انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 148 از 464:  « پیشین  1  ...  147  148  149  ...  463  464  پسین »

Molavi | مولوی


زن

 
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~

غزل شمارهٔ ۴۸۹

اگر تو مست وصالی رخ تو ترش چراست
برون شیشه ز حال درون شیشه گواست

پدید باشد مستی میان صد هشیار
ز بوی رنگ و ز چشم و فتادن از چپ و راست

علی الخصوص شرابی که اولیا نوشند
که جوش و نوش و قوامش ز خم لطف خداست

خم شراب میان هزار خم دگر
به کف و تف و به جوش و به غلغله پیداست

چو جوش دیدی می‌دان که آتش‌ست ز جان
خروش دیدی می‌دانک شعله سوداست

بدانک سرکه فروشی شراب کی دهدت
که جرعه‌اش را صد من شکر به نقد بهاست

بهای باده من المؤمنین انفسهم
هوای نفس بمان گر هوات بیع و شراست

هوای نفس رها کردی و عوض نرسید
مگو چنین که بر آن مکرم این دروغ خطاست

کسی که شب به خرابات قاب قوسینست
درون دیده پرنور او خمار لقاست

طهارتی‌ست ز غم باده شراب طهور
در آن دماغ که باده‌ست باد غم ز کجاست

ابیت عند ربی نام آن خراباتست
نشان یطعم و یسقن هم از پیمبر ماست


~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
مرا ببوس
نه یک بار که هـــــــــــــــــــــــــــــــــزار بار
بگذار آوازه ی عشق بازیمان
چنان در شهر بپیچد که رو سیاه شوند
آنها که بر سر جداییمان شرط بسته اند...!
     
  
زن

 
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~

غزل شمارهٔ ۴۹۰

مرا چو زندگی از یاد روی چون مه توست
همیشه سجده گهم آستان خرگه توست

به هر شبی کشدم تا به روز زنده کند
نوای آن سگ کو پاسبان درگه توست

ز پیش آب و گل من بدید روح تو را
خرد بگفت که سجده کنش که او شه توست

سجود کرد و در آن سجده ماند تا به ابد
نهاده روی بر آن خاک خوش که او ره توست

چه باشدت اگر این شوره خاک را که منم
به نعل بازنوازی که آن گذرگه توست

ایا دو دیده تبریز شمس دین به حق
تو کهربای دلی دل به عاشقی که توست


~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
مرا ببوس
نه یک بار که هـــــــــــــــــــــــــــــــــزار بار
بگذار آوازه ی عشق بازیمان
چنان در شهر بپیچد که رو سیاه شوند
آنها که بر سر جداییمان شرط بسته اند...!
     
  
زن

 
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~

غزل شمارهٔ ۴۹۱

جهان و کار جهان سر به سر اگر بادست
چرا ز باد مکافات داد و بیدادست

به باد و بود محمد نگر که چون باقیست
ز بعد ششصد و پنجاه سخت بنیادست

ز باد بولهب و جنس او نمی‌بینی
که از برای فضیحت فسانه شان یادست

چنین ثبات و بقا باد را کجا باشد
در این ثبات که قاف کمتر آحادست

نبود باد دم عیسی و دعای عزیر
عنایت ازلی بد که نورست ادست

اگر چه باد سخن بگذرد سخن باقیست
اگر چه باد صبا بگذرد چمن شادست

ز بیم باد جهان همچو برگ می‌لرزد
درون باد ندانی که تیغ پولادست

کهی بود که بجز باد در جهان نشناخت
کهی کهی نکند ز آنک که نه فرهادست

تو باخبر نشوی گر کنم بسی فریاد
که از درون دلم موج‌های فریادست

اگر تو بحر ببینی و موج بر تو زند
یقین شود که نه بادست ملک آبادست


~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
مرا ببوس
نه یک بار که هـــــــــــــــــــــــــــــــــزار بار
بگذار آوازه ی عشق بازیمان
چنان در شهر بپیچد که رو سیاه شوند
آنها که بر سر جداییمان شرط بسته اند...!
     
  
زن

 
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~

غزل شمارهٔ ۴۹۲

ز دام چند بپرسی و دانه را چه شدست
به بام چند برآیی و خانه را چه شدست

فسرده چند نشینی میان هستی خویش
تنور آتش عشق و زبانه را چه شدست

بگرد آتش عشقش ز دور می‌گردی
اگر تو نقره صافی میانه را چه شدست

ز دردی غم و اندیشه سیر چون نشوی
جمال یار و شراب مغانه را چه شدست

اگر چه سرد وجودیت گرم درپیچید
به ره کنش به بهانه بهانه را چه شدست

شکایت ار ز زمانه کند بگو تو برو
زمانه بی‌تو خوشست و زمانه را چه شدست

درخت وار چرا شاخ شاخ وسوسه‌ای
یگانه باش چو بیخ و یگانه را چه شدست

در آن ختن که در او شخص هست و صورت نیست
مگو فلان چه کس است و فلانه را چه شدست

نشان عشق شد این دل ز شمس تبریزی
ببین ز دولت عشقش نشانه را چه شدست


~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
مرا ببوس
نه یک بار که هـــــــــــــــــــــــــــــــــزار بار
بگذار آوازه ی عشق بازیمان
چنان در شهر بپیچد که رو سیاه شوند
آنها که بر سر جداییمان شرط بسته اند...!
     
  
زن

 
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~

غزل شمارهٔ ۴۹۳

تو مردی و نظرت در جهان جان نگریست
چو باز زنده شدی زین سپس بدانی زیست

هر آن کسی که چو ادریس مرد و بازآمد
مدرس ملکوتست و بر غیوب حفیست

بیا بگو به کدامین ره از جهان رفتی
و زان طرف به کدامین ره آمدی که خفیست

رهی که جمله جان‌ها به هر شبی بپرند
که شهر شهر قفس‌ها به شب ز مرغ تهیست

چو مرغ پای ببسته‌ست دور می‌نپرد
به چرخ می‌نرسد وز دوار او عجمیست

علاقه را چو ببرد به مرگ و بازپرد
حقیقت و سر هر چیز را ببیند چیست

خموش باش که پرست عالم خمشی
مکوب طبل مقالت که گفت طبل تهیست


~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
مرا ببوس
نه یک بار که هـــــــــــــــــــــــــــــــــزار بار
بگذار آوازه ی عشق بازیمان
چنان در شهر بپیچد که رو سیاه شوند
آنها که بر سر جداییمان شرط بسته اند...!
     
  
زن

 
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~

غزل شمارهٔ ۴۹۴

به شاه نهانی رسیدی که نوشت
می آسمانی چشیدی که نوشت

نگار ختن را حیات چمن را
میان گلستان کشیدی که نوشت

ایا جان دلبر ایا جمله شکر
چه ماهی چه شاهی چه عیدی که نوشت

ز مستان سلامت ز رندان پیامت
که قفل طرب را کلیدی که نوشت

چه رعنا رقیبی چه شیرین طبیبی
که در سر شرابی پزیدی که نوشت

دلا خوش گزیدی غم شمس تبریز
گزیده کسی را گزیدی که نوشت


~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
مرا ببوس
نه یک بار که هـــــــــــــــــــــــــــــــــزار بار
بگذار آوازه ی عشق بازیمان
چنان در شهر بپیچد که رو سیاه شوند
آنها که بر سر جداییمان شرط بسته اند...!
     
  
زن

 
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~

غزل شمارهٔ ۴۹۵

اگر مر تو را صلح آهنگ نیست
مرا با تو ای جان سر جنگ نیست

تو در جنگ آیی روم من به صلح
خدای جهان را جهان تنگ نیست

جهانیست جنگ و جهانیست صلح
جهان معانی به فرسنگ نیست

هم آب و هم آتش برادر بدند
ببین اصل هر دو بجز سنگ نیست

که بی این دو عالم ندارد نظام
اگر روم خوبست بی‌زنگ نیست

مرا عقل صد بار پیغام داد
خمش کن که فخرست آن ننگ نیست


~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
مرا ببوس
نه یک بار که هـــــــــــــــــــــــــــــــــزار بار
بگذار آوازه ی عشق بازیمان
چنان در شهر بپیچد که رو سیاه شوند
آنها که بر سر جداییمان شرط بسته اند...!
     
  
زن

 
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~

غزل شمارهٔ ۴۹۶

طرب ای بحر اصل آب حیات
ای تو ذات و دگر مهان چو صفات

اه چه گفتم کجاست تا به کجا
کو یکی وصف لایق چو تو ذات

هر که در عشق روت غوطی خورد
ریش خندی زند به هست و فوات

شرق تا غرب شکرین گردد
گر نماید بدو شکرت نبات

جان من جام عشق دلبر دید
لعل چون خون خویش گفت که‌هات

جان بنوشید و از سرش تا پای
آتشی برفروخت از شررات

مست شد جان چنان که نشناسد
خویشتن را ز می جز از طاعات

بانگ آمد ز عرش مژده تو را
که ز من درگذشت نور عطات

مژده از بخششی که نتوان یافت
به دو صد سال خون چشم و عنات

که به هر قطره از پیاله او
مرده زنده شود عجوز فتات

گرش از عشق دوست بو بودی
کی نگوسار گشتی هرگز لات

چون شدی مست او کجا دانی
تو رکوع و سجود در صلوات

چونک بیخود شدی ز پرتو عشق
جسم آن شاه ماست جان صلات

چو بمردی به پای شمس الدین
زنده گشتی تو ایمنی ز ممات

داد مخدوم از خداوندیش
بهر ملک ابد مثال و برات


~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
مرا ببوس
نه یک بار که هـــــــــــــــــــــــــــــــــزار بار
بگذار آوازه ی عشق بازیمان
چنان در شهر بپیچد که رو سیاه شوند
آنها که بر سر جداییمان شرط بسته اند...!
     
  
زن

 
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~

غزل شمارهٔ ۴۹۷

صوفیان آمدند از چپ و راست
در به در کو به کو که باده کجاست

در صوفی دل‌ست و کویش جان
باده صوفیان ز خم خداست

سر خم را گشاد ساقی و گفت
الصلا هر کسی که عاشق ماست

این چنین باده و چنین مستی
در همه مذهبی حلال و رواست

توبه بشکن که در چنین مجلس
از خطا توبه صد هزار خطاست

چون شکستی تو زاهدان را نیز
الصلا زن که روز روز صلاست

مردمت گر ز چشم خویش انداخت
مردم چشم عاشقانت جاست

گر برفت آب روی کمتر غم
جای عاشق برون آب و هواست

آشنایان اگر ز ما گشتند
غرقه را آشنا در آن دریاست


~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
مرا ببوس
نه یک بار که هـــــــــــــــــــــــــــــــــزار بار
بگذار آوازه ی عشق بازیمان
چنان در شهر بپیچد که رو سیاه شوند
آنها که بر سر جداییمان شرط بسته اند...!
     
  
زن

 
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~

غزل شمارهٔ ۴۹۸

فعل نیکان محرض نیکیست
همچو مطرب که باعث سیکیست

بهر تحریض بندگان یزدان
از بد و نیک شاکر و شاکیست

نکر فرعون و شکر موسی کرد
به بهانه ز حال ما حاکیست

جنس فرعون هر کی در منیست
جنس موسی هر آنک در پاکیست

از پی غم یقین همه شادیست
و از پی شادی تو غمناکیست

خاک باشی گزید احمد از آن
شاه معراج و پیک افلاکیست

خاک باشی بروید از تو نبات
گنج دل یافت آنک او خاکیست

ما همه چون یکیم بی‌من و تو
پس خمش باش این سخن با کیست


~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
مرا ببوس
نه یک بار که هـــــــــــــــــــــــــــــــــزار بار
بگذار آوازه ی عشق بازیمان
چنان در شهر بپیچد که رو سیاه شوند
آنها که بر سر جداییمان شرط بسته اند...!
     
  
صفحه  صفحه 148 از 464:  « پیشین  1  ...  147  148  149  ...  463  464  پسین » 
شعر و ادبیات

Molavi | مولوی

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA