انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 30 از 36:  « پیشین  1  ...  29  30  31  ...  35  36  پسین »

Mehdi Soheili | مهدی سهیلی


زن

 
فرزانگی

خسته شد روح من از فرزانگی
شادمانم با غم دیوانگی
عاشق و دیوانه ام منعم مکن
چون نسازد عشق با فرزانگی
دانه می جویم ز کام موج ها
مرغ طوفانم نه مرغ خانگی
آبرو را از برای نان مریز
پا منه در دام از بی دانگی
زندگی با آشنایان تلخ بود
کام من شیرین شد از بیگانگی
دل به هر شمعی مکن پروانگی
مهر کردم دوستان دشمن شدند
با ختم در بازی مردانگی
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
کجا نیست

اگر در خلوت نور خدا نیست
تو را دردی بود کانرا دوا نیست
خدا در هر دل بیگانه پیداست
ولی بیگانه با او آشنا نیست
یکی گفتا که ایزد در کجا هست
بدو گفتم که ای غافل کجا نیست
فروغش در دل روشن هویداست
ولیکن تیره دل گوید خدا نیست
مگر رخسار خود روشن توان دید
در آن اینه کاندر وی صفا نیست
تو خود در جبر صاحب اختیاری
که هر پیشامدی کار قضا نیست
به سعی خود توکل را در آمیز
که راه چاره تنها سعی ما نیست
نصیب زرپرستان زردرویست
نشان روسپیدی در طلا نیست
عجب دردی بود دنیا پرستی
که درمانش به قانون شفا نیست
بیا ای خواجه دنیا را رها کن
وگرنه جانت از چنگش رهانیست
به درویشان دلی تابنده دادند
که یک دانگش نصیب اغنیا نیست
چه آتش ها که در کاخ ستم ریخت
مگو دیگر اثر در ناله ها نیست
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
عاشق مردم

خدایا عشق را در من برانگیز
ندای عشق را در من رسا کن
از این مرداب بودن در هراسم
مرا ز ننگ بی عشقی رها کن
بده عشقی که جانم برخروشد
بلرزاند خروشم آسمان را
به گلبانگی بر آشوبم زمین را
به فریادی برانگیزم زمان را
به نیروی محبت زنده ام کن
به ره دستگیری ها توان ده
مرا عشقی به انسان ها توان ده
مرا عشقی به انسان ها بیاموز
توان یاری در ماندگان ده
مرا بال و پری بخشا خدایی
که تا بیغوله ها پرواز گیرم
به من سرپنجه فدرت عطا کن
که غمها را ز دلها بازگیرم
درایم نیمشب در کلبه یی سرد
بپاشم عطر شادی بر غریبی
برافروزم چراغ زندگانی
به شبهای سیاه بی نصیبی
مرا مهتاب کن در تیره شب ها
که به هر کلبه ی ویران بتابم
دم گرم مسیحایی به من بخش
که بر بالین بیماران شتابم
مرا لبخند کن لبخند شادی
که بر لبهای غمخواران نشینم
زلال چشمه ی آمرزشم کن
که در اشک گنهکاران نشینم
مرا ابر عطوفت کن که از خلق
فرو شویم غبار کینهها را
ز دلها بسترم امواج اندوه
کنم مهتاب باران سینه ها را
نسیمم کن که در عطر دوستی را
بپاشم در فضای زندگانی
بدل سازم خزان زندگی را
به باغ عشق ها جاودانی
بزرگا زندگی بخشا برانگیز
نوای عشق را ز بند بندم
مرا رسم جوانمردی بیاموز
که بر اشک تهیدستان نخندم
به راهی رهسپارم کن که گویند
چو او کس عاشق مردم نبوده ست
چنانم کن که بر گور نویسنده
در اینجا عاشق مردم غنوده ست
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
امید آخرین

زمانی زیست در غمخانه ی دهر
زنی غمگین زنی تنها زنی پاک

بسا شب ها چو شمعی تا دم صبح
گل اشکش چکید از چشم غمناک

ولی در یک نفس از شمع جانش
برآمد و پر زد سوی افلاک

پس از مادر امید آخرین بود
امید آخرین هم رفت در خاک


پرنده یی که پرید

به جز غم تو که با جان من همآغوشست
مرا صدای تو هر صبح و شام در گوشست

چراغ خانه ی چشم منی نمی دانی
که بی تو چشم من و صحن خانه خاموشست

قسم به زلف سیاهت چنان پریشانم
که هر چه غیر تو از خاطرم فراموشست

ز چشمم ای گل مهتاب خفته در پس ابر
چو ماه رفتی و شبهای من سیه پوشست

هزار شکر که گر غایبی ز دیده ی ما
غم فراق تو با اشک من همآغوشست

پرنده یی که غزلخوان باغ بود پرید
کنون ز داغ عمش باغ سینه گلجوشست
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
سایر اشعار

آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  ویرایش شده توسط: nazi220   
زن

 
زندگی زیباست

« زندگي » زيباست، كو چشمي كه « زيبائي » به بيند ؟
كو « دل آگاهي » كه در « هستي » دلارائي به بيند ؟

صبحا « تاج طلا » را بر ستيغ كوه، يابد
شب « گل الماس » را بر سقف مينائي به بيند

ريخت ساقي باه هاي گونه گون در جام هستي
غافل آنكو « سكر » را در باده پيمائي به بيند

شكوه ها از بخت دارد « بي خدا » در « بيكسي ها »
شادمان آنكو « خدا » را وقت « تنهائي » به بيند

« زشت بينان » را بگو در « ديده » خود عيب جويند
« زندگي » زيباست كو چشمي كه « زيبائي » به بيند ؟
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
دریاست آسمان

ديرينه سالهاست كه در ديدگاه من -
شبهاي ماهتاب چو درياست آسمان
وين تك ستاره هاي درخشان بيشمار -
سيمين حبابهاست كه بر سطح آبهاست
*****
در ديدگاه من -
اين ماه پرفروغ كه بيتاب مي رود
سيمينه زورقيست كه بر آب مي رود
رخشان شهابها كه پراكنده مي خزند -
هستند ماهيان سبكخيز گرمپوي -
كاندر پي شكار، شتابنده مي خزند.
*****
در ديدگاه من -
درياست آسمان و ندارد كرانه اي
جز بي نشانگي -
از ساحلش نبوده خرد را نشانه اي
گفتم شبي به خويش:
اين آسمان پير -
بحريست بيكرانه ولي چشم من مدام -
دنبال ناخداست
پس ناخدا كجاست؟
در گوش من چكيد صدايي كه نرم گفت:
درياست آسمان و در آن ناخدا "خداست"
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
دختر زشت


خدا يا بشكن اين آئينه ها را
كه من از ديدن تو آئينه سيرم
مرا روي خوشي از زندگي نيست
ولي از زنده ماندن نا گزيرم
از آن روزيكه دانستم سخن چيست ـــ
همه گفتند: اين دختر چه زشت است
كدامين مرد ، او را مي پسندد؟
دريغا دختري بي سرنوشت است.
***
چو در آئينه بينم روي خود را
در آيد از درم، غم با سپاهي
مرا روز سياهي دادي ،اما
نبخشيدي به من چشم سياهي
***
به هر جا پا نهم ، از شومي بخت ـــ
نگاه دلنوازي سوي من نيست
از اين دلها كه بخشيدي به مردم ـــ
يكي در حلقه گيسوي من نيست
***
مرا دل هست ، اما دلبري نيست
تنم دادي ولي جانم ندادي
بمن حال پريشان دادي، اما ـــ
سر زلف پريشانم ندادي
***
به هر ماه رويان رخ نمودند ـــ
نبردم توشه اي جز شرمساري
خزيدم گوشه اي سر در گريبان
به درگاه تو ناليدم بزاري
***
چو رخ پوشم ز بزم خوب رويان ـــ
همه گويند : كه او مردم گريز است
نميدانند، زين درد گرانبار ـــ
فضاي سينه من ناله خيز است
***
به هر جا همگنانم حلقه بستند ـــ
نگينش دختر ي ناز آفرين بود
ز شرم روي نا زيبا در آن جمع ـــ
سر من لحظه ها بر آستين بود
***
چو مادر بيندم در خلوت غم ـــ
ز راه مهرباني مينوازد
ولي چشم غم آلوده اش گواهست
كه در اندوه دختر مي گدازد
***
ببام آفرينش جغد كورم
كه در ويرانه هم ، نا آشنايم
نه آهنگي مرا ،تا نغمه خوانم ـــ
نه روشن ديده اي ، تا پرگشايم
***
خدايا ! بشكن اين آئينه هارا
كه من از ديدن آئينه سيرم
مرا روي خوشي از زندگي نيست
ولي از زنده ماندن ناگزيرم
***
خداوندا !خطا گفتم ، ببخشاي
تو بر من سينه اي بي كينه دادي
مرا همراه روئي نا خوشايند ـــ
دلي روشنتر از آئينه دادي
***
مرا صورت پرستان خوار دارند ـــ
ولي سيرت پرستان ميستايند
به بزم پاكجانان چون نهم پاي
در دل را به رويم مي گشايند
***
ميان سيرت وصورت ،خدايا ! ـــ
دل زيبا به از رخسار زيباست
بپاس سيرت زيبا ، كريما! ـــ
دلم بر زشتي صورت شكيباست.
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
روانش شاد

روان مادرم شادان كه عمري
مرا در راه ايزد رهبري كرد
بگوشم نغمه ي توحيد سرداد
بجاي مادري،پيغمبري كرد


خدایا

بود سوزي در آهنگم خدايا!
تو ميداني كه دلتنگم خدايا!
دگر تاب پريشاني ندارم
نه از آهن،نه ازسنگم خدايا
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
خشم


اين رشته هاي دوزخي استخوانگدازـــ
پيچنده اژدهاست، عصب نيست در تنم
در زير پتكهاي گرانبار زندگي ـــ
چون رعد مي خروشم و فرياد مي زنم
ژرفاي و هم خيز جهاني پر از هراس ـــ
روز مرا ، سياه تر از شام كرده است
دستي درون كالبد سخت جان من
افعي نهاده است و عصب نام كرده است
***
گيتي اگر بهشت بود ، من جهنمم
فرياد از اين عصب كه بود اژدهاي من
ضحاك عصر خويشم و گر نيك بنگري
اعصاب زخم خورده من، مارهاي من
***
طوفان خشم من چو بجنبد ز موج خيز ـــ
ديگر با ياد مردم در يا نورد نيست
آن لحظه اي كه شعله كشد برق خشم من
هرگز به فكر خشك وتر وگرم و سرد، نيست
***
سوزان و شعله خيز و توانسوز و بي امان
خوئي كه گاه مي شود آتشفشان مراست
هنگام خشم، كودك افعي گزيده ام
تابم به جسم و آتش سوزان به جان مراست
***
همچون بناي زلزله ديده،دقيقه ها ـــ
ميلرزم و ز پرده دل مي كشم غريو
از چشم من شراره جهد همچو اژدها
در گيرو دار خشم، در آيم بشكل ديو
***
گاهي ز دست خشم ، چو غرنده تندرم
وين نعره هاي من فكند لرزه در سراي
دردانه كودكم بزند داد: « وا امان!»
بيچاره همسرم بكشد بانگ: « وا خداي!»
***
فرياد ميكشم ز جگر همچو بانگ رعد
گوش ساي، كر شود از نعره هاي من
آنسان كه بمب ،لرزه به شهري برافكند
لرزند شيشه ها ز طنين صداي من
***
آن لحظه، هر كه بر رخ من بنگرد، ز بيم ـــ
فرياد مي كشد كه:بشر نيست ، اژدهاست
فرزند من بدامن مادر برد پناه ـــ
كاي مادر ! اين پدر نبود، او بلاي ماست
***
در اين نبرد كه شود خسته ديو خشم ـــ
رو مي كند سپاه نامت بسوي من
اهريمن غضب ، چو نهد روي در گريز
پا مي نهد فرشته رحمت بكوي من
***
آنگاه مي نشينم و شرمنده از گناه
سر ميهنم به دامن خجلت ز كار خويش
خواهم به دستياري چشمان اشكبار ـــ
آبي زنم به چهره اندوه بار خوش.
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
صفحه  صفحه 30 از 36:  « پیشین  1  ...  29  30  31  ...  35  36  پسین » 
شعر و ادبیات

Mehdi Soheili | مهدی سهیلی

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA