انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 323 از 464:  « پیشین  1  ...  322  323  324  ...  463  464  پسین »

Molavi | مولوی



 
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
« غزل شماره ی ۲۲۳۱ »



می‌دوید از هر طرف در جست و جو
چشم پرخون تیغ در کف عشق او

دوش خفته خلق اندر خواب خوش
او به قصد جان عاشق سو به سو

گاه چون مه تافته بر بام‌ها
گاه چون باد صبا او کو به کو

ناگهان افکند طشت ما ز بام
پاسبانان درشده در گفت و گو

در میان کوی بانگ دزد خاست
او بزد زخمی و پنهان کرد رو

گرد او را پاسبانی درنیافت
کش زبون گشته‌ست چرخ تندخو

بر سر زخم آمد افلاطون عقل
کو نشان‌ها را بداند مو به مو

گفت دانستم که زخم دست کیست
کو است اصل فتنه‌های تو به تو

چونک زخم او است نبود چاره‌ای
آنچ او بشکافت نپذیرد رفو

از پی این زخم جان نو رسید
جان کهنه دست‌ها از خود بشو

عشق شمس الدین تبریزی است این
کو برون است از جهان رنگ و بو


~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
« غزل شماره ی ۲۲۳۲ »



به حریفان بنشین خواب مرو
همچو ماهی به تک آب مرو

همچو دریا همه شب جوشان باش
نی پراکنده چو سیلاب مرو

آب حیوان نه که در تاریکی است
بطلب در شب و مشتاب مرو

شب روان فلکی پرنورند
تو هم از صحبت اصحاب مرو

شمع بیدار نه در طشت زر است
به زمین در تو چو سیماب مرو

شب روان را بنماید مه رو
منتظر شو شب مهتاب مرو


~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
« غزل شماره ی ۲۲۳۳ »



ای ترک ماه چهره چه گردد که صبح تو
آیی به حجره من و گویی که گل برو

تو ماه ترکی و من اگر ترک نیستم
دانم من این قدر که به ترکی است آب سو

آب حیات تو گر از این بنده تیره شد
ترکی مکن به کشتنم ای ترک ترک خو

رزق مرا فراخی از آن چشم تنگ توست
ای تو هزار دولت و اقبال تو به تو

ای ارسلان قلج مکش از بهر خون من
عشقت گرفت جمله اجزام مو به مو

زخم قلج مبادا بر عشق تو رسد
از بخل جان نمی‌کنم ای ترک گفت و گو

بر ما فسون بخواند ککجک ای قشلرن
ای سزدش تو سیرک سزدش قنی بجو

نام تو ترک گفتم از بهر مغلطه
زیرا که عشق دارد صد حاسد و عدو

دکتر شنیدم از تو و خاموش ماندم
غماز من بس است در این عشق رنگ و بو


~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
« غزل شماره ی ۲۲۳۴ »



ای دیده من جمال خود اندر جمال تو
آیینه گشته‌ام همه بهر خیال تو

و این طرفه‌تر که چشم نخسپد ز شوق تو
گرمابه رفته هر سحری از وصال تو

خاتون خاطرم که بزاید به هر دمی
آبستن است لیک ز نور جلال تو

آبستن است نه مهه کی باشدش قرار
او را خبر کجاست ز رنج و ملال تو

ای عشق اگر بجوشد خونم به غیر تو
بادا به بی‌مرادی خونم حلال تو

سر تا قدم ز عشق مرا شد زبان حال
افغان به عرش برده و پرسان ز حال تو

گر از عدم هزار جهان نو شود دگر
بر صفحه جمال تو باشد چو خال تو

از بس که غرقه‌ام چو مگس در حلاوتت
پروا نباشدم به نظر در خصال تو

در پیش شمس خسرو تبریز ای فلک
می‌باش در سجود که این شد کمال تو


~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
« غزل شماره ی ۲۲۳۵ »



آمد خیال آن رخ چون گلستان تو
و آورد قصه‌های شکر از لبان تو

گفتم بدو چه باخبری از ضمیر جان
جان و جهان چه بی‌خبرند از جهان تو

آخر چه بوده‌ای و چه بوده‌ست اصل تو
آخر چه گوهری و چه بوده‌ست کان تو

دلاله عشق بود و مرا سوی تو کشید
اول غلام عشقم و آن گاه آن تو

بنهاد دست بر دل پرخون که آن کیست
هر چند شرم بود بگفتم کز آن تو

بر چشم من فتاد ورا چشم گفت چیست
گفتم مها دو ابر تر درفشان تو

از خون به زعفران دلم دید لاله زار
گفتم که گلرخا همه نقش و نشان تو

هر جا که بوی کرد ز من بوی خویش یافت
گفتم نکو نگر که چنینم به جان تو

ای شمس دین مفخر تبریز جان ماست
در حلقه وفا بر دردی کشان تو


~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
« غزل شماره ی ۲۲۳۶ »



جانا تویی کلیم و منم چون عصای تو
گه تکیه گاه خلقم و گه اژدهای تو

در دست فضل و رحمت تو یارم و عصا
ماری شوم چو افکندم اصطفای تو

ای باقی و بقای تو بی‌روز و روزگار
شد روز و روزگار من اندر وفای تو

صد روز و روزگار دگر گر دهی مرا
بادا فدای عشق و فریب و ولای تو

دل چشم گشت جمله چو چشمم به دل بگفت
بی‌کام و بی‌زبان عجب وصف‌های تو

زان دم که از تو چشم خبر برد سوی دل
دل می‌کند دعای دو چشم و دعای تو

می‌گردد آسمان همه شب با دو صد چراغ
در جست و جوی چشم خوش دلربای تو

گر کاسه بی‌نوا شد ور کیسه لاغری
صد جان و دل فزود رخ جان فزای تو

گر خانه و دکان ز هوای تو شد خراب
درتافت لاجرم به خرابم ضیای تو

ای جان اگر رضای تو غم خوردن دل است
صد دل به غم سپارم بهر رضای تو

از زخم هاون غم خود خوش مرا بکوب
زین کوفتن رسد به نظر توتیای تو

جان چیست نیم برگ ز گلزار حسن تو
دل چیست یک شکوفه ز برگ و نوای تو

خامش کنم اگر چه که گوینده من نیم
گفت آن توست و گفتن خلقان صدای تو


~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
« غزل شماره ی ۲۲۳۷ »



این ترک ماجرا ز دو حکمت برون نبو
یا کینه را نهفتن یا عفو و حسن خو

یا آنک ماجرا نکنی به هر فرصتی
یا برکنی ز خویش تو آن کین تو به تو

از یار بد چه رنجی از نقص خود برنج
کان خصم عکس توست مپندارشان تو دو

از کبر و بخل غیر مرنج و ز خویش رنج
زیرا که از دی آمد افسردگی جو

ز افسردگی غیر نرنجید گرم عشق
کاندر تموز مردم تشنه‌ست برف جو

آن خشم انبیا مثل خشم مادر است
خشمی است پر ز حلم پی طفل خوبرو

خشمی است همچو خاک و یکی خاک بر دهد
نسرین و سوسن و گل صدبرگ مشک بو

خاکی دگر بود که همه خار بر دهد
هر چند هر دو خاک یکی رنگ بد عمو

در گور مار نیست تو پرمار سله‌ای
چون هست این خصال بدت یک به یک عدو

در نطفه می‌نگر که به یک رنگ و یک فن است
زنگی و هندو است و قریشی باعلو

اعراض و جسم جمله همه خاک‌هاست بس
در مرتبه نگر که سفول آمد و سمو

چون کاسه گدایان هر ذره بر رهش
آن را کند پر از زر و در دیگری تسو

از نیک بد بزاید چون گبر ز اهل دین
وز بد نکو بزاید از صانعی هو

گویی فسوس باشد کز من فسوس خوار
صرفه برد نه خود من صرفه برم از او

این مایه می‌ندانی کاین سود هر دو کون
اندر سخاوت است نه در کسب سو به سو

خود را و دوستان را ایثار بخش از آنک
بالادو است حرص تو بی‌پای چون کدو

در جود کن لجاج نه اندر مکاس و بخل
چون کف شمس دین که به تبریز کرد طو


~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
« غزل شماره ی ۲۲۳۸ »



ای کرده چهره تو چو گلنار شرم تو
پرهیز من ز چیست ز تو یار شرم تو

گلشن ز رنگ روی تو صد رنگ ریخته‌ست
چون گل چرا دمید ز رخسار شرم تو

من صد هزار خرقه ز سودا بدوختم
کان جمله را بسوخت به یک بار شرم تو

صافی شرم توست نهان در حجاب غیب
دردی بریخت بر رخ گلزار شرم تو

آن دل که سنگ بود ز شرم تو آب ریخت
یا رب چه کرد در دل هشیار شرم تو

خون گشت نام کوه که نامش شده‌ست لعل
چون درفتاد در که و کهسار شرم تو


~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
« غزل شماره ی ۲۲۳۹ »



رفتم به کوی خواجه و گفتم که خواجه کو
گفتند خواجه عاشق و مست است و کو به کو

گفتم فریضه دارم آخر نشان دهید
من دوستدار خواجه‌ام آخر نیم عدو

گفتند خواجه عاشق آن باغبان شده‌ست
او را به باغ‌ها جو یا بر کنار جو

مستان و عاشقان بر دلدار خود روند
هر کس که گشت عاشق رو دست از او بشو

ماهی که آب دید نپاید به خاکدان
عاشق کجا بماند در دور رنگ و بو

برف فسرده کو رخ آن آفتاب دید
خورشید پاک خوردش اگر هست تو به تو

خاصه کسی که عاشق سلطان ما بود
سلطان بی‌نظیر وفادار قندخو

آن کیمیای بی‌حد و بی‌عد و بی‌قیاس
بر هر مسی که برزد زر شد به ارجعوا

در خواب شو ز عالم وز شش جهت گریز
تا چند گول گردی و آواره سو به سو

ناچار می برندت باری به اختیار
تا پیش شاه باشدت اعزاز و آبرو

گر ز آنک در میانه نبودی سرخری
اسرار کشف کردی عیسیت مو به مو

بستم ره دهان و گشادم ره نهان
رستم به یک قنینه ز سودای گفت و گو


~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
« غزل شماره ی ۲۲۴۰ »



ننشیند آتشم چو ز حق خاست آرزو
زین سو نظر مکن که از آن جاست آرزو

تردامنم مبین که از آن بحر تر شدم
گر گوهری ببین که چه دریاست آرزو

شست حق است آرزو و روح ماهی است
صیاد جان فداست چه زیباست آرزو

چون این جهان نبود خدا بود در کمال
ز آوردن من و تو چه می‌خواست آرزو

گر آرزو کژ است در او راستی بسی است
نی کز کژی و راست مبراست آرزو

آن کان دولتی که نهان شد به نام بد
آن چیست کژ نشین و بگو راست آرزو

موری است نقب کرده میان سرای عشق
هر چند بی‌پر است و به پرواست آرزو

مورش مگو ز جهل سلیمان وقت او است
زیرا که تخت و ملک بیاراست آرزو

بگشای شمس مفخر تبریز این گره
چیزی است کو نه ماست و نه جز ماست آرزو


~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  
صفحه  صفحه 323 از 464:  « پیشین  1  ...  322  323  324  ...  463  464  پسین » 
شعر و ادبیات

Molavi | مولوی

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA