انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 335 از 464:  « پیشین  1  ...  334  335  336  ...  463  464  پسین »

Molavi | مولوی


مرد

 
غزل شماره ی ‏۲۳۴۹

ای دیده راست راست دیده
چون دیده تو کجاست دیده

آن قطره بی‌وفا چه دیده‌ست
بحر گهر وفاست دیده

اجری خور توتیا چه بیند
اجری ده توتیاست دیده

ای آنک ز روز و شب برونی
روز و شب مر تو راست دیده

در پرتو آفتاب رویت
در رقص چو ذره‌هاست دیده

بد بی‌تو دو دیده دشمن جان
اکنون ز تو جان ماست دیده

ای دیده تان چو دل پریشان
در عین دل شماست دیده

هر دیده جدا جدا از آن است
کز دیده ما جداست دیده

چون دیده خدای را ببیند
گویی که مگر خداست دیده

چون دیده کوه بر حق افتاد
از هر سنگیش خاست دیده

زر شد همه کوه از تجلی
یعنی همه کیمیاست دیده
هله
     
  
مرد

 
غزل شماره ی ‏۲۳۵۰

آمد مه و لشکر ستاره
خورشید گریخت یک سواره

آن مه که ز روز و شب برون است
کو چشم که تا کند نظاره

چشمی که مناره را نبیند
چون بیند مرغ بر مناره

ابر دل ما ز عشق این مه
گه گردد جمع و گاه پاره

چون عشق تو زاد حرص تو مرد
بی‌کار شوی هزارکاره

چون آخر کار لعل گردد
بی‌کار نبوده‌ست خاره

گر بر سر کوی عشق بینی
سرهای بریده بر قناره

مگریز درآ تمام بنگر
زنده شده گشتگان دوباره
هله
     
  
مرد

 
غزل شماره ی ‏۲۳۵۱

دیدی که چه کرد آن یگانه
برساخت پریر یک بهانه

ما را و تو را کجا فرستاد
او ماند و دو سه پری خانه

ما را بفریفت ما چه باشیم
با آن حرکات ساحرانه

آن سلسله کو به دست دارد
بربندد گردن زمانه

از سنگ برون کشید مکری
شاباش زهی شکر فسانه

بست او گرهی میان ابرو
گم گشت خرد از این میانه

بر درگه او است دل چو مسمار
بردوخته خویش بر ستانه

بر مرکب مملکت سوار او است
در دست وی است تازیانه

گر او کمر کهی بگیرد
که را چو کهی کند کشانه

خود آن که قاف همچو سیمرغ
کرده‌ست به کویش آشیانه

از شرم عقیق درفشانش
درها بگداخت دانه دانه

بادی که ز عشق او است در تن
ساکن نشود به رازیانه

عشاق مذکرند وین خلق
درمانده‌اند در مثانه

ساقی درده قدح که ماییم
مخمور ز باده شبانه

آبی برزن که آتش دل
بر چرخ همی‌زند زبانه

در دست همیشه مصحفم بود
وز عشق گرفته‌ام چغانه

اندر دهنی که بود تسبیح
شعر است و دوبیتی و ترانه

بس صومعه‌ها که سیل بربود
چه سیل که بحر بی‌کرانه

هشیار ز من فسانه ناید
مانند رباب بی‌کمانه

مستم کن و برپران چو تیرم
بشنو قصص بنی کنانه

چون مست بود ز باده حق
شهباز شود کمین سمانه

بی‌خویش گذر کند ز دیوار
بر روی هوا شود روانه

باخویش ز حق شوند و بی‌خویش
می‌ها بکشند عاشقانه

دیدم که لبش شراب نوشد
کی دید ز لب می مغانه

و آن گاه چی می می خدایی
نه از خنب فلان و یا فلانه

ماهی ز کنار چرخ درتافت
گم گشت دلم از این میانه

این طرفه که شخص بی‌دل و جان
چون چنگ همی‌کند فغانه

مشنو غم عشق را ز هشیار
کو سردلب است و سردچانه

هرگز دیدی تو یا کسی دید
یخدان ز آتش دهد نشانه

دم درکش و فضل و فن رها کن
با باز چه فن زند سمانه
هله
     
  
مرد

 
غزل شماره ی ‏۲۳۵۲

یک جام ز صد هزار جان به
برخیز و قماش ما گرو نه

ما از خود خویش توبه کردیم
ما هیچ نمی‌رویم از این ده

یک رنگ کند شراب ما را
تا هر دو یکی شود که و مه

درویش ز خویشتن تهی شد
پر ده تو شراب فقر پر ده

برخیز و به زه کن آن کمان را
ماییم کمان و باده چون زه

برجای بماند عقل پرفعل
این است سزای پیر فربه

ما غم نخوریم خود کی دیده‌ست
تو بار کشی و او کند عه

بگریز ز غم به سوی شه رو
وز خانه عاریت برون جه
هله
     
  
مرد

 
غزل شماره ی ‏۲۳۵۳

جان آمده در جهان ساده
وز مرکب تن شده پیاده

سیل آمد و درربود جان را
آن سیل ز بحرها زیاده

جان آب لطیف دیده خود را
در خویش دو چشم را گشاده

از خود شیرین چنانک شکر
وز خویش بجوش همچو باده

خلقان بنهاده چشم در جان
جان چشم به خویش درنهاده

خود را هم خویش سجده کرده
بی‌ساجد و مسجد و سجاده

هم بر لب خویش بوسه داده
کای شادی جان و جان شاده

هر چیز ز همدگر بزاید
ای جان تو ز هیچ کس نزاده

می‌راند سوی شهر تبریز
جان چون شتر و بدن قلاده
هله
     
  
مرد

 
غزل شماره ی ‏۲۳۵۴

ای بی تو حیات‌ها فسرده
وی بی‌تو سماع مرده مرده

ما بر در عشق حلقه کوبان
تو قفل زده کلید برده

هر آتش زنده از دم توست
رحم آر بر این دم شمرده

خامیم بیا بسوز ما را
در آتش عشق همچو خرده

چون موسی شیر کس نگیریم
با شیر توایم خوی کرده

در پرده مباش ای چو دیده
خوش نیست به پیش دیده پرده

کم گوی ز عشق و عشق می‌خور
گفتن نبود چنانک خورده
هله
     
  
مرد

 
غزل شماره ی ‏۲۳۵۵

ای دوش ز دست ما رهیده
امشب نرهی به جان و دیده

در پنجه ماست دامن تو
ای دست در آستین کشیده

حیلت بگذار و آب و روغن
ماییم هریسه رسیده

چشم من و چشم تو حریفند
ای چشم ز چشم تو چریده

ای داده مرا شراب گلگون
گل از رخ زرد من دمیده
هله
     
  
مرد

 
غزل شماره ی ۲۳۵۶

ماییم قدیم عشق باره
باقی دگران همه نظاره

نظارگیان ملول گشتند
ماند این دم گرم شعله خواره

چون چرخ حریف آفتابیم
پنهان نشویم چون ستاره

انگشت نما و شهره گشتیم
چون اشتر بر سر مناره

از ما بنماند جز خیالی
و آن نیز برفت پاره پاره

مردان طریق چاره جستند
با هستی خود نبود چاره

در آتش عشق صف کشیدند
چون آهن و مس و سنگ خاره

مردانه تمام غرق گشتند
اندر دریای بی‌کناره
هله
     
  
مرد

 
غزل شماره ی ‏۲۳۵۷

ای گشته دلت چو سنگ خاره
با خاره و سنگ چیست چاره

با خاره چه چاره شیشه‌ها را
جز آنک شوند پاره پاره

زان می‌خندی چو صبح صادق
تا پیش تو جان دهد ستاره

تا عشق کنار خویش بگشاد
اندیشه گریخت بر کناره

چون صبر بدید آن هزیمت
او نیز بجست یک سواره

شد صبر و خرد بماند سودا
می‌گرید و می‌کند حراره

خلقی ز جدایی عصیرت
بر راه فتاده چون عصاره

هر چند شده‌ست خون جگرشان
چستند در این ره و چه کاره

بیگانه شدیم بهر این کار
با عقل و دل هزارکاره

العشق حقیقه الاماره
و الشعر طباله الاماره

احذر فامیرنا مغیر
کل سحر لدیه غاره

اترک هذا وصف فراقا
تنشق لهوله العباره

بگریخت امام ای مؤذن
خاموش فرورو از مناره
هله
     
  
مرد

 
غزل شماره ی ‏۲۳۵۸

ماییم و دو چشم و جان خیره
بنگر تو به عاشقان خیره

تو چون مه و ما به گرد رویت
سرگشته چو آسمان خیره

عقل است شبان به گرد احوال
فریاد از این شبان خیره

در دیده هزار شمع رخشان
وین دیده چو شمعدان خیره

از شرق به غرب موج نور است
سر می‌کند از نهان خیره

بیرون ز جهان مرده شاهی است
وز عشق یکی جهان خیره

گویی که مرا از او نشان ده
خیره چه دهد نشان خیره

از چشم سیه سپید پرخون
کز چشم بود زبان خیره

در روی صلاح دین تو بنگر
تا دریابی بیان خیره
هله
     
  
صفحه  صفحه 335 از 464:  « پیشین  1  ...  334  335  336  ...  463  464  پسین » 
شعر و ادبیات

Molavi | مولوی

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA