انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 121 از 124:  « پیشین  1  ...  120  121  122  123  124  پسین »

Saadi Shirazi | زندگی و آثار سعدی


زن

 
بیت ۳۷

ناامید از در رحمت به کجا شاید رفت
یارب از هر چه خطا رفت هزار استغفار



بیت ۳۸

سفله را قوت مده چندانکه مستولی شود
گرگ را چندانکه دندان تیزتر خونریزتر



بیت ۳۹

نهاد بد نپسندد خدای نیکوکار
امیر خفته و مردم ز ظلم او بیدار



بیت ۴۰

بزرگی نماند بر آن پایدار
که مردم به چشمش نمایند خوار
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
     
  ویرایش شده توسط: anything   
زن

 
بیت ۴۱

چه داند خوابناک مست مخمور
که شب را چون به روز آورد رنجور



بیت ۴۲

دو عاشق را به هم بهتر بود روز
دو هیزم را به هم خوشتر بود سوز



بیت ۴۳

به شکر آنکه تو در خانه‌ای و اهلت پیش
نظر دریغ مدار از مسافر درویش



بیت ۴۴

جایی نرسد کس به توانایی خویش
الا تو چراغ رحمتش داری پیش
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
     
  ویرایش شده توسط: anything   
زن

 
بیت ۴۵

زنده‌دل از مرده نصیحت نیوش
مرده‌دل از زنده نگیرد به گوش



بیت ۴۶

یار بیگانه نگیرد هر که دارد یار خویش
ای که دستی چرب داری پیشتر دیوار خویش



بیت ۴۷

کوته‌نظران را نبود جز غم خویش
صاحبنظران را غم بیگانه و خویش



بیت ۴۸

به کین دشمنان باطل میندیش
که این حیفست ظاهر بر تن خویش
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
     
  ویرایش شده توسط: anything   
زن

 
بیت ۴۹

گر خود همه عالم بگشایی تو به تیغ
چه سود که باز می‌گذاری به دریغ؟



بیت ۵۰

مکن عمر ضایع به افسوس و حیف
که فرصت عزیزست و الوقت سیف



بیت ۵۱

با هر کسی به مذهب وی باید اتفاق
شرطست یا موافقت جمع یا فراق



بیت ۵۲

بد نه نیکست بی‌خلافت ولیک
مرد خالی نباشد از بد و نیک
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
     
  ویرایش شده توسط: anything   
زن

 
بیت ۵۳

ای پیک نامه بر که خبر می‌بری به دوست
یا لیت اگر به جای تو من بودمی رسول



بیت ۵۴

هر که آمد بر خدای قبول
نکند هیچش از خدا مشغول



بیت ۵۵

گر بلندت کسی دهد دشنام
به که ساکن دهی جواب سلام



بیت ۵۶

خفتی و به خفتنت پراکنده شدیم
برخاستی و به دیدنت زنده شدیم
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
     
  ویرایش شده توسط: anything   
زن

 
بیت ۵۷

دلت خوش باد و چشم از بخت روشن
به کام دوستان و رغم دشمن



بیت ۵۸

از بهر دل یکی به دست آوردن
مطبوع نباشد دگری آزردن



بیت ۵۹

به نیکی و بدی آوازه در بسیط جهان
سه کس برند رسول و غریب و بازرگان



بیت ۶۰

الهی عاقبت محمود گردان
به حق صالحان و نیکمردان
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
     
  ویرایش شده توسط: anything   
زن

 
بیت ۶۱

هر که با من بدست و با تو نکو
دل منه بر وفای صحبت او




بیت ۶۲

صاحبدل نیک سیرت علامه
گو کفش دریده باش و خلقان جامه




بیت ۶۳

کرم به جای فروماندگان چو نتوانی
مروتست نه چندانکه خود فرومانی



بیت ۶۴

ز خیرت خیر پیش آید، بکن چندانکه بتوانی
مکافات بدی کردن، نمی‌گویم تو خود دانی
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
     
  
زن

 
بیت ۶۵

اگر بریان کند بهرام، گوری
نه چون پای ملخ باشد ز موری



بیت ۶۶

نداند آنکه درآورد دوستان از پای
که بی‌خلاف بجنبند دشمنان از جای




بیت ۶۷

این باد و بروت و نخوت اندر بینی
آن روز که از عمل بیفتی بینی




بیت ۶۸

آن گوی که طاقت جوابش داری
گندم نبری به خانه چون جو کاری
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
     
  
زن

 
بیت ۶۹

مردی نه به قوتست و شمشیرزنی
آنست که جوری که توانی نکنی



بیت ۷۰

به پارسایی و رندی و فسق و مستوری
چو اختیار به دست تو نیست معذوری




بیت ۷۱

چو نفس آرام می‌گیرد چه در قصری چه در غاری
چو خواب آمد چه بر تختی چه در پایان دیواری




بیت ۷۲

شمع کز حد به در بیفروزی
بیم باشد که خانمان سوزی
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
     
  
زن

 
بیت ۷۳

تو با این لطف دلبندی چرا با ما نپیوندی
نقاب از بهر آن باشد که روی زشت بربندی



بیت ۷۴

نقاب از بهر آن باشد که بربندند روی زشت
تو زیبایی بنام ایزد چرا باید که بربندی




بیت ۷۵

از دست کسی بستده هر روز عطایی
معذور بدارندش یک روز جفایی




بیت ۷۶

ای گرگ نگفتمت که روزی
بیچاره شوی به دست یوزی
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
     
  
صفحه  صفحه 121 از 124:  « پیشین  1  ...  120  121  122  123  124  پسین » 
شعر و ادبیات

Saadi Shirazi | زندگی و آثار سعدی


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA