انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 324 از 464:  « پیشین  1  ...  323  324  325  ...  463  464  پسین »

Molavi | مولوی



 
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
« غزل شماره ی ۲۲۴۱ »



هان ای جمال دلبر ای شاد وقت تو
ما با تو بس خوشیم که خوش باد وقت تو

نیکو است حال ما که نکو باد حال تو
خوش باد دور چرخ کز او زاد وقت تو

جان و سر تو یار که اندر دماغ ماست
آن رطل‌های می که به ما داد وقت تو

از قوت شراب به فریاد جام تو
وز پرتو نشاط به فریاد وقت تو

در جای می نگنجد از فخر جای تو
که می‌کند ز عشق و فرهاد وقت تو


~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
« غزل شماره ی ۲۲۴۲ »



تا که درآمد به باغ چهره گلنار تو
اه که چه سوز افکند در دل گل نار تو

دود دل لاله‌ها ز آتش جان رنگ تو
پشت بنفشه به خم از کشش بار تو

غنچه گلزار جان روی تو را یاد کرد
چشم چه خوش برگشاد بر هوس خار تو

سوسن تیغی کشید خون سمن را بریخت
تیغ به سوسن کی داد نرگس خون خوار تو

بر مثل زاهدان جمله چمن خشک بود
مستک و سرسبز شد از لب خمار تو

از سر مستی عشق گفتم یار منی
ور نه جز احول کی دید در دو جهان یار تو

بر دل من خط توست مهر الست و بلی
منکر آن خط مشو نک خط و اقرار تو

گوشت کجا ماند و پوست در تن آن کس که او
رفت نمکسودوار سوی نمکسار تو

دامن تو دل گرفت دامن دل تن گرفت
های از این کش مکش‌های از این کار تو

خسرو جان شمس دین مفخر تبریزیان
در دل تن عشق دل در دل دلدار تو


~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
« غزل شماره ی ۲۲۴۳ »



آینه جان شده چهره تابان تو
هر دو یکی بوده‌ایم جان من و جان تو

ماه تمام درست خانه دل آن توست
عقل که او خواجه بود بنده و دربان تو

روح ز روز الست بود ز روی تو مست
چند که از آب و گل بود پریشان تو

گل چو به پستی نشست آب کنون روشن است
رفت کنون از میان آن من و آن تو

قیصر رومی کنون زنگیکان را شکست
تا به ابد چیره باد دولت خندان تو

ای رخ تو همچو ماه ناله کنم گاه گاه
ز آنک مرا شد حجاب عشق سخندان تو


~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
« غزل شماره ی ۲۲۴۴ »



سیر نیم سیر نی از لب خندان تو
ای که هزار آفرین بر لب و دندان تو

هیچ کسی سیر شد ای پسر از جان خویش
جان منی چون یکی است جان من و جان تو

تشنه و مستسقیم مرگ و حیاتم ز آب
دور بگردان که من بنده دوران تو

پیش کشی می‌کنی پیش خودم کش تمام
تا که برآرد سرم سر ز گریبان تو

گر چه دو دستم بخست دست من آن تو است
دست چه کار آیدم بی‌دم و دستان تو

عشق تو گفت ای کیا در حرم ما بیا
تا نکند هیچ دزد قصد حرمدان تو

گفتم ای ذوالقدم حلقه این در شدم
تا که نرنجد ز من خاطر دربان تو

گفت که هم بر دری واقف و هم در بری
خارج و داخل توی هر دو وطن آن تو

خامش و دیگر مخوان بس بود این نزل و خوان
تا به ابد روم و ترک برخورد از خوان تو


~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
« غزل شماره ی ۲۲۴۵ »



مطرب مهتاب رو آنچ شنیدی بگو
ما همگان محرمیم آنچ بدیدی بگو

ای شه و سلطان ما ای طربستان ما
در حرم جان ما بر چه رسیدی بگو

نرگس خمار او ای که خدا یار او
دوش ز گلزار او هر چه بچیدی بگو

ای شده از دست من چون دل سرمست من
ای همه را دیده تو آنچ گزیدی بگو

عید بیاید رود عید تو ماند ابد
کز فلک بی‌مدد چون برهیدی بگو

در شکرستان جان غرقه شدم ای شکر
زین شکرستان اگر هیچ چشیدی بگو

می‌کشدم می به چپ می‌کشدم دل به راست
رو که کشاکش خوش است تو چه کشیدی بگو

می به قدح ریختی فتنه برانگیختی
کوی خرابات را تو چه کلیدی بگو

شور خرابات ما نور مناجات ما
پرده حاجات ما هم تو دریدی بگو

ماه به ابر اندرون تیره شده‌ست و زبون
ای مه کز ابرها پاک و بعیدی بگو

ظل تو پاینده باد ماه تو تابنده باد
چرخ تو را بنده باد از چه رمیدی بگو

عشق مرا گفت دی عاشق من چون شدی
گفتم بر چون متن ز آنچ تنیدی بگو

مرد مجاهد بدم عاقل و زاهد بدم
عافیتا همچو مرغ از چه پریدی بگو


~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
« غزل شماره ی ۲۲۴۶ »



ای سر مردان برگو برگو
وی شه میدان برگو برگو

ای مه باقی وی شه ساقی
جان سخن دان برگو برگو

قبله جمعی شعله شمعی
قصه ایشان برگو برگو

ای همه دستان ساقی مستان
راز گلستان برگو برگو

هم همه دانی هم همه جانی
خواجه دیوان برگو برگو

آب حیاتی شاخ نباتی
نکته جانان برگو برگو

غم نپذیری خشم نگیری
ای دل شادان برگو برگو

خسرو شیرین بنشین بنشین
راه سپاهان برگو برگو

دل بشکفتی خیلی و گفتی
باز دو چندان برگو برگو

آن می صافی جام گزافی
درده و خندان برگو برگو

یار ربابی هر چه که یابی
حرمت ایمان برگو برگو

نی بستیزی نی بگریزی
بی‌سر و پایان برگو برگو


~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
« غزل شماره ی ۲۲۴۷ »



مرا اگر تو نیابی به پیش یار بجو
در آن بهشت و گلستان و سبزه زار بجو

چو سایه خسپم و کاهل مرا اگر جویی
به زیر سایه آن سرو پایدار بجو

چو خواهیم که ببینی خراب و غرق شراب
بیا حوالی آن چشم پرخمار بجو

اگر ز روز شمردن ملول و سیر شدی
درآ به دور و قدح‌های بی‌شمار بجو

در آن دو دیده مخمور و قلزم پرنور
درآ جواهر اسرار کردگار بجو

دلی که هیچ نگرید به پیش دلبر جو
گلی که هیچ نریزد در آن بهار بجو

زهی فسرده کسی کو قرار می‌جوید
تو جان عاشق سرمست بی‌قرار بجو

اگر چراغ نداری از او چراغ بخواه
وگر عقار نداری از او عقار بجو

به مجلس تو اگر دوش بیخودی کردم
تو عذر عقل زبونم از آن عذار بجو

تو هر چه را که بجویی ز اصل و کانش جوی
ز مشک و گل نفس خوش خلش ز خار بجو

خیال یار سواره همی‌رسد ای دل
پیام‌های غریب از چنین سوار بجو

به نزد او همه جان‌های رفتگان جمعند
کنار پرگلشان را در آن کنار بجو

چو صبح پیش تو آید از او صبوح بخواه
چو شب به پیش تو آید در او نهار بجو

چو مردمک تو خمش کن مقام تو چشم است
وگر نه آن نظرستت در انتظار بجو

چو شمس مفخر تبریز دیده فقر است
فقیروار مر او را در افتقار بجو


~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
« غزل شماره ی ۲۲۴۸ »



من آن نیم که بگویم حدیث نعمت او
که مست و بیخودم از چاشنی محنت او

اگر چو چنگ بزارم از او شکایت نیست
که همچو چنگم من بر کنار رحمت او

ز من نباشد اگر پرده‌ای بگردانم
که هر رگم متعلق بود به ضربت او

اگر چه قند ندارم چو نی نوا دارم
از آنک بر لب فضلش چشم ز شربت او

کنون که نوبت خشم است لطف از این دست است
چگونه باشد چون دررسم به نوبت او

اگر بدزدم من ز آفتاب ننگی نیست
چه ننگ باشد مر لعل را ز زینت او

وگر چو لعل ندزدم ز آفتاب کمال
گذر ز طینت خود چون کنم به طینت او

نه لولیان سیاه دو چشم دزد ویند
همی‌کشند نهان نور از بصیرت او

ز آدمی چو بدزدی به کم قناعت کن
که شح نفس قرین است با جبلت او

از او مدزد بجز گوهر زمانه بها
اگر تو واقفی از لطف و از سریرت او

که نیست قهر خدا را بجز ز دزد خسیس
که سوی کاله فانی بود عزیمت او

دریغ شرح نگشت و ز شرح می‌ترسم
که تیغ شرع برهنه‌ست در شریعت او

گمان برد که مگر جرم او طمع بوده‌ست
نه بلک خس طمعی بود آن جریمت او


~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
« غزل شماره ی ۲۲۴۹ »



به وقت خواب بگیری مرا که هین برگو
چو اشتهای سماعت بود بگه‌تر گو

چو من ز خواب سر و پای خویش گم کردم
تو گوش من بگشایی که قصه از سر گو

چو روی روز نهان شد به زیر طره شب
بگیریم که از آن طره معنبر گو

فتاده آتش خواب اندر این نیستان‌ها
تو آمده که حدیث لب چو شکر گو

و آنگهی به یکی بار کی شوی قانع
غزل تمام کنم گوییم مکرر گو

بیا بگو چه کنی گر ز خوابناکی خویش
به تو بگوید لالا برو به عنبر گو

از آنچ خورده‌ای و در نشاط آمده‌ای
مرا از آن بخوران و حدیث درخور گو

ز من چو می‌طلبی مطربی مستانه
تو نیز با من بی‌دل ز جام و ساغر گو

من این به طیبت گفتم وگر نه خاک توام
مرا مبارک و قیماز خوان و سنجر گو


~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
« غزل شماره ی ۲۲۵۰ »



هزار بار کشیده‌ست عشق کافرخو
شبم ز بام به حجره ز حجره تا سر کو

شب آن چنان به گاه آمده که هی برخیز
گرفته گوش مرا سخت همچو گوش سبو

ز هر چه پر کندم من سبوی تسلیمم
سبو اسیر سقاست چون گریزد از او

هزار بار سبو را به سنگ بشکست او
شکست او خوشم آید ز شوق و ذوق رفو

سبو سپرده به دو گوش با هزاران دل
بدان هوس که خورد غوطه در میانه جو


~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  
صفحه  صفحه 324 از 464:  « پیشین  1  ...  323  324  325  ...  463  464  پسین » 
شعر و ادبیات

Molavi | مولوی

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA