انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 361 از 464:  « پیشین  1  ...  360  361  362  ...  463  464  پسین »

Molavi | مولوی



 
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
« غزل شماره ی ۲۶۰۹ »



در عشق کجا باشد مانند تو عشقینی
شاهان ز هوای تو در خرقه دلقینی

بر خوان تو استاده هر گوشه سلیمانی
وز غایت مستی تو همکاسه مسکینی

بس جان گزین بوده سلطان یقین بوده
سردفتر دین بوده از عشق تو بی‌دینی

کو گوهر جان بودن کو حرف بپیمودن
کو سینه ره بینی کو دیده شه بینی

هر مست میت خورده دو دست برآورده
کاین عشق فزون بادا وز هر طرف آمینی

گویند بخوان یاسین تا عشق شود تسکین
جانی که به لب آمد چه سود ز یاسینی

آن دلشده خاکی کز عشق زمین بوسد
در دولت تو بنهد بر پشت فلک زینی

آوه خنک آن دل را کو لازم آن جان شد
گه باده جان گیرد گه طره مشکینی

هرگز نکند ما را عالم به جوال اندر
کز شمس حق تبریز پر کردم خرجینی

~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
« غزل شماره ی ۲۶۱۰ »



چون بسته کنی راهی آخر بشنو آهی
از بهر خدا بشنو فریاد و علی اللهی

در روح نظر کردم بی‌رنگ چو آبی بود
ناگاه پدید آمد در آب چنان ماهی

آن آب به جوش آمد هستی به خروش آمد
تا واشد و دریا شد این عالم چون چاهی

دیدم که فراز آمد دریا و بشد قطره
من قطره و او قطره گشتیم چو همراهی

چون پیشترک رفتم دریا شد و بگرفتم
او قطره شده دریا من قطره شده گاهی

پیش آی تو دریا را نظاره بکن ما را
باشد که تو هم افتی در مکر شهنشاهی

آبی است به زیرش مه آبی است به زیرش که
او چشم چنین بندد چون جادو دلخواهی

با لعل تو کی جویم من ملک بدخشان را
چاه و رسن زلفت والله که به از جاهی

از غمزه جادواش شمس الحق تبریزی
در سحر نمی‌بندد جز سینه آگاهی

~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
« غزل شماره ی ۲۶۱۱ »



جانا تو بگو رمزی از آتش همراهی
من دم نزنم زیرا دم می‌نزند ماهی

بر خیمه این گردون تو دوش قنق بودی
مه سجده همی‌کردت ای ایبک خرگاهی

خورشید ز تو گشته صاحب کله گردون
وز بخشش تو دیده این ماه سما ماهی

کی هر دو یکی گردد تو آتش و من روغن
وین قسمت چو آمد تو یوسف و من چاهی

هر چند که این جوشم از آتش تو باشد
من بنده آن خلعت گر رانی و گر خواهی

این دانش من گشته بر دانش تو پرده
فریاد من مسکین از دانش و آگاهی

گه از می و از شاهد گویم مثل لطفش
وین هر دو کجا گنجد در وحدت اللهی

شمس الحق تبریزی صبحی که تو خندانی
کی شب بودش در پی یا زحمت بی‌گاهی

~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
« غزل شماره ی ۲۶۱۲ »



در کوی کی می‌گردی ای خواجه چه می‌خواهی
پابسته شدی چون من زان دلبر خرگاهی

گر بسته شدی از وی رسته ز همه بندی
نی خدمت کس خواهی نی خسروی و شاهی

شد خدمت تو دستان چون خدمت سرمستان
در آب سجود آری بی‌مسله چو ماهی

چون مست و خراب آمد سجده گهش آب آمد
فارغ ز ثواب آمد فرد از ره و بیراهی

کو ره چو در این آبی کو سجده چو محرابی
نی ظالم و نی تایب نی ذاکر و نی ساهی

~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
« غزل شماره ی ۲۶۱۳ »



ای شادی آن روزی کز راه تو بازآیی
در روزن جان تابی چون ماه ز بالایی

زان ماه پرافزایش آن فارغ از آرایش
این فرش زمینی را چون عرش بیارایی

بس عاقل پابسته کز خویش شود رسته
بس جان که ز سر گیرد قانون شکرخایی

زین منزل شش گوشه بی‌مرکب و بی‌توشه
بس قافله ره یابد در عالم بی‌جایی

روشن کن جان من تا گوید جان با تن
کامروز مرا بنگر ای خواجه فردایی

تو آبی و من جویم جز وصل تو کی جویم
رونق نبود جو را چون آب بنگشایی

ای شاد تو از پیشی یعنی ز همه بیشی
والله که چو با خویشی از خویش نیاسایی

در جستن دل بودم بر راه خودش دیدم
افتاده در این سودا چون مردم صفرایی

شمس الحق تبریزی پالود مرا هجرت
جز عشق نبینی گر صد بار بپالایی

~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
« غزل شماره ی ۲۶۱۴ »



ما می‌نرویم ای جان زین خانه دگر جایی
یا رب چه خوش است این جا هر لحظه تماشایی

هر گوشه یکی باغی هر کنج یکی لاغی
بی‌ولوله زاغی بی‌گرگ جگرخایی

افکند خبر دشمن در شهر اراجیفی
کو عزم سفر دارد از بیم تقاضایی

از رشک همی‌گوید والله که دروغ است آن
بی‌جان کی رود جایی بی‌سر کی نهد پایی

من زیر فلک چون او ماهی ز کجا یابم
او هر طرفی یابد شوریده و شیدایی

مه گرد درت گردد زیرا که کجا یابد
چو چشم تو خماری چون روی تو صحرایی

این عشق اگر چه او پاک است ز هر صورت
در عشق پدید آید هر یوسف زیبایی

بی‌عشق نه یوسف را اخوان چو سگی دیدند
وز عشق پدر دیدش زیبا و مطرایی

گر نام سفر گویم بشکن تو دهانم را
دوزخ کی رود آخر از جنت مأوایی

من بی‌سر و پا گشتم خوش غرقه این دریا
بی‌پای همی‌گردم چون کشتی دریایی

از در اگرم رانی آیم ز ره روزن
چون ذره به زیر آیم در رقص ز بالایی

چون ذره رسن سازم از نور و رسن بازم
در روزن این خانه در گردش سودایی

بنشین که در این مجلس لاغر نشود عیسی
برگو که در این دولت تیره نشود رایی

بربند دهان برگو در گنبد سر خود
تا ناله در آن گنبد یابی تو مثنایی

شمس الحق تبریزی از لطف صفات خود
از حرف همی‌گردد این نکته مصفایی

~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
« غزل شماره ی ۲۶۱۵ »



هم پهلوی خم سر نه‌ای خواجه هرجایی
پرهیز ز هشیاران وز مردم غوغایی

هشیار به سگ ماند جز جنگ نمی‌داند
تو جنس سگ کهفی از جنگ مبرایی

سر بر در خمخانه زد آن سگ فرزانه
چون دید در آن درگه شکر و شکرافزایی

بیرون مرو ای خواجه زین صورت دیباچه
این جاست تماشاها تو مرد تماشایی

بس مست طرب خورده آهنگ برون کرده
در سرکه درافتاده آن خوش لب حلوایی

سر پهلوی آن خم نه کوزه به بر خم به
بجهی به سوی او جه ای مست علالایی

~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
« غزل شماره ی ۲۶۱۶ »



من نیت آن کردم تا باشم سودایی
نیت ز کجا گنجد اندر دل شیدایی

مجنونی من گشته سرمایه صد عاقل
وین تلخی من گشته دریای شکرخایی

زیر شجر طوبی دیدم صنمی خوبی
بس فتنه و آشوبی افکنده ز زیبایی

از من دو جهان شیدا وز من همه سر پیدا
فارغ ز شب و فردا چون باشم فردایی

می‌گفت کرایم من وقتی که برآیم من
جان کی فزایم من گفتم دلم افزایی

دریای معانی بین بی‌قیمت و بی‌کابین
تبریز ز شمس الدین بی‌صورت دریایی

~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
« غزل شماره ی ۲۶۱۷ »



عیسی چو تویی جانا ای دولت ترسایی
لاهوت ازل را از ناسوت تو بنمایی

ایمان ز سر زلفت زنار عجب بندد
کز کافر زلف خود یک پیچ تو بگشایی

ای از پس صد پرده درتافته رخسارت
تا عالم خاکی را از عشق برآرایی

جان دوش ز سرمستی با عشق تو عهدی کرد
جان بود در آن بیعت با عشق به تنهایی

سر عشق به گوشش برد سر گفت به گوش جان
کس عهد کند با خود نی تو همگی مایی

چندانک تو می‌کوشی جز چشم نمی‌پوشی
تا چند گریزی تو از خویش و نیاسایی

جان گفت که ای فردم سوگند بدین دردم
سوگند بدان زلفی عاشق کش سودایی

کان عهد که من کردم بی‌جان و بدن کردم
نی ما و نه من کردم ای مفرد یکتایی

مست آنچ کند در می از می‌بود آن به روی
در آب نماید او لیک او است ز بالایی

تبریز ز شمس الدین آخر قدحی زو هین
آن ساقی ترسا را یک نکته نفرمایی

~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
« غزل شماره ی ۲۶۱۸ »



جانا نظری فرما چون جان نظرهایی
چون گویم دل بردی چون عین دل مایی

جان‌ها همه پا کوبند آن لحظه که دل کوبی
دل نیز شکر خاید آن دم که جگر خایی

تن روح برافشاند چون دست برافشانی
مرده ز تو حال آرد چون شعبده بنمایی

گر جور و جفا این است پس گشت وفا کاسد
ای دل به جفای او جان باز چه می‌پایی

امروز چنان مستم کز خویش برون جستم
ای یار بکش دستم آن جا که تو آن جایی

چیزی که تو را باید افلاک همان زاید
گوهر چه کمت آید چون در تک دریایی

مردم ز تو شد ای جان هر مردمک دیده
بی‌تو چه بود دیده‌ای گوهر بینایی

ای روح بزن دستی در دولت سرمستی
هستی و چه خوش هستی در وحدت یکتایی

ای روح چه می‌ترسی روحی نه تن و نفسی
تن معدن ترس آمد تو عیش و تماشایی

ای روز چه خوش روزی شمع طرب افروزی
او را برسان روزی جان را و پذیرایی

صبحا نفسی داری سرمایه بیداری
بر خفته دلان بردم انفاس مسیحایی

شمس الحق تبریزی خورشید چو استاره
در نور تو گم گردد چون شرق برآرایی

~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  
صفحه  صفحه 361 از 464:  « پیشین  1  ...  360  361  362  ...  463  464  پسین » 
شعر و ادبیات

Molavi | مولوی

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA