انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 8 از 10:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  7  8  9  10  پسین »

Writers and Poets in Europe and America | بزرگترین نویسندگان و شاعران اروپا و امریکا


زن

andishmand
 
فرید اورهان پاموک نویسنده ترک و برنده جایزه نوبل ادبیات



فرید اورهان پاموک Ferit Orhan Pamuk (زاده ۷ ژوئن ۱۹۵۲) نویسنده و رمان‌نویس اهل کشور ترکیه و برندهٔ جایزه نوبل ادبیات است. او نخستین ترک‌تباری است که این جایزه را دریافت کرده‌است.
پاموک در کشور خود نویسنده‌ای بسیار نامدار است. آثار او پیش از دریافت جایزه نوبل ادبیات به ۴۶ زبان و پس از آن به ۵۶ زبان ترجمه شده‌است.

اورهان پاموک در خانواده‌ای پر فرزند و مرفه در محلهٔ نیشان تاشی استانبول متولد شد. او دروس متوسطه را در کالج آمریکایی رابرت در استانبول گذراند. پس از پایان تحصیلات متوسطه به اصرار خانوادهٔ خود به ادامهٔ تحصیل در رشتهٔ معماری در دانشکدهٔ فنی استانبول مشغول شد، هرچند پس از مدتی این رشته را نیمه‌تمام رها کرد. او سپس در دانشگاه استانبول و در رشته روزنامه‌نگاری به تحصیل پرداخت و فارغ‌التحصیل شد. با این حال هیچ‌گاه کار روزنامه‌نگاری نکرد.
اولین رمانش آقای جودت و پسران را که حکایت خانواده‌ای متمول و پرتعداد است در سال ۱۹۸۲ نوشت که جوایز ملی ارهان کمال و کتاب سال را برایش به ارمغان آورد.[۲] پاموک بعد از انتشار رمان قلعه سفید کرسی تدریس ادبیات داستانی را در دانشگاه کلمبیا پذیرفت و به همراه همسرش از ۱۹۸۵ تا ۱۹۸۸ مقیم نیویورک شد. این رمان تقریباً به همه زبان‌های اروپایی ترجمه شد. او در این رمان رفاقت یک دانشمند عثمانی را با برده‌ای رومی روایت کرده‌است. اوج شهرت پاموک زمانی بود که رمان نام من سرخ را در سال ۱۹۹۸ منتشر کرد و انبوهی از جوایز ادبی در کشورهای مختلف را برایش به ارمغان آورد. سال ۲۰۰۲ رمان برف را منتشر کرد که خودش آن را نخستین و آخرین رمان سیاسی در کارنامه کاری‌اش خواند. ضمیمهٔ روزنامهٔ نیویورک تایمز سال ۲۰۰۴ این رمان را یکی از ۱۰ رمان برتر جهان معرفی کرد. پاموک سال ۲۰۰۳ کتابی با عنوان استانبول منتشر کرد که در واقع اتوبیوگرافی نویسنده‌است. بسیاری این کتاب را یکی از بهترین اتوبیوگرافی‌های نویسندگان ادبی می‌دانند. آخرین رمان او موزه معصومیت نام دارد که به موضوع عشق‌های ممنوعه در کشورهای اسلامی می‌پردازد.
او سال ۱۹۸۲ ازدواج کرد و سال ۱۹۹۱ اولین فرزندش که دختری است به دنیا آمد. پاموک اکنون به اتفاق خانواده اش مقیم استانبول است.

اظهارات جنجال‌برانگیز

او اظهارات جنجال‌برانگیزی در مورد کشتار کردهای ترکیه و نسل‌کشی ارمنی‌ها ساکن ترکیه در سال‌های ابتدایی جنگ جهانی اول داشت که با واکنش ملی‌گرایان ترکیه مواجه شد و در پی آن سال ۲۰۰۵ شکایت‌هایی از او صورت گرفت.
پاموک در مصاحبه‌ای با نشریه سوئسیی Das Magazin گفت «سی هزار کرد و یک میلیون ارمنی در این کشور کشته شده‌است. تقریبا هیچکس جرأت نمی‌کند اسمی از آن ببرد. اما من این کار را می‌کنم.
پاموک نخستین نویسنده جهان اسلام به شمار می‌رود که با فتوای مرگ سلمان رشدی مخالفت کرد.
جوایز ادبی

جایزه صلح کتابفروشان آلمان، سال ۲۰۰۵.
جایزه نوبل ادبیات، سال ۲۰۰۶

آثار پاموک به فارسی

قلعه سفید، ترجمه ارسلان فصیحی، نشر ققنوس
زندگی نو، ترجمه ارسلان فصیحی، نشر ققنوس
نام من سرخ، ترجمه عین له غریب، نشر چشمه، ۱۳۸۹
چهره پنهان، ترجمه امیر عزتی، روز آنلاین

کتاب‌شناسی پاموک

آقای جودت و پسران، ۱۹۸۲
خانه ساکت، ۱۹۸۳
قلعه سفید، ۱۹۸۵
کتاب سیاه، ۱۹۹۰
چهره پنهان، ۱۹۹۲
زندگی تازه، ۱۹۹۴
نام من سرخ، ۱۹۹۸
رنگ‌های دیگر(منتخب نوشته‌ها و گفتگوها)، ۱۹۹۹
برف، ۲۰۰۲
استانبول: شهر و خاطره ها، ۲۰۰۳
چمدان پدرم(خاطرات)، ۲۰۰۷
موزه معصومیت، ۲۰۰۸
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
از اشعار اورهان پاموک


دلم می خواست که به من دروغ بگویی
چونکه انسان فقط
از ترس از دست دادن چیزی که دوست دارد دروغ می گوید



افسانه ای هست که می گوید
اگر شب ها خوابتان نمی برد
دلیلش اینست که
در رویای شخص دیگری هنوز بیدارید



اگر عاشق کسی هستید، او را از خدا طلب کنید
چراکه دلهای همه در دست خداست



بوسه بر پيشاني،شوربختي را مي سترد
بر پيشاني ات بوسه مي زنم.
بوسه بر چشمها ، بي خوابي را مي زدايد
بر شمانت بوسه مي زنم.
بوسه بر لب ها ، ژرف ترين عطش هارا مي نشاند
بر لبانت بوسه مي زنم.
بوسه بر سر خاطره ها را مي روبد.
بر سرت بوسه مي زنم.

بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
یوجین اونیل نویسنده و نمایشنامه نویس آمریکائی و برنده جایزه نوبل ادبیات




یوجین گِلَدِستون اونیل (به انگلیسی: Eugene Gladstone O'Neill)‏ (زاده: ۱۶ اکتبر ۱۸۸۸ - درگذشته: ۲۷ نوامبر ۱۹۵۳) نمایشنامه‌نویس برجستهٔ آمریکایی است که برندهٔ جایزهٔ ادبی نوبل در سال ۱۹۳۶ میلادی شد.

خانواده اونیل ایرلندی بودند که به آمریکا مهاجرت کرده بودند ؛ یوجین یکی از فرزندان این خانواده در سال ۱۸۸۸ در هتلی در برادوی، که منطقه ای از شهر نیویورک و مرکز فعالیت های هنری و تماشاخانه مهم آمریکاست، متولد گردید. پدرش هنرپیشه نمایشنامه های ساده و مردم پسند و در حد خود بازیگری سرشناس بود. وی در تروپ گروه نمایشی و سیار خود، اجرایی نمایشی از داستان کنت مونت کریستو به صحنه آورد که خود در آن نقش اصلی را بازی می کرد. این نمایش با استقبال فراوانی رویه رو شد و در بیشتر شهرهای آمریکا بر صحنه رفت و بدین ترتیب سال های اولیه بوجین در سفر و خانه به دوشی گذشت. موقعیت ناپایدار خانواده سبب گردید که او را از هفت تا سیزده سالگی به مدارس شبانه روزی بسپارند و به طوری که درباره اش نوشته اند، او و برادرش ادموند از آغاز زندگی خود تا جوانی با تئاتر، انزوا، سفر، خیالپردازی دمساز و عجین شده بودند. بوجین که به قول خودش پیوسته در جستجوی (شناخت شخصیت انسان) و معنای زندگی بوده، از سالهای ۱۹۰۹ تا ۱۹۱۲ در نقاط دوردست و خطرناک به سیر و سفر پرداخته، یه مشاغل عجیبی چون جاشویی کشتی های قاره پیما، استخراج طلا از معادن هندوراس در آمریکای لاتین و ... خبرنگاری روزنامه ها دست یازیده است.

ابتلای او به بیماری سل؛
به چنین ماجراجویی ها و تکاپو های فیلسوفانه پایان داد. وی در دوران اقامت نسبتاً طولانی در آسایشگاه مسلولین در ایالت کنتیکت، به خواندن و نوشتن پرداخت... و چند نمایشنامه ای که در سال ۱۹۱۴ به نام تشنگی انتشار داده، محصول خواندن و نوشتن در همین دوره است. پس از ترخیص از بیمارستان اونیل در سمینار نمایشنامه‌نویسی پروفسور جرج پییرس بیکر شرکت کرد. این کلاسها که به نام کارگاه نمایشنامه‌نویس چهل و هفت به مدت یکسال تشکیل گردید. البته اونیل در سال ۱۹۰۷ دو سال پیش از نخستین ازدواج و شروع به سیرو سفر، در دانشگاه پرینستون ثبت نام کرده بود، به خیال خود، برای همیشه تحصیلات رسمی را ترک گفته بود...چنین به نظر میرسد که سسمینار درس پروفسور بیکر، که نمایشنامه شناس و نقدگر دانشمند و متبحری به شمار می آید، برای اونیل بسیار بهره داشته ، زیرا نمایشنامه هایی که اوپس از طی این دوره آموزشی نوشته، از انسجام ،عمق، پختگی و سبک، شیوه و ترفندهای زیرکانه و زبردستانه تری برخوردار شده است: نمایشنامه هایی که چهار جایزه پولیترز و سرانجام در سال ۱۹۳۶ جایزه ادبی نوبل را نصیب او کرده اند. برای مطالعه بیشتر و بهتر زندگی اونبل می توان به یکی ازآثارش به نام سفر دراز روز در شب که نمایانگر زندگی شخصی و خانوادگی اوست مراجعه کرد.اونیل سه بار ازدواج کرده بود و هنگامی که یوجین دوم پسر و ثمره اولین ازدواج او، دست به خودکشی زد، وی نیز به نوشتن این نمایشنامه سرگذشت نگارانه، دست یازید و هنگام نوشتن آن، به قول همسر سومش؛ همیشه در حال گریستن بود. باری در سال ۱۹۵۳، اونیل پس از نوشتن بیش از سی نمایشنامه ، در زمستان سرد شهر بوستون در گذشته است.
اونیل در همه دبستان ها، سبک ها و گونه های ادبی-نمایشی، طبع آزمایی کرده و با موفقیت و استقبال و تحسین منتقدان روبرو شده است. به طوری که اسکار کارگیل و ژوزف وودکراچ او را بزرگترین نمایشنامه نویس آمریکایی و یکی از چند نمایشنامه‌نویس بزرگ جهان، به شمار آوردند، و برخی نیز آثار او را با آثار سوفوکل و ویلیام شکسپیر مقایسه کرده اند، و... چند تن نیز چون اریک بنتلی) بر آثار او خرده گرفته اند. اما همگی ب اهمیت و عظمت نمایشنامه (میمون پشمالو؛ ۱۹۲۲)، به عنوان یکی از چند تراژدی نوگرای بزرگ در ادبیات نمایشی جهان، اذعان داشته و بیان عمیق و اسلوب استادانه تصنیف این تراژدی را، بسیار ستوده اند.

آثار

آن سوی افق
امپراتور جونز ترجمه یدالله آقاعباسی
گوریل پشمالو ترجمه بهزاد قادری
آنا کریستی
فواره
خدای بزرگ براون
فاصله عجیب (میان پرده عجیب)
دینامو
الکترا سوگوار می‌شود ترجمه یدالله آقاعباسی تحت عنوان عزا برازنده الکتراست
آه بیابان
روزهای بی پایان
سیر روز در شب
نخستین آدم ترجمه بهزاد قادری
مرد یخین می آید ترجمه بهزاد قادری
پیش از صبحانه ترجمه بهرام بیضایی
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
امیلی دیکنسون شاعره آمریکائی



امیلی الیزابت دیکنسون (به انگلیسی: Emily Elizabeth Dickinson)‏ شاعر آمریکایی قرن نوزدهم میلادی.
در سال ۱۸۳۰ در شهر امهرست در ایالت ماساچوست آمریکا زاده شد و دختر یک وکیل سرشناس آن ایالت بود.
او بیشتر خلوت گزیده بود و زندگی در انزوا را ترجیح می داد. در دوران جوانی هفت سال در آکادمی امهرست درس خواند و مدت کوتاهی را نیز در یک مدرسه مذهبی گذراند.
از آنجا که دیکنسون یک شاعر پرکار اما درونگرا بود کمتر از ده شعر از قریب به هزار و هشتصد شعر او در زمان حیاتش به چاپ رسید. آثاری نیز که در زمان حیاتش به چاپ رسیدند اغلب به صورت قابل توجهی توسط ناشران دچار تغییر می‌گشتند تا مطابق با معیارهای متعارف شعری وقت شوند.
وی در سال ۱۸۸۶ در همان شهر و همان خانه در گذشت. یک خواهر و یک برادر داشت.
اولین مجموعه شعر او در سال ۱۸۹۰ منتشر شد.
او را شاعر معتکف نیز گویند یا به قول دکتر الهی قمشه ای دختر مولانا چرا که او بسیار با ابهام سخن می‌گوید. او شاعر قطعه معروف "I'm nobody! Who are you?" (من هیچکسم تو که هستی؟) می‌باشد.

نمونه اشعار

?I'm nobody!Who are you
?Are you nobody, too
Then there's a pair of us--don't tell
.They'd banish us, you know
!How dreary to be somebody
How public, like a frog
To tell your name the livelong day !To an admiring bog


من هیچکسم! تو کیستی؟
آیا تو نیز «هیچکسی»؟
پس اینگونه ما دوتاییم! فاش مکن!
زیرا تبعیدمان می‌کنند!
چقدر ملالت آور است «کسی» بودن!
چقدر مبتذل! بمانند قورباغه‌ای
تمام روز یک بند اسم خود را برای لجن زاری ستایشگر تکرار کردن!

بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
مرد

 
چارلز دیکنز

چارلز جان هوفام دیکنز برجسته‌ترین رمان‌نویس انگلیسی عصر ویکتوریا و یک فعال اجتماعی توانمند بود. به عقیدهٔ جیمز جویس، نویسندهٔ بزرگ معاصر، از شکسپیر به این سو، دیکنز تأثیرگذارترین نویسنده در زبان انگلیسی بوده‌است.
از او برای داستان‌سرایی و نثر توانمندش و خلق شخصیت‌های به یادماندنی، بسیار تحسین به عمل آمده‌است. دیکنز در طول زندگی خویش، محبوبیت جهانی بسیاری کسب کرده‌است. از آثارش می‌توان دیوید کاپرفیلد، آرزوهای بزرگ، الیور تویست و داستان دو شهر را نام برد.

کودکی و نوجوانی
دیکنز در ۷ فوریه ۱۸۱۲ در لندپورت پورتسی متولد شد. او دومین پسر جان دیکنز، کارمند اداره کارپردازی بحریه بود. پدرش اهل لاابالی‌گری و وامداری بود و کار را به جایی رساند که او را به زندان مارشالسی انداختند. به همین دلیل دیکنز ۱۲ ساله را برای تأمین معاش خانه به کارخانهٔ واکس سازیِ وارن فرستادند. او تا آزادی پدرش از زندان هم‌چنان مجبور به کار بود تا بالاخره بعد از مراجعت پدر توانست به مدرسه بازگردد.

روزنامه‌نگاری و اولین رمان‌ها
دیکنز بعد از پایان دوره مدرسه در دفتر وکالتی مشغول به کار شد و پس از بررسی زندگی شلوغ و متنوع لندن، بر آن شد تا روزنامه‌نگار شود. در این دوره، در شیوه‌ای سخت از خلاصه‌نویسی، توانایی خود را نشان داد و در مارس ۱۸۳۲ در حالی‌که جوانی حدوداً ۲۰ ساله بود، خبرنگار امور عمومی و پارلمانی شد.

دیکنز در سال ۱۸۲۹ دلدادهٔ دختری به نام ماریا بیدنل شد، اما والدین ماریا او را از لحاظ اجتماعی در سطحی نازل‌تر از خود یافتند. این دلباختگی و برخوردی دیگر با او در میانسالی دیکنز، بعدها در عشق شخصیت معروف رمانش دیوید کاپرفیلد به دختری به نام دورا بازتاب یافت.

نخستین طرح‌وارهٔ دیکنز به سال ۱۸۳۳ با پیوستن به مورنینگ کرونیکل به عنوان ناهار در پوپلار منتشر شد و در پی آن، طرح‌واره‌های دیگر انتشار یافت. او در این سال‌ها با پرسه در نواحی خارج از لندن و حضور در گردهمایی‌های انتخابات مقدماتی مجلس و تهیه گزارش از آن، وارد زندگی اجتماعی‌ای شد که گسترش آن، سریع و لحظه به لحظه بود. او در اوایل سال ۱۸۳۶، دو ماه پس از انتشار طرح‌واره‌هایی از بوز، با کاترین هوگارت ازدواج کرد و پس از آن برای نوشتن داستان زنجیره‌ایی که بعدها نامه‌های پیکویک نام گرفت، قرارداد بست. او پیش از آن سردبیری بنتلیز مسیلانی را پذیرفته بود که در آن، از سال ۱۸۳۷ تا ۱۸۳۹ الیور تویست منتشر شد.

دیکنز در اوایل ۱۸۳۷، صاحب اولین فرزند خود از ده فرزند شد و در ماه مه، شاهد مرگ خواهر همسرش بود که از اوایل زندگی مشترک آن دو، با آن‌ها زیسته بود. یاد فقدان شدید او برای دیکنز بعدها در بیماری سخت رز میلی در الیور تویست بزرگ داشته شد.

فعالیت‌های اجتماعی
در سال ۱۸۳۸ از مدارس ارزان یورکشایر دیدن کرد و در نیکلاس نیکلبی، دربارهٔ این اماکن نوشت. در همین روزها با زنی به نام آنجلا بروت کوتس آشنا شد و به دفاع از افکار بشر دوستانهٔ این زن پرداخت و کوشش اجتماعی خود را در خدمت اهداف او به کار بست. از جملهٔ این فعالیت‌ها تأسیس خانه‌ای برای زنان ساقط شده به سال ۱۸۴۷ بود. هر چند دیکنز در سال ۱۸۳۰ از بزرگان ادب آن روزگار محسوب می‌شد، اما او پس از آن نیز، از تلاش خود برای تاختن به بیداد و ستمگری و فخر فروشی، دست نکشید. دیکنز با بسط طرح اولیهٔ «ساعت آقای همفری»، داستانی بلندی با عنوان «دکان عتیقه چی» نوشت و هم‌چون گذشته، فریاد اعتراض خود را از به کارگیری کودکان در معادن، به گوش جامعه‌اش رساند و هم‌چنین طنز تمسخر علیه «توری‌ها» را در نوشته‌های خود جای داد، کسانی‌که مخالف تصویب قوانین انسانی بودند.

سفر به آمریکا و فرانسه
در سال ۱۸۴۲ با سفر به امریکا و به رغم استقبال گرمی که از او شد، «یادداشت‌هایی از امریکا» و «مارتین چارلز لویت» را به قلم آورد که آمیخته‌ای بودند از ستودنی‌های بسیار امریکا و البته همهٔ آن‌چه که در نگاه دیکنز نفرت‌انگیز آمدند. وی در سال‌های ۱۸۴۴-۱۸۴۵ نیز از ایتالیا دیدن کرد و در آن‌جا ناقوس‌های جنوا، عنوان «بانگ ناقوس‌ها» را به ذهنش القا کرد، کتاب کوچکی که ضربه‌ای بزرگ به نفع مستمندان روزگارش زد. در پی بازگشت از ایتالیا، چندی سردبیر دیلی نیوز (اخبار روز) شد و برای بهبود وضع مدارس ژنده‌پوشان و لغو اعدام مجرمان در ملأ عام، کمر همت بست. (مدارس ژنده‌پوشان مؤسساتی بودند که در آن کودکان فقیر به رایگان آموزش می‌دیدند.)

«دامبی و پسر» را در پاریس و لوزان نوشت و بعد از نگارش رمان معروف «دیوید کاپرفیلد»، مجلهٔ خود «هاوسهولد وردز» (سخنان خانگی) را راه اندازی کرد. مجله‌ای که سبک سخن او بود، اساسی و انسانی. دیکنز در این ایام نویسندگی و روزنامه‌نگاری را با تئاتر - که اغلب به نفع مؤسسات خیریه برگزار می‌شد- در هم آمیخت.

دوران میان‌سالی
در سال ۱۸۵۱ به «تاویستوک هاوس» نقل مکان کرد که برای اسکان خانواده‌اش و خانوادهٔ همسرش که در ایام عدم حضور دیکنز در وطن با خانوادهٔ او زندگی می‌کردند، به حد لازم، بزرگ بود و پس از این جابه جایی نگارش «خانه قانون‌زده» را آغاز کرد. دیکنز در سال۱۸۵۳«سرود کریسمس» را که ده سال پیش از آن نگاشته بود، برای جماعتی ۲۰۰۰ نفری خواند و در سال بعد توانست با انتشار «دوران سختی» در فروش مجله‌اش «هاوسهولد وردز» که این روزها افت کرده بود، هیجانی به وجود آورد و با شیوع وبا در سال۱۸۵۴، در همین مجله مصراً خواستار بهبود وضع بهداشت جامعه شد. وی پالمرستن و دولتش را به خاطر سوء ادارهٔ وحشتناک جنگ کریمه مورد انتفاد قرار داد و این انتقادها در بی‌کفایتی موصوف در «داریت کوچک» پی گرفته شد. او سرانجام موفق به خرید خانه‌ای شد که از کودکی در رؤیاهای خود می‌پروراند، خانه‌ای نزدیک راچستر - گذر هیل پلیس. اما در سال ۱۸۵۷ برای او واضح و عیان بود که ازدواج و زندگی مشترک او و همسرش به پایان خود نزدیک می‌شود. او که با شور و شوق بسیار، خواستار خوانش قطعاتی از کتاب‌هایش برای علاقه‌مندان بود، در بحران جدایی از کاترین قرار گرفت. کاترین به تشویق مادرش از دیکنز جدا شد و شایعهٔ وجود رابطهٔ نه چندان خوشایند بین دیکنز و «الن ترنان» هنرپیشهٔ جوان بر سر زبان‌ها افتاد. این شایعات و حرافی‌ها، دیکنز را برای دفاع از بی‌گناهی خود و ترنان، وارد عملی پر هیاهو و به دور از احتیاط کرد.

در اوایل ۱۸۵۹ مجله‌ای تازه با عنوان «سرتاسر سال» که با«داستان دو شهر» آغاز می‌شد، منتشر کرد؛ اما فروش آن دچار افت شد و برای بازگشت به وضع قبلی، انتشار «آرزوهای بزرگ» به او کمک کرد.

مرگ
بی‌قراری دیکنز برای خلق اثر هم‌چنان باقی بود، اما سلامت او با خواندن‌های پر از شیفتگی‌اش، روز به روز تحلیل می‌رفت. پس از سال ۱۸۶۰ (روزهایی که آرزوهای بزرگ قلم می‌خورد)، الن ترنان، گاه گاه در نزدش می‌ماند. در ۹ ژوئن ۱۸۶۵، دیکنز با سانحهٔ قطار مواجه شد که در مؤخرهٔ «دوست مشترک ما» به آن اشاره می‌کند، اما با این همه، کتاب‌خوانی‌های او و سفرهایی که با این هدف داشت، ادامه یافت، چنان‌که حدود ۱۸۶۷-۱۸۶۸ دیگر بار به امریکا رفت. او از لحاظ مالی هیچ کم نداشت، اما از نظر جسمانی شکسته به نظر می‌رسید.

بی‌اعتنایی او به هشدارها (فلج جزئی - ناتوانی در خواندن حروف سمت چپ و لنگش روز افزون پای چپ) تا بدان‌جا پیش رفت که در سال ۱۸۷۰ اقدام به یک رشته کتاب‌خوانی جدید نمود. دیکنز در ۱۵ مارس برای آخرین بار «سرود کریسمس» را خواند و سرانجام در ۹ ژوئن ۱۸۷۰، در حالی‌که «ادوین درود» به پایان نرسیده بود، به طور ناگهانی از جهان رفت.

شیوهٔ نوشتار
دیکنز نیز مانند بسیاری از رمان‌نویسان دیگر (جورج الیوت، امیل زولا، دفو و...) از روزنامه‌نگاری شروع کرد و سپس از واقعیت به خیال گرایید. وی نیز مانند دیوید کاپرفیلد را در حالی می‌نوشت که مقید به سخن دیگران بود. کارش در مقام گزارشگر مذاکرات پارلمانی به او سرعت و دقت آموخت. از گزارشگری به شکل آزادتری از روزنامه‌نگاری گروید: «طرحواره‌هایی از بوز» در معنا مجموعه مقالاتی است که جریان تکامل رشد تدریجی این داستان‌سرا، شخصیت‌آفرین و تحلیل‌گر محیط‌ها و اشیا را به دست می‌دهد. او هرچند هرگز از روزنامه‌نگاری نبرید و همواره سردبیر مجلات و سرگرم نوشتن مقالاتی برای روزنامه‌ها و سخنرانی‌ها بود، اما اثر ذکر شده، مثالی روشن از کوشش روزنامه‌نگاری است در اعتلا بخشی به استعدادهای نویسندگی خویش.

دیکنز ارائه کننده عوالم شهر است. دگرگونی شهر - چه از لحاظ اقتصادی و چه اجتماعی - و چیرگی او بر توصیف این دگرگونی‌ها. در طرحواره‌ها به وضوح این توانایی را می‌بینیم. توصیف یک عمارت یا مؤسسه از زبان دیکنز، چیزی ورای وصفی خشک و خالی است از عمارتی بی‌جان. او ناظر تغیرپذیری ظاهر است و چنان توصیف می‌کند که گویی این عمارت ساکن نیست. او اشیا را در قیاس جنبه‌های متحرک جامعه‌ای می‌بیند که در حال تبدل است. وقتی خیابان‌های کثیف لندن را توصیف می‌کند چنین به ما می‌گوید:«نم همین قدر دزدانه و نرم فرود می‌آید که سنگفرش خیابان‌ها را چرب کند.» می‌گوید:«چراغ‌های گازی به علت مه سنگین و تنبلی که بر هر چیز می‌نشیند رخشنده‌تر می‌نمایند.» توصیف طرح‌واره‌ها چیزی است بسیار سینمایی که از خودداری دیکنز در توصیف صحنه‌های ساکن مایه می‌گیرد. اگر هم استثنایی بارز به چشم بیاید، بی‌گمان مؤید قاعده‌است.

طرح‌واره‌هایی از بوز، از ذوق و استعداد کمدی دیکنز نیز جان می‌گیرد. او کمدی را به گونه‌ای توصیف می‌کند که ما متوجه تأثیر گرفتن او از این تجربه می‌شویم. بازیگران زن و دلقک‌ها اغراق شده‌اند، اما این اغراق به طور قطع ملهم از مبادی تئاتر روزگار خویشند. یکی دیگر از استعدادهای نمایشی دیکنز، تأثر انگیزی و خوشمزگی است. یکی از طرحواره‌های اولیه یعنی «مغازهٔ گروگیر» این تأثرانگیزی را به گونه‌ای شایان بیان می‌کند. در این اثر، هم تجزیه و تحلیل است و هم اقناع - که هم تفاهم برانگیز است و هم ترحم‌انگیز.

«دیوید کاپرفیلد» به دوران پختگی و کمال هنری دیکنز تعلق دارد. حجم انتقاد صریح اجتماعی در این رمان کمتر از نوشته‌های دیگرست. در این جا توجه نویسنده بیشتر به ماجراهای خانگی و روحانی است تا بی‌دادهای اجتماعی. هرچند با زندگی‌ای که خود نویسنده داشته‌است، طبعاً توجه به مسائل روانشناختی از دید اجتماعی بارز و آشکار است. خفت‌های شخصیت «پیپ» در این رمان، فرازجویی‌هایش، بزرگ‌منشی‌های به خود بسته‌اش و نیز ترقی و تنزلش همه سمبول‌های اجتماعی قابل شناخت‌اند. این رمان در آن واحد تصویر یک شخصیت خاص و یک تعمیم نیرومند است.

دیکنز در چند رمان بعدی دیگرش رنجی بر خود هموار می‌سازد تا از هرگونه راه‌حل ساده‌ای اجتناب کند. «دوران مشقت»، «دوریت کوچک»، «داستان دو شهر» و «آرزوهای بزرگ» دامنهٔ توقع خود را از خواسته محدود می‌کنند و از ما توقع ندارند که بنشینیم و همه کسانی را که اکنون پس از آن همه رنج، به رفاه رسیده‌اند، ببینیم. اگرچه پرداخت شخصیت‌های متعلق به طبقهٔ کارگر و مسائل صنعتی به شیوه‌ای زمخت و احساساتی انجام شود، هنر«دوران سختی» در نوعی صداقت دربارهٔ تقلید اجتماعی شخصیت داستان است. ما در این جا بر خلاف «خانهٔ قانون‌زده»، از پی تشریح تخریب، در رسیدن ساختمانی در مقیاس کوچک را نمی‌بینیم.

فهرست آثار
دیکنز آثار بسیاری به صورت رمان و داستان‌های کوتاه دارد. او بیشتر داستان‌های معروفش مانند الیور تویست را به صورت داستان‌های سریالی در روزنامه‌ها و هفته‌نامه‌ها منتشر می‌کرد که بعدها به صورت کتاب جمع‌آوری شدند.

رمان‌های برجسته دیکنز عبارتند از:

آقای پیکویک
الیور تویست
ماجراهای نیکلاس نیکلبی
مغازه عتیقه‌فروشی
بارنابی روج
سرود کریسمس
زندگی و ماجراجویی‌های مارتین چوزلویت
دامبی و پسر
دیوید کاپرفیلد
خانه غمزده
دوران مشقت
دوریت کوچک
داستان دو شهر
آرزوهای بزرگ
دوست مشترکمان
عبور ممنوع
اسرار ادوین درود
به بعضیا هم باید گفت عزیز من...!!!!!!
برخورد من با تو در حد شعورته
سکوتم به خاطر شخصیت خودمه. وگرنه تو خیلی وقته زیر رادیکالی!!!!

.
.
.
بعضی چیزا لیاقت میخواد که خدا رو شکر تو نداشتی...
     
  
زن

andishmand
 
گوستاو فلوبر (از نویسندگان شهیر فرانسوی )

گوستاو فلوبر (به فرانسوی: Gustave Flaubert) (زاده ۱۲ دسامبر ۱۸۲۱ - درگذشته ۸ مه ۱۸۸۰) یکی از نویسندگان تأثیرگذار قرن نوزدهم فرانسه بود که اغلب جزو بزرگترین رمان‌نویسان ادبیات غرب شمرده می‌شود.



گوستاو فلوبر

نام اصلی : گوستاو فلوبر
زمینهٔ کاری : رمان‌نویسی، نمایش‌نامه‌نویسی
زادروز ۱۲ دسامبر ۱۸۲۱
روآن، فرانسه
مرگ ۸ مه ۱۸۸۰ (۵۸ سال)
کانتولو، نزدیکی روآن
ملیت : فرانسوی
علت مرگ : خونریزی مغزی
سبک نوشتاری : رئالیسم، رمانتیسم
کتاب‌ ها مادام بوآری، تربیت احساسات، سالامبو، بووار و پکوشه
اثرگذاشته بر گی دو موپاسان، امیل زولا، آلفونس دوده، جرج اورول
اثرپذیرفته از انوره دو بالزاک، ویکتور هوگو، شاتوبریان، گوته


نوع نگارش واقع‌گرایانهٔ فلوبر، ادبیات بسیار غنی و تحلیل‌های روان‌شناختی عمیق او از جمله خصوصیات آثار وی است که الهام‌بخش نویسندگانی چون گی دو موپاسان، امیل زولا و آلفونس دوده بوده است. او خود تأثیرگرفته از سبک و موضوعات بالزاک، نویسندهٔ دیگر قرن نوزدهم است؛ به طوری که دو رمان بسیار مشهور وی، مادام بواری و تربیت احساسات، به ترتیب از زن سی ساله و زنبق درهٔ بالزاک الهام می‌گیرند.

آثار فلوبر به دلیل ریزبینی و دقت فراوان در انتخاب کلمات، آرایه‌های ادبی، و به طور کلی زیبایی‌شناسی ادبی، در ادبیات زبان فرانسوی کاملاً منحصربه‌فرد می‌باشد. کمال‌گرایی وی به اندازه‌ای بود که هفته‌ها به نوشتن یک صفحه وقت سپری می‌نمود، و به همین دلیل، در طول سالیان نویسندگی خود تعداد کمی اثر از خود بر جای گذاشت. او پس از نوشتن، آثار را با صدای بسیار بلند در اتاق کار خود، که آن را فریادگاه می‌نامید، می‌خواند تا وزن، آهنگ و تأثیر واژگان و جملات را بسنجد.

او بسیاری از شهرت خود را مدیون نوشتن نخستین رمانش مادام بوآری در سال ۱۸۵۷ است. فلوبر فرزند یک جراح تجربی بود، کسی که در رمان مادام بوآری نقشی کلیدی دارد

کتاب‌ شناسی


سفری به دوزخ (۱۸۳۵)
رویایی از دوزخ (۱۸۳۷)
خاطرات یک دیوانه (۱۸۳۸)
اسمار (۱۸۳۹)
نوامبر (۱۸۴۲)
مادام بوآری (۱۸۵۷) ترجمه محمد قاضی و رضا عقیلی، انتشارات مجید؛ محمدمهدی فولادوند انتشارات جامی؛ مهدی سحابی، نشر مرکز
سالامبو (۱۸۶۲) ترجمه احمد سمیعی، انتشارات خوارزمی
تربیت احساسات (۱۸۶۹) ترجمه مهدی سحابی، نشر مرکز
نامه‌هایی به شهرداری روآن (۱۸۷۲)
داوطلب (وودویل) (۱۸۷۴)
وسوسهٔ سن آنتوان (۱۸۷۴) ترجمه کتایون شهپرراد و آذین حسین‌زاده، انتشارات قطره
سه قصه (۱۸۷۷) ترجمه جلال‌الدین کزازی، نشر مرکز
بووار و پکوشه (۱۸۸۱) (ناتمام) ترجمه افتخار نبوی‌نژاد، انتشارات کاروان
داستان مرد جوان هنوز در ایران منتشر نشده است.

درباره فلوبر

پی‌یر بوردیو جامعه‌شناس معاصر فرانسوی در کتاب میدان تولیدات ادبی، قسمت‌هایی را به بحث دربارهٔ رمان تربیت احساسات فلوبر اختصاص داده است. بوردیو در بررسی خود با ترسیم میدان ادبیات فرانسه در فاصله سال‌های ۱۸۳۰-۱۸۵۰ فلوبر را در مرکز این میدان قرار داده است. از نظر او فلوبر در این دوره حائز موقعیت «ادبیات ناب» یا «هنر برای هنر» بوده است. بوردیو با بررسی رمان تربیت احساسات فلوبر نشان می‌دهد که نوعی رابطه هم‌سانی میان جایگاه‌های عینی فلوبر در میدان‌های قدرت و ادبیات، منش او و اثرش وجود دارد. از دید او «فردریک» قهرمان این رمان موقعیت و حالاتی همانند خود فلوبر را نمایش می‌دهد.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
جین وبستر ( نویسنده و رمان نویس آمریکائی)



نام اصلی : آلیس جین چندلر وبستر
زمینهٔ کار : ی رمان‌نویس، نمایشنامه‌نویس
زادروز ۱۲ آوریل ۱۸۲۳
فردونیا، نیویورک
مرگ ۱۱ ژوئن ۱۹۱۶ (۳۹ سال)
نیویورک سیتی، نیویورک
ملیت : آمریکایی

جین وبستر (به انگلیسی: Alice Jane Chandler Webster) (زاده ۲۵ ژوئیه ۱۸۷۶ - درگذشته ۱۱ ژوئن ۱۹۱۶) بانوی رمان‌نویس و نمایشنامه‌نویس آمریکایی بود که آثار برجسته‌ای چون بابا لنگ دراز (۱۹۱۲) و دشمن عزیز (۱۹۱۵) به‌رشته تحریر درآورده‌است.

زندگی

آلیس جین چندلر وبستر در سال ۱۸۷۶ در روستای فردونیا ایالت نیویورک آمریکا به‌دنیا آمد. مادرش آنی مافت وبستر (به انگلیسی: Annie Moffet Webster) خواهرزاده مارک تواین و پدر او چارلز لوتر وبستر (به انگلیسی: Charles Luther Webster) مدیر مالی مارک تواین و ناشر بسیاری از کتاب‌های وی بود. او تنها فرزند خانواده‌ای بود که به ادبیات و نشر اندیشه و فرهنگ توجه ویژه‌ای داشتند.

مرگ

جین وبستر در ۱۱ ژوئن ۱۹۱۶ پس از بدنیا آوردن دخترش براثر تب زایمان درگذشت.

سبک شناسی


جین وبستر سبکی ساده و روان داشت و دیدگاه‌های اجتماعی و سیاسی خود را در نوشته‌هایش مطرح می‌کرد. از خصوصیات سبک وی این است که مخاطبانش در محدوده سنی خاصی قرار نمی‌گیرند. از این دیدگاه شیوه نگارش جین وبستر بسیار شبیه مارک تواین است. یکی از دلایل این تاثیرپذیری خویشاوندی مادر جین با مارک تواین و علاقه‌مندی و مطالعه زیاد آثار وی در نوجوانی است.

کتاب‌شناسی

۱۹۰۳ - وقتی پتی به دانشکده می‌رفت
۱۹۰۵ - شاهدخت ویت
۱۹۰۷ - جری جوان
۱۹۰۸ - معمای چهارتکه
۱۹۰۹ - هیاهوی بسیار برای پیتر
۱۹۱۱ - فقط پتی
۱۹۱۲ - بابا لنگ دراز
۱۹۱۵ - دشمن عزیز
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 



جووانینو گوارسکی

نویسنده، روزنامه‌نگار، کاریکاتوریست و طنزپرداز ایتالیایی



نام اصلی : جیووانینو اولیویرو جوزپه گوارسکی
زادروز : ۱ مهٔ ۱۹۰۸
محل تولد : استان پارما
مرگ ۲۲ ژوئیه ۱۹۶۸ (۶۰ سال)
استان راونا
ملیت Flag of Italy.svg ایتالیا
علت مرگ : حملهٔ قلبی


زندگینامه

او در خانواده‌ای از طبقهٔ متوسط در نزدیکی شهر پارمای ایتالیا به دنیا آمد. پس از ناکامی در تحصیلات دانشگاهی به مشاغل مختلف روی آورد تا این که سرانجام در ۱۹۲۹ سردبیر مجله‌ای فکاهی به نام کوریره امیلیانو را به عهده گرفت و در سالهای ۱۹۳۶ تا ۱۹۴۳ سردبیری مجلهٔ فکاهی دیگری به نام برتولدو به عهدهٔ او گذاشته شد.

در طی جنگ جهانی دوم دولت موسولینی را مورد انتقاد قرار داد که همین انتقادات مشکلاتی را برای‌اش فراهم آورد در همین دوران برادرش در جبههٔ روسیه مفقودالاثر شد و او شبی از ناراحتی مست کرد و تا صبح در خیابان‌ها عربده کشید و به فاشیست‌ها ناسزا گفت که موجب دستگیری او شد و مدت‌ها در بازداشتگاه‌های آلمان‌ها به‌سر برد تا این که به سربازی رفت و به جبهه اعزام شد.

در سال ۱۹۴۳، هنگامی که ایتالیا با نیروهای متفقین پیمان متارکه جنگ را امضا کرد، او در جبههٔ شرقی بود و چون حاضر به همکاری با آلمان نشد دستگیر و تا پایان جنگ در اردوگاه اسراء در کشور لهستان به سر برد و توسط ارتش انگلیس آزاد شد. بعد از بازگشت به کشور به کاریکاتورکشی روی آورد و البته پیش از آن حتا دست به کار دربانی و نگهبانی هم زده بود. به میلان رفت و ابتدا سردبیر هفته‌نامه «برتولدو» و سپس ناشر و سردبیر روزنامهٔ فکاهی «کاندیدو» شد و طنزهای سیاسی او مخاطبین بسیاری یافت.در ۱۹۵۰ با خلق دون‌کامیلو شهرتی جهانی پیدا کرد.

در سال ۱۹۵۴ به اتهام افترا بازداشت شد. او نامه‌ای را انتشار داده بود که در آن از قول رهبر مقاومت ایتالیا د گاسپری که بعدها به نخست وزیری رسید، از متفقین خواسته شده بود رم را بمباران کنند. دادگاه او را به دوازده ماه زندان محکوم کرد اما به دلیل خوش‌رفتاری زودتر آزاد شد.

در ۱۹۵۶ وضع سلامتی‌اش وخیم شد و برای درمان به سویس رفت. در ۱۹۵۷ از سردبیری کاندیدو کناره گرفت، ولی هنوز در آن مجله مطلب می‌نوشت. سرانجام در ۱۹۶۸ در پی حملهٔ قلبی درگذشت.


کتابشناسی
دن کامیلو و پسر ناخلف، دنیای کوچک دن کامیلو و ...

رمان
شوهر مدرسه‌ای، ترجمهٔ جمشید ارجمند، ۱۳۷۹، ناشر: کتاب
پرواز کارلوتا و عشق، ترجمهٔ جاهد جهانشاهی، ناشر: پاییز


مجموعه داستان

دنیای کوچک دن کامیلو، ترجمهٔ جمشید ارجمند، ناشر: شرکت تهران فاریاب
دن کامیلو و پسر خلف، ترجمهٔ مرجان رضایی(۱۳۸۵)، ناشر: نشر مرکز زندگی خانوادگی، ترجمهٔ منوچهر محجوبی (با نام «خانهٔ نینو»)


در ایران
منوچهر محجوبی در سال‌های اول دههٔ ۵۰ ه.خ. سریالی از روی کتاب «زندگی خانوادگی» با همین نام برای رادیو تلویزیون ملی ایران ساخت.

از روی کتاب شوهر مدرسه‌ای فیلمی به نام «نان و عشق و موتور ۱۰۰۰» به کارگردانی ابولحسن داودی و نویسندگی فیلم‌نامهٔ پیمان قاسم‌خوانی ساخته شد. اگر چه بیش از ۳۰ سال از مرگ گوارسکی میگذرد و اثر او از شمول قانون حمایت از حقوق مؤلفین و مصنفین خارج شده، ولی در هیچ جای این فیلم اشاره ای به اقتباس داستان از اثر گوارسکی نشده است.

کوروش نریمانی نمایشنامه‌ای برگرفته از شخصبت دون‌کامیلو نوشت و کارگردانی کرد که روی صحنه رفت و جایزه‌ای تحت عنوان کارگردانان زیر چهل سال به او اهداد شد.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  ویرایش شده توسط: andishmand   
زن

andishmand
 


ویسنته بلاسکو ایبانز نویسنده بزرگ اسپانیایی




زمینهٔ کار : ی رمان نویس
زادروز :۱۸۶۷
محل تولد : والنسیا، اسپانیا
مرگ ۲۹ ژانویه ۱۸۶۷ (-۶۱ سال)
مانتون، فرانسه
ملیت : اسپانیا
پیشه : نویسنده، سیاستمدار



ویسنته بلاسکو ایبانز (به اسپانیایی: Vicente Blasco Ibáñez) یکی از بزرگترین نویسندگان قرن بیستم اسپانیا و شاید بزرگترین این نویسندگان است.

زندگینامه

وی به سال ۱۸۶۷ متولد شد و دوران جوانی را در مادرید گذرانید. پیش از آنکه تحصیلات خود را تمام کند به جرم افکار انقلابی از دانشگاه مادرید اخراج شد و در سال ۱۸۸۹ بر اثر شرکت در نهضت شورش‌طلبی اسپانیا به فرانسه پناه برد. چند سال بعد به کشورش بازگشت و مجله مهم «ملت» را که ارگان نهضت جمهوریخواهان بود تأسیس کرد و نخستین رمان‌های خود را به نام «گل بهار» و «آرزوی تارتانا» برای همین مجله نوشت. اندکی بعد دوباره ناچار به فرار از اسپانیا شد و با لباس ملاحی به ایتالیا رفت. در بازگشت به اسپانیا خود را به ستاد ارتش معرفی کرد و بازداشت شد و در نتیجه محاکمه به چهار سال زندان محکوم گردید. نه ماه بعد بخشیده شد و به نمایندگی مجلس انتخاب گشت در همین سال بود که کتاب معروف «سرزمین‌های نفرین شده» را که بهترین اثر ادبی نیمه دوم قرن نوزدهم اسپانیا دانسته‌اند، انتشار داد. بلاسکوایبانز تا سال 1909 در عالم سیاست بود. اما از آن پس از سیاست کناره گرفت و به جهانگردی و فعالیت ادبی پرداخت و محصول این فعالیتا دبی او، یکی از عالیترین گنجینه‌های ادبی زبان اسپانیا را تشکیل داد. وی در آغاز کار رمان‌نویس ملی بزرگی محسوب می‌شد، اما اندکاندک یا از دایره «ملی» بیرون گذاشت و رمان‌نویس «بشری» شد. یکی از آثار او «میدان‌های خونین» که در ایران به نام «خون و شن» معروف است، به قدری شهرت یافته که تقریباً به تمام زبان‌ها ترجمه شده است. مهمترین آثار ادبی او بدین‌قرارند: سونیکا هرجایی (۱۹۰۱) ، گل و نی، کلیسا (۱۹۰۳) ، مشرق و زمین و خون و شن (۱۹۰۸)

بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
مرد

 

آلن روب گریه Alain Robbe-Grillet

تولد
آلن رب گریه مهندس کشاورزی، سینماگر و رمان نویس 18 اوت 1922 در برست و در خانواده ای که اصطلاحآً متوسط نامیده می شود، به دنیا آمد.
تحصیل و شروع کار
او پس از تحصیلات کلاسیک و یادگیری زبان های یونانی و لاتین، شروع به یادگیری ریاضیات و زیست شناسی می کند و وارد مؤسسه ملی کشاورزی می شود و در سال 1945 از این مؤسسه فارغ التحصیل می شود.به این ترتیب او به مدت هفت سال، با علاقه ولی نه با عشق زیاد، تحقیقات گوناگونی در سازمان های رسمی انجام می دهد که از آن میان می توان به تحقیق در زمینه آسیب شناسی گیاهی اشاره کرد اما ناگهان دست به نوشتن داستانی عجیب می زند که قهرمانش در فضا و زمانی نامعمول به سر می برد.
او بدون اینکه از رد شدن این رمان )شاه کشی( از طرف ناشران هراسی به دل راه بدهد، راه امن و آسان شغل قبلی اش را رها می کند و خود را وقف نوشتن می کند که به قول گاستون گالیمار، به هیچ نوع کار عمومی که مردم می کنند شباهت ندارد. انتشارات »مینویی« رمان دومش را منتشر می کند، انتشاراتی که به طور مخفیانه در دوران اشغال فرانسه راه اندازی شده بود و هدف مدیر آن »ژروم لیندون« این بود که تفکر مقاومت را در برابر افکار عمومی زنده نگه دارد.

اما دو سال بعد، انتشار رمان »چشم چران« سکوت محتاطانه منتقدان آن زمان را شکست. منتقدان با خواندن این رمان زنجیر پاره می کنند و تا آنجا پیش می روند که می گویند نویسنده اش باید به تیمارستان فرستاده شود. اما از آن طرف کسانی مثل ژرژ باتای، »بارت« و »بلانشو« با اشتیاق طرف نویسنده را می گیرند. روب گریه مشاور ادبی انتشارات مینویی می شود و به مدت بیست و پنج سال در این سمت باقی می ماند. او به کمک لیندون چند رمان نویس زن و مرد را که با آنها احساس برادری ادبی می کند زیر پرچم انتشارات جمع می کند. این رمان نویسان بسیار مستقل کار می کنند و اغلب مسن تر از او هستند. به این ترتیب ایده جنبش ادبی رمان نو کم کم شکل می گیرد.
زندگی هنری رب گریه و منتقدان و موافقان او
از آنجا که در همان زمان او مقاله هایی بحث برانگیز درباره ادبیات هم چاپ می کند، به او عنوان بزرگ مکتب و پاپ می دهند، که این عناوین بی شک درست نیست. بلافاصله در مورد او شایعاتی هم سر زبان ها می افتد. مثلآً می گویند که او انسان را از روایت حذف کرده است، که این باعث می شود از یک طرف او به عنوان نویسنده ای که حرفی دارد مطرح شود و از طرف دیگر شمار خوانندگانش بیش از پیش کمتر شود.
نتیجه این می شود که رمان کرکره در سال 1957 با شکست مالی روبه رو می شود که باز این مسئله هم جلوی انتشار آن به 30 زبان مختلف را نمی گیرد. روب گریه در تمام دنیا معروف می شود ولی کمتر کسی او را درست می شناسد.آثارش محل انتقادهای ادبی قابل توجهی می شود که گاه بسیار خصمانه اند و گاه بسیار طرفدارانه و گاهی هم شامل تحقیقات دانشگاهی می شوند. این انتقادها در کنار هم بسیار رنگارنگ و ضد و نقیض می نمایند.
سبک ادبی
رب گریه از مهم ترین چهره های جنبش ادبی و هنری رمان نو یا موج نو بود که در دهه ۱۹۶۰ هیاهوی بسیاری به پا کرد. رب گریه از نظر فکری به فلاسفه آلمانی به ویژه هایدگر و سبک داستان پردازی کافکا گرایش داشت و دیدگاه او با تفاوت قائل شدن میان واقعیت و رئالیسم، به این معنا که درک رئالیستی واقعیت نمی تواند تمامی آن را بیان کند، بسیار نزدیک به جریان فلسفی پست مدرنیسمی شد که در همان زمان در فرانسه پا گرفته بود.
رولان بارت از برجسته ترین شارحان پست مدرنیسم به ویژه در حوزه هنر و ادبیات همواره به طرز اغراق آمیزی داستان های آلن رب گریه را تحسین می کرد. رب گریه به شدت از توصیفات رئالیستی مبتنی بر راوی دانای کل، آن چنان که در آثار بالزاک به چشم می آید پرهیز می کرد و با توصیف عینی جزئیات و خودداری از به کارگیری صفت به گوستاو فلوبر نزدیک می شد. روش او در بهره گیری از تلفیق رویا و واقعیت و در هم ریختن خط طولی زمان، داستان های مارسل پروست را به یاد می آورد.
سینما
از دیگر علایق مهم رب گریه نگارش فیلمنامه و کارگردانی فیلم است. او در فاصله سال های ۱۹۶۴- ۱۹۶۱ فیلمنامه »سال گذشته در مارین باد« را نوشت که به وسیله آلن رنه ساخته شد و جایزه شیر طلایی جشنواره ونیز را از آن خود کرد. کارگردانی فیلم »قطار سریع السیر اروپا« با شرکت ژان لویس ترن تینان که با استقبال فراوانی روبه رو شد و همچنین دو فیلم »لغزش تدریجی لذت« و »بازی با آتش« از دیگر فعالیت های سینمایی آلن رب گریه به حساب می آید.
مرگ
آلن روب گریه رمان نویس 19 فوریه 2008 )30 بهمن 86( در سن هشتاد و پنج سالگی به دلیل عارضه قلبی درگذشت.
آثار
رمان و داستان کوتاه:
پاک کن ها 1953
چشم چران 1955
حسادت 1957
هزار تو 1959
عکس های فوری 1962
میعادگاه 1965
طزحی برای انقلاب در نیویورک 1970
جایگاه شناسی شهر اشباح 1976
خاطرات مثلث طلایی 1978
جن 1978
مقاله:
راهی برای رمان آینده 1956
طبیعت، اومانیسم، تراژدی 1958
فیلم نامه:
سال گذشته در مارین باد 1969
جاودانه
بهشت و بعد
سینه_رمان:
لغزش های فزاینده ی لذت 1974


حتی اگر نباشی، می آفرینمت!
چونان که التهاب بیابان،
سراب را...
     
  
صفحه  صفحه 8 از 10:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  7  8  9  10  پسین » 
شعر و ادبیات

Writers and Poets in Europe and America | بزرگترین نویسندگان و شاعران اروپا و امریکا

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA