انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 90 از 124:  « پیشین  1  ...  89  90  91  ...  123  124  پسین »

Saadi Shirazi | زندگی و آثار سعدی


زن

 
حکــایت

شنیدم که مستی ز تاب نبید
به مقصورهٔ مسجدی در دوید

بنالید بر آستان کرم
که یارب به فردوس اعلی برم

موذن گریبان گرفتش که هین
سگ و مسجد! ای فارغ از عقل و دین

چه شایسته کردی که خواهی بهشت؟
نمی‌زیبدت ناز با روی زشت

بگفت این سخن پیر و بگریست مست
که مستم بدار از من ای خواجه دست

عجب داری از لطف پروردگار
که باشد گنهکاری امیدوار؟

تو را می‌نگویم که عذرم پذیر
در توبه بازست و حق دستگیر

همی شرم دارم ز لطف کریم
که خوانم گنه پیش عفوش عظیم

کسی را که پیری درآرد ز پای
چو دستش نگیری نخیزد ز جای

من آنم ز پای اندر افتاده پیر
خدایا به فضل توام دست گیر

نگویم بزرگی و جاهم ببخش
فروماندگی و گناهم ببخش

اگر یاری اندک زلل داندم
به نابخردی شهره گرداندم

تو بینا و ما خائف از یکدگر
که تو پرده پوشی و ما پرده در

برآورده مردم ز بیرون خروش
تو با بنده در پرده و پرده پوش

به نادانی ار بندگان سرکشند
خداوندگاران قلم در کشند

اگر جرم بخشی به مقدار جود
نماند گنهکاری اندر وجود

وگر خشم گیری به قدر گناه
به دوزخ فرست و ترازو مخواه

گرم دست گیری به جایی رسم
وگر بفگنی بر نگیرد کسم

که زور آورد گر تو یاری دهی؟
که گیرد چو تو رستگاری دهی؟

دو خواهند بودن به محشر فریق
ندانم کدامان دهندم طریق

عجب گر بود راهم از دست راست
که از دست من جز کژی برنخاست

دلم می‌دهد وقت وقت این امید
که حق شرم دارد ز موی سفید

عجب دارم ار شرم دارد ز من
که شرمم نمی‌آید از خویشتن

نه یوسف که چندان بلا دید و بند
چو حکمش روان گشت و قدرش بلند

گنه عفو کرد آل یعقوب را؟
که معنی بود صورت خوب را

به کردار بدشان مقید نکرد
بضاعات مزجاتشان رد نکرد

ز لطفت همین چشم داریم نیز
بر این بی‌بضاعت ببخش ای عزیز

کس از من سیه نامه تر دیده نیست
که هیچم فعال پسندیده نیست

جز این کاعتمادم به یاری تست
امیدم به آمرزگاری تست

بضاعت نیاوردم الا امید
خدایا ز عفوم مکن ناامید
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
     
  ویرایش شده توسط: anything   
زن

 


غزلیات

قصاید

مراثی

قطعات

مثنویات

رباعیات

مفردات

مثلثات

قصاید و قطعات عربی
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
     
  
زن

 



غزل ۱

ثنا و حمد بی‌پایان خدا را
که صنعش در وجود آورد ما را
الها قادرا پروردگارا
کریما منعما آمرزگارا
چه باشد پادشاه پادشاهان
اگر رحمت کنی مشتی گدا را
خداوندا تو ایمان و شهادت
عطا دادی به فضل خویش ما را
وز انعامت همیدون چشم داریم
که دیگر باز نستانی عطا را
از احسان خداوندی عجب نیست
اگر خط درکشی جرم و خطا را
خداوندا بدان تشریف عزت
که دادی انبیا و اولیا را
بدان مردان میدان عبادت
که بشکستند شیطان و هوا را
به حق پارسایان کز در خویش
نیندازی من ناپارسا را
مسلمانان ز صدق آمین بگویید
که آمین تقویت باشد دعا را
خدایا هیچ درمانی و دفعی
ندانستیم شیطان و قضا را
چو از بی دولتی دور اوفتادیم
به نزدیکان حضرت بخش ما را
خدایا گر تو سعدی را برانی
شفیع آرد روان مصطفی را
محمد سید سادات عالم
چراغ و چشم جمله انبیا را
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
     
  ویرایش شده توسط: anything   
زن

 
غزل ۲

ما قلم در سر کشیدیم اختیار خویش را
اختیار آنست کو قسمت کند درویش را
آنکه مکنت بیش از آن خواهد که قسمت کرده‌اند
گو طمع کم کن که زحمت بیش باشد بیش را
خمر دنیا با خمار و گل به خار آمیختست
نوش می‌خواهی هلا! گر پای داری نیش را
ای که خواب آلوده واپس مانده‌ای از کاروان
جهد کن تا بازیابی همرهان خویش را
در تو آن مردی نمی‌بینم که کافر بشکنی
بشکن ار مردی هوای نفس کافرکیش را
آنکه از خواب اندر آید مردم نادان که مرد
چون شبان آنگه که گرگ افکنده باشد میش را
خویشتن را خیرخواهی خیرخواه خلق باش
زانکه هرگز بد نباشد نفس نیک‌اندیش را
آدمیت رحم بر بیچارگان آوردنست
کادمی را تن بلرزد چون ببیند ریش را
راستی کردند و فرمودند مردان خدای
ای فقیه اول نصیحت گوی نفس خویش را
آنچه نفس خویش را خواهی حرامت سعدیا
گر نخواهی همچنان بیگانه را و خویش را
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
     
  ویرایش شده توسط: anything   
زن

 
غزل ۳

ای که انکار کنی عالم درویشان را
تو ندانی که چه سودا و سرست ایشان را
گنج آزادگی و کنج قناعت ملکیست
که به شمشیر میسر نشود سلطان را
طلب منصب فانی نکند صاحب عقل
عاقل آنست که اندیشه کند پایان را
جمع کردند و نهادند و به حسرت رفتند
وین چه دارد که به حسرت بگذارد آن را
آن به در می‌رود از باغ به دلتنگی و داغ
وین به بازوی فرح می‌شکند زندان را
دستگاهی نه که تشویش قیامت باشد
مرغ آبیست چه اندیشه کند طوفان را
جان بیگانه ستاند ملک‌الموت به زجر
زجر حاجت نبود عاشق جان‌افشان را
چشم همت نه به دنیا که به عقبی نبود
عارف عاشق شوریدهٔ سرگردان را
در ازل بود که پیمان محبت بستند
نشکند مرد اگرش سر برود پیمان را
عاشقی سوخته‌ای بیسر و سامان دیدم
گفتم ای یار مکن در سر فکرت جان را
نفسی سرد برآورد و ضعیف از سر درد
گفت بگذار من بیسر و بی‌سامان را
پند دلبند تو در گوش من آید هیهات
من که بر درد حریصم چه کنم درمان را
سعدیا عمر عزیزست به غفلت مگذار
وقت فرصت نشود فوت مگر نادان را
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
     
  ویرایش شده توسط: anything   
زن

 
غزل ۴

غافلند از زندگی مستان خواب
زندگانی چیست مستی از شراب
تا نپنداری شرابی گفتمت
خانه آبادان و عقل از وی خراب
از شراب شوق جانان مست شو
کانچه عقلت می‌برد شرست و آب
قرب خواهی گردن از طاعت مپیچ
جامگی خواهی سر از خدمت متاب
خفته در وادی و رفته کاروان
ترسمش منزل نبیند جز به خواب
تا نپاشی تخم طاعت، دخل عیش
برنگیری، رنج بین و گنج یاب
چشمهٔ حیوان به تاریکی درست
لؤلؤ اندر بحر و گنج اندر خراب
هر که دایم حلقه بر سندان زند
ناگهش روزی بباشد فتح باب
رفت باید تا به کام دل رسند
شب نشستن تا برآید آفتاب
سعدیا گر مزد خواهی بی‌عمل
تشنه خسبد کاروانی در سراب
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
     
  
زن

 
غزل ۵

ای یار ناگزیر که دل در هوای تست
جان نیز اگر قبول کنی هم برای تست
غوغای عارفان و تمنای عاشقان
حرص بهشت نیست که شوق لقای تست
گر تاج می‌دهی غرض ما قبول تو
ور تیغ می‌زنی طلب ما رضای تست
گر بنده می‌نوازی و گر بنده می‌کشی
زجر و نواخت هرچه کنی رای رای تست
گر در کمند کافر و گر در دهان شیر
شادی به روزگار کسی کاشنای تست
هر جا که روی زنده‌دلی بر زمین تو
هر جا که دست غمزده‌ای بر دعای تست
تنها نه من به قید تو درمانده‌ام اسیر
کز هر طرف شکسته‌دلی مبتلای تست
قومی هوای نعمت دنیا همی پزند
قومی هوای عقی و، ما را هوای تست
قوت روان شیفتگان التفات تو
آرام جان زنده‌دلان مرحبای تست
گر ما مقصریم تو بسیار رحمتی
عذری که می‌رود به امید وفای تست
شاید که در حساب نیاید گناه ما
آنجا که فضل و رحمت بی‌منتهای تست
کس را بقای دایم و عهد مقیم نیست
جاوید پادشاهی و دایم بقای تست
هر جا که پادشاهی و صدر ی و سروری
موقوف آستان در کبریای تست
سعدی ثنای تو نتواند به شرح گفت
خاموشی از ثنای تو حد ثنای تست
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
     
  
زن

 
غزل ۶

مقصود عاشقان دو عالم لقای تست
مطلوب طالبان به حقیقت رضای تست
هر جا که شهریاری و سلطان و سروریست
محکوم حکم و حلقه به گوش گدای تست
بودم بر آن که عشق تو پنهان کنم ولیک
شهری تمام غلغله و ماجرای تست
هر جا که پادشاهی و صدری و سروریست
موقوف آستان در کبریای تست
قومی هوای نعمت دنیا همی پزند
قومی هوای عقبی و ما را هوای تست
هر جا سریست خستهٔ شمشیر عشق تو
هر جا دلیست بستهٔ مهر و هوای تست
کس را بقای دائم و عهد قدیم نیست
جاوید پادشاهی و دائم بقای تست
گر می‌کشی به لطف گر می‌کشی به قهر
ما راضییم هرچه بود رای رای تست
امید هر کسی به نیازی و حاجتی است
امید ما به رحمت بی‌منتهای تست
هر کس امیدوار به اعمال خویشتن
سعدی امیدوار به لطف و عطای تست
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
     
  
زن

 
غزل ۷

درد عشق از تندرستی خوشترست
ملک درویشی ز هستی خوشترست
عقل بهتر می‌نهد از کاینات
عارفان گویند مستی خوشترست
خود پرستی خییزد از دنیا و جاه
نیستی و حق‌پرستی خوشترست
چون گرانباران به سختی می‌روند
هم سبکباری و چستی خوشترست
سعدیا چون دولت و فرماندهی
می‌نماند، تنگدستی خوشترست
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
     
  ویرایش شده توسط: anything   
زن

 
غزل ۸

منزل عشق از جهانی دیگرست
مرد عاشق را نشانی دیگرست
بر سر بازار سربازان عشق
زیر هر داری جوانی دیگرست
عقل می‌گوید که این رمز از کجاست
کاین جماعت را نشانی دیگرست
بر دل مسکین هر بیچاره‌ای
شاه را گنج نهانی دیگرست
این گدایانی که این دم می‌زنند
هر یکی صاحبقرانی دیگرست
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
     
  
صفحه  صفحه 90 از 124:  « پیشین  1  ...  89  90  91  ...  123  124  پسین » 
شعر و ادبیات

Saadi Shirazi | زندگی و آثار سعدی


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA