انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 5 از 36:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  ...  36  پسین »

Mehdi Soheili | مهدی سهیلی


مرد

 
کوچه ی مهتابی

بی تو خاموش کوچه ی مهتابی ما
کس نداند خبری از شب بی خوابی ما

سقفی از دود سیه بر سر ما خیمه زدست
آسمانا چه شد آن منظره آبی ما

گرد ما کهنه حصاری ز جگن های غم است
کو نسیمی که وزد بر دل مردابی ما

چه توان کرد که از ابر سیه پیدا نیست
روز خورشیدی ما و شب مهتابی ما

     
  
مرد

 
مشکل کجاست

هم سخن بسیار دیدم همره همدل کجاست
عالم از دیوانه پر شد مردم عاقل کجاست

از خدابرگشتگان همراز اهریمن شدند
دشمن حق می خروشد دشمن باطل کجاست

همرهان رفتند و ره باریک و مقصد ناپدید
من به یاران کی رسم ای رهروان منزل کجاست

موج می کوبد به کشتی می کند دریا خروش
در دل شب راه را گم کرده ام ساحل کجاست

این گواهان جمله سود خویش می جویند و بس
دعوی خود با که گویم شاهد عادل کجاست

هر که را از ابلهان دیدم صلای عقل زد
وا شگفتا ای همه فرزانگان جاهل کجاست

درد خود با هر که گفتم چاره را آسان گرفت
گر که سهلت مینماید کار ما مشکل کجاست ؟
     
  
مرد

 
هنر و مردم

فرزند هنر زاده ی جام و خم نیست
کار هنری میان مردم گم نیست
فریاد مزن ناله مکن آه مکش
میرد هنری که در دل مردم نیست


قفس آزاد

من آن مرغم که امروز پری نیست
قفس زادم قفس را هم دری نیست
مرا گفتند روزی پر درآری
ولی در من چراغ باوری نیست
دلم شاد از نگاه مادرم بود
گشودم چشم و دیدم مادری نیست
     
  
مرد

 
زندگانی یادست

زندگانی همه صورتکده یی از یادست
یاد یاران قدیم
یاد خویشان صمیم
زندگانی یادست
دلم از یاد کسان هر شبه در فریادست
پدر و مادر محجوب ز کف رفته ی ما
یک زمان هم نفس یودند همه شادان همه سرخوش همه گویا بودند
زندگی معنی داشت
ناگهان دییده ز دنیا بستند
با دل و دیده ی پاک
سر نهادند به خاک
یادشان در دل ما
روحشان در افلاک
روزگاری من و تو با فرزند
شاد و خندان این همه با هم بودیم
گرد هم عشق مجسم بودیم
ناله د خانه ی ما راه نداشت
بی خبر از غم عالم بودیم
کم کمک روز جدایی آمد
پاره های تن ما از بر ما دور شدند
نازنینان رفتند
خانه های دل ما یکسره بی نور شدند
گرچه رفتند ولی خاطره هاشان برجاست
یادشان در دل ماست
دل ما ناشادست
ای پسر باور کن
زمدگانی یادست
دل به ایام مبند
با خبر باش که در طبع جهان بیدادست
خویشتن را مفریب شادی ما و تو بی بنیادست
خیمه هرجا بزنی روز دگر برباد ست
ای برادر هشدار
زندگانی یادست
دوستداران رفتند
همه یاران رفتند
مهربانان خفتند
گرد این بایده گوید که سواران رفتند
سالخوردان مردند
غمگساران رفتند
در نگاه چه کسی چهره ی خود را نگریم
دلبران ما هوشان اینه داران رفتند
حال گلگشت به گلزاری نیست
گلعذاران رفتند
همه خویشان همه خوبان همه یاران رفتند
زندگانی یادست
یاد خویشان صمیم
یاد خوبان ندیم
یاد یاران قدیم
زندگانی یادست
دلم از یاد کسان هر شبه در فریادست
     
  
مرد

 
خواب و افسانه



گلندامان همه شمعند و من پروانه ی ایشان
مکن منعم اگر عمری شدم دیوانه ی ایشان

ز چشم مسنشان در جام جانم باده میریزد
به هوشیاری نخواهم رفت از میخانه ی ایشان

دلم در سینه می لرزد به هنگام چمیدن ها
از آن گیسو که می رقصد به روی شانه ی ایشان

ز جمع آشنایان می گریزم در پریشانی
که در عالم نباشد غیر من بیگانه ی ایشان

نشاط از می چه میجویی دعای شب نشینان بین
که رحمت می چکد از ناله ی مستانه ی ایشان

صبوحی رارها کن صبح با مردان شب بنشین
که مستی ها بود در سفره ی صحانه ی اشان

سحرخیزان ز باغ شب گل توحید می چینند
دعا گلخانه ی آنان ملک پروانه ی ایشان

صفای زندگی را در رخ عشاق حق بنگر
که جان بر اهل عالم می دهد جانانه ی ایشان

به قصر خویش یادی کن ز کوخ آبرومندان
که کس هرگز نمی گیرد سراغ خانه ی ایشان

ز خاک رفتگان چون بگذری در خویش سیری کن
مگر از خواب بیدارت کند افسانه ی ایشان
     
  
مرد

 
خواب سبز

طوطی سبزی ز راه آمد به ناز
سبز پوش و سبز چشم و دلنواز
طوطی از ره آمد و پر باز کرد
با دل من گفتگو آغاز کرد
ناگهان چرخی زد و در یک تفس
شد اطاق کوچکم شکل قفس
هر کلامش نغمه یی در گوش من
نور عقل و چلچراغ هوش من
طوطی من ناگهان خاموش شد
زبان بگشودم و او گوش شد
گفتم ای سبز فریبا چیستی
من یقین دارم که طوطی نیستی
بال او را بوسه دادم بارها
شاید از او بشنوم گفتارها
لحظه یی شد طوطی زیبای من
شکل انسان یافت در رویای من
سبز پوش و سبز چشم و سبز فام
در سخن آمد به گلبانگ سلام
از شکوهش لرزه آمد در تنم
خود ندانستم ز حیرت کاین منم
چشم هایش از زمرد سبز تر
غرفه ی من باغ شد از هر نظر
تازه تر از گل صفای گردنش
بهر تو سختست باور کردنش
گفتم ای زیبا مگر نیلوفری
کز همه گلهای عالم بهتری
سبز چشما بس فریبا آمدی
آهوانه سوی صحرا امدی
از گل و مهتاب زیباتر تویی
وز همه عالم فریباتر تویی
چشم سبزت سبزتر از بیشه هاست
درک آن بالاتر از اندیشه هاست
نازنینی چون تو را نادیده کس
خار را گل میکنی با یک نفس
ی فرشته از کدامین کشوری
کاین چنین هوش من از سر می بری
گفت من نقشی ز رویای تو ام
خود نشان آرزوهای توام
هر چه خواهی عاشقی آغاز کن
زان پس در را به رویم باز کن
آن فریبا عزم رفتن کرد و من
همچو خاری در کنار یاسمن
پنجه را بردم درون موی او
برگرفته بوسه یی از روی او
بار دیگر شکل طوطی شد تنش
بالهای سبز شد پیراهنش
دست من در را به رویش باز کرد
طوطی من از قفس پرواز کرد
از خیال چشم من بی خواب شد
اشک شد رویای سبزم آب شد
من به عمر خود ندیدم خواب سبز
گرد تا گردم همه مهتاب سبز
در سپیده رشته ی خوابم گسست
شیشه های اشک در چشمم شکست
صبحگاهان عطر گلها بود و من
خاطرات شام رویا بود و من
     
  
مرد

 
پروانه شو به هر باغ

با گلرخی به بستان گفتم پس از چمیدن
هنگام چیست گفتا با بوسه غنچه چیدن

گفتم که در لب تو جان منست گفتا
شیرین رسی به کامی با جان به لب رسیدن

گفتم که چیست رویت در شام زلف گفتا
مهتاب پشت ابرست در حالت دمیدن

گفتم ستاره ها چیست بر سقف آسمان گفت
اشکی بود به مژگان در لحظه ی چکیدن

خوش دولتیست با دوست در پای گل نشستن
وانگه حدیث دل از دلبران شنیدن

گاهی به روی ماهی با بوسه گل نشاندن
گه پا به پای یاری بر هر چمن چمیدن

کهتابشب چه زیباست با آفتابرویی
در زیر چتر گل ها بر سبزه آرمیدن

هر لحظه آن دلارام در کار دلرباییست
دلداده را نشاید دست از طلب کشیدن

آهووشا غزالا ما مست آن نگاهیم
چون آهوان خطا بود از عاشقان رمیدن

پروانه شو به هر باغ تا عطر گل بنوشی
ذوقی ندارد ای دل در پیله ها تنیدن

گیتی به کس نپاید وز او وفا نشاید
زین سنگدل همان به روزی طمع بریدن

حکم غزلسرایی بر نام ماست امروز
بر گو به هر که دارد شوق غزل شنیدن
     
  
مرد

 
دیر است ای امید

دیر است ای امید
جای درنگ نیست
صبر تمام شد
عشق است و ننگ نیست
مردم در انتظار
من عاشق تو ام دل عاشق ز سنگ نیست
دریانورد شو
بر کوه ها بزن
از قله ها بیا
من مرغ خسته ام
بسیار تیره شب که به الماس اشک ها
در انتظار شیشه ی شب را شکسته ام
دیرست ای امید
بگذر ز رودها
دریانورد باش
مرد نبرد باش
بر شو به کوهها
هنگامه گرد باش
از بیشه ها بیا
بشتاب و مرد باش
من مرغ خسته ام
من پای بسته ام
دیر است ای امید
س جای درنگ نیست
صبرم تمام شد
س عشق ست و ننگ نیست
مردم از انتظار
من عاشق توام دل عاشق ز سنگ نیست
     
  
مرد

 
گرگ خونینه دهان

کشور از خیره سری چهره ی ویرانه گرفت
آتشی در عجم از تازی دیوانه گرفت

ای بسا مادر افسرده که با پنجه ی مهر
دزد بغداد از او کودک دردانه گرفت

گرگ خونینه دهان طفل ز هر کوچه ربود
پدر و مادر و فرزند ز هر خانه گرفت

بر سر سقزیان روز و شبان آتش ریخت
دود آن چرخ زد و در نفس بانه گرفت

یک زمان آتش او بر سر کاشان افتاد
وز عزیزان وطن گرمی کاشانه گرفت

از هوا شعله درافکند به شهر همدان
خرم آباد از او صورت غمخانه گرفت

خطه ی باختران را همه دم آتش زد
خواب را از شب آن مردم فرزانه گرفت

طفل نو پا چو گلی همره مادر میرفت
دزد تازی ز کفش گوهر یکدانه گرفت

دختر خرد چو پروانه به بستان می گشت
ناگهان صاعقه یی در پر پروانه گرفت

آشنا نیست به فرمان خدا آن سگ پست
زانکه فرماندهی از دولت بیگانه گرفت

خانه ی تازی دیوانه ز بن ویران باد
که از او کشور ما حالت ویران گرفت
     
  
مرد

 
نازنینم پسرم

نازنینم پسرم
عکس پر خنده ی دوران طفولیت تو
رو در روی منست
دل او سوی خداست
چشم او سوی منست
خنده ات می بردم در دل دوران قدیم
که جوان بودم و شاد
شاید این خنده ی تو
خنده بر روشنی موی منست
آری ای نور دلم
موی شبرنگ قدیمم امروز
موی همرنگ پر قوی منست
پسرم آگه باش
هرکسی فصل زمستان و بهاری دارد
آدمی زاده به هر دوره شکاری دارد
گر که نیروی جوانی نبود در تن من
ای زمان آهوی شعر
در کمند من و نیروی منست
جان بابا سر بانوی سخن
همه شب بر سر زانوی منست
هر نفس دختر دلبند غزل
در کنار من و پهلوی منست
تو ندانی که چه گل ها بدمد از قلمم
روح گلزار جهان گوشه ی مشکوی منست
باز هم خنده بزن
که گل خنده ی تو
در زمستان امید
در غمم تنهایی
یا به هر مرحله داروی منست
پسرم
گر چه از من دوری
عکس پر خنده ی دوران طفولیت تو
رو درروی منست
دل او سوی خداست
چشم او سوی منست
تو که فرزند منی شعر خداوند منی
نگه عاطفه خیز و لب پرخنده ی تو
چشمه ی عشق من و مرغ سخنگوی منست
     
  
صفحه  صفحه 5 از 36:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  ...  36  پسین » 
شعر و ادبیات

Mehdi Soheili | مهدی سهیلی

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA