انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 333 از 464:  « پیشین  1  ...  332  333  334  ...  463  464  پسین »

Molavi | مولوی


مرد

 
غزل شماره ی ‏۲۳۳۰

آن عشق جگرخواره کز خون شود او فربه
ای بارخدا بر ما نرمش کن و رحمش ده

روزی که نریزد خون رنجیش بدید آمد
جز از جگر عاشق آن رنج نگردد به

تیر نظرت دیدم جان گفت زهی دولت
پرم چو کمان پرم من از کشش آن زه

من خاک دژم بودم در کتم عدم بودم
آمد به سر گورم عشقت که هلا برجه

از بانگ تو برجستم در عهد تو بنشستم
ما را تو تعاهد کن سالار تویی در ده

بیخود بنشین پیشم بیخود کن و بی‌خویشم
تا هیچ نیندیشم نی از که نی از مه

بر نطع پیادستم من اسپ نمی‌خواهم
من مات توام ای شه رخ بر رخ من برنه

ای یوسف عیسی دم با زر غم و بی‌زر غم
پیش آر تو جام جم والله که تویی سرده

زان می که از او سینه صافی است چو آیینه
پیش آر و مده وعده بر شنبه و پنجشنبه
هله
     
  
مرد

 
غزل شماره ی ‏۲۳۳۱

ای دلبر بی‌صورت صورتگر ساده
وی ساغر پرفتنه به عشاق بداده

از گفتن اسرار دهان را تو ببسته
و آن در که نمی‌گویم در سینه گشاده

تا پرده برانداخت جمال تو نهانی
دل در سر ساقی شد و سر در سر باده

صبحی که همی‌راند خیال تو سواره
جان‌های مقدس عدد ریگ پیاده

و آن‌ها که به تسبیح بر افلاک بنامند
تسبیح گسستند و گرو کرده سجاده

جان طاقت رخسار تو بی‌پرده ندارد
وز هر چه بگوییم جمال تو زیاده

چون اشتر مست است مرا جان ز پی تو
بر گردن اشتر تن من بسته قلاده

شمس الحق تبریز دلم حامله توست
کی بینم فرزند بر اقبال تو زاده
هله
     
  
مرد

 
غزل شماره ی ‏۲۳۳۲

ای آنک تو را ما ز همه کون گزیده
بگذاشته ما را تو و در خود نگریده

تو شرم نداری که تو را آینه ماییم
تو آینه ناقص کژشکل خریده

ای بی‌خبر از خویش که از عکس دل تو
بر عارض جان‌ها گل و گلزار دمیده

صد روح غلام تو تو هر دم چو کنیزک
آراسته خود را و به بازار دویده

بر چرخ ز شادی جمال تو عروسی است
ای همچو کمان جان تو در غصه خمیده

صد خرمن نعمت جهت پیشکش تو
وز بهر یکی دانه در این دام پریده

ای آنک شنیدی سخن عشق ببین عشق
کو حالت بشنیده و کو حالت دیده

در عشق همان کس که تو را دوش بیاراست
امشب تو به خلوتگه عشق آی جریده

چون صبر بود از شه شمس الحق تبریز
ای آب حیات ابد از شاه چشیده
هله
     
  
مرد

 
غزل شماره ی ‏۲۳۳۳

این کیست چنین مست ز خمار رسیده
یا یار بود یا ز بر یار رسیده

یا شاهد جان باشد روبند گشاده
یا یوسف مصری است ز بازار رسیده

یا زهره و ماه است درآمیخته با هم
یا سرو روان است ز گلزار رسیده

یا چشمه خضر است روان گشته بدین سو
یا ترک خوش ماست ز بلغار رسیده

یا برق کله گوشه خاقان شکاری است
اندر طلب آهوی تاتار رسیده

یا ساقی دریادل ما بزم نهاده‌ست
یا نقل و شکرهاست به قنطار رسیده

یا صورت غیب است که جان همه جان‌هاست
یا مشعله از عالم انوار رسیده

شاه پریان بین ز سلیمان پیمبر
اندر طلب هدهد طیار رسیده

خوبان جهان از پی او جیب دریده
قاضی خرد بی‌دل و دستار رسیده

از هیبت خون ریزی آن چشم چو مریخ
مریخ ز گردون پی زنهار رسیده

وز بهر دیت دادن هر زنده که او کشت
همیان زر آورده به ایثار رسیده

اول دیت خون تو جامی است به دستش
درکش که رحیق است ز اسرار رسیده

خاموش کن ای خاسر انسان لفی خسر
از گلشن دیدار به گفتار رسیده
هله
     
  
مرد

 
غزل شماره ی ‏۲۳۳۴

ای طبل رحیل از طرف چرخ شنیده
وی رخت از این جای بدان جای کشیده

ای نرگس چشم و رخ چون لاله کجایی
از گور تو آن نرگس و آن لاله دمیده

اندر لحد بی‌در و بی‌بام مقیمی
ای بر در و بر بام به صد ناز دویده

کو شیوه ابروی تو کو غمزه چشمت
ای چشم بد مرگ بدان هر دو رسیده

ای دست تو بوسه گه لب‌های عزیزان
در دست فنا مانده تو با دست بریده

این‌ها همه سهل است اگر مرغ ضمیرت
بر چرخ پریده بود و دام دریده

صورت چه کم آید چه برد جان به سلامت
موزه چه کم آید چو بود پای رهیده

صد شکر کند جان چو رهد از تن و صورت
ای بی‌خبر از چاشنی جان جریده

کو لذت آب و گل و کو آب حیاتی
کو قبه گردونی و کو بام خمیده

یا رب چه طلسم است کز آن خلد نفوریم
ما در تک این دوزخ امشاج خزیده

محسود فلک بوده و مسجود ملایک
وز همت ناپاک ز ما دیو رمیده

باغ آی و ز باران سخن نرگس و گل چین
نرگس ندهد قطره ای از بام چکیده

بربند دهان از سخن و باده لب نوش
تا قصه کند چشم خمار از ره دیده
هله
     
  
مرد

 
غزل شماره ی ‏۲۳۳۵

رندان همه جمعند در این دیر مغانه
درده تو یکی رطل بدان پیر یگانه

خون ریزبک عشق در و بام گرفته‌ست
و آن عقل گریزان شده از خانه به خانه

یک پرده برانداخته آن شاهد اعظم
از پرده برون رفته همه اهل زمانه

آن جنس که عشاق در این بحر فتادند
چه جای امان باشد و چه جای امانه

کی سرد شود عشق ز آواز ملامت
هرگز نرمد شیر ز فریاد زنانه

پر کن تو یکی رطل ز می‌های خدایی
مگذار خدایان طبیعت به میانه

اول بده آن رطل بدان نفس محدث
تا ناطقه‌اش هیچ نگوید ز فسانه

چون بند شود نطق یکی سیل درآید
کز کون و مکان هیچ نبینی تو نشانه

شمس الحق تبریز چه آتش که برافروخت
احسنت زهی آتش و شاباش زبانه
هله
     
  
مرد

 
غزل شماره ی ‏۲۳۳۶

این نیم شبان کیست چو مهتاب رسیده
پیغامبر عشق است ز محراب رسیده

آورده یکی مشعله آتش زده در خواب
از حضرت شاهنشه بی‌خواب رسیده

این کیست چنین غلغله در شهر فکنده
بر خرمن درویش چو سیلاب رسیده

این کیست بگویید که در کون جز او نیست
شاهی به در خانه بواب رسیده
هله
     
  
مرد

 
غزل شماره ی ‏۲۳۳۷

هلا ساقی بیا ساغر مرا ده
زرم بستان می چون زر مرا ده

به حق آن که در سر دارم از تو
چو خم را وا کنی سر سر مرا ده

به دیگر کس مده آنچم نمودی
مرا ده آن و آن دیگر مرا ده

سرش مگشا مگو نامش که آن چیست
اگر زهر است اگر شکر مرا ده

از آن می جعفر طیار خورده‌ست
شدم بی‌دست چون جعفر مرا ده

بپیما آن شرابی را که بویش
به از مشک است و از عنبر مرا ده

سقاهم ربهم رطلی شگرف است
نهان از مؤمن و کافر مرا ده
هله
     
  
مرد

 
غزل شماره ی ‏۲۳۳۸

بیا دل بر دل پردرد من نه
بیا رخ بر رخان زرد من نه

تویی خورشید وز تو گرم عالم
یکی تابش بر آه سرد من نه

چو مهره توست مهر جمله دل‌ها
بر این نطع هوای نرد من نه

بیار آن معجز هر مرد و زن را
به پیش دشمن نامرد من نه

به هر شرطی که بنهی من مطیعم
ولیکن شرط من درخورد من نه

کلاه لطف خود با تارک من
برای بوش و بردابرد من نه

از آن گردی که از دریا برآری
بیار آن گرد را بر گرد من نه

به هر باده نمی‌گردد سرم مست
به پیشم باده خوکرد من نه

خمش ای ناطقه بسیارگویم
سخن را پیش شاه فرد من نه
هله
     
  
مرد

 
غزل شماره ی ‏۲۳۳۸

بیا دل بر دل پردرد من نه
بیا رخ بر رخان زرد من نه

تویی خورشید وز تو گرم عالم
یکی تابش بر آه سرد من نه

چو مهره توست مهر جمله دل‌ها
بر این نطع هوای نرد من نه

بیار آن معجز هر مرد و زن را
به پیش دشمن نامرد من نه

به هر شرطی که بنهی من مطیعم
ولیکن شرط من درخورد من نه

کلاه لطف خود با تارک من
برای بوش و بردابرد من نه

از آن گردی که از دریا برآری
بیار آن گرد را بر گرد من نه

به هر باده نمی‌گردد سرم مست
به پیشم باده خوکرد من نه

خمش ای ناطقه بسیارگویم
سخن را پیش شاه فرد من نه
هله
     
  
صفحه  صفحه 333 از 464:  « پیشین  1  ...  332  333  334  ...  463  464  پسین » 
شعر و ادبیات

Molavi | مولوی

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA