ انتشارات سپیده سحر
نان سال‌های جوانی (۱۹۵۵) ترجمه محمد اسماعیل‌زاده انتشارات چشمه، جاهد جهانشاهی انتشارات دیگر
یادداشت‌های روزانه ایرلند (۱۹۵۷)
بیلیارد در ساعت نه و نیم (۱۹۵۹) ترجمه کیکاووس جهانداری انتشارات سروش. این رمان در لیست ۱۰۰۱ کتاب که باید قبل از مرگ بخوانید قرار دارد.
عقاید یک دلقک (۱۹۶۳) ترجمه محمد اسماعیل‌زاده انتشارات چشمه، شریف لنکرانی انتشارات جامی
جدایی از گروه (۱۹۶۴)
پایان مأموریت (۱۹۶۶) ترجمه ناتالی چوبینه انتشارات سپیده سحر و پیام امروز
سیمای زنی در میان جمع (۱۹۷۱) ترجمه مرتضی کلانتری انتشارات آگاه.این رمان در لیست ۱۰۰۱ کتاب که باید قبل از مرگ بخوانید قرار دارد.
آبروی از دست رفته کاترینا بلوم (۱۹۷۴) ترجمه شریف لنکرانی انتشارات خوارزمی، حسن نقره‌چی انتشارات نیلوفر. این رمان در لیست ۱۰۰۱ کتاب که باید قبل از مرگ بخوانید قرار دارد.
شبکه امنیتی (۱۹۷۹) ترجمه محمدتقی فرامرزی انتشارات کتاب مهناز. این رمان در لیست ۱۰۰۱ کتاب که باید قبل از مرگ بخوانید قرار دارد.
زنان در چشم‌انداز رودخانه (۱۹۸۵) ترجمه کامران جمالی انتشارات کتاب مهناز
میراث (۱۹۸۲) ترجمه سیامک گلشیری،انتشارات مروارید
فرشته سکوت کرد (۱۹۹۲) ترجمه سعید فرهودی، نشر نون، ۱۳۹۳
اتفاق (۱۹۸۱) ترجمه حمزه علی محمدی، نشر دیبایه ، شهر کتاب، ۱۳۹۳
     
  
مرد

 





خواهران برونته

خواهران برونته (به انگلیسی: Brontë family) سه خواهر انگلیسی بودند که کتابهایشان در دهه‌های ۴۰ و ۵۰ قرن نوزدهم میلادی منتشر شد و آثارشان جزو آثار کلاسیک ادبیات جهان قرار گرفت. آنها از مفاخر ادبی بریتانیا محسوب می شوند.

شارلوت برونته (به انگلیسی: Charlotte Brontë) (زاده ۲۱ آوریل ۱۸۱۶ - درگذشته ۳۱ مارس ۱۸۵۵)، امیلی برونته (به انگلیسی: Emily Brontë) (زاده ۳۰ ژوئیه ۱۸۱۸ - درگذشته ۱۹ دسامبر ۱۸۴۸) و آن برونته (به انگلیسی: Anne Brontë) (زاده ۱۷ ژانویه ۱۸۲۰ - درگذشته ۲۸ می ۱۸۴۹) فرزندان آقای پاتریک برونته که یک پیشوای روحانی منطقه هاوورت در انگستان و خانم ماریا برانول، بودند که هر سه در شهر تورنتون در غرب یورکشایر به دنیا آمدند. آنها دارای دو خواهر دیگر نیز بودند که در کودکی از دنیا رفتند. و همچنین برادر ایشان بنام برانول نیز یک شاعر و نقاش به حساب می آمد.


زندگی

هر سه خواهر بعنوان آموزگار و همچنین معلم سرخانه به فعالیت پرداختند. در سال ۱۸۴۳ شارلوت و امیلی برای یادگیری و تقویت زبان فرانسه به بروکسل رفتند و خیلی زود پس از شنیدن خبر مرگ عمه‌شان الیزابت که بعد از مرگ مادر، عهده دار نگهداری انها بود به هاوورت بازگشتند. البته شارلوت در بین سالهای ۱۸۴۳و ۴۴ با عنوان معلم زبان انگلیسی به بروکسل بازگشت، ولی به علت تنهائی و مشقات زندگی، مجدد به خانواده اش در هاوورت یورکشایر پیوست.

آثار

در سال ۱۸۴۶ این سه خواهر کتاب شعری با هزینه خود منتشر ساختند. اسامی مستعار کارر Currer برای شارلوت، الیس Ellis برای امیلی و اکتون Acton برای آن. برای اولین بار در این کتاب مورد استفاده قرار گرفت. این کتاب موفقیتی بدست نیاورد، و پس از ان خواهران رو به نوشتن رمان اوردند.

کتابهای اگنس گری Agnes Grey توسط آن و جین ایر Jane Eyre توسط شارلوت در سال ۱۸۴۷ به طبع رسیدند که در این سال جین ایر جزو پرفروشترین آثار به شمار رفت. سپس در سال ۱۸۴۸ امیلی رمان بلندی‌های بادگیر Whuthering Heights (که در ایران بنام عشق هرگز نمی‌میرد نیز انشار یافته) و آن داستان مستاجر عمارت وایلدفل The Tenant of Wildfell Hall را منتشر کردند. کتابها کمابیش به موفقیت دست یافتند. اما عمر حرفه‌ای خواهران مانند عمر خودشان بسی کوتاه بود. بعدها شارلوت شرلی Shirley را در ۱۸۴۹ و ویلت Villette را در ۱۸۵۳ منتشر ساخت


مرگ

امیلی قبل از اتمام دومین رمانش و در سال ۱۸۴۸ در ۳۰ سالگی بعلت بیماری سل درگذشت، و آن در سال بعد بوسیلهٔ همان بیماری در ۲۹ سالگی درگذشت. شارلوت که بعد از مرگ برادرش در همان سال با پدر تنها شده بود، به نوشتن ادامه داد که قبلاً بدانها اشاره شد. او در سال ۱۸۵۴ به همسری معاون پدرش بنام آرتور نیکولز در آمد و یکسال بعد به دنبال بیماری در سن ۳۸ سالگی درگذشت.
     
  
مرد

 





جان رونالد روئل تالکین

جان رونالد روئل تالکین (به انگلیسی: John Ronald Reuel Tolkien) (زاده ۳ ژانویه سال ۱۸۹۲ در بلوم‌فونتین، آفریقای جنوبی - درگذشته ۲ سپتامبر سال ۱۹۷۳ میلادی)، نویسنده و زبان‌شناس بریتانیایی است که کتاب‌های هابیت و ارباب حلقه‌ها از آثار اوست.

او از سال ۱۹۲۵ تا ۱۹۵۹، استاد زبانشناسی تاریخی در دانشگاه آکسفورد بود.

تالکین علاوه بر کتاب‌های یادشده که معروف‌تر و شناخته‌شده‌تر هستند، آثار داستانی دیگری به نام‌های سیلماریلیون، ماجراهای تام بامبادیل و می‌رود راه پیوسته تا آن سو و کتاب دیگری با نام شهرت پس از مرگ در مورد موضوعی که آنها را رشته‌افسانه (Legendarium) می‌نامید و در اصل یک اسطوره‌شناسی خیالی برای گذشتهٔ دور زمین است، نوشته‌است.

وی علاقهٔ وافری به ساختن زبان‌های علمی یا فراساخته داشت. او شاید تنها کسی باشد که ۱۵ زبان ساخته‌است. با این حال، توصیهٔ او به کسانی که علاقه‌مند به زبان بین‌المللی هستند این است که: «از اسپرانتو پشتیبانی کنید».

تالکین در جایی گفته است که انگیزه‌اش از نگارش کتاب‌های تخیلی‌اش (مانند ارباب حلقه‌ها) و به وجود آوردن میان زمین (Middle earth) این بوده‌است که زبان‌های فراساختهٔ او در آن صحبت شود.


زندگی نامه

قرن ۱۸: مهاجرت خانوادهٔ «تالکوهن» از «سکسونی» (آلمان) به انگلیس و تغییر نامشان به «تالکین».
سال ۱۸۹۱: «مابل سوفیلد» با «آرتور روئل تالکین» ازدواج می‌کند. آرتور مدیر بانک بود اما پس از ترک کارش در بیرمنگام انگلیس به آفریقای جنوبی رفت.


سال ۱۸۹۲: در سوم ژانویه، «جان رونالد روئل تالکین» در «بلومفانتین، آفریقای جنوبی» متولد می‌شود.
سال ۱۸۹۴: تنها برادر جان، «هیلاری»، متولد می‌شود.
سال ۱۸۹۶: در ۱۵ فوریه «آرتور تالکین» می‌میرد. «مابل تالکین»، «جان» و «هیلاری» به انگلیس بازمی‌گردند. آنها در شهرکی روستایی در «بیرمنگام» بزرگ می‌شوند.
سال ۱۹۰۰: «مابل تالکین» یک «کاتولیک» می‌شود. کشیشی که معمولاً به خانهٔ آنها می آمده «پدر فرانسیس مورگان»، نیمه اسپانیایی، نیمه ولزی بوده.
سال ۱۹۰۴: «مابل تالکین» مبتلا به دیابت می‌شود، که در آن زمان علاج ناپذیر بود. او در ۱۵ اکتبر می‌میرد. پسرها توسط «خاله بئاتریس سوفیلد» و «پدر مورگان» نگهداری می‌شوند. اندکی بعد آنها به خانهٔ «خانم فاکنر» می‌روند.
در این زمان تالکین از مدرسه «دستورزبان شاه ادوارد ۴» دیدار می‌کند و علاقه‌اش به زبان‌شناسی بیشتر می‌شود. همراه چند تن از دوستان «مدرسه شاه ادوارد» گروه «تی. سی. بی. اس» را تشکیل می‌دهند.

سال ۱۹۰۸: با ساکن شدن در منزل «خانم فاکنر»، «جان»، «ادیت برت» زن ۱۹ ساله‌ای را ملاقات می‌کند. «پدر مورگان» داشتن هر نوع رابطه‌ای را برای او تا سن ۲۱ سالگی که بتواند از خودش مراقبت کند، ممنوع می‌کند.
سال ۱۹۱۱: «جی. آر. آر. تالکین» به آکسفورد می‌رود و در آنجا «زبان‌های انگلیسی کهن»، «زبان‌های آلمانی»، «فنلاندی» و «ولزی» را می‌خواند.
سال ۱۹۱۳: در سن ۲۱، «جان» دوباره با «ادیت» تماس برقرار می‌کند، اما آنها از هم دور شده بودند و «ادیت» نامزد فرد دیگری شده بود. «جان» او را متقاعد می‌کند تا نامزدی اش را بهم بزند و با «جان» نامزد کند.
در این زمان او درجهٔ بالایی در «لغت شناسی» می‌گیرد و به همین دلیل رشته‌اش را از «ادبیات کهن» به «ادبیات و زبان انگلیسی» تغییر می‌دهد. او با شعر «crist of Cynewulf» تحت تاثیر قرار می‌گیرد.

سال ۱۹۱۵: «تالکین» در این سال «مدرک درجه یک در انگلیسی» از آکسفورد می‌گیرد و بعداز شروع جنگ جهانی اول در ۱۹۱۴ به «تفنگداران لنکشر» می‌پیوندد.
سال ۱۹۱۶: «تالکین» با «ادیت» ازدواج می‌کند و بعداز ازدواجش به فرانسه فرستاده می‌شود. او در «سام» می‌جنگد اما به علت بیماری معاف و به خانه فرستاده می‌شود. دو تن از سه دوست صمیمی اش در جنگ جهانی اول کشته می‌شوند.
سال ۱۹۱۷: در اوایل سال ۱۹۱۷ او شروع به کار روی داستانی کرد که قرار بود «سیلماریلیون» شود؛ شاهکار تالکین در اسطوره‌شناسی و زبان.
روزی او و «ادیت» برای راهپیمایی به جنگلی رفتند و آنجا در «بیشه‌های شوکران»، «ادیت» برای او رقصید و الهامی برای داستان «برن و لوتین» شد.
داستان «برن و لوتین» داستان مورد علاقهٔ او بود و «ادیت»، «لوتین» او.
اولین پسرشان «جان فرانسیس روئل تالکین» در ۱۶ نوامبر ۱۹۱۷ متولد شد.

سال‌های ۱۹۱۸ تا ۱۹۲۰: در ۱۹۱۸ «تالکین» کاری در دانشگاه به دست‌آورد و به عنوان «دستیار لغت نویس» فرهنگ انگلیسی جدید آکسفورد انتخاب شد. او درخواست داد تا در «دانشگاه لیدز» به سمت استادیار منصوب شود و آنها او را پذیرفتند.
در این سال‌ها یکی از داستان‌هایش به نام «سقوط گوندولین» را خواند و مورد تشویق بی اندازه شنوندگانش قرار گرفت.

سال‌های ۱۹۲۰ تا ۱۹۲۵: در «لیدز» علاوه بر تدریس به «ای. وی. گوردون» در چاپ «سر گاواین و شوالیه سبز» همکاری کرد. در این زمان به نوشتن کتاب‌های «داستان‌های گمشده» ادامه داد و «زبان‌های الفی» را اختراع کرد.
هنگام تدریس در «لیدز» دو پسر دیگرش هم به دنیا آمدند: «مایکل هیلاری روئل» در اکتبر ۱۹۲۰ و «کریستوفر روئل» در ۱۹۲۴.

در ۱۹۲۵ «تالکین» به سمت «استادی آنگلوساکسون» دانشگاه آکسفورد رسید.

سالهای ۱۹۲۵ تا ۱۹۳۵: «تالکین» تحقیقات ادبیش را زیاد منتشر نمی‌کرد. هرچند تحقیقات منتشر شده‌اش عالمانه و نادر بودند و بسیار تاثیر گذار.
در آکسفورد «اینکلینگز» شکل گرفت. گروهی از نویسندگان مسیحی و محافظه کار آکسفورد که به طور غیررسمی و اکثراً در مهمانی‌ها همدیگر را ملاقات می‌کردند. در این گروه «نویل کوگهیل»، «هوگو دایسون»، «چارلز ویلیامز»، «اوون بارفیلد» و در راس آنها «سی. اس. لوئیس» قرار داشتند و لوئیس تبدیل به یکی از دوستان صمیمی تالکین شد. آنها برای گفتگو، نوشیدن و خواندن مطالب نیمه تمامشان گرد هم می‌امدند.

«ادیت» آخرین فرزند و تنها دخترشان «پرسکیلا» را در ۱۹۲۹ بدنیا آورد.

«تالکین» شروع به نوشتن نامه‌هایی دربارهٔ بچه‌ها کرد که به «سانتا کلوس» معروف است و مجموعه اینها که در سال ۱۹۷۶ منتشر شد «نامه‌های کریسمس پدر» نام دارد. در دوران بزرگسالی «جان» به دنبال کشیشی رفت، «مایکل» و «کریستوفر» به «نیروی هوایی پادشاهی» خدمت کردند. بعد از آن «مایکل» معلم مدرسه شد و «کریستوفر» دانشیار دانشگاه و «پرسکیلا» نیز کارمند اجتماعی. ضمناً «تالکین» اسطوره‌شناسی و زبانش را نیز تکمیل کرد.

سالهای ۱۹۳۵ تا ۱۹۳۷: یک روز هنگامی که «تالکین» در حال تصحیح ورقه‌های امتحانی بود، مشاهده کرد یک نفر یک صفحه از پاسخنامه‌اش را خالی گذاشته و روی آن صفحه تالکین جمله‌ای نوشت که محرک ذهنی او شد: «در داخل سوراخی در زمین هابیتی زندگی می‌کرد»! او سپس احساس کرد باید بداند «هابیت» چیست، در چه نوع سوراخی زندگی می‌کند، و اصلاً چرا در سوراخ زندگی می‌کند و غیره...


از این بازجویی داستانی ساخته شد که «تالکین» آن را برای بچه‌های کوچکش تعریف کرد. در سال ۱۹۳۶ نسخه ناکامل تایپ شده‌ای از این داستان بدست «سوزان داگنال»، کارمند «انتشارات جورج آلن و آنوین» رسید. او از «تالکین» خواست تا داستانش را کامل کند و نسخه کامل را به «استنلی آنوین» رئیس انتشارات ارائه داد و در ۱۹۳۷ داستان با نام «هابیت» منتشر شد.

سالهای ۱۹۳۷ تا ۱۹۵۵: در سال ۱۹۴۵ او استاد زبان و ادبیان انگلیسی شد و تا زمان بازنشستگی در ۱۹۵۹ این سمت را حفظ کرد.
«هابیت» به قدری موفق بود که «استنلی آنوین» از «تالکین» خواست تا اگر کاری مشابه برای انتشار دارد به او بدهد. «تالکین» در این زمان شروع به کار بروی افسانهٔ بزرگش «سیلماریلیون» کرده بود. اما ناشر عقیده داشت که کتاب از نظر تجاری قابل انتشار نیست! و دوباره از «تالکین» خواست تا دنباله‌ای بر «هابیت» بنویسد.

این دنباله به زودی به چیزی فراتر از داستان بچگانه بدل شد: «ارباب حلقه‌ها»!

انتشارات این کتاب را در سه قسمت جداگانه در طول سال‌های ۱۹۵۴ تا ۱۹۵۵ منتشر کرد. بزودی مشخص شد که نویسنده و ناشران تعداد چاپهای کتاب را بسیار کم برآورد کردند، زیرا کتاب با سرعتی نجومی به فروش می‌رفت.

سالهای ۱۹۵۵ تا ۱۹۶۸: «ارباب حلقه‌ها» نظریات مختلفی بدنبال داشت از نظریات پرشور و تشویق کننده‌ای چون «آئودن» و «لویس» تا منتقدانی چون «ویلسون» و «مویر»...
در سال ۱۹۶۸ «ارباب حلقه‌ها» براستی تبدیل به انجیل نیمی از جامعه آمریکا شده بود.

سالهای ۱۹۶۹ تا ۱۹۷۲: بعد از بازنشستگی در ۱۹۶۹ «ادیت» و «جان» به «بورنموت» رفتند


مرگ

در ۲۲ نوامبر ۱۹۷۱ «ادیت» درگذشت و «جان» به آکسفورد و اتاق‌هایی که توسط «کالج مرتون» آماده شده بود بازگشت. «جان» در ۲ سپتامبر ۱۹۷۳ درگذشت. او و «ادیت» در یک قبر به خاک سپرده شدند؛ در قسمت کاتولیکی قبرستان «وولورکوت»، شمال حومه «آکسفورد».

روی سنگ مزارشان، نوشته‌های زیر به چشم می‌خورد:

ادیت مری تالکین، لوتین، ۱۸۸۹-۱۹۷۱

جان رونالد روئل تالکین، برن، ۱۸۹۲-۱۹۷۳

پس از مرگ تالکین، کوچک ترین پسرش، کریستوفر بار ویرایش، تکمیل و انتشار بزرگ ترین کار زندگی «تالکین» را بر دوش گرفت و بدین ترتیب «سیلماریلیون» در سال ۱۹۷۷، «داستان‌های ناتمام» در ۱۹۸۰ و سری «تاریخ‌های سرزمین میانه» از ۱۹۸۴ تا ۱۹۹۷ و فرزندان هورین در ۲۰۰۷ منتشر شدند. به علاوه داستان‌های دیگر مانند «آقای بلیس»، «رووراندم» و «نامه‌های کریسمس پدر» نیز منتشر شدند. افسانهٔ بزرگ «تالکین» که داستان‌های مربوط به «دوران اول» و «دوران دوم» بود توسط «آلن و آنوین» منتشر شد.
     
  
مرد

 


آثار تالکین

ارباب حلقه‌ها

این حماسه عظیم جی. آر. آر. تالکین، «ارباب حلقه‌ها»، که اشتباهاً «تریلوژی سه‌گانه» خوانده می‌شود، توسط ناشران برای صرفه جویی و راحتی تبدیل به ۳ جلد شد و هر جلد ۲ کتابش را در بر می‌گرفت. در طی سالها این سه جلد، یاران حلقه (۱۹۵۴)، دو برج (۱۹۵۵)، و بازگشت شاه (۱۹۵۵) هم به صورت تکی چاپ شدند و هم یک جلد کامل، و بیش از ۵۰ میلیون کپی از آن‌ها به فروش رفته و به ۲۵ زبان ترجمه شده است، و در لیست برترین کتابهای جهان بی. بی. سی ارباب حلقه‌ها به عنوان برترین کتاب قرن بیستم انتخاب شده است. در روزگاران پیشین، الف‌های صنعتگر «حلقه‌های قدرت» را ساختند، و سارون لرد سیاه، همزمان «حلقه یگانه» را ساخت، و قدرت خودش را در آن دمید تا بتواند بر بقیه حلقه‌ها حکومت کند. اما در طی جنگ «آخرین اتحاد الف‌ها – آدمیان» در برابر سپاه سارون، سارون شکست خورد و حلقه به پسر پادشاه آدمیان رسید. او به جای نابود کردن حلقه آن را برای خودش نگه داشت و بعدها کشته شد، و حلقه ماجراهای بسیاری را طی کرد... از آن سو سارون همواره به دنبال حلقه بود، تا جسم و اقتدارش را بازیابد، اما حلقه گم شده بود. پس از گذر اعصار طولانی اتفاقی حلقه به دست یک «هابیت» رسید: «بیلبو بگینز». در برج سیاه «موردور»، قدرت سارون هردم افزایش می‌یافت. اما او به حلقه یگانه نیاز داشت تا آن را کامل کند. در تولد صدو یازده سالگی بیلبو، وی ناپدید شد و برای برادرزاده جوانش فرودو، حلقه قدرت را باقی گذاشت، و سفری خطرناک، چراکه پس از رفتن او همه چیز عوض شد و سارون جای حلقه را فهمید. فرودو می‌بایست سرزمین میانه را درنوردد و به اعماق سایه‌های موردور سفر کند و با انداختن حلقه به آتش شکاف‌های هلاکت آن را نابود سازد. «ارباب حلقه‌ها» ماجرای سفر بزرگ فرودو و یاران حلقه است: گندالف جادوگر، سام، مری و پیپین هابیت، گیملی دورف، لگولاس الف، بورومیر اهل گوندور، و غریبه بلند و مرموزی که «استرایدر» می خوانندش.

هابیت

«در سوراخی داخل زمین، یک هابیت زندگی می‌کرد.» این چند کلمه، که در یک ورق هنگام تصحیح ورق‌های دانش آموزان، با خطی ناخوانا نوشته شد، تبدیل به یکی از پرفروش ترین کتابهای قرن بیستم شد. در ابتدا در بریتانیا در ۱۹۳۷ به چاپ رسید و یک سال بعد در آمریکا. کتاب «هابیت» جی. آر. آر. تالکین تاکنون به بیش از ۲۵ زبان زنده دنیا برگردانده شده است. «بیلبو بگینز» توسط گندالف جادوگر و عده‌ای دورف وادار می‌شود که زندگی بی دردسر و راحتش را در خانه هابیتی اش ترک کند و گرفتار نقشه‌ای شود که سرانجامش به حمله به گنجینه ذخیره «اسماگ» منتهی می‌شود! یکی از بزرگترین و خطرناک ترین اژدهایان.

سیلماریلیون

فیانور بزرگترین الف زمانه در هنر و معرفت بود. نیز همو بود که سیلماریل‌ها را ساخت، جواهرات مقدس. و آنها را با پرتو دو درخت والینور آکند: دو درختی که بعدها میوه و شکوفه‌شان خورشید و ماه شد. اما ملکور، اولین فرمانروای تاریکی، آنها را دزدید و به دنبال آن مجموعه‌ای از تراژدی‌های مختلف اتفاق افتاد. محور اصلی «سیلماریلیون» حول این سه سیلماریل می‌گردد، و نیز داستاهای بسیار دیگری نیز در بر دارد: «آینولینداله: افسانه خلقت»، «والاکوئنتا: درباب ماهیت قدرتهای خدایی»، «آکالابت: زوال مردمان نومه نور» و «از حلقه‌های قدرت و عصر سوم: که با ارباب حلقه‌ها در ارتباط است». تالکین بیشتر عمرش را بر روی داستانها و افسانه‌هایی سپری کرد که بعدها «سیلماریلیون» را تشکیل دادند و نیز او این مجموعه عظیم داستانهایش را بهترین کارهایش خوانده است. از سال ۱۹۱۷ این داستانها شروع شدند، پیش از آنکه حتی هابیت آغاز شود. وقایع شگفت انگیز دنیای خلق شده تالکین، نقشی بزرگ در شکل گیری کتابهای «هابیت» و «ارباب حلقه‌ها» داشت. با این حال، این داستانها تا سال ۱۹۷۷ (چهار سال پس از مرگ تالکین) منتشر نشدند. تا آنکه پسر او «کریستوفر» نوشته‌های پراکنده پدر را جمع آوری کرد و کتابی منظم از آن‌ها تهیه نمود. چیزی که بیش از همه حماسه «ارباب حلقه‌ها»ی تالکین را عظمت بخشیده، عمق بخشیدن به داستان با گوشه چشمی به تاریخچه سرزمین میانه است. «سیلماریلیون» به گذشته این دنیا می‌رود، به دوره اول! و این تاریخچه را باز می‌کند و تاریخ دقیق این دنیای عظیم را بازگو می‌نماید. «سیلماریلیون» به ما داستان‌های روزگاران پیشین، دوره اول، داستان ساخت آردا، دنیا و قدرتهایی می‌گوید که آنرا ساختند. داستان نبرد خیر و شر در سرزمین میانه و جنگ با لرد سیاه «مورگوت»، کسی که سارون تنها یکی از خدمتکارانش بود. داستان آمدن الف‌ها ساخته شدن جواهرات مقدسشان، سیلماریل‌ها، که مورگوت آنها را دزدید و به دنبال آن مجموعه‌ای از تراژدی‌های مختلف اتفاق افتاد و مرگ و نیستی، خیانت، پیروزی، امید و یاس، به همراه داشت. از تراژدی عاشقانه برن و لوتین، داستان فرزندان نفرین شده هورین، خیانت مائگلین و سقوط شهر صخره‌های پنهان، گوندولین. سیلماریلیون داستان آمدن آدمیان را بازمی گوید و رزم هایشان را و اینکه چگونه سرنوشت آدمیان و الف‌ها به هم گره خورد و نومه نوری‌ها را خلق کرد. نتیجه این داستانها، هم در لحن و هم در سبک نگارشی، بسیار متفاوت از «هابیت» یا «ارباب حلقه‌ها» است، تا حدی که برخی از طرفداران تالکین آنرا سخت می‌یابند، اما کسانی که به درکی عمیق از آن دست یابند می دانند که ارزش آن بسیار فراتر از «ارباب حلقه‌ها» است، چرا که بستری است برای خلق آن.

تالکین در ایران

سه‌گانه ارباب حلقه‌ها در ایران اولین بار توسط رضا علیزاده ترجمه و در سال ۱۳۸۱ توسط انتشارات روزنه به چاپ رسید. از هابیت اثر دیگر این نویسنده، در ایران پنج ترجمه به چاپ رسیده‌است. کتابی دیگر با نام درخت و برگ شامل سه داستان خیال‌پردازی از تالکین توسط مراد فرهادپور به فارسی برگردانده شده‌است.

قابل توجه‌است که داستان‌های تالکین بسیار تحت تأثیر حماسه بئوولف بوده‌است که با توجه به علاقۀ خاص او به آثار ادبی کهن و مطالعات او پیرامون این اثر قابل توجیه‌است. در سه‌گانه ارباب حلقه‌ها، اشارات زیادی به این اثر دیده می‌شود. بخش دزدیدن جام در داستان هابیت نیز نمونه خیال‌پردازی همین داستان در بئوولف است.

کتابهای ترجمه شده به زبان فارسی از این نویسنده عبارت‌اند از:

سه‌گانهٔ ارباب حلقه‌ها توسط انتشارات روزنه سال ۱۳۸۱ به ترجمه رضا علیزاده ISBN 964-334-173-9.
یاران حلقه، ۱۳۸۱، انتشارات روزنه، ترجمه رضا علیزاده
دو برج، ۱۳۸۱، انتشارات روزنه، ترجمه رضا علیزاده
بازگشت شاه، ۱۳۸۲، انتشارات روزنه، ترجمه رضا علیزاده
هابیت (آنجا و بازگشت دوباره) توسط انتشارات روزنه سال ۱۳۸۳ به ترجمه رضا علیزاده ISBN 964-334-200-X.
سیلماریلیون توسط انتشارات روزنه سال ۱۳۸۶ به ترجمه رضا علیزاده ۹۶۴-۳۳۴-۲۶۶-۲.
نارن ای هین هورین (حکایت فرزندان هورین) توسط انتشارات روزنه سال ۱۳۹۱ ترجمه رضا علیزاده و ابراهیم تقوی.
قصه‌های ناتمام نومه نور و سرزمین میانه «دوران دوم» توسط انتشارات روزنه سال ۱۳۹۲ ترجمه رضا علیزاده.
به گفته کتاب ارباب حلقه‌ها تالکین ۱۱سال برای نگارش ارباب حلقه‌ها تلاش کرده


جوایزو افتخارات

برندهٔ جایزه بین الملی داستان خیال‌پردازی در سال ۱۹۵۷ به عنوان بهترین نویسندهٔ خیال‌پردازی‌نویس برای ارباب حلقه‌ها
برندهٔ اولین جایزه گندالف (به افتخار یکی از شخصیت‌های داستان ارباب حلقه‌ها) در سال ۱۹۷۳ و گرفتن عنوان بزرگ‌ترین نویسنده خیال‌پردازی‌نویس (در همین سال ایشان فوت کردند)
برندهٔ جایزه بین الملی لوکوس در سال ۱۹۷۸ به خاطر کتاب سیلماریلیون (بعد از مرگ)
برندهٔ جایزه مای توپیک در سال ۱۹۸۱ برای کتاب افسانه‌های ناتمام (بعد از مرگ)
برنده جایزه بالروگ (بعد از مرگ)
پس از رای گیری در سال ۱۹۹۹ توسط سایت آمازون (معتبرترین کتاب فروشی اینترنتی جهان)
کتاب ارباب حلقه‌ها با دویست و پنجاه هزار رای (۲۵۰۰۰۰) از طرف کاربران اینترنتی کتاب هزاره دوم نام گرفت.
سومین کتاب پرفروش در تاریخ جهان با تیراژ ۱۰۰ میلیون نسخه بعد از انجیل با تیراژ شش بیلیون نسخه و پرسش‌ها اثر ماو تسه تانگ با نهصد میلیون نسخه
دریافت جایزه اسکار در سال ۲۰۰۴ به عنوان بهترین فیلم بر مبنای داستان ارباب حلقه‌ها
دریافت جایزه اسکار بهترین فیلم‌نامه اقتباسی در سال ۲۰۰۱ بر مبنای داستان ارباب حلقه‌ها
دریافت جایزه اسکار بهترین فیلم‌نامه اقتباسی در سال ۲۰۰۳ بر مبنای داستان ارباب حلقه‌ها
     
  
صفحه  صفحه 5 از 10:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  7  8  9  10  پسین » 
شعر و ادبیات

Writers and Poets in Europe and America | بزرگترین نویسندگان و شاعران اروپا و امریکا

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA