انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 309 از 464:  « پیشین  1  ...  308  309  310  ...  463  464  پسین »

Molavi | مولوی



 
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
« غزل شماره ی ۲۰۹۱ »



ای هفت دریا گوهر عطا کن
وین مس‌ها را پرکیمیا کن

ای شمع مستان وی سرو بستان
تا کی ز دستان آخر وفا کن

بگریست بر ما هر سنگ خارا
این درد ما را جانا دوا کن

ای خشم کرده دیدار برده
این ماجرا را یک دم رها کن

احسان و مردی بسیار کردی
آن مردمی را اکنون دو تا کن

ای خوب مذهب ای ماه و کوکب
در ظلمت شب چون مه سخا کن

درد قدیمی رنج سقیمی
گرد یتیمی از ما جدا کن

گر در نعیمم در زر و سیمم
بی‌تو یتیمم درمان ما کن

من لب ببستم در غم نشستم
بگشای دستم قصد لقا کن


~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
« غزل شماره ی ۲۰۹۲ »



آن دلبر من آمد بر من
زنده شد از او بام و در من

گفتم قنقی امشب تو مرا
ای فتنه من شور و شر من

گفتا بروم کاری است مهم
در شهر مرا جان و سر من

گفتم به خدا گر تو بروی
امشب نزید این پیکر من

آخر تو شبی رحمی نکنی
بر رنگ و رخ همچون زر من

رحمی نکند چشم خوش تو
بر نوحه و این چشم تر من

بفشاند گل گلزار رخت
بر اشک خوش چون کوثر من

گفتا چه کنم چون ریخت قضا
خون همه را در ساغر من

مریخیم و جز خون نبود
در طالع من در اختر من

عودی نشود مقبول خدا
تا درنرود در مجمر من

گفتم چو تو را قصد است به جان
جز خون نبود نقل و خور من

تو سرو و گلی من سایه تو
من کشته تو تو حیدر من

گفتا نشود قربانی من
جز نادره‌ای ای چاکر من

جرجیس رسد کو هر نفسی
نو کشته شود در کشور من

اسحاق نبی باید که بود
قربان شده بر خاک در من

من عشقم و چون ریزم ز تو خون
زنده کنمت در محشر من

هان تا نطپی در پنجه من
هان تا نرمی از خنجر من

با مرگ مکن تو روی ترش
تا شکر کند از تو بر من

می‌خند چو گل چون برکندت
تا به سر شدت در شکر من

اسحاق تویی من والد تو
کی بشکنمت ای گوهر من

عشق است پدر عاشق رمه را
زاینده از او کر و فر من

این گفت و بشد چون باد صبا
شد اشک روان از منظر من

گفتم چه شود گر لطف کنی
آهسته روی ای سرور من

اشتاب مکن آهسته ترک
ای جان و جهان ای صدپر من

کس هیچ ندید اشتاب مرا
این است تک کاهلتر من

این چرخ فلک گر جهد کند
هرگز نرسد در معبر من

گفتا که خمش کاین خنگ فلک
لنگانه رود در محضر من

خامش که اگر خامش نکنی
در بیشه فتد این آذر من

باقیش مگو تا روز دگر
تا دل نپرد از مصدر من


~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
« غزل شماره ی ۲۰۹۳ »



تازه شد از او باغ و بر من
شاخ گل من نیلوفر من

گشته است روان در جوی وفا
آب حیوان از کوثر من

ای روی خوشت دین و دل من
ای بوی خوشت پیغامبر من

هر لحظه مرا در پیش رخت
آیینه کند آهنگر من

من خشک لبم من چشم ترم
این است مها خشک و تر من

آن کس که منم خاک در او
می‌کوبد او بام و در من

آن کس که منم پابسته او
می‌گردد او گرد سر من

باده نخورم ور ز آنک خورم
او بوسه دهد بر ساغر من

پستان وفا کی کرد سیه
آن دایه جان آن مادر من

از من دو جهان صد بر بخورد
چون آید او اندر بر من

دزدار فلک قلعه بدهد
چون گردد او سرلشکر من

بربند دهان غماز مشو
غماز بس است آن گوهر من


~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
« غزل شماره ی ۲۰۹۴ »



یک قوصره پر دارم ز سخن
جان می‌شنود تو گوش مکن

دربند خودی زین سیر شدی
گیری سر خود ای بی‌سر و بن

چون مستمعان جمله بروند
گویم غم نو با یار کهن

کی سیر شود ماهی ز تری
یا تشنه حق از علم لدن

گر سیر شدند این مستمعان
جان می‌شنود از قرط اذن


~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
« غزل شماره ی ۲۰۹۵ »



با من صنما دل یک دله کن
گر سر ننهم آنگه گله کن

مجنون شده‌ام از بهر خدا
زان زلف خوشت یک سلسله کن

سی پاره به کف در چله شدی
سی پاره منم ترک چله کن

مجهول مرو با غول مرو
زنهار سفر با قافله کن

ای مطرب دل زان نغمه خوش
این مغز مرا پرمشغله کن

ای زهره و مه زان شعله رو
دو چشم مرا دو مشعله کن

ای موسی جان شبان شده‌ای
بر طور برو ترک گله کن

نعلین ز دو پا بیرون کن و رو
در دست طوی پا آبله کن

تکیه گه تو حق شد نه عصا
انداز عصا و آن را یله کن

فرعون هوا چون شد حیوان
در گردن او رو زنگله کن


~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
« غزل شماره ی ۲۰۹۶ »



گر تنگ بدی این سینه من
روشن نشدی آیینه من

ای خار گلی از روضه من
دوزخ تبشی از کینه من

خورشید جهان دارد اثری
از کر و فر دوشینه من

آن کوه احد پشمین شده‌ست
از رشک من و پشمینه من

چون جوز کهن اشکسته شوی
گر نوش کنی لوزینه من

از بهر دل این شیشه دلان
باشد بر که در چینه من

از بهر چنین جمعیت جان
هر روز بود آدینه من

تا تازه شود پژمرده من
تا مرد شود عنینه من


~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
« غزل شماره ی ۲۰۹۷ »



چون دل جانا بنشین بنشین
چون جان بی‌جا بنشین بنشین

بلکا دلکا کم کن یغما
ای خوش سیما بنشین بنشین

عمری گشتی همچون کشتی
اندر دریا بنشین بنشین

افلاطونی جالینوسی
بشکن صفرا بنشین بنشین

چون می چون می تلخی تا کی
همچون حلوا بنشین بنشین

خونم خوردی تا کی گردی
یک دم بازآ بنشین بنشین

تا کی لالا سوزد ما را
بی‌او تنها بنشین بنشین

همچون میزان گشتی لرزان
همچون جوزا بنشین بنشین

دفعم جویی فردا گویی
پیش از فردا بنشین بنشین

همچون کوثر صافی خوشتر
بی‌هر سودا بنشین بنشین

یار نغزم اندر مغزم
همچون صهبا بنشین بنشین

هان ای مه رو برگو برگو
ای جان افزا بنشین بنشین


~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
« غزل شماره ی ۲۰۹۸ »



شب محنت که بد طبیب و تو افکار یاد کن
که ز پای دلت بکند چنان خار یاد کن

چو فتادی به چاه و گو که ببخشید جان نو
به سوی او بیا مرو مکن انکار یاد کن

مکن اندک نبود آن به خدا شک نبود آن
نه به خویش آی اندکی و تو بسیار یاد کن

تو به هنگام یاد کن که چو هنگام بگذرد
تو خوه از گل سخن تراش و خوه از خار یاد کن

چو رسیدی به صدر او تو بدان حق قدر او
چو بدیدی تو بدر او تو ز دیدار یاد کن

تو بدان قدر سوز او برسد باز روز او
ور از آن روز ایمنی تو ز اغیار یاد کن

چه سپاس ار دو نان دهد به طبیبی که جان دهد
چو بزارد که ای طبیب ز بیمار یاد کن

چو طبیبت نمود خرد دل تو آن زمان بمرد
پس از آن بانگ می‌زنی که ز مردار یاد کن

مکن ار چه شدی چنین چو خزان دانه در زمین
ز بهارم حسام دین و ز گلزار یاد کن

اگرت کار چون زر است نه گرو پیش گازر است
گرت امسال گوهر است نه تو از پار یاد کن

چو بدیدی رحیل گل پس اقبال چیست ذل
نه که زنهار او است بس هله زنهار یاد کن


~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
« غزل شماره ی ۲۰۹۹ »



چند نظاره جهان کردن
آب را زیر که نهان کردن

رنج گوید که گنج آوردم
رنج را باید امتحان کردن

آنک از شیر خون روان کرده‌ست
شیر داند ز خون روان کردن

آسمان را چو کرد همچون خاک
خاک را داند آسمان کردن

بعد از این شیوه دگر گیرم
چند بیگار دیگران کردن

تیز برداشتی تو ای مطرب
این به آهستگی توان کردن

این گران زخمه‌ای است نتوانیم
رقص بر پرده گران کردن

یک دو ابریشمک فروتر گیر
تا توانیم فهم آن کردن

اندک اندک ز کوه سنگ کشند
نتوان کوه را کشان کردن

تا نبینند جان جان‌ها را
کی توان سهل ترک جان کردن

بنما ای ستاره کاندر ریگ
نتوان راه بی‌نشان کردن


~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
« غزل شماره ی ۲۱۰۰ »



چند بوسه وظیفه تعیین کن
به شکرخنده‌ایم شیرین کن

آن دلت را خدای نرم کناد
این دعای خوش است آمین کن

مگر این را به خواب خواهم دید
من بخسبم کنار بالین کن

ای فسون اجل فراق لبت
رو فسون مسیح آیین کن

عرصه چرخ بی‌تو تنگ آمد
هین براق وصال را زین کن

حسن داری وفاست لایق حسن
حسن را با وفا تو کابین کن

چون بمیرند رحم خواهی کرد
آنچ آخر کنی تو پیشین کن

حاجیان مانده‌اند از ره حج
داروی اشتران گرگین کن

تا به کعبه وصال تو برسند
چاره آب و زاد و خرجین کن

ای دو چشم جهان به تو روشن
این جهان را تو آن جهان بین کن

از تجلی آفتاب رخت
چشم و دل را چو طور سینین کن

بس کنم شد ز حد گستاخی
من کی باشم که گویمت این کن

گر نبود این سخن ز من لایق
آنچ آن لایق است تلقین کن

شمس تبریز بر افق بخرام
گو شمال هلال و پروین کن


~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  
صفحه  صفحه 309 از 464:  « پیشین  1  ...  308  309  310  ...  463  464  پسین » 
شعر و ادبیات

Molavi | مولوی

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA